رفتن به محتوای اصلی

در نکوهش مباهته معکوس
07.10.2017 - 23:17

 چندی است فضای مجازی بی هیچ نظم و نسق و مسئولیت پذیری اخلاقی عرصه تاخت و تاز کسانی شده است که برای شرافت قلم هزینه ای پرداخت نکرده اند تا حافظ شرافت و نگاهبان راستی اش باشند! نورسیدگان عوام فریبی که تا دیروز متمع از هرگونه رانت و بهره مند از تمامی منابع و امکانهای جمهوری اسلامی بوده اند و تا اعماق نطفه و اسم شان وامدار و یادآور گفتمان غالب جمهوری اسلامی هستند ؛ حال که از "بهشت حاکمیت رانتیر" رانده شده اند تیغ به روی ارباب قدرت کشیده اند ؛ اما با همان منطق و منشی که تا دیروز مدافع نظام شان بوده اند اینبار به مخالفت با آن برخاسته اند.
آری نورسیدگان شاید محل استقرار سیاسی شان عوض شده باشد اما منش و الگوی رفتاری شان همان است که بود ؛ همان است که از کودکی آموخته اند : منش مباهته!
مباهته متاسفانه در سنتی که آن نورسیدگان تغییر موضع – و نه منش- داده از آن می آیند سابقه ای دراز دامن دارد.
آنجا که امثال مصباح یزدی صراحتا میگویند اگر از کافر بودن طرف اطمینان داری (بخوانید مخالف من بودن طرف) میتوانی با به بهتان بستن اش از چشم مردم او را بیندازی تا زیر آوار تهمت و افترا نتواند قد علم کند و آنچنان مرعوب فضای ساخته شده شود که جسارت مخالفت از کف بدهد!
این همان کاری بود که آن سنت آنگاه که هنوز از قدرت سیاسی بهره ای نداشت در دهه 50 خورشیدی در حق دکتر علی شریعتی روا داشت و وقتی به قدرت رسید در دهه های بعد در حق منتقدینی چون فرج سرکوهی و عباس معروفی تا ابوالحسن بنی صدر وعطاالله مهاجرانی و عبدالکریم سروش!
سنتی که بستر فتاوی شرعی نصب شنود در خصوصی ترین حیطه های زیستی مخالفین و دگراندیشان را نیز فراهم می آورد و حتی بعد از جنبش سبز از بدنام کردن اعضای خانواده منتقدین سیاسی نیز ابایی ندارد.
حال آن سنت مباهته که حاصل قرائتی به غایت غیراخلاقی ، اقتدارگرایانه و فاشیستی از دین است معکوس شده ، از کمپ اقتدارگرایان به اردوی دموکراسی خواهان به ارمغان آورده شده است تا مباهته گران امروز از آن به سان ابزاری علیه مباهته گران دیروز بهره گیرند.
در این میان وظیفه دموکراسی خواهان اخلاق مدار چیست؟ آیا دلدادگان جنبش و گفتاری که با شعار "دروغ ممنوع" شروع شد میتوانند به مباهته گران جدید دل خوش دارند؟
آیا ملت به ستوه آمده از دروغ احمدی نژادیسم که به خیابان آمدند ، کشته دادند ، کتک خوردند ، زندانها رفتند ، به تبعید آمدند ، زندگی هاشان زیر و زبر شد امروز میتوانند در مقابل "دروغ معکوس" خنده به رضایت زنند که "باشد دروغ هم باشد حقش است"؟!
 من دو سند منتشر شده توسط مباهته گران نورسیده را دیدم. هر کسی که ارتباط و تجربه اش از نهادهای نظامی در حد "سربازی رفتن" بوده باشد به راحتی میتواند تشخیص دهد که هر دو نامه جعلی است ناشیانه که در یکجا "مدیرکل کاشف" مهر دارد و امضا ندارد ؛ و جای دیگر امضا دارد و مهر ندارد!
و کدام "سربازی رفته ای" است که نداند اسلوب نامه نگاری در نهادهای نظامی با " از: .... ؛ به: ....." آغاز میشود و نه اینگونه که مباهته گران معکوس مبتلا به سندروم "خود افشاگر پنداری" جعل کرده اند.
آن عکس ماری که جناب "روزنامه نگار افشاگر" میکشد عکسی است که در ترکیه و در میان پناهجویان تقلبی اتفاقا بازار داغ داشت و به قیمت 400، 500 لیر قابل تهیه بود و هست ؛ و اساسا در ترکیه بیزینسی پردرآمد هم محسوب می شد. بگذارید خاطره ای برایتان نقل کنم:
2 سال و نیم پیش روزی در بهمن 93 که کمتر از 1 هفته بود وارد آنکارا شده بودیم هنوز سره از ناسره نشناخته در یک خانه جمعی پناهجویان ایرانی با مردی مواجه شدم که ادعا میکرد در ایران به 60 سال زندان محکوم شده که 40 سال آن بخاطر تبلیغ علیه نظام و 20 سال هم به دلیل جاسوسی برای امریکا بوده است! گفتم چنین چیزی نمیشود ؛ رفت و دادنامه ای بسیار شبیه به همین چیزی که آقای افشاگر، دیروز منتشر کرده آورد. دیدم در جاعل ناشی حتی نمیدانسته که اشد مجازات تبلیغ علیه نظام 1 سال و اشد اقسام عناوین مجرمانه جاسوسی موضوع مواد 501 تا 509 قانون مجازات نیز هیچیک از 10 سال حبس بیشتر نیست. به طرف گفتم این جعلی است ؛ قدری ناراحت و دلخور شد و بعدش پرسید؟ تابلو هست جعلی بودنش؟ من بابت این کلی پیاده شده ام!
در ماههای بعد نیز کلی سند جعلی به همین شکل در دست پناهجویان قلابی - که متاسفانه در پهنه جغرافیایی از ترکیه تا منتهی الیه اروپا نیز اصلا کم نیستند- دیدم. از احضاریه دادسرای اوین تا احکام دادگاه انقلاب تا نامه های حفاظت اطلاعات سپاه و قوه قضائیه و وزارت اطلاعات و انواع و اقسام نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی که در ترکیه از 100 لیر شروع میشد تا 1000 لیر و اتفاقا یکی از عوامل مونث وابسته به آقای افشاگر در آنکارا یکی از پر مشتری ترین مراجع صدور چنین اسناد جعلی نیز محسوب میشود!

در واقع تنها کاری که جناب افشاگر لازم بوده انجام دهد این بوده که به عامل جاعل و جعل فروش زنگ بزند و بگوید "برای نشان دادن عکس مار در برنامه مهدی فلاحتی ، دو عدد نامه با سربرگ قوه قضائیه لازم دارم".
همین و بس!
طبق اطلاعاتی که من درباره خانم زهرا لاریجانی به دست آورده ام این خانم دختر بزرگ آقای صادق لاریجانی از همسر اول او است. آقای لاریجانی از همسر اولش جدا شده و سپس با دختر آیت الله وحید خراسانی ازدواج کرده که هم اکنون نیز در قید زوجیت اوست و دو دختر دیگر حاصل این ازدواج است.
زهرا لاریجانی ظاهرا علاقه زیادی به تحصیل نداشته ؛ زود ازدواج کرده و جدا شده و بعد از جدایی نیز به تنهایی در تهران زندگی میکند ؛ رفت و آمد زیادی هم با پدر و به منزل پدری نداشته و ندارد که بتواند از بولتن های او عکسبرداری کند!
خانم لاریجانی بر خلاف عدم علاقه اش به تحصیل ، ظاهرا به تجارت علاقمند است و حسب اطلاع معتبر به دلیل نسبت خانوادگی با شیخ صادق و یا خلاقیت خود یا هر دلیل دیگری تاجر نسبتا موفقی نیز می باشد و به اندازه ای از تمکن و ثروت برخوردار است که فی المثل به راحتی بتواند با تاسیس شرکت و سرمایه گذاری و یا دستکم خرید ملک در هر کشور جهان که قانون مهاجرت از طریق تملک و سرمایه گذاری دارد و شامل اکثر کشورهای اروپایی و امریکای شمالی میشود ؛ اقدام به اخذ اقامت قانونی کرده و بعد از سپری شدن بازه زمانی از سه سال (در کانادا) تا 7 سال (در اکثر کشورهای اروپایی) پاسپورت آن کشور را به دست آورد.
زهرا لاریجانی ظاهرا نه محافظ دارد و نه زندگی سیاسی داشته ؛ به خارج از ایران نیز تردد دارد و برای دیدار با عوامل سرویس های خارجی نیز قطعا کسی که به راحتی با یک پرواز دو ساعته به قیمت 100 دلار و یا حتی کمتر میتواند راهی دوبی و یا شهر مورد علاقه آقای افشاگر – استانبول- شود عقلا در داخل کشور قرار ملاقات نمیگذارد ؛ آن هم به ثمن یک پاسپورت اروپایی!
پاسپورت اروپایی که دستکم نوع اروپای شرقی اش از جنس اکراین و لهستان و مجارستان و حتی اروپای جنوبی اش از نوع اسپانیا و یونان و قبرس حتی بدون طی آن مراحل 3 تا 7 ساله نیز با هزینه ای نه چندان زیاد قابل اخذ است و هیچ حاجت به این جاسوس بازی های مورد ادعای جناب افشاگر برای به دست آوردن متاعی چون پاسپورت وجود ندارد.
جان سخن آنکه مباهته معکوس آن هم با جعل سند و عکس مار کشیدن جدای از وجه غیر اخلاقی آن که قطعا شایسته دموکراسی خواهانی که از نقطه عزیمت شان اخلاق و مردمسالاری است ، نیست ؛ از دیگر سوی تکرار آن دور تاریخی و انقلابی گری شایعه محوری است که یکبار علیه نظام سیاسی سابق ایران بکار رفته و نتایج آن را نیز همگان دیده اند که با هیچ وسیله غیر اخلاقی ، به هیچ هدف اخلاقی نتوان نائل آمد.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

وحید فرخنده خوی فرد

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.