رفتن به محتوای اصلی

چگونه"حسن روحانی" میتواند به سرنوشت "ابوالحسن بنی صدر" دچار نشود
25.06.2017 - 11:50

 

 

حسن فریدون( روحانی) در سرخه، استان سمنان در خانواده ای مذهبی  بدنیا آمد، از همان دوران جوانی حرفهء طلبگی و آخوندی را پیشه کرد. در برپایی نظام جمهوری اسلامی نقش داشته و از اوایل انقلاب 57 تا کنون سمت و مسئولیّت های بالا و حساسی را از جمله: 5 بار نمایندگی مجلس شورای اسلامی، مسئول مرکز تحقیقات استراتژیک، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، دبیر شورای امنیّت ملّی، نماینده رهبر در شورای امنیّت ملّی، مسئولیتهای کلان در مورد برنامهء هسته ای و مذاکره کنندهء  اصلی و ارشد با کشورهای اروپایی، رئیس مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام، عصاکش روح الله خمینی، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در دوره چهارم و پنجم میباشد.

حسن روحانی سایر مسئولیّتها و سمت های پنهان و آشکار سیاسی و نظامی و امنیّتی از آغاز برپایی نظام جمهوری اسلامی تا به امروز را بر عهده داشته و در واقع راز دار و خدمتگزاری سراپا گوش به فرمان رهبر انقلاب  و نظام جمهوری اسلامی بوده و بطور کلی ایران و منافع ملّی ایران برای ایشان معنی و مفهومی نداشته و ندارد.

حسن روحانی در سال 1392  با کسب نزدیک به 19 میلیون رأی مردم به ریاست جمهوری اسلامی انتخاب شد که نام  کابینه حکومتی خود را « دولت تدبیر و امید» نامید و رنگ بنفش را  برای تبلیغات خود بر گزید. جام زهر برنامهء هسته ای را که کشورهای غربی با زور به حلق  رهبر انقلاب ریختند، در پوشش یک پیروزی ماست مالی کرد، با رئیس جمهوری وقت آمریکا مکالمهء تلفنی داشت و با چندی از سیاستمداران اروپایی برخوردهای حضوری داشته است، پایداری نظام جمهوری اسلامی را کنار آمدن با غرب ارزیابی میکند.

حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری در 29 اردیبهشت 1396 با کسب امیتاز نزدیک به 24 میلیون رأی از مردم برای بار دوّم به ریاست جمهوری برگزیده شد. این انتخابات در زمانی تاریخی بر گزار شد که نظام جمهوری اسلامی در درون و در عرصهء بین المللی با شکست قطعی مواجه شده و ایران از هر سو در محاصره است و دشمنان دور و نزدیک با آمادگی کامل در کمین سرزمین آشفته بازارِ ایران نشسته اند.

 ایرانیان از هر گروه و طبقه شرایط بسیار بحرانی امروز و آیندهء نزدیک و دور کشور ایران را بخوبی درک و لمس کرده اند و با امید و با اهدافی مشخص به حسن روحانی رأی داده اند، اکنون انتظار دارند که رئیس جمهور انتخابی به مطالبات و خواسته های آنها پاسخ مثبت و عملی دهد و کشور را از بحرانهای جدی و حاد امروز نجات و آنرا به آینده ای بهتر هدایت کند.

موضعگیری جدید سیّد علی خامنه ای در مقابل رئیس جمهور بار دیگر تضاد بین دو نهاد جمهوریّت و دین سالاری فردیِ رهبر انقلاب را به نمایش گذاشت و برای صدمین بار  برهمگان آشکار گشت که مقام ریاست جمهوری در شرایط حساس و در تصمیم گیریهایِ  خُرد و کلان در نظام جمهوری اسلامی و در مقابلِ شخص  رهبرِ انقلاب و در پیشگاهِ ولایت فقیه قرون وسطایی اختیاری ندارد

اکنون حسن روحانی از جایگاهِ نهاد جمهوریّت و از کرسی نمایندهء انتخابی مستقیم مردم کمی پا را از گلیم خود فراتر نهاده که نگرانی رهبر انقلاب سیّد علی خامنه ای را موجب شده است و ایشان هم فرمان «آتش به اختیار» را بر علیه او صادر کرده است.

این فرمان مایه شرمساری ایرانیان در جهان امروز است که فردی با چنین فرهنگی و با داشتنِ دیدگاهی این چنین نازل بر مسند رهبری این کشور باستانی که آنرا گهواره فرهنگ و تمدن میدانند، نشسته است.

 این فرمان «آتش به اختیار » که جز هرج و مرج و اغتشاش، آشفتگی، فرو ریزی ساختارهای قانونمند، جنگ داخلی و خونریزی، فروپاشی همبستگی ملّی، اسلحه و چاقوکشی، ریزنی و چپاول، تجاوز به حقوق و ناموس مردم، به نمایش گذاشتن بی تمدنی و بی فرهنگی، باز کردن مرزهای ایران بر روی بیگانگان و در یک کلام آتش گذاشتن بر خرمن خشکیده و بی نگهبان ایران معنی و مفهوم دیگری ندارد را حلقه به گوشان بیت رهبری و شخص رهبر انقلاب که در واقع ایشان را باید رهبر باند زنجیر بدستان و چاقوکشان نامید، عملی کردند و در راهپیمایی روز قدس شعارهایی حتّی تا مرز برکناری رئیس جمهور انتخابی 60% از ملّت را سر دادند.

اکنون حسن روحانی بهتر از هر کسی میداند که چه سرنوشتی در انتظار او و چه پیامد بسیار وحشتناکی برای ایران در راه است و حال به عنوان رئیس جمهور انتخابی مستقیم مردم دو راه بیشتر ندارد:

1 –  یا مانند گذشته حلقه به گوش رهبر انقلاب باقی خواهد ماند و همچنان افسار بندگی علی خامنه ای و طیف ارتجاعی روحانیّت سنتی بنیادگرا را بر گردن خود قبول خواهد کرد و هدایت %100 این افسار را بدست آنها می سپارد و از آن 20 % قدرت سیاسی و اجراییِ نهاد ریاست جمهوری هم چشم پوشی خواهد کرد و بطور کلی از حرکات بو دار و از دم زدن به شعارهایی مردمی و باز کردن فضای سیاسی در کشور و از آزادی رهبران جنبش سبز، همچنین از ارتباط با غرب بویژه با آمریکا و اروپا، خودداری خواهد کرد و از هژمونی سیاسی و اقتصادی و نظامی سپاه و بسیج را بدو چون چرا اطاعت خواهد کرد

2 – یا اینکه با بی توجهی به دستورات مقام رهبر انقلاب و ارگانهای وابسته به او و طبق رسالت و وظیفهء حقیقی و حقوقی و بنا بر تئوریهای دمکراسی که از پشتوانهء قانونمندِ مردمیِ جهانی برخوردار است به خواسته ها و مطالبات و به نیازمندیهای ضروری و سکولار ملّت ایران که او را انتخاب کرده اند پاسخ خواهد داد. روحانی باید بداند که پای بندی به دمکراسی و در جبههء مردم قرار گرفتن هزینه دارد و جرأت و شجاعت و تعهد به میهن و منافع ملّی را میطلبد.

● حسن روحانی باید بداند که نهادِ ریاست جمهوری یکی از سه نهادِ انتخابی مستقیم مردم در کنار نهاد «مجلس خبرگان» و «مجلس شورای ملّی» و نیمی از «نهاد شورای نگهبان» هست که بطور مستقیم از سوی مردم و از کف جامعه انتخاب شده است، تازه قبل از اینکه رئیس جمهور از سوی مردم بصورت مستقیم مورد انتخاب قرار گیرد، از صافی مجلس خبرگان  بصورت غیر مستقیم و از صافی شورای نگهبان بطور مستقیم پالایش داده شده و تأیید گردیده است،

● بنا براین وقتی رئیس جمهوری که سه بار یا بوسیلهء مستقیم مردم و یا بوسیلهء نهادهای انتخابی آنها مانندِ مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان و مجلس خبرگان تأیید شده است، هیچ مقام زمینی و آسمانی اجازهء خلعیّت و یا برکناری آنرا ندارد، مگر آنکه آن نظام و ساختار سیاسی دیکتاتوری و استبداد مطلق و ضد خلق و تشنه به خون مردم  و فرمان« آتش به اختیار» آن برای کشتار و نابودی یک سرزمین و ملّت باشد.

● رئیس جمهور حسن روحانی باید بداند که زمان امروز و شرایط درونی و بین المللی با دوران ابوالحسن بنی صدر، زمین و آسمان فرق دارد، برپایی نظام جمهوری در زمان بنی صدر برای مقابله با اتحاد شوروی بود، امروز جمهوری اسلامی بر خلاف منافع غرب در قطب روسیه قرار دارد، نظام جمهوری اسلامی زمان بنی صدر بنا به خواست جهان عرب بود، اکنون حذف نظام جمهوری بسود منافع غرب و جهان عرب هست. امروز دیگر اسلامگرایی که زمانی بسود منافع غرب عمل میکرد، امروز به ضد منافع و امنیّت غرب تبدیل گشته است و بسیار مسائل دیگر.

● روحانی خود آخوند هست مانند بنی صدر تکنوکرات نیست، و مانند بنی صدر مناسبتی با مجاهدین خلق و جبههء ملّی و با هیچ سازمان و نهادی دیگر ندارد ، توازن قدرت سیاسی و قطب بندیها در خاورمیانه و در جهان امروز  مانند سالهای 60 نیست،

● علی خامنه ای روح الله خمینی نیست، و از آن پایگاه و جایگاه مردمی و کاراسماتیک خمینی برخوردار نیست،  ضد مردمی و ضد منافع ملّی بودن سپاه پاسداران و بسیج  دیگر بر همگان روشن شده است.

● حسن روحانی باید بداند که امروز جنگی مانند جنگ 8 سالهء بین و عراق در میان نیست، که رهبر انقلاب در پوشش این شرایط جنگی اقدام به هر عمل غیر قانونی کند و رئیس جمهور انتخابی مردم را بر کنار کند.

● امروز انقلاب فرهنگی سالهای 60 و زمان ابوالحسن بنی صدر نیست، بر عکس امروز نسل جوان کشور و کل جامعه بر علیه این انقلاب فرهنگی برخاسته و جنبش همه جانبه ای را برای یک انقلاب فرهنگی سکولار دمکرات سامان داده است.

● حسن روحانی باید بداند که مقاومت او به نمایندگی از سوی ملّت ایران در مقابل نهاد رهبر انقلاب و ارگانهای تحت رهبری او، از پشتیبانی طبقات مختلف جامعه برخوردار هست، یعنی همان شرایطی که قبل از انقلاب گروههای سیاسی با خمینی بعت کردند. اکنون با حسن روحانی هستند، اگر روحانی از خود سستی نشان ندهد.

● حسن روحانی باید بداند که رهبر انقلاب علی خامنه ای با کنش و واکنش  مردم و طبقات مختلف همراه با  اپوزیسیون در مقابل فرمان« آتش به اختیار" او، متوجه توزان قدرت سیاسی در ایران شد که دیگر لشکری و سپاهی و جبهه ای و پایگاهی مردمی ندارد که به آنها فرمان آتش دهد، و بازی را باخته است و این فرمان بر علیه و نابودی خودش تبدیل شده است و سریع عقب نشینی و میدان را ترک کرد، و اصلاح هرگونه این فرمان دیگر کمکی به او نخواهد کرد.

● این وظیفهء تاریخی حسن روحانی است که فقط گوش به فرمان مردم باشد و در راه کسب مطالبات آنها و در راه منافع و امنیّت ملّی کشور قدم بردارد، اگر نمی تواند رسا و بلند به ملّت ایران و به جهانیان اعلام کند که توان عملی کردن خواسته های مردم، و پاسداری از ایران را ندارد، و فرمان «آتش  به اختیار»  را به خود ملّت ایران برای برخورد با رهبر انقلاب و باند مافیایی او  واگذار کند.

● حس روحانی باید بداند که تنها شانس ماندن او در مقام ریاست جمهوری باز کردن فضای سیاسی، آزادی بیان و نوشتار، آزادی زندانیان سیاسی و ازادی رهبران جنبش سبز، باز کردن فضای فرهنگی و روابط اجتماعی، آزادی نهادهای مدنی، ارتباط با کشورهای اروپایی بویژه آلمان  و با آمریکا و با جهان دمکراتیک و متمدن ، و در نهایت مشارکت دادن کل جامعه در امر سیاست و اقتصاد  ودر تصمیم گیرها است.

● حسن روحانی نمی تواند چرخهء گردش اقتصاد را از چنگال سپاه پاسداران و بسیج و شخص رهبر انقلاب و ارگانهای وابسته به او بیرون بیاورد و به مردم و به بخش خصوصی واگذار کند،بدون اینکه فضای باز سیاسی نباشد، اقتصاد بازار آزاد، بدون آزادیهای سیاسی و رعایت حقوق فردی و شهروندی، و تفکیک قوای سه گانه که بتوانند همدیگر را کنترل کنند، و بدون نظارت پارلمان، امکان پذیر نیست،

● شعار لیبرالیسم اقتصادی را بدون لیبرالیسم سیاسی، و بدون لیبرالیسم در انتخاب دین و مذهب و بدون لیبرالیسم در انتخاب اندیشه و جهان بینی امری غیر ممکن و مالیدن شیره به سرو صورت مردم است.

● اصلاح طلبان اگر براستی در صدد اصلاح هستند، مناسترین زمان آن فرا رسیده است و آنهم پشتیبانی از حسن روحانی است.

● حسن روحانی باید بداند که علی خامنه ای بخوبی میداند و آنرا تجربه کرده است، که برکناری حسن روحانی کار ساده ای مانند دوران خمینی و بنی صدر نیست، برکناری رئیس جمهور مردم، صدور فرمان« آتش به اختیار» برای مردم و ملّت ایران است که بر علیه و برای برکناری رهبر انقلاب و بر علیه نظام جمهوری اسلامی و  برای در هم شکستن و فروپاشی این نظام قرون وسطایی ضد ایرانی و غیره قانونی و بدون مشروعیّت است.

 

 

● بدون اینکه به تجزیه و تحلیل های نظری و غیر مجسم بپردازیم، نگاهی عملی و مجسم به قانون اساسی و ساختار خود نظام جمهوری اسلامی در بالا می اندازیم که چگونه رهبر انقلاب که خود از طریق نهاد انتخابی مردم یعنی «مجلس خبرگان» انتخاب (انتخابی درجه 2 و غیرمستقیم)شده است، میتواند رئیس جمهوری را که مستیقم و بدون واسطه از سوی مردم انتخاب شده است را برکنار کند ؟.

● در کجای دنیا و در کدام ساختار حکومتی جهان یک فرد به عنوان رهبر انقلاب میتواند رئیس جمهور انتخاب شده از سوی مردم را برکنار کند ؟؟

● طبق دیاگرام در بالا مردم تصمیم گیرندهء اصلی در نظام جمهوری اسلامی هستند، طبق این دیاگرام که بر اساس قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی رسم شده است و مطابق با تئوری های دمکراسی، هیچ فرد و قدرتی نمیتواند بجای مردم تصمیم بگیرد،

 ● خود مردم که نهاد های مجلس خبرگان، شورای نگهبان، مقام ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، و حتّی فرد رهبر انقلاب را انتخاب کرده اند، فقط و فقط این خود مردم هستند، که میتوانند این نهاد ها را از جمله نهاد ریاست جمهوری و نهاد رهبر انقلاب بر کنار کنند.

 این چه فرمول ریاضی  و یا طبق کدام وحی متافیزیک هست که رهبر انقلاب را که خود مردم انتخاب کردند، میتواند و اجازه دارد رئیس جمهور انتخابی همین مردم را برکنار کند،

● آیا مردم ایران موطف هستند که خود نهادهایی را انتخاب کنند که خود آن نهاد ها، ایران را برای آنها به جهنمی تبدیل کند ؟ آیا برپایی نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن از بنیاد دروغی و کلاه برداری به روز روشن نیست؟

● حسن روحانی باید بداند که طبق این دیاگرام اکنون قدرت سیاسی بصورت قانونی جهانشمول در دست اوست و میتواند هر رفرم و اقدامی را با پشتوانهء ملّت ایران و با همیاری جهان دمکراتیک و متمدن امروزی به پیش برد.

● تنها کاری که از علی خامنه ای ساخته است این هست که مانند همنوع خود محمدعلیشاه قاجار مجلس و  نهاد ریاست جمهوری را به توپ و موشکهای بالستیک ببندد، که در واقع این عمل او هم ترقه ای بیش نخواهد بود.

| 25.06.2017| آلمان|

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناصر کرمی
آرشیو نویسنده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.