رفتن به محتوای اصلی

چند نکته در مورد جوابیه خانم شریفه جعفری
15.05.2017 - 18:07

چند نکته در مورد جوابیه خانم شریفه جعفری 
------------------------
خانم شریفه، از جوابیه شما به کامنت های من بسیار تشکر میکنم.
در جوابیه شما مواردی توجه مرا جلب کرد و بهتر دانستم توضیحاتی کوتاه بدهم. 
1 - در مقدمه جوابیه نوشیتد که :"ابتدا باید یادآور گردم که نوشته مذکور بسیار آشفته، متناقض و نشانگر حس دستپاچگی و استرس بسیار بالای نویسنده بوده است"
شریفه خانم، من هیچ مقاله ای در نقد نوشته شما ننوشتم. من هم مانند بقیه دوستان در زیر نوشته شما سه یا چهار کامنت کوتاه نوشته بودم. اگر دقت کنید بخشی از این کامتنها در نقد دیگر کامنت نویسهای پانترکیست بود و ربطی به نوشته شما ندارند. دوستان نویسنده ایران کلوبال زحمت کشیدند و کامنت های پراکنده مرا جمع آوری کرده و در یک جا منتشر کردند به همین جهت در هم و برهم به نظر میرسند. در هر حال ممنون از محبت دوستان که این کامنتها را در یک جا منتشر کردند. ولی چشم حتما تلاش میکنم انشا نویسی و آئین نگارش من بهتر بشود.

2 - در بند یکم جوابیه، شما مرا متهم کردید که من جنبش و حرکت ملی آذربایجان را جنبشی مرد سالار و ضد زن معرفی کردم. شریفه خانم این واقعیت ندارد، من جنبش ملی آذربایجان را مرد سالار و ضد زن معرفی نکردم بلکه  فقط جریان ناسیونالیستی- پانترکیستی را مردسالار و ضد حقوق زنان معرفی کردم. جمله من چنین بود: "جنبش ناسیونالیستی - پانترکیستی در آذربایجان نه تنها ضد دمکراتیک و فاشیستی است بلکه کاملا جنبشی مرد سالار است"

شما می دانید که در آذربایجان و جنبش ملی و دمکراتیک آذربایجان جنبشهای مختلفی مانند جنبشهای چپ، سوسیالیستی، سوسیال دمکراسی، پانترکیستی، ناسیونالیستهای میانه رو آذربایجان محور و غیره نقش و حضور دارند. من در بحث مورد نظر جریان و جنبش ناسیونالیستی پانترکیستی را مرد سالار مورد خطاب قرار دادم. آیا به نظر شما چنبش جریان پانترکیستی همان و مترادف با جنبش ملی آذربایجان است و یا بر عکس، یعنی آیا جنبش ملی آذربایجان جنبشی پانترکیستی و فاشیستی است؟؟ هرگز، جنبش ملی آذربایجان بسیار وسیع تر از یک جنبش خاص یا یک جریان سیاسی و ایدئولوژیک خاص است. شما نمی توانید جریانات سیاسی و ایدئولوژیک دیگر را که نقش بزرگ و تاریخی در جنبش ملی و رهایی بخش آذربایجان دارند رد و انکار کنید.

3 - من در کامنتی "اکثر فعالین و روشنفکران را کم سواد و بیسواد سیاسی" نامیده بودم. و شما در بند دوم جوابیه به آن اعتراض کردید و بر این باور هستید که من اشتباه میکنم و آنها باسواد سیاسی هستند. قبلا هم تعدادی از بیان این واقعیت رنجیده بودند. من قبلا در کامنتی مجزا بطور مفصل چواب دادم که نه تنها اکثر فعالین پانترکیست بلکه اکثریت مردم و تحصیل کرده های ایران (از رهبر تا مردم عادی )بخاطر پایین بودن استانداردهای آموزشی در تمامی زمینه ها کم سواد و یا بی سواد هستند. بطوریکه بیسوادی سیاسی بدترین نوع بی سوادی است. در آن کامنت توضیح داده بودم که نه تنها اکثریت مردم و پانترکیستها بلکه روشنفکران چپ و سوسیالیست هم از درد بیسوادی سیاسی رنج میبرند. بی سوادی سیاسی ربطی به سن و سال، تجربه و تحصیلات عالی در رشته های علمی مانند قیزیک و شیمی و پزشکی و غیره ندارد. خیلی ها تحصیلات عالی دارند و دو سه مدرک لیسانس و دکترا در جیب دارند ولی ذره ای سواد سیاسی ندارند.

4 - شما در بند یا مورد سوم جوابیه نوشتید که من نوشته شما را به ایدئولوژی اسلامی ربط دادم. همانطوریکه در بالا اشاره کردم من در یکی از کامنتها به کامنت پانترکیستی چنین جواب دادم: "پانترکیسم بمعنای اتحاد دمکراتیک و داوطلبانه کشورهای تورک نیست. بلکه هدف پانترکیسم و تورانیسم ایجاد جامعه اسلامی در سراسر جهان توسط "نژاد برتر" تورکها و برهبری ترکیه است"
شاید بدانید که بنیان تفکر و ایدئولوژی پانترکیسم سه چیز است: 1- برتری نژاد تورک 2 - اسلامگرای افراطی (از نوع داعشی و طالبانی) 3 - ملی گرایی افراطی
این کامنت در رابطه با شخص دیگری بود و ربطی به نوشته شما نداشت. حال شما اگر مدافع جریان پانترکیستی و بوزقورد باشید نمی توانید اسلامگرا نباشید و شعار های لائیک و سکولار شما مثل رعد و برق در یک لحظه محو خواهند شد.

5 - شما در بند چهارم جوابیه نوشتید: "دعوت از بنده برای ایجاد و یا مشارکت در حرکت های فمنیستی و دست کشیدن از فعالیتهای فرهنگی و سیاسی در حرکت ملی آذربایجان."
شریفه خانم من هرگز از شما نخواستم از فعالیتهای فرهنگی و سیاسی در حرکت ملی آذربایجان دست بکشید. شما به نوشته یا دعوت من دقت کافی نکردید. من نوشته ام را کپی و پست میکنم. من چنین نوشتم" ای کاش خانم شریفه در جنبش فمنیستی و جنبش مستقل زنان زنان آذربایجان هم فعالیت و تلاش میکردند. پانترکیستها چنین وانمود میکنند که تنها یک جنبش در آذربایجان هست و آن تنها جنبش ملی است. آنها جنبشهای دمکراتیک زنان، جنبشهای دمکراتیک اجتماعی و طبقاتی را برسمیت نمی شناسند. آنها جنبشهای دیگر را مانع وحدت جنبش ناسیونالیستی و مردسالارانه ملی و مانع پیشروی جنبش ملی میدانند و در بهترین حالت آغاز این مبارزات را به آینده دور واگذار میکنند." 
لطفا به خط اول توجه کنید: " ای کاش خانم شریفه در جنبش فمنیستی و جنبش مستقل زنان آذربایجان هم فعالیت و تلاش میکردند." 
شریفه خانم، شما به کلمه "هم" توجه نکردید. جمله واضع و آشکار است و بیسوادان سیاسی هم متوجه این جمله ساده میشوند. معنی این جمله این است که ای کاش شریفه خانم علاوه بر فعالیت در زمینه های دیگر، در زمینه جنبش زنان و جنبش فمیتیستی هم (هم هم) فعالیت و تلاش میکردند. 
من بعنوان یک سوسیالیست مرد، هم در جنبش کارگری هم در جنبش ملی هم در جنبش زنان و هم در جنبشهای دمکراتیک دیگر فعالیت میکنم و هرگز نمی توانم از شما یا کسی دیگر بخواهم دست از جنبش ملی بکشد و به جنبش فمنیستی ملحق بشود. نه خیر . در مبارزه ملی همه مردم آذربایجان حضور دارند. کارگر و سرمایه دار، زن و مرد، پیر و جوان، سنی و شیعه، کومونیست و ناسیونالیست، دمکرات و فاشیست. خلاصه جنبش ملی مثل "آش کردی" است و همه چیز در آن هست. کارگران و فعالین جنبش کارگری، زنان و فعالین جنبش زنان و همه انسانهای دمکرات در جنبش ملی هستند. من و شما هم یکی از آنها هستیم ولی با افکار متفاوت. 

6 - شما در جوابیه تلاش کردید تا اثبات کنید که زنان در آذربایجان مقدس شمرده میشوند و آذربایجان زیر پای زنان بهشت است و بعد از به شاهد گرفتن تاریخ مبارزاتی زنان نشان دهید که جند نفر از زنان در صحنه مبارزه هستند. شما نوشتند که : 
" زن آذربایجانی مظهر عشق است و همیشه مورد احترام مردان آذربایجان بوده است. حتما می دانید که در فرهنگ آذربایجان زن نمی گیریند، حیات یولداشی (شریک زندگی) انتخاب می کنند، در کنار کلمه آغ ساققال (ریش سفید) – کلمه آغ بیرچک (زن بزرگ ایل) وجود دارد و امثالهم ......در بطن تاریخ، زن و مادر برای یک آذربایجانی مقدس است "
خانم شریفه واقعیت غیر از آن است که شما تصور میکنید. برعکس تفکرات شما، زن آذربایجانی در بطن تاریخ همیشه اسیر و برده بوده است. در بطن تاریخ آذربایجان، زن انسانی درجه دوم، ناقص العقل و در موقعیتی پست تر از مرد شناخته شده است.

زنان آذربایجان تحت سه ستم یعنی ستم طبقاتی، ستم جنسی و ستم ملی قرار دارند. در آذربایجان همیشه نابرابری زنان و مردان در تمامی شئون اجتماعی برقرار و حاکم بوده است. حقوق زنان همیشه در ارث نصف مردان بوده است. زن آذربایجانی حق طلاق و حق قیمومیت فرزندان را ندارد. زن آذربایجانی حق ازدواج بدون اجازه پدر را ندارد اما مرد تورک و آغ ساققالها و قره سققلهای آذربایجان مجازند چهار زن رسمی و دهها زن صیغه ای داشته باشند. در آذربایجان بنا به قوانین اسلامی و فرهنگ اسلامی رئیس خانواده، رهبر، قاضی و غیره باید مرد باشد نه زن. در آذربایجان دولت اشغالگر و مردان حجاب را بر زنان تحمیل کردند. دولت و مردان زنان را خانه نشین کرده و حق اشتغال را از زنان گرفتند. متاسفانه زنان اذربایجان کالایی بیش نیستند و مانند اجناس خرید و فروش میشوند. زنان آذربایجان در گوشه خانه کار طاقت فرسا و بچه داری میکنند و در آشپزخانه غذا درست میکنند بی آنکه دستمزدی دریافت کنند.
زنان بعنوان نیمی از جمعیت آذربایجان از کار و فعالیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی محروم هستند. در آذربایجان قوانین ضد انسانی قرآن، شریعت و سنتهای وحشیانه بر ضد زنان آذربایجانی بکار گرفته میشوند. در این کامنت نمیتوان به بدبختی بی شمار زنان و دهها و دهها ظلم و بیحقوقی دیگر که به زنان آذربایجان تحمیل میشود اشاره کرد. 
جنبش ناسیونالیستی و پانترکیستی مرد سالار و ضد زن است و ذره ای به مسئله زن و رهایی زن توجه نمی کند. جنبش پانترکیستی اگر محبت کند زنان را برای شرکت در جنبش ملی دعوت میکند. تعدادی از زنان هم بخاطر حمایت از جنبش ملی و امر ملی وارد سیاست میشوند نه بعنوان فعال جنبش زنان و حقوق زنان. 
در آذربایجان جنبش زنان و فمنیستی در کنار و همسو با جنبش ملی قرار دارد چرا که زنان هم تحت ستم ملی قرار دارند. متاسفانه جنبش زنان آذربایجان ضعیف است و زنان آذربایجان هیچگونه تشکل و سازمان مستقل ندارند. 

7 - خانم شریفه شما قصد آسیب شناسی جنبش ملی آذربایجان را دارید و مقاله شما به همین عنوان است. من هم مانند خیلی ها از اقدام شما خوشحال شدیم. من متذکر شدم که آسیب شناسی نشان دادن معلولها نیست و آسیب شناس باید به مطالعه فاکتورهای مشخص و عللی مشخص باشد که نتایج و تاثیر ناخوشایندی ایجاد میکنند.
متاسفانه شما در جوابیه نوشتید: "جنابعالی بنده را محکوم کرده اید که چرا علت ها را نگفته ام؟ باید بگویم که هدف بنده و دوستانم بیان علت ها نیست بلکه تدبیر و یافتن راه حلهای مناسب و ممکنه برای مشکلات و موانع پیشرفت حرکت ملی آذربایجان است"
باز هم تکرار میکنم، در آسیب شناسی باید به علل و انگیزه پیدایش آسیب ها پرداخت. اگر درد و مرض جنبش ملی شناخته نشود هرگز مشکلات درمان و حل نمی شوند. نخسین شرط چاره جویی، شناخت درست علتها ، دردها و آسیبها است. 
اگر علت پیدا نشود راه حلی پیدا نخواهد شد. متد نادرست شما در آسیب شناسی از یک سو و دفاع شما از ایدئولوژی ناسیونالیسم، پانترکیسم و بوزقوردیسم که به نظر من علت اصلی آسیبها میباشند،مرا از تلاشهای آسیب شناسانه شما ناامید کرد. 
قبلا بیشتر توضیح داده ام که چرا ایدئولوژی ناسیونالیسم افراطی و ایدئولوژی نژادپرستانه و فاشیستی پانترکیسم باعث آسیب ها، ضعفها و شکست جنبش ملی و استقلال طلبانه آذربایجان می باشد، به همین جهت در اینجا لازم به توضیح بیشتر نیست.
شاد و سلامت باشید

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار
برگرفته از:
کامنتهای ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.