رفتن به محتوای اصلی

ابعاد تازه ای از پرونده زهرا کاظمی!
روایتی دیگر از یک شاهد عینی
15.05.2017 - 09:31

 خانم کاظمی در ماه ژوئيه سال ۲۰۰۳ در حالی که در ايران تحت بازداشت بود درگذشت. وی هنگام عکس گرفتن از تجمع اعتراضی خانواده دانشجویان زندانی کنار زندان اوین بازداشت شده بود.

Missing media item.

روز۴تیر ماه ۱۳۸۲ خانم کاظمی به اتاق بازجویی در راه روی ۳__ب بند ۲۰۹ منتقل و در آنجا با محمد حسین هرندی و اسماعیل صفایی بازجویان وزارت اطلاعات روبرو می شود .نام مستعار محمد حسین هرندی در پرسه پرونده با نام محمد رضا اقدام احمدی لحاظ گردید .این طور که هرندی و صفایی بازجویان پرونده اعلام می کنند خانم کاظمی بسیار مضطرب و عصبانی بوده و هر ازگاهی با عصبانیت و پرخاشگری با بازجویان صحبت می کرده است .سمت راست گونه ایشان و زیر چشم راستشان متورم  کبود بود که وقتی سوال پرسیده می شود که چه اتفاقی برایتان افتاده شروع به فحش دادن مرتضوی دادستان می نماید ولی به صورت مشخص بیان نمی کند که چه کسی ایشان را مضروب ساخته در ادامه بازجویی به گفته اسماعیل صفایی خانم کاظمی هرندی را بسیار عصبانی می کند و هرندی با ضربه ای که به صندلی خانم کاظمی می زند ایشان با کتف راست به زمین می خورند .هرندی با لفظ زشتی خانم کاظمی را خطاب می کنند .در این حین به صفایی می گوید که ادامه بازجویی را به خانم عسگری واگذار می کند .خانم مژده عسگری با نام اصلی فریده تخمه چیان بازجوی ارشد وزارت اطلاعات  در آن زمان ۴۴ ساله با قدی بسیار بلند و بسیار تنومند و بسیار خشن که حتی کارمندان مرد تحقیقات و بازجویی نیز از این خانم می هراسند .شخصی که در اول بازجویی خود را معرفی و خود را سرباز آقا ( خامنه‌ای) معرفی می کند.در طی گفتگو و بازخواستی که از ایشان داشتیم عنوان نمود دقیقا با همین لفظ که من با احدی شوخی ندارم اگر کسی خطایی بکند تاوانش را می دهد  چه برسد به توهین به آقا (خامنه ای) و جاسوسی شرح قضیه را به این صورت عنوان نمود که ساعت ۶ بعد از ظهر من و همکارم زهره جمالیان ( ساره ساداتی )وارد اتاق بازجویی شدیم خانم کاظمی چشم بسته روی به دیوار بسیار بی حال بر روی صندلی تحریری نشسته وسرشان بر روی قسمت مخصوص نوشتن صندلی بود وقتی وارد شدیم ایشان در چندین نوبت در خواست آب کرد . دو دفعه به ایشان آب دادم به خانم کاظمی خود را معرفی نمودم که ایشان با خنده ای بلند من را مسخره کرد و با لفظ بدی گفت پس تو هم ج..... خامنه ای هستی که من هم محکم به گردن ایشان ضربه  ای وارد کردم .(این ضربه به حدی محکم بوده است که خانم کاظمی به مدت ۳۰ دقیقه از حال رفته و متاسفانه با برخوردهای ادامه دار مژده عسگری بهوش می آید این را سعید معینی نگهبان پشت در اتاق بازجویی عنوان می کند. بعد از بهوش آمدن خانم کاظمی .ایشان دیگر صحبت نمی کند که بگفته پزشک بهداری ۲۰۹ دکتر علایی که به درخواست خانم جمالیان به اتاق بازجویی امده بود عنوان می کند ؛؛  واقعا خانم کاظمی قادر به تکلم نبوده اما خانم عسگری روبه دکتر علایی می کند ومی گوید شما بیرون من از شما دکتر ترم زهره جمالیان دیگر بازجوی خانم کاظمی عنوان می گوید  به اندازه ای رفتار خانم عسگری با خانم کاظمی شدید بود که واقعا من هم ترسیده بودم طوری با خانم کاظمی برخورد می کردند و ایشان در می زدند که گویی با ایشان خصومت شخصی دارند که حتی به طور معمول بازجویی هایی که  ۴۵ دقیقه طول میکشد  ۲ ساعت به طور مداوم خانم کاظمی را تحت بازجویی قرار دادند .در حین شکنجه فیزیکی خانم کاظمی ضریه محکمی که به صورت خانم کاظمی برخورد می کند سر خانم کاظمی به شدت با میز آهنی برخورد و خانم کاظمی دوباره از هوش می رود ؛؛ به گفته زهره جمالیان مژده از سمت راست یقه خانم کاظمی گرفت و کشان کشان ایشان را تا درب اتاق بازجویی بر روی زمین کشید من اعتراض کردم و گفتم به بهداری خبر بدهیم مثل اینکه حال متهمه اصلا خوب نیست که مژده درب اتاق بازجویی را بر روی سر خانم کاظمی کوبید به صورتی که سرشان لای در ماند مژده با عصبانیت گفت این پتیاره خودشو به موش مردگی زده من اگر امروز از این ده صفحه اقرار نامه نگیرم فردا استعفا میدم و بعد از این جمله از اتاق خارج شد ؛؛ اینبار دکتر علایی  از بازجویان درخواست  می کند که بازوجویی را قطع تا خانم کاظمی معاینه شود به گفته پزشک زندان بعد از معاینه احتمال شکستگی جمجمه را می دهد و از مسول بند ۲۰۹ در خواست انتقال خانم کاظمی را به بیمارستان می دهند اما طی تماس مسول ونماینده وزارت اطلاعات مستقر در اوین از سوی دادستانی با جواب نه روبرو و شخص دادستان اعلام می کند که تا فردا کاری نمی شود انجام داد و صبح پس از رویت نماینده دادستان تصمیم گرفته خواهد شد و حتی ایشان را به بیمارستان داخل زندان نیز انتقال نمی دهند .متاسفانه حین ادامه تحقیقات در این زمینه با دستور وزیر تحقیقات متوقف و این پرونده در وزارت اطلاعات مختومه عنوان شد طی صحبتهایی که با مسول مستقیم خود داشتم و عنوان نمودم که وا قعا چرا به تحقیقات ادامه نمی دهیم اعلام کردند که این اتفاقات آینه عبرت است و از خطر فاصله بگیر

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
برگرفته از:
امیل رسیده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.