رفتن به محتوای اصلی

ترامپ در ٢٢ بهمن
13.02.2017 - 12:47

در اينكه نحوهُ قدرت گيرى ترامپ و خمينى شباهاتى دارد مسلم است، چون سخن از دو عوامگراى درجه اولى ميزنيم. هر كه به شيوهُ خود (يكى با تويتر، ديگرى با فتواى نوارى) مهملات خود را در مورد علل مسائل كشور به خورد مردم داده اند و در اين راه مسائل بسيار پيچيده سياسى، اقتصادى و اجتماعى را با رواياتى ساده انگارانه به يكى دو عامل تقليل داده اند. سپس بر اساس  چنين بررسى شاهكارانه اى به راه حل هاى ساده اى ميرسند كه قرار است ملت را به اوج گذشته هاى افسانه اى (و نه الزاماً واقعى) بازگرداند. اين تقليل دادن مسائل و نشان گرفتن عواطف مردم بدون توضيحات عقلانى عنصر اصلى عوامگرايى است (populism). براى خمينى همهُ بديختي هاى كشور به فساد شاه و نفوذ آمريكا مربوط بود كه اصوال و معيار جامعهُ اسلامى را زير پا گذاشته بود. راه حل هم ساده بود: برچيدن شاه و آمريكا و گسترش دادن اسلام در همه ابعاد جامعه. براى ترامپ علت بدبختى آمريكا (تا جايى كه بتوان بدبختش شمرد) بى توجهى به منافع آمريكا هست و مجرم هم سياست مداران بى غيرتى كه موجب اين كار شده اند. راه حل ترامپ هم بركشيدن مرزها در همه زمينه هاى جامعه است و دادن اولويت تام به آمريكا، وسلام نامه تمام. با چنين پيام هاى ساده اى اين دو عوامگرا گفتمان سياسى پيچيده را ربوده و از آن خود كردند: يكى با تويت هاى تك جمله اى، ديگرى با فتواهاى تک. خمينى ما را به آنجا رساند كه مي بينيم، ترامپ هم آشى پخته براى آمريكا كه بيا و ببين.

اما اينكه بگوئيم هر دو فاشيست هستند حرفى است كه در مورد ترامپ نادرست است. اولاً كه او تا كنون ايدئلوژى بخصوصى كه برترى اخلاقى به سفيدپوستان يا به كل ملت آمريكا بدهد عرضه نكرده، كارى كه خمينى در مورد شيعيان كرد. دوماً ترامپ پشتيبانانش را به خشونت فرا نخوانده ("بكشيد دشمنان اسلام را"). سوماً ترامپ بر آن نشده كه نظام سياسى آمريكا بايد تغيير يابد و دشمنى با قانون اساسى نورزيده. نه اينكه ته دلش شايد چنين باشد يا نباشد، اما چنين سخنى نگفته و چنین جنبشی راه نیانداخته. بدين ترتيب ميشود گفت كه عوامگراست، نه فاشيست.

اما مسئله اى كه مرا به اين نوشتار كوتاه وادار كرد حسرتى بود كه در مورد آمريكا خوردم. هرچه ترامپ در آشكار و نهان بخواهد با كوهى بنام قانون اساسى ايالات متحده روبروست. اين نوشته آنچنان ريشه در اذهان و فرهنگ و دل های مردم آمريكا دوانيده كه ترامپ جرات نقد آن را ندارد. عملكرد اين قانون اساسى را هم مي بینيم. تا به حال هم دادگاه ايالتى و هم دادگاه فدرال برنامه تحريم مسافران مسلمان (من جمله ما ايرانيان فلك زده) را مغاير با قانون اساسى شمرده و اين قانون را لغو كرده و نوبت ميرسد به ديوان عالى كشور. به اين مي گويند دموكراسى. به اين مي گويند "نهادينه" شدن دموكراسى. نه اينكه كودتا عليه اش بكنى، مجلس را ببندى، يا باز بگذاری ولی همه احزاب را قدغن كنى و بگویى ما كشور تك حزبيم: حزب فقط حزب من! نهادينه كردن دموكراسى این نيست كه با قلدرى جاده و تونل به دل و فرهنگ مردم بكشى، بلكه بگذارى نهادهاى پيشبينى شده كارشان را انجام دهند و خود ريشه در جامعه بدوانند. آن موقع اگر ديوانه اى پيدا شد كه گفت ميخواهم جمهورى اسلامى تشكيل دهم، نخست وزير مشروطه خواه كشور دست تنها نيست و اصلاً مشروطه خواه نيست، بلكه "مشروطه دار" است و به پشتيبانى قانون و نهادهاى كارساز جلوی آن امام دیوانه مى ايستد. اما در بهمن ٥٧ دنياى ايران برعكس بود: اين نخست وزير بود كه بايد به پشتيبانى از قانون در ميامد! فكرش را يك لحظه بكنيد كه چه كشورى ساخته بودند برايمان. عده اى هم امروز حسرت آن رژيم را ميخورند.

در گرماگرم كشمكش ترامپ و قوهُ قضايى آمريكا تكيه دهيد و لذت ببريد از قوت و دوام دموكراسى. من كه حسرت آن را مي خورم، چون خودمان هم مي توانستيم آن را داشته باشيم و خود ويرانش كرديم. نه ديگرى.

 

جاماسب سلطانى

٢٢ بهمن ١٣٩٥

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

رضا وضعی
برگرفته از:
ایمیل دریافتی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.