رفتن به محتوای اصلی

معنی نام آذربایجان AZ-ƏR -BAY-QAN
31.01.2017 - 18:58

 

1- پژوهش این قلمزن در مورد نام آذربایجان این نظر را که به معنی AZ-ƏR -BAY-QAN  است ، حد اقل برای من اثبات کرد
که توضیحش در پایین آمده است.

2- همینطور پیوند زبان ترکی با زبانهای آسیانی را. به خصوص با زبان سومری را. رجوع شود به مقاله ی 
 دیباچه ای بر پیوند سومری و ترکی متن کامل PDF


زبانهای آسیانی: زبانهای اتصالی آسیایی را گویند. زبانهای غیر تحلیلی-غیر سانسگریت ریشه- و غیر سامی
--
اسماعیل سالاریان زحمت کشیده نظریات مختلف را در مورد معنی نام آذربایجان جمعبندی کرده است که در زیر ملاحظه میکنیم.

برای روشن تر شدن موضوع ، ریشه کلمه را  تا حد ممکن، در زبان سومری هم مورد توجه قرار میدهیم
چون زبان های آسیانی  در منطقه ی آذربایحان و در همسایگان آن،  از جمله  زبان هوری، اورارتویی، ایلامی، لولوبی-قوتی و ... مخصوصاً زبان
 (eme-sal ; Eme-gi(r (
دو لهجه ی سومری)،  در سر زمین ki-en-ĝir ( سومر) ، مادر کلمات آسیانی هستند
از آنجایی که تمدن زبانهای آسیانی در منطقه ی ما بسیار کهنسال اند، بخشی از لغات آنها به دیگر زبانها وارد شده است
زبان ترکی که پیوند ریشه ای با زبانهای آسیانی، مخصوصا سومری، دارد،  لازم است در جوستن ریشه ی واژه ها،  به این مورد توجه کنیم:

زبانھای اتصالی منطقه ی اورال-آلتایی ھمچنان که اکنون خیلی بھم نزدیک اند ، در گذشته نیز تمدنھای اتصالی زبان منطقه ی مورد بحث، به ھم نزدیک بودند. آثار باقی مانده از این زبانھای مرده این موضوع را به خوبی نشان میدھد. کلمات زبان سومری، ایلامی، لولوبی، کاسپی و غیره نشان میدھند که ھمه ی این زبانھای اتصالی مثل امروز نزدیک بھم بودند. ھمچنان که ترکمنی و ترکی و تاتاری و غیره و بھم نزدیک اند

واژه های آذربایجان، آراز، خزر، کاس پی یا کاس بی ، و گزر gəzər  به هم ربط دارند. و بن آنها به واژه ی  kas سومری بر میگردد که در زبان و نام کاسبی نیز کلمه ی kas را داریم. 
کاس سومری( نگاه شود به معنی آن در پایین)  برابرش در ترکی همان kaş  و در آذربایجانی qaç  است. این هم برابر خزر می باشد که از گز+ ار gəz-ər یعنی قدم زننده ، گردش کننده و سیار یا کوچگر درست شده است. 
نتیجه: کاس سومری، کاس زبان کاس بی، خزر معرب شده از زبان خزری، گزر ترکی همه معنی و صورتهای یک مفهوم و معنی هستند که طی زمان به صورت کلمات مختلف ظاهر شده اند. شکل کهن تر خزر همان کاس در زبان کاسبی ست. و باز کهن تر اش کاس سومری. که بعد ها در زبان ترکی به « گزر » و معرب اش خزر تبدیل شده است. 

توضیح بیشتر:
کلمه ی گزر برابر دیگر اش گزن gəzən است که سیار و قدم زننده، از زاویه ی منظوری کوچگر معنی میدهد . و گزمه gəzmə  نام عمل قدم زننده است که به نام « ماموران و نگهبانان دوره ی حکومت ترکها» نیز تبدیل شده بود. میتوان آنرا به « نگهبان سیار» معنی و ترجمه کرد. که در زبان خزری « خزر »  گفته میشد. خزر( معرب شده )،  در حقیقت برابر گزر ترکی ست. و در توضیحات بعدی با توجه به زبان سومری و کاس پی (بی) روشن خواهد شد. 
نام خزر معنی « نگهبان سیار » و از سوی دیگر « قوم سیار» ، یا کوچگر دارد. و هردو معنی در کلمه مستتر است. 
زبان کاسبی، خزری، قوم آذ احتمالا یک زبان یا خیلی نزدیک بهم بودند. در حد لهجه های مختلف یک زبان. 
دقت کنیم 
کلمه ی آذربایجان، در عین حال که  با  kas سومری و kas زبان کاسپی، و کلمه ی « خزر xəzər» و « گزر gəzər ترکی» ، رابطه دارند ، همینطور kas با 

xəz ... xaz... haz... has  ارتباط  دارند. به مورد تغییرات حروف و صداها در پایین توجه میکنیم.

*
 معنی این کلمات در سومری جهت مطالعه ی منبع. برگرفته از فرهنگ زبان سومری 
http://psd.museum.upenn.edu/epsd/nepsd-frame.html

kas du 
?kas du [RUN] wr. kas4 du "to run" Akk 

kas dug 
kas dug [RUN] wr. kas4 dug4 "to run" Akk. lasāmu; nērubu

kas gun 
?kas gun [RUN] wr. kas4 gun3 "to run" Akk

kas kar 
kas kar [RUN] wr. kas4 kar "to run" Akk. lasāmu; nērubu

kas sar 
kas sar [RUN] wr. kas4 sar "to run" Akk. lasāmu

این کلمات سومری در کل فرار و فرار کردن معنی میدھند. شکل تغییر یافته ی آنھا اکنون kaş است به معنی فرار یا امر به  فرار
به همین مفهوم امروزی qaç  است که معانی مختلف دارد از جمله « امر به سریع رفتن، تیز رفتن، تیزروی، گردش، قدم زدن». 
بستگی به این دارد که به چه منظوری قاچ یا در فارسی « بودو» گفته شود. 

pi 
be [DIMINISH] wr. be
4; be6 "to deduct, remove; to diminish, reduce; to withdraw, receive (as an allotment)" Akk. našāru

 ---

kas- pı
یا kas-pe
kas-be
یا 
kas-bi

امروزه به معنی گزن gəzən است.  که میتوان گزر gəzər نیز گفت.

 kas-bi یا kas-pi
bi ; pi

چنانچه صورت تلفظ صحیح باستانی کلمه kas-pi یا kas-bi باشد، پسوند bi که میتواند be یا bı نیز ضبط شده باشد،  به «صورت bi در سومری کهن وجود دارد»* و به معنی « با» ، یعنی با چیزی بودن، به چیزی تعلق داشتن را می رساند؛ که در این حالت kas-bi یا kas-pi به معنی تعلق به قوم kas است. یعنی کسی که « با کاس» است.یا تعلق به کاس دارد. و اصولا باید این شکل تلفظ درست باشد. به زبان امروزی همین « کاس لی» میشود. کلمه ی کاس و پسوند بی هردو کهن اند و در سومری وجود دارند، ربطی به یک زبان سانسگریتی ندارد.
---
*211 Delitzsch, A. „Kleine Sumerische … „, s. 53
----
 نام شهر قزوین :
این نام  گفته شده به قوم کاسبی مربوط است. در این حالت ریشه ی ترکی داشتن اسم کاملا پیداست. گز gəz  به عیان مشخص است. و با نام گزر gəzər و خزر نیز ارتباط دارد. 
معنی آن میتواند gəzən-yer  یا gəzilən yer به معنای مجازی یاشامالی یئر باشد. و خود کلمه  qəz+ vin  میتواند در اصل gəz-yin یا gəz-in باشد که در لهجه به 
gəz-vin یا qəz-vin تبدیل شده است. vin از gəz اسم مکان سلخته است. به معنی محل گردش و زندگی.
 در کلمات ترکی əlin ؛ əlivin ؛ əliyin دقت کنیم پسوند vin وند مالکیت است.  əli-vin دست ات . 
in; yin; vin برابر ات فارسی ست. و وند مالکیت. اما در بن فعلها اسم نیز میسازد . مانند  
dər-in جای عمیق.
 Gəc-in نام روستا در آذربایجان عربی. 
وند in که برابرش در لهجه vin است برای اسم سازی بکار می رود. مانند gəl 
gəl-in  و غیره. 

گفتیم :
 واژه ی خزر معرب gəzər است gəzmə و gəzən نیز از آن آمده به معنای گذرنده، گردش کننده ، کوچگر و نگهبان سیار. 

kas سومری، 
kas در kas- pı با معنی gəzər در کلمه ی خزر xəzər نشان میدھند که زبانھای سومری، کاسپی، خزری و ترکی، در بن kas یا kaşھمریشگی و نزدیکی و خویشی دارند.
 اضافه میکنم : برخی پژهشگران، زبانها را در منطقه مورد بحث به دو دسته نقسیم میکنند :
1- زبانهای آسیانی مانند: سومری، ایلامی، کاسبی ( نظر دیاکونوف)، هوری، لولوبی-قوتی ، اورارتویی و غیره
2- زبانهای دسته ی ترکی مانند : زبان توروک (هزاره ی اول قبل از میلاد- منبع لوحه های اورارتوتی و آشوری- ص. 876 - رئیس نیا- آذربایجان در سیر تاریخ) ) ، خزری، سوبارهمسایه ی هوری ها( سابیر- در لوحه ی سومریها) ، آوار، باشقیر، و غیره
----
این دسته بندی درست است. اما لازم است توجه کنیم دسته ی دوم جدا از دسته اول نیست.
به نوعی دسته ی ترکی شاخه ی جدید تر دسته ی آسیانی ست. دسته ی آسیانی میمرد و شاخه ی جدید به حیات خود ادامه میدهد.
مانند سابیری متعلق به دسته ی دوم و هوری متعلق به دسته اول. یا زبان تروک در کنار سومری و هوری. در این مورد به منبع قبلی بخش زبان و ص مذکور و بعد از آن رجوع شود.
--
آذربایجان ؛ هادیربیجان
در پیش از 57 بین پیرمردان آذربایجان نام « هادیربیجان» به جای آذربایجان معروف بود. رئیس نیا به این مسئله در کتابش اشاره کرده ولی نتوانستم ص مذکور را بیابم. 
اینجا آمدن ha به بجای A میتواند تبدیل هاha به آ a را نشان دهد. که در تلفظ کلمات چیزی واقعی ست .

 

kasتبدیل شده به kaş و بعد به qaç در ترکی آذربایجان .

خزر : xəz-ər یعنی انسان گردش کننده یا قدم زننده ( به معنی نگهبان) و کوچگر.

**


صدا ها
----


در زبانهای اتصالی گروه آسیانی و مخصوصا ترکی تبدیل بخشی از صداها به بخش دیگر یا برعکس پدیده ی تاریخی و در زبان شناسی عملی قانمند است.
مثلا : تبدیل خ به ها یا ک به ق یا ش به چ ؛ س به ز . همینطور برخی صدا ها نیز حذف میشوند و صداهای دیگر جای آنها را میگیرند یا همچنان حذف شده میمانند.
این اعمال گاها تابع قانون اند و گاها نیز استثنا به حساب میایند.
 عبارت  «آی داغلار» را « های داغلار» نیز گویند. اینجا هه افتاده و آی مانده است. که آی و های هردو به یک معناست  و با دو صداست.
یعنی تبدیل hay  به ayصورت گرفته است. و h حذف شده. در کلمات . و مثالهای دیگر. در 
hanım؛  xanım و kaş ؛ qaş ؛qaç

 نیز تغیرات صدا دیده میشود که در بالا اشاره شد.

بر این اساس 

xəz ... xaz... haz... has... kas 

تغییر شکل داده اند.

چگونگی تبدیل س به ز:


تبدیل s به z   (س به  ز)  در ترکی:
palas = palaz   جاجیم، گلیم 
روی  üz= üst= üs  و غیره. üs مخفف اوستüst

یعنی تبدیل صدای س به ز  در ترکی تاریخی و قانومند است.

در سومری z صدای ts میدهد.  
سومری " س  " دارد ولی  " ز" را ts  تلفظ میکردند

azag 
 azag [TABOO] wr. azag "taboo, forbidden thing" Akk. asakku

این کلمه به معنی تابو، ممنوع ، است . و  می تواند ریشه ی yasaq ، ممنوع امروزی باشد.
یعنی صدای z = ts 
 
را ما در کلمه ی yasaq به صورت s داریم.
و  ts یا z به s تبدیل شده است. و  t افتاده
نشان دهنده ی آن ست که تبدیل صدای s به z  یا  بر عکس z به s
در زبان  آسیانی و اتصالی سومری،  و در زبان اتصالی ترکی ، به دلیل خویشاوندی- خویشاوندی را رجوع شود به مقاله ی دیباچه ای بر پیوند سومری و ترکی متن کامل PDF
ریشه ی تاریخی و کهن دارند.

کلمه ی آذر در نام آذربایجان ریشه از کاسkas سومری و کاس kas زبان کاسبی دارد. که اشاره به قوم کاس یا هاس Has دارد که بعدها نام قوم به هاذHaz و خاذXazیا Xəz تبدیل شده است.
واژه ی کاس تقریبا در چهار زبان خویشاوند گشته به آذر تبدیل شده است. هیچ ربطی به آذر در زبانهای سانسگریتی ندارد.
آذر بایجان از ترکیبات Haz+ər+bay+qan (جان can) درست شده است. و به معنی سرزمین قوم آذ است.

**

می پرسند زبان ترکی زبانی پسوندی ست پس این اسم :

Haz+ər+bay+qan

چطور شده که پسوندی نیست؟

-زبان ترکی زبانی اتصالی یا پیوندی ست. زبان پیوندی به معنای آن نیست که  محدود به « پسوند» است. 
مراجعه شود به معنی زبان پیوندی.
 انواع نامها در ترکی:
1- اسم ساده:سو؛ دمیر. 
2-اسم پیوندی: یازی-چی، داغ-لیق، با پسوند
3-اسم مرکب: اوغول-اوشاق، قیرخ-آیاق ، بدون پسوند.
 در تشکیل اسامی مرکب : اسم-اسم...اسم فعل و اسم -صف و غیره شرکت میکنند .

اسم در ترکی بعضا یک کلمه است و بعضا دارای کلمات زیاد:
آغ-قیوریم-توک-گئچی: بز مو وزوزی سفید . یک اسم است. توفارقانلی -عاشیق-عابباس. یک اسم است. تانری-تانیماز؛
دمیرچی -اوغلو-دلی- حسن. یک اسم.

در نام آذربایجان
نخست اسم-اسم(صفت) بعد صفت اسم پیوند شده اند.

 Haz+ər+bay+qan

اسم + اسم صفت ) Haz+ər

 مانند:  قاج+ار=قاجار
صفت+ اسم : bay+qan
مانند:
توپال -تیمور: تیمور لنگ
------
نام قدیم آذربایجان به روش « اسامی مرکب»،  درست شده ؛ مانند این اسم:
قاج-ار-بئی- قان یعنی  
قاجار بئی قان
مسکن قوم قاجار بیک

Haz-ər-bay-qan
مسکن قوم هاذ بیک( آذ بیک)

که از نوع اسم مرکب است. و از راه اسم- اسم ،  صفت اسم درست شده.
--------
کلمه ی ər هم اسم است و هم صفت
ار =مرد، شوهر ، اسم
ار= جوانمرد ، صفت
بئی یا بای صفت
قان .اسم. نسل. پسوند مکان. 

----
صدای ذ و ز
از نظر برخی پژهشگران در ترکی باستان صدای ذ موجود بود که به « ذال الترکی» معروف بود. و با «  زاء اخت الراء » فرق داشته است. و در این مورد به
نسخ خطی منابع تاریخی فارسی نظیر" راحه الصدور و آیه السرور " اشاره میکنند.
موضوعی ست قابل تحقیق.
از نظر من این امکان وجود دارد که ما در ترکی قدیم با دو صدای Z سر وکار داشته باشیم. ریشه ی این مورد را در صدای z در سومری و در مقایسه با صدای z  در ترکی 
ملاحظه میکنم. گفتیم که در سومری z را ts تلفظ میکردند. احتمال اینکه بعدها با دو z  سر و کار داشته باشیم زیاد است. از جمله این مورد نیز میتواند صحیح باشد
که یکی از صداها میتواند صدای خاص z در ترکی باشد و دیگری صدای z در زبان غیر ترکی. و از اینجا  « ذال الترکی» و  «  زاء اخت الراء » پدید آمده باشند. یا اینکه 
ممکن « ذال الترکی» برای جدا کردن نامهای خاص ترکی استعمال کرده باشند. در هرحال میتواند موضوع تحقیق باشد.

کلمه ی "آسیا

 کلمه ی آسیا گویا از کلمه ی assu  که در زبان آشوری کهن به معنی جای طلوع خورشید-مشرق- است آمده است. رجوع شود به فرهنگهای زبان آسوری کهن.
در زبان سومری به جای طلوع خورشید utu-e گفته میشد. به معنی جای طلوع خورشید . رجوع شود به منبع فرهنگ سومری در این متن.
اما هنوز این احتمال باقی ست که ممکن است نام آسیا نیز از نام همین قوم kas باشد که بعد ها به As  و Az تبدیل شده است. باید تحقیق کرد.
به کلمه ی آراز در پایین آمده و اشاره میکنم به اینکه:
Araz
این اسم نیز Ər-az  بوده  و Ər قبل از Az آمده است. چیزی ست عملی. مانند اسم مرکب : Ər-arvad 
عوض شدن جای بعضی اسمها در اسامی مرکب رخدادی واقعی ست.  توضیح نام در پایین.

آذربیجان
---------

Hadrbaycan və Hadrbeycan
Hadır-beycan və 
رحیم رئیس نیا تاریخدان در ص. 90 کتاب آذربایجان در سیر تاریخ مینویسد:( صفحه پیدا شد)
« آذربایجان، تلفظ فعلی. گاهی در زبان عواهم همزه ی آذربایجان تبدیل به ها گشته، هادربایجان، یا هادر بیجان تلفظ میشود.» 
تلفظ آنرا من Hadır-beycan شنیده ام و در مقاله نیز قیده شده است.
متاسفانه رئیس نیا تلفظ واژه را با حروف لاتین قید نکرده که دقیق مشخص شود چگونه بیان میشد.
در هر حال برای مسئله ی من که طرح تبدیل ha به a بود؛ تأثیری ندارد.
----
آراز 
-------
Araks ; Araz ; Uras ; Aras ; Araxes 
----------------------------
نام Araz ( در ترکی آذربایجان)
در یونانی Araxes در ارمنی Araks قید شده است. 

Ur-as
سلطان شا آتانیازوف، محقق تركمنستانی در كتاب خود به نام توركمن دیلی‌نینگ سؤز كؤكی سؤزلوگی (فرهنگ ریشه‌شناسی واژه‌های زبان تركمنی) در باره‌ی این واژه می‌نویسد: در ضرب المثل «اوْد - اوْراز» (یعنی: آتش، بخت است) به این كلمه برمی‌خوریم. اصل این كلمه، «اوُراس/ Uras» است. در زبانهای جغتای، اویغور و قزاق به معنای «بخت، اقبال» است. در میان تركمن‌های آستراخان نام دخترانه «ریس‌لی خان/ Ryslyhan» به معنای «دختر خوشبخت، خانم خوشبخت» كاربرد دارد. كلمه‌ی «اوْراز» كه در زبان تركمنی امروز كاربرد فراوانی دارد، شكل تغییر یافته‌ی «اوُراس، ایریس/ Uras, Yrys» می‌باشد. (توركمن دیلی‌نینگ سؤز كؤكی سؤزلوگی، سلطانشا آتانیازوف، انتشارات میراث، عشق‌آباد، 2004، مدخل اوْراز».
نوشته اند .
مجبوریم از ریشه شروع کنیم:

kas کلمه ی سومری ( RUN) ( فرار و فرار کردن)
kaş ترکی
qaşآذربایجانی
------
K-as- pı نام قوم 
---------تغییر صدای بن 
Kas
Has
-------معرب
Xas
Xaz
Xəz
--------افتادن h -تبدیل به
AS
--------تبدیل به az
Az 
---------
Ur-as ترکمنی ریشه ی اوراز یا آراز(معنی خوشبخت)
Ar-as ترکی
Ar-az آذربایجانی
Ar-aks ارمنی
Ar-axes یونانی
----------
As در همه ی زبانها در کلمه محفوظ است.

تنظیم نسبت به قدمت: در نام جاها Ur کلمه ایست که ریشه اش به زبانهای باستانی مانند زبان لولوبی- قوتی( Ur-me-a یا Urumiyeh) و مخصوصا سومری Ur-ukمربوط میشود. Ur شهر و مسکن و محل سکونت.
بر حسب قدمت زبان وازه ها را ردیف میکنیم:
kasسومری 
kasکاسبی که ریشه ی نام و لغت در زبان سومری دارد. نشانه ی نزدیکی دو قوم و زبان. تبدیل به نام جدید: مراحل تغییر در بالا آمده است.
As قوم 
-----
Ur شهر -مسکن
Ur-as مسکن قوم
Ər -as یا aras فردی از قوم 
Ur-as نام رود محل قوم
سه کلمه خیلی به هم نزدیک اند و طی زمان به راحتی میتوانند یکی شوند که شده اند و در آراز می بینیم.
تشکیل اسم از « شهر و رود »
--------
مانند : شهر چایی : که اکنون در اورمیه رودی به نام «شهر چایی» را داریم.
طرز ساخته شدن نام رود وگرفتن کلمه ی شهر را نشان میدهد. 
در Ur-as واژه ی شهر هست، به جای رود، نام قوم را داریم. چون نام رود با شهر که بنام قوم است یکی ست.
------
این چهار کلمه دوران باستان را نشان میدهند که قوم کاسبی As نامیده میشد و مسکنی به نام Ur-as داشته. احتمالا شهری. که نام رود هم بود. یکی بودن نام رود و شهر . و نام قوم هم As در آن محفوظ است. 

------- نام رود بعدها به آراس و آراز دگرگون میشود.
Aras تبدیل به نام رود 
Araz
------
این بررسی نشان میدهد . Az در آذر بایجان و Araz چطور به هم مربوط اند. و کلید شده اند. 
-----
نتیجه: قوم آس شهر و رود خانه ای به نام اور آس داشته اند . 
ما اکنون نام رود خانه را به صورت آراز داریم.
این چیزی ست که بررسی لغات نشان میدهد. باقی به عهده ی علوم دیگر است. مثل تاریخ و باستانشناسی.

به نظریات مختلف در مورد نام آذربایجان توجه کنیم: 

***

اسماعیل سالاریان 

وجه تسمیه آذربایجان با توجه به نظرات مختلف
 
اشاره : اظهار نظر در مورد ریشه و مخصوصا معنی نامهای جغرافیایی سخت  است. علت آن مرور زمان و تغییرات سریع در زبانها می باشد. در مورد ریشه کلمه "آذربایجان" نظرات زیادی ارائه شده است. در این مقاله بحث ما بیشتر روی نظریات مختلف ارائه شده راجع به وجه تسمیه ی آذربایجان خواهد بود و برخی از آنها را به طور مختصر معرفی خواهیم کرد. و در نهایت مطالبی برگرفته از کتاب "دیل دنیز" تالیف آقای "اسماعیل هادی" و دیگری تاریخ دیرین ترکان از مرحوم پروفسور زهتابی و استاد پرویز زارع یکانی داده خواهند شد

آذرباییجان سرزمینی که از هزاره های قبل جایگاه ویژه ای در تاریخ داشته و مورد توجه اکثر مورخان قرار گرفته است و نام آن در منابع تاریخی قدیم شکلهای مختلفی را تجربه کرده چنانکه بیش از ده ها واریانت (گونه) از نام آذربایجان در منابع مختلف ثبت و ذکر شده است٬ از جمله؛ آذربایجان٬ آذربیجان در عربی٬ آتروپاتنه٬ آذربیگانون در منابع یونانی٬ آذربایغان در سریانی٬ آذربابایاقان درارمنی٬ آتورپاتکان در پارسی میانه و آذرآبادگان و....
نام آذربایجان مشتق شده از واژه ی «آذر» :

برخی معتقد براین هستند که نام آذربایجان مشتق شده از واژه ی «آذر» به معنی آتش است. طبری در تاریخ خویش می نویسد: « آتش خانه های عجم آنجا بودی و عجم آتش را آذر خوانند به زبان پهلوی٬ از بهر آن آذربایگان می خوانند که دراصل آتشهای عجم آنجا داشتندی و پرستیدندی ». یاقوت حموی نیز چند قرن بعد درمورد نام آذربایجان گوید: « آذر در پهلوی آتش است و بایگان به معنای نگهبان است. چون در انجا آتشکده بسیار بوده٬ چنین نامیده شده است». در میان طرفداران این نظریه افرادی چون اعتمادالسلطنه٬ شارل لبول٬ بوگیولیوبوف و بارتولومه دیده می شود.
نام اذربایجان برگرفته ازنام آتروپاتن:

نام اذربایجان برگرفته ازنام آتروپاتن٬ طرفداران این نظریه با اتکا به نوشته ی استرابون تاریخ نگار یونانی است که در زمان اشکانیان میزیسته و گوید هنوز در زمان حیات وی (63ق.م- 19م) جانشینان آتروپات در آذربایجان حکومت می کرده اند. و می گوید: « ماد دوبخش است. بخشی از آن را ماد بزرگ نامند و پایگاه آن شهر بزرگی به نام همدان است. کاخ شاهی کشور ماد در همان جا است. بخش دیگر ماد را آتروپنته خوانند. نام این بخش به نام ساتراپ(استاندار/ فرماندار) آتروپاتس باز خوانده شده است. اوست که نگذاشت این سرزمین هم پاره ای از ماد بزرگ گشته و به زیر فرمان شهریاری مقدونی ها در آید. این چنین او خود را شاه خوانده٬ آنجا جداگانه کشوری خودکام گردید و هنوزهم جانشینان وی از همان خاندان هستند».
نام و ریشه اذربایجان از نظر احمد کسروی:

احمد کسروی با استفاده از این نظراخیر و نظریه اول چنین ادعا میکند که آتروپات سرداری آذربایجانی بوده است و این نام نیز به رسم زردشتی ها (البته به گفته ی کسروی) بر موبدان زرتشتی نهاده میشده است٬ پس ازآنکه آتروپات در مقابل اسکندر مقاومت نشان داد٬ نام وی بر سرزمینی که حاکم آن شده بود مانده است. کسروی اضافه میکند که این واژه پارسی است و آن را چنین توجیه میکند.

آتور:به معنی آتش است و خود همان که امروز آذر گفته میشود.

پات : معنی آنرا نمیدانم

گان : این کلمه در آخر نامهای آبادی آمده است.

و در نهایت این واژه را «سرزمین آتروپات» معنی میکند.

 توجه داشته باشید که اکثر دانشمندان تاریخ آتروپات را فردی یونانی دانسته اند که از طرف اسکندر حاکمیت آذربایجان را داشته٬ واین گفته ی کسروی به سندی چندان معتبر متکی نیست و چانچه گذشت کسروی نتوانسته آتروپات را کاملا معنی کند ولی با این همه ادعای فارسی بودن این واژه را پیش می کشد.
نام و ریشه آذربایجان از نظرمیر علی سیدف:

میر علی سیدف دانشمند بزرگ ترک نام آذربایجان را وابسته به عوامل اسطوره ای و اعتقادی دانسته و این واژه راچنین تفکیک و توجیه میکند.

آز: نیت خیر٬ سود٬ منفعت و نیز نام یکی از طوایف بزرگ تورک که در کتیبه های دشت اورخون نام انها به کررات آورده شده است٬ برخی معتقداند نام قاره آسیا از نام این قبیله که دراکثر نقاط آن پراکنده شده اند گرفته شده است. لغت آز در نام روستایی باستانی به نام «هاس» و یا «آس» متعلق به 3 هزار سال پیش برجا مانده است.

ار: مرد٬ انسان٬ جوانمرد. این واژه درآخر نام های طوایف تورک دیده می شود. تاتار(مرد تات. در اینجا غیر مسلمان)٬ خز-ار٬ قاجار٬ ماجار.

در توركي باستان پسوند (ار) به آخر اسم مي چسبيده و شخصي را منتصب به آن مي كرد. همان پسوندي ‏كه در توركي مدرن معادل پسوند (لي) يا (لو) مي باشد.‏

lآز هم نام قومي كه در شمال غربي ايران و شرق توركيه سكونت داشتند و بر آنجا حكمراني مي كردند مي باشد. كه كلمه ‏از+ار مي شود (آزار) يا ‎ ‏همان" آزر ‏"  امروزي ‏

ترکیب دو واژه ی آز و ار یعنی«آزار» به معنای مرد خوش نیت و به طور مجازی یعنی قبیله با برکت٬این واژه به گونه ای دیگر در نام رود تاریخی منطقه آذربایجان(آزربایجان) یعنی «آرآز» به حیات خود ادامه میدهد. در  مناطق روستایی اهر این واژه را «ارآز» تلفظ می کنند.

بای: ‏ " کلمه بای در زبان توركي به معني‏بیگ٬ غني، صاحب، سرور، محتشم، ثروتمند، مقتدر، توانا٬ توانگر٬ حاکم ٬ دانا٬و .... ‏است.

گان (قان): پدر٬ خان٬ شاه و سرور و معانی از این دست را می رساند. 

پسوند توركي "جان" ، "-غان-‏ " ،"-قان-‏‏ "، "-گان-‏‏ "، "-كه ن-‏ " نشان دهنده جا، ‏مكان و محل هاي جغرافيائي است.‏ مثلا در مورد چالاقان (نام جزيره اي در درياچه اورميه) به معني محل زندگي طائفه چالا مي باشد.‏ چند نمونه ديگر استفاده از اين پسوند:‏ ورزقان، گوگان، گرگان، طالقان، زنگان (زنجان امروزي)، سيرجان، كميجان و...‏..كه اين پسوند بعد از ورود اعراب به (ج ‏C‏) تبديل شده است.‏

سیدف این واژه را در حالت کلی به معنای«پدر توانگر مبارک» معنی می کند. اکثر محققان تورک با این نظریه موافق اند٬ و هر روز شواهد زیادی بر اثبات این ادعا به دست می آورند

نام و ریشه "آذربایجان" از نظر "اسماعیل هادی"

آذ/آس+ار+بای+جان

آذ/آس : نام قومی است که در سرتا سر آسیا زندگی می کرده اند و احتمالا نام قاره آسیا نیز برگرفته از نام همین قوم است.

ار : به معنی انسان یا شخص دلاور است.

نام رود ارس (آراز) نیز از دو کلمه( ار+آز( تشکیل یافته است.

بای : امیر، غنی، شریف

جان:پسوند مکان که در اسامی شهرهایی مانند بایلاقان، گوگان و زنجان دیده می شود.

بنابر این معنی کلمه " آذربایجان " میشود : محل زیست آس ها، موطن مردم شریف آس، زیستگاه قوم آس.

نام و ریشه "آذربایجان" از نظر مرحوم پروفسور زهتابی:

کلمه "آذربایجان" در زبان یونانی بصورت "آتروپاتئنا"، در زبان ارمنی "آتروپاتکان" و در فارسی "آذربایگان" می باشد.

آتروپات نام یکی از سرداران معروف آذربایجان بوده است.

به نظر پروفسور زهتابی، کلمه "آتروپات" را می توان به شکل زیر تجزیه کرد:

آت (اود) + ور-ار (قهرمان، دلاور) + پات (محافظ)(دراینجا محافظ آتش)

آتروپاتئن: (سرزمین محافظان آتش)

بنابراین ریشه کلمه "آتروپاتان" به شکل زیر است:

اود + ار + پات + آن (پسوند جمع که از زبان ترکی به زبانهای فارسی و ارمنی قرض داده شده است): یعنی سرزمین محافظین آتش. پس از استیلای اعراب، آتروپاتن تبدیل به "آذربایجان" شده است.

نام و ریشه " آذربایجان" از نظر استاد پرویز یكانی زارع:

استاد پرویز یكانی زارع مورخ سرشناس در باره اسم آزربایجان اینچنین می گوید: كلمه اذربایجان در اصل از " هازار بای گان " متشكل از " هآذ+ ار+ بای+ گان یا قان معرب شده یعنی جان" می باشدַ.

" هآز یا هآس " نام قومی از تركان قدیم بوده و در نوشته های قدیم" اورخون یئنی سئی" نامبرده شده استַ. عده ای از پژوهشگران از جمله " بارتولد"  وابستگی هآزها را با قبایل "توروك" كه كتیبه های اشوری از ۱۴۰۰قبل از میلاد انها را ساكنین اطراف دریاچه اورمی معرفی میكنند, محتمل میدانندַ. همچنین هآز در لغت تركی معنی اوغور و نیت خیر میدهدַ

"آر" دارای منشا, تركی بوده و به معنی انسان می باشد. این واژه بصورت پسوند به واژه های دیگر چسبیده و نام قبایل را بوجود می اورد. مانند: ( آوار- خزار یا خزار- ماجار  یا مجار-  قاجار یا قجر وַַַ). هآزآر به معنی قوم و قبیله ای كه بعد ها با تغییرات مختصری در فارسی و عربی به " آذر" تبدیل شده استַ. چون شخص زرتشت (در تركی یعنی كسی كه كامل می فهمد) و مادرش "دغدو" (در توركی یعنی كسی كه زائید) و خدای شان " اهار ماجدا " (در توركی یعنی برترین و بالاترین روح انسانی) متعلق به فرهنگ و مردم تورك این منطقه بوده اند و با توجه به تقدس آتش در دین زرتشت بعدها این كلمه در میان پارسیان مرتبط به آتش شناخته شد كه چندان درست نیست، البته خورشید و آتش دراعتقادات توركان سخا بسیار محترم و نجات بخش انسانها شناخته می شدند چرا كه با كمك نور و آتش بود كه توركها توانستند سد آهنی كه ذوالقرنین در برابرشان ساخته بود را به آتش كشیده و وارد این جهان بشوند).

" بای" یا "به ی" یا " بیگ, بیك, بك" به معنی غنی, توانگر, رئیس, قبیله, حاكم وַַַاز طرفی "بایماق" در تركی قدیم به معنی تكامل و پیشرفت می باشدַ

"گان" در زبان تركی با قبول تغییرات اوایی به "قان" ( و در زبان عرب به جان) مبدل شده و دارای معانی زیادی چون : پدر, خاقان وַַַ می باشد, و "قان" در تركی علامت فاعلی با تاكید و مبالغه است (چالیشقان) و بایقان به معنی تكامل یافته و بسیار پیشرفتهַ همچنین از پسوند "گان" به معنای محل استقرار و زندگی اقوام استفاده می شود مانند زانگان گوگان ممگان و غیره.

پس آذربایجان در صورت اصلی "هازار بای گان" بوده است یعنی محل زندگی قوم "هاز"، كلمه هازار در برخی تلفظها به خزر تبدیل شده است.

نتیجه اینکه نام این سرزمین (آذربایجان) به معنی «آتشکده» ٬ «آتروپاتن» سرزمین  سردار آذربایجان و خواه به معنی «پدر توانگر مبارک» و یا هر معنی دیگرباشد. باز با وجود تمامی اختلاف نظرات٬ همگی این محققان برارزشمند بودن و دلیر بودن این خاک اذعان دارند و صحت مدعای ما را معانی موخر الذکر اثبات میکنند. چرا که تمامی معانی که سخنشان رفت معانی چون جوانمردی٬ دلیری و قبول نکردن ظلم را میرساند.

توضیح: 

بخش زیر از از بخش نظرات از خواننده گرامی هومای با تخلص "من" می باشد

جوابیه ای هر چند کوتاه به یکی از ادعاهای پوچ و خام ؛ که بی ربط با موضوع نیست :

« ... نام آذربایجان معرب آتروپاتکان (مکان آتروپات) است. ریشه نام به سردار پارسی هخامنشیان، آترپات برمی گردد. آتروپات ساتراپ (والی) ایرانی بود که بخش‌های شمال ایران را در زمان حمله اسکندر از اشغال حفظ کرد. در قرن اخیر پس از ظهور اتحاد جماهیر شوروی، واژه « آذربایجان جنوبی » نیز بعضاً استفاده شده است.البته عده‌ای معتقدند که این واژه غلط و دارای بار سیاسی است ...»

جواب:
درپروسه آسیمیلاسیون مردم این خطه، بسیاری از مطالب تاریخی و فرهنگی مورد تحریفات مضحک قرار گرفته اند و البته که بسیاری فراموش شده اند!

آری آذربایجان کلمه ای معرب است، ولی نه معرب آتورپاتکان (جعلی!)، زیرا اگر قرار بوده که آتورپاتکان بصورت عربی تلفظ شود، تنها حرفی که در این کلمه، معادل عربی ندارد حرف «پ» می باشد، که آن هم بصورت معمول به «ب» ابدال می شده است! و در نتیجه بایستی امروزه نام آزربایجان «آتورباتکان (عربی!)» می بود!

در نتیجه «آزربایجان» معرب کلمه «آزربایگان» نه فارسی! بلکه ترکی است. زیرا فارس ها حرف «گ» را مانند «ق» اعراب تلفظ می کنند. در این حالت از نظر آوا شناسی اگر فرض کنیم «کلمه آزربایگان» فارسی بوده است، بایستی معرب آن «آزربایقان!» می شده است، که می بینیم اینگونه نیست!

از نظر آواشناسی نزدیک ترین تلفظ به حرف «ج» عربی، حرف «گ» ترکی می باشد! و می بینیم که اگر حرف «گ» معرب شود، چاره ای جز ابدال به «ج» عربی موجود نمی باشد. پس در نتیجه نام این مکان نیز (حداقل تا قبل از آمدن اعراب)، ترکی بوده است! (متأسفانه تلفظ حروف "ک" و "گ" اصیل ترکی، در ترکیه و کشورآزربایجان به دلایلی مضحک (قابل فهم و قابل تلفظ بودن برای اروپائیان!) تغییر داده شد، بدتر از آن در ترکیه امروزی علاوه بر تغییر تلفظ این دو حرف، حروف «اَ ، ق ، غ ، خ» از دایره حروف ترکی حذف شدند که ضربه بسیار کوبنده ای بر قامت زبان ترکی در این منطقه بود.)

جالب است این را هم در نظر بگیریم که کلمه «آزربایگان»، از نظر گرامر ترکی نیز، کلمه ای کامل و با معنی است! این کلمه از 4 بخش مجزا تشکیل شده است. بخش اول کلمه «آز (آس)» می باشد که نام اقوام آس ساکن در منطقه وسیعی از آسیا بخصوص آزربایجان کنونی است! در زبان تورکی به دلیل تبدیل حروف «ز» و «س» به یکدیگر هر دو صورت ؛ «آز» و «آس/هاس» به یک معنی و در حکم واحد است .

دوم کلمه «ار» که بمعنی انسان و مرد می باشد و همچنین در کتاب «دیوان لغات الترک» محمود کاشغری نیز به کرّات آمده است. 

سومین قسمت کلمه «بای» بمعنی حاکم می باشد، که این کلمه را می توان در نام قدیم شهر پکن نیز بصورت «بایلیق» در کلمه “خان بایلیق” بمعنی «حکومت خان» و بایلیق، خود به تنهایی بمعنی «حکومت» یافت!
 و قسمت آخر و چهارم که «گان» می باشد. و آن پسوند مکان ساز در ترکی است، عمده پسوند های مکانساز در ترکی عبارتند از «اُو، آوا، ان، گان، ایستان و ...»، پسوند گان چندین بار در نامهای شهر ها و روستا های ایران بکار برده شده است، که بعضی از آنها عبارتند از: گوگان، گرگان، کرینگان، کرگان و ... می توان از ترکیب دو کلمه بای،گان همانند بایلیق، معنای حکومت را استخراج نمود! نتیجتاً نام آذربایجان، همان آزربایگان ترکی است و درکل بمعنی، «محل حکومت مردان آز»(حکومت آزها) می باشد.

منابع مورد مطالعه:

1. رئیس نیا .رحیم -آذربایجان در مسیر تاریخ ایران

2. رحمانی فر. محمد نگاهی نوین به تاریخ ترکهای ایران

3. محمدزاده صدیق. حسین- یادمانهای ترکی باستان

4. کسروی. احمد- آذری یا زبان باستان آذربایجان

5. اسماعیل هادی-دیل دنیز

6. زهتابی- تاریخ دیرین ترکان در ایران

-----
منبع نوشته ی سالاریان:

http://salariyan.blogfa.com/post-2596.aspx

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار
ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.