رفتن به محتوای اصلی

اصلاح طلبی دینی ؛ خطری در کمین و ..... ( بخش پنجم )
07.05.2012 - 15:38

اصلاح طلبی حکومتی ( دینی )

و ولایت فقیهی خامنه ای

 

ولی فقیهی خامنه ای :

بلافاصله بعد از مرگ خمینی برای مقابله با شرایط پر مخاطره و بحرانی پیش آمده و در حالیکه وحشت و سراسیمگی سراپای مقامات و سردمداران رژیم را فراگرفته بود . آخوندها به سردمداری رفسنجانی و همدستی فرزند بزرگِ بجا مانده از خمینی ــ احمد خمینی ــ با نیرنگ و صحنه سازی ؛ سید علی خامنه ای ( سید علی روضه خوان معروف به علی گدا ) را به جانشینی خمینی ؛ یعنی به مقام " ولی فقیهِ " جانشین ؛ منصوب نمودند . تا شاید بحران سهمگین پیش آمده ــ در اثر فقدان خمینی ــ را پرده پوشی و کتمان نمایند . غافل از اینکه بگفته " ماکس وبر " جامعه شناس معروف آلمانی : رهبری فرهمندانه و کاریسمات ؛ جانشین پذیر و واگذار کردنی نیست و جانشینی چنین رهبرانی مشکل آفرین است . مشکلی که بعد از مرگ خمینی پیوسته و تاکنون در قالب بحرانهای مرگزا یک لحظه گریبان رژیم را رها نکرده است .

از همان روز اول جانشینی خامنه ای و ارتقاء دروغین وی به مقام " ولی فقیه " ی سیل اعتراضات و نق زدنها ــ به خصوص در میان آخوندها و مراجع که با سوابقِ تحصیلاتِ نازلِ حوزوی و مدارج آخوندی وی آشنا بودند ــ نسبت به این گزینش جعلی و تقلبی بالا گرفت و از آن به بعد نیز پیوسته این اعتراضات ــ به خصوص در لحظات بحرانی عمر رژیم و بویژه در شرایط بعد از قیام اعتراضی مردم در جریان انتخابات ریاست جمهوری 88 ــ ادامه داشته و پیوسته افزایش یافته است .

اما مخالفت جدی با ولایت فقیهی خامنه ای در میان مخالفین داخلی رژیم ؛ اولین بار بوسیله مرحوم منتظری صورت گرفت و علنی شد . وی در آبان 1376 در جریان مراسم سخنرانی 13 رجب ــ سالروز ولادت امام اول شیعیان ــ مرجع بودن خامنه ای را که شرط ضروری برای ولی فقیه شدن بود را ؛ قویا" بزیر سئوال برد و از وی خواست : که پای خود را از گلیمش دراز تر نکند و وارد حوزه مرجعیت که صلاحیت آن را ندارد نشود و به همان رهبری بسنده کند .

این اعتراض اگر چه باعث خشم ولی فقیه و حمله و هجوم اوباش لباس شخصی به منتظری و تعطیلی کلاس های درس او و حصر خانگی 5 ساله ی منتظری شد ولی بازتاب گسترده ای در میان مردم و مخالفین رژیم داشت ( قابل توجه اینکه : اصلاح طلبان کنونی ــ منتقدین فعلی رژیم ــ نه تنها در مخالفتِ منتظری با ولی فقیه وی را حمایت نکردند ؛ بلکه در فشار و تضیق به وی هم ؛ با ولی فقیه همراهی و همکاری نمودند ) .

همینجا خوب است به اقدام بسیار نیکو و پسندیده آقای منتظری اشاره بکنم : وی که نقش منحصر بفردی ؛ در تئوریزه ؛ تدوین و گنجاندن اصول مربوط به ولی فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی را بعهده داشت در روزهای پایانی زندگی رنجبارش ؛ در پیامی روشنگرانه به این اشتباه تاریخی خود اعتراف کرد و بدینترتیب دامان خود را از نجاسات و آلودگیهای سی و چند ساله این رژیم ضد ملی و ضد میهنی مبرا نمود .

منتظری در پیام خود می گوید : آنچه که تحت عنوان " ولایت فقیه " گفته است در امور فقهی اعتبار دارد و نه در مسائل سیاسی . امور سیاسی باید بوسیله کارشناسان متخصص حل و فصل شود .

بدلیل مخالفتهای بیشمار و بی اعتنائی به نظرات و فتاوی خامنه ای ؛ از همان روز اول تاکنون ؛ هیچوقت وی نتوانسته است به قدرتی بلامنازع در میان سایر کارگزاران و سر دمداران رژیم تبدیل شود ؛ و علیرغم تمام زد و بند های پشت پردهِ آخوندی ؛ نتوانست مانع سر بر آوردن جناح ها در درون نظام تحت امر خود گردد. وی در تمام دوران رهبری خود با چالش های گوناگون و مداوم ــ از طرف جناح های درون رژیم در زمینه های مختلف ـــ مواجه بوده است .

در حال حاضر و بدنبال بی آبروئی و مشروعیت زدائی از ولی فقیه ــ به خاطر جنایات و پلیدیهای صورت گرفته در جریان اعتراضات ریاست جمهوری ــ ستارهِ بختِ ولی فقیه رو به افول و نزول نهاده و دیگر ــ بطور خاص بعد از طغیانهای احمدی نژاد علیه او ــ در درون نظام و حتی در میان ولایت مداران هم هیبت پوشالی خود را از دست داده و حتی در جنگ و دعوا های درونی باندهای رژیم هم ؛ دیگر مثل گذشته فصل الخطاب نمی باشد .

آخوند سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران نسبت به وضعیت فلاکت بار ولی فقیه به باندهای رژیم هشدار میدهد و میگوید : ولی فقیه که اختیاراتی باندازه امام زمان دارد ؛ بوسیله احمدی نژاد سکه یک پول شده است .

خلاصه اینکه سید علی خامنه ای ؛ که هیچ وقت در چشم مخالفین رژیم دشمنی با اقتدار و پر هیبت نبوده است ؛ اکنون دیگر در چشم دوستان و خودیهای رژیم هم از موضع قدسی و جنت مکانی خارج شده و هم شأن دیگر مقامات اجرائی رژیم بعنوان طرف اصلی دعوا با مردم و ملت ایران ؛ با دستانی آلوده به خون و جنایت و به عنوان تبهکار اصلی و مقصر ردیف اولِ ویرانی کشور شناخته میشود و این یعنی پایان رهبری قدسی  خامنه ای

 

دعوای ولی فقیه و احمدی نژاد :

این دعوا از سال دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد ــ با چراغ خاموش ــ شروع شده و بدنبال بحرانهای پیش آمده در جریان انتخابات 22 خرداد 1388 و آشکار و بارز شدن عدم مشروعیت و بی اعتباری ولی فقیه ؛ شدت و حدت بیشتری گرفته است . بدنبال شکست و ناکامی نظام از حل بحرانهای پیش آمده در جریان اعتراضات ریاست جمهوری ؛ باند احمدی نژاد مطمئن شد که ؛ ادامه موجودیت نظام حاکم با ساختار کنونی دیگر امکانپذیر نیست و باید با ایجاد تغییرات اساسی در ساختار قدرت از جمله حذف ولی فقیه و با پی ریزی ساختاری متمرکز و غیر دینی ؛ چهره مقبول تری از نظام بلحاظ داخلی و بین المللی ارائه دهد تا شاید ؛ بتواند از بحرانهایِ مرگزایِ گریبانگیر رژیم بکاهد .

یعنی دعوای اصلی این بار باندها ــ باند احمدی نژاد و باند خامنه ای ــ بر خلاف جنگ و دعواهای سابق میان اصولگرایان و اصلاح طلبان بر سر قرائت های مختلف از اسلام نیست ( اسلام رحمانیِ اصلاح طلبان و اسلام خشن و اقتدار گرایِ اصولگرایان ) بلکه این بار دعوا بر سر اسلام سیاسی ( که اصولگرایان طرفدار ولی فقیه و اتفاقا" اصلاح طلبان حکومتی جانبدار آن می باشند ــ یعنی در این جنگ اصلاح طلبان بطور خاص در کنار ولی فقیه قرار دارند ــ ) با اسلام غیر سیاسی است ( که باند احمدی نژاد طرفدار آن است ) ؛ به عیارتی جنگ و دعوای این بار بر سر قدرت است .

جنگ و دعوای این بار میان باند ولی فقیه و باند احمدی نژاد در واقع یک جنگ تمام عیار قدرت است و احمدی نژاد ــ و باند طرفدار وی ــ که ریاست جمهوری خود را به خونین ترین وجهی به قیمت صدها کشته و هزاران مجروح و اسیر در جریان اعتراضات بعد از انتخابات ؛ تثبیت کرده است خوب می دانند ؛ بعد از حوادث خرداد 88 و مشروعیت زدائی از خامنه ای ؛ وی بشدت تنها و بی قدرت شده است ــ و حرفها و تهدیدهایش پوچ و تو خالی است و هیچ حمایت اجتماعی را بر نمی انگیزد ــ بنابراین بهیچوجه نباید در این نبرد عقب نشینی کند .

یعنی احمدی نژاد رو به آینده و برای بقاء نظام ــ و ادامه ریاست جمهوری در میان باند خودش ــ بدنبال حاکمیتی بطور نسبی پذیرفتنی تر از نظر اجتماعی است . بهمین خاطر چاره کار را در قیچی کردن دم آخوندها و کاستن از نفوذ روحانیون و حذف ولی فقیه در ساختار قدرت می داند . این مهمترین حوزه تنش و دعوا ؛ میان دو باند است .

احمدی نژاد ؛ برای این منظور " پروژه ظهور " را به جریان انداخته است . وی در سال دوم ریاست جمهوری اش ؛ این پروژه را تحت عنوان " مهدویت " کلید زده است . او میخواهد با سوء استفاده از احساسات مذهبی مردم ؛ از این پروژه بعنوان راهبرد اصلی برای رویاروئی با چالشها ؛ کنار زدن رقیبان ــ باند خامنه ای ــ  و تثبیت قدرت استفاده کند .

برای این منظور ؛ احمدی نژاد با پیروی و تبلیغ نظریه سنتی شیعه ــ که تشکیل حکومت دینی را تنها در قلمرو " امام معصوم " و جزء اختیارات او میداند و معتقد است که ولایت فقیه مطلقه ؛ امام معصوم می باشد ــ در پی آن است تا دکان ولایت فقیهیِ خامنه ای را از رونق انداخته و تخته نماید .

احمدی نژاد میخواهد ؛ با پیش بردن این پروژه دسترسی به " مهدی موعود " را از انحصار روحانیون ؛ مراجع و ولی فقیه بیرون آورد ؛ بطوریکه  برای ارتباط با " امام زمان " نیاز بواسطه گی " ولی فقیه " نباشد و فرد مستقیما" و بدون واسطه بتواند با وی تماس بگیرد . در اینصورت ؛ با جا افتادن تئوری بی نیازی به ولی فقیه برای تماس با امام غایب ؛ دکان دینفروشی آخوندها و ولی فقیه بی رونق و کساد خواهد شد .

اسفندیار رحیم مشائی مشاور اصلی احمدی نژاد و تئوریسین باند : ما باین نتیجه رسیده ایم که برای آماده کردن جهان برای ظهور امام زمان ؛ نمی توانیم از ادبیات دینی استفاده کنیم .

بدین ترتیب احمدی نژاد اکنون به شاخص اسلامی که فقاهتی نیست ؛ مراجع تقلید و آیات عظام را برسمیت نمی شناسد و به اسلام رساله ای باور ندارد تبدیل شده است . در واقع ایدئولوژی " امام زمانی " احمدی نژاد به پاد زهر اسلام سیاسی ( از موضع ارتجاعی و فاشیستی ) و حکومت ولایت فقیهی تبدیل شده است .

پرویز سروری از فرماندهان سپاه پاسداران و نماینده فعلی مجلس : تیم احمدی نژاد قبل از اینکه قصد شکست دادن جریان اصولگرائی را داشته باشند ؛ در حال برنامه ریزی برای مقابله با ولایت فقیه و شکست او می باشند .

مجتبی ذوالنور جانشین ولی فقیه در سپاه : این آدمها (باند احمدی نژاد ) در عمق وجودشان سر سوزنی به ولایت فقیه و روحانیت اعتقاد ندارند . آنها اسلام بدون آخوند را القاء می کنند .

ضمنا" باند احمدی نژاد با اطلاع از دافعه گسترده دینی در جامعه و متقابلا" گسترش شور و شوق ملی گرائی در میان مردم و بخصوص جوانان ــ با نفی حکومت دینی ( با نفی سمبلهای حکومت دینی یعنی روحانیون و ولی فقیه ) و با تبلیغ و تکیه دروغین بر ارزش های ملی ــ میخواهد خود را از حمایت مردم ؛ بخصوص جوانان برخوردار نماید .

به خصوص ؛ بعد از حوادث 22 خرداد احمدی نژاد سعی کرده است در فرصت های مناسب به گونه های مختلف اشعه مخالفت با خامنه ای و قید و بند های دست و پا گیر حاکمیت فقه ( علنی کردن مخالفت با سختگیریها در رابطه با حجاب ؛ چشمک و چراغ به موسیقی و هنرمندان ؛ تبلیغ ارزش های ملی و باستانی و .... ) را از خود ساطع کند .

همچنین احمدی نژاد با رو یا روئی با باند خامنه ای سعی میکند ؛ بشکلی دامان خود را از آلودگیهای جنایات و خونریزی های پس از 22 خرداد 88 ــ که خود وی هم نقش اساسی در وقوع آنها داشته است ــ را پاک و مبرا کند و خود را به عنوان نیروئی که با اقتدار گرائی رهبری مخالف است جا بزند و به نوعی نقش مخالف باقیمانده در قدرت را بازی کند .

 

فرجام این جدال :

اگر چه ساختار قدرت در نظام جمهوری اسلامی بگونه ای است که ؛ امکان حذف احمدی نژاد؛ از راه قانون را به ولی فقیه میدهد ــ وی می تواند با حکمی به مجلسِ تحت امر ؛ استیضاح احمدی نژاد را به جریان بیاندازد ــ ولی خامنه ای خوب میداند چنین حذفی ؛ بسیار پر هزینه و برای موجودیت نظام بسیار درد سر ساز خواهد بود .

با حذف شدن و پاکسازی اصلاح طلبان خط امامی ( که در واقع معتقدین و مروجین اصلی اسلام سیاسی و اسلام ولایت فقیهی بودند ) از نهادهای مختلف قدرت و به خصوص حذف آنان از ارگانهای نظامی ــ امنیتی ؛ در حال حاضر تعادل قوا برای جدال نهائی باند احمدی نژاد با باند ذوب شدگان در ولایت خامنه ای ؛ به نفع احمدی نژاد تغییر کرده است .

ایستادگی جسورانه احمدی نژاد در برابر ولی فقیه نشان میدهد که وی از تکیه گاههای مطمئن و مهمی در ساختار قدرت و باندازه کافی در میان نیروهای نظامی برخوردار است . و همین کار مقابلهِ ولی فقیه با احمدی نژاد را دشوار کرده است . و اتفاقا" خامنه ای با کوتاه آمدن های مکرر ــ در جریان استعفای مصلحی وزیر اطلاعات ــ نشان داده است برگ چندانی برای رام و مطیع کردن احمدی نژاد در اختیار ندارد . بعلاوه :

1 ــ احمدی نژاد در موقعیت بهتری قرار دارد ؛ زیرا وی محصول سامانه سیاسی است که خامنه ای رهبر آنست و بارها این رهبر از احمدی نژاد حمایت کرده . بنابراین براحتی نمی تواند او را حذف کند . خامنه ای با حذف احمدی نژاد ؛ که تنها رأی خود را پس نمی گیرد ؛ با اعتماد از دست رفته خود چه خواهد کرد ؟ همچنین احمدی نژاد در درون این ساختار با چکِ سفید های ولی فقیه بیش از حد قدرت یافته ( کسی که اجازه منکوب کردن مجلس ؛ قوه قضائیه و حتی ورود به حیطه های رهبری را هم داشته است ) این امر رویاروئی ولی فقیه با احمدی نژاد را بسیار مشکلتر میکند .

2 ــ احمدی نژاد از تکیه گاههای مطمئن و پر قدرتی در میان نیروهای نظامی ــ امنیتی بر خور دار است ؛ بنابراین خامنه ای می داند حریف پر قدرتی در برابرش قد بر افراشته است که قدرت نظامی دارد . در گذشته ولی فقیه ؛ بکمک سپاه و نیروهای امنیتی براحتی می توانست ؛ رقیبان خود را حذف نماید . ولی این بار خود نیروهای امنیتی ــ نظامی در مقابل او قرار گرفته اند .

خلاصه اینکه ؛ این بار ولی فقیه با رئیس جمهوری مواجه است که نه تنها زیر بار وی نمیرود و نمی خواهد مانند خاتمی ؛ تدارکاتچی بماند ( یعنی هیچ مصالحه ای امکان ندارد ) بلکه ؛ نظم و قاعده جاری را هم نمی پذیرد و میخواهد نظم و قاعده های جاری را بهم بریزد .

و ولی فقیه متزلزل و مردد که آیا به صرفه نظام دینی هست ؛ ریسکِ حذف یا مهار خود سریها و لجام گسیختگی های احمدی نژاد به کمک نیروهای نظامی ــ امنیتی را باجرا بگذارد ؟!

و این وضعیت در حالیست که بحران موجود میان ولی فقیه و رئیس جمهور ؛ بحرانی ساختاری است و بدون تغییر ساختار نظام و سرنگونی این رژیم بر طرف نمی شود .

در این باره در بخش های دیگر بیشتر خواهم نوشت ...... ادامه دارد

 

محمود خادمی ــ 07.05.2012

  arezo1953@yahoo.de    

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
سایت نویسنده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.