رفتن به محتوای اصلی

محمدرضا زنوزی مطلق سرمایه دار دانه درشت تبریز و آذربایجان
29.12.2016 - 05:32

روح الله خمینی سردمدار انتحار اسلامی و همان کسی که پیاپی برای مردم فریبی دم از مستضعفان می زد رژیمی را بنا نهاد که در آن مستضعف، مستضعفتر و مستکبر، مستکبرتر شد! و علی خامنه ای که پس از مرگ روح الله خمینی دیکتاتور ایران شد با تقلید خنده دار از لنین که از پیکار با امپریالیسم جهانی سخن می گفت پیاپی درباره دشمنی من درآوردی و ساختگی به نام استکبار جهانی سخن می گوید آن هم زمانی که مستکبران در دوزخی بی همتا در جهان به نام ایران همه کاره هستند! هنگامی که تنها در خیابان های تهران ده ها هزار انسان بی خانه کارتن خوابی می کنند دارائی دزدانی که در سایه آخوندیسم به دارائی هائی با ارقامی نجومی و باورنکردنی دست یافته اند روز به روز بیشتر و شماره کودکان کارتن خواب گرسنه ای که روزها کار می کنند و شب ها در خیابان ها می خوابند نیز روز به روز بیشتر می شود!

آن هنگام که بهای هر دلار هزار تومان بود دارائی محمدرضا زنوزی مطلق که یک ترک تبریزی است و از پولدارترین سرمایه داران خاورمیانه است برابر با دوازده هزار میلیارد تومان بود و چون در سایه رهبری های خردمندانه حضرت ایة الله العظمی امام خامنه ای ولی امر مسلمین جهان و در سایه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران پول ایرانی روز به روز بی ارزشتر می شود و بهای هر دلار هم اکنون نزدیک به چهار هزار تومان شده است دارائی محمدرضا زنوزی مطلق سرمایه دار دانه درشت تبریز و آذربایجان هم اکنون دست کم دوازده میلیارد دلار برابر با چهل هزار میلیارد تومان و یا چهل تریلیون تومان (40000000000000 تومان) و شاید بیشتر از اینهاست و در آینده ای نه چندان دور که در سایه آخوندیسم پول ایرانی از این هم بی ارزشتر خواهد شد و دلار از این هم گرانتر خواهند شد و محمدرضا زنوزی مطلق از این هم داراتر خواهد شد بر شماره این صفرها نیز افزوده خواهد شد!

محمدرضا زنوزی مطلق فرزند یک سرمایه دار تبریزی در سال ۱۳٤۶ در کوی شنب غازان در تبریز زاده شد، پدر محمدرضا زنوزی مطلق در زمان رژیم شاهنشاهی از سرمایه داران بزرگ آذربایجان و مدیر بنگاه سرمایه گذاری بزرگی به نام "پیمانکاری زنوزی" بود که به کارهای ساختمانی در زمینه انبوه سازی می پرداخت و در ساخت و سازهای بزرگ در بخش های گوناگون تبریز مانند بخش بورژواهای تبریز به نام کوی ولیعهد (ولیعصر کنونی) از سرمایه گذاران کلیدی بود، خانواده زنوزی مطلق هیچ گونه باور دینی نداشته و هیچ گونه وابستگی نیز به فرهنگ آخوندی و آخوندیسم نداشتند، سرگرمی خانواده زنوزی مطلق نیز رقص و آواز و سکس و باده نوشی و کنسرت و موزیک فرنگی و شنا در استخرها و دریاکنارهای پر از زنان و مردان نیمه برهنه بود، پدر محمدرضا زنوزی مطلق برای خوشایند دربار شاهنشاهی و برای چاپلوسی در برابر کارگزاران دربار پهلوی نام پسرش را "محمدرضا" گذاشته بود که در آن زمان نام کوچک شاه ایران محمدرضا پهلوی بود!

سرگرمی محمدرضا زنوزی مطلق نیز هنگام جوانیش گذشته از بازی های جنسی با خویشان و آشنایانی که باوری به محرم و نامحرم و سخنان آخوندها در این باره ها نداشتند خوشگذرانی با زن های بیوه و زن های شوهردار بود! چند بار نیز برای خوشگذرانی با چنین زن هائی محمدرضا زنوزی مطلق دچار دردسر شد! چنان که چند بار برای افت و خیز وی با زن های شوهردار گیر افتاد و پس از کتک های سختی که خورد در زندان تبریز ماند! پدر پولدار محمدرضا زنوزی مطلق نیز دردسرهای پسرش را با پول و پارتی ماست مالی می کرد! (اگر سربازان گمنام امام زمان که در اداره اطلاعات تبریز کار می کنند پس از خواندن این نوشته ها می گویند که چنین سخنانی دروغ هستند می توانند به بایگانی های آگاهی تبریز و زندان تبریز و دادگستری تبریز نگاه کنند و ببینند که دروغی در کار نیست!) به سربازی رفتن محمدرضا زنوزی مطلق نیز به سادگی با رشوه ها و پارتی بازی های پدر میلیاردرش ماست مالی شد! آن هم در زمان جنگ ایران و عراق که فرزندان کسانی که پول و پارتی نداشتند به سربازی رفته و هزار، هزار کشته و زخمی می شدند!

اما با آن که محمدرضا زنوزی مطلق نه نماز می خواند و نه روزه می گرفت و نه قاری قرآن بود و نه از باورمندان به فرهنگ آخوندی بود هنگامی که می دید برای پیش بردن کارش باید ادای خرمقدس ها را دربیاورد هم نماز می خواند و هم سخنان آخوندپسند می گفت! برای نمونه یک بار محمدرضا زنوزی مطلق در گفتگوئی با خبرنگار هفته نامه حزب اللهی "پنجره" این چنین گفته است: "..... من خودروی آقای احمدی نژاد را نخریدم، به قرآن هم قسم می خورم که من آن را نخریده ام! ..... من حاضرم که همه اموال و زندگی و جانم را برای قرآن بدهم! حالا قسم دروغ بخورم؟! ....." البته پس از آن که محمدرضا زنوزی مطلق دیده بود که در هفته نامه "پنجره" سخنانی نوشته شده اند که برای وی زیانبار هستند چند تن را فرستاده بود تا همه نسخه های این هفته نامه را که فروش چندانی هم نداشت به بهائی دو برابر و سه برابر و چند برابر از روزنامه فروشی های شهر تبریز خریداری و گردآوری کنند تا این شماره از هفته نامه "پنجره" بی سر و صدا ناپدید شود! (هفته نامه پنجره، سال سوم، شماره صد و ده، شنبه شانزدهم مهرماه سال ۱۳۹۰)

باری، محمدرضا زنوزی مطلق در آغاز با سرمایه فراوانی که پدر میلیاردر و پولدارش به او داده بود گروهی صنعتی را که چند کارخانه را دربر می گرفت راه اندازی کرد، کار این گروه صنعتی ساختن قفسه های فلزی، فنس، تورهای فلزی، سیم خاردار و سوله های فلزی و کالاهای فلزی دیگر بود، در سایه بهره کشی از کار رنجبران و کارگرانی که چیزی جز نیروی کارشان برای فروش نداشتند و در کارخانه های این گروه صنعتی مانند جانوران کار می کردند جیب های سرمایه دار و کارخانه داری به نام محمدرضا زنوزی مطلق پر از پول شدند و این سرمایه دار چند گروه صنعتی دیگر را نیز به راه انداخت، گروه های صنعتی و کارخانه هائی مانند گروه کارخانجات یاقوت صنعت تبریز، گروه صنعتی توانگران سهند، گروه صنعتی الماس تبریز و .....

سپس چون در سایه برنامه ایران ویران کن رژیم آخوندی به نام "خصوصی سازی" بسیاری از کارخانه هائی که به نمایندگی از مردم از سوی دولت گردانده می شدند به سرمایه داران واگذار شدند محمدرضا زنوزی مطلق نیزکارخانه بنیان دیزل را با میلیاردها پولی که فراورده کار کارگران و رنجبرانی بود که برده وار برای او کار می کردند خرید! بنیان دیزل که یکی از بزرگترین کارخانه های ایران است در سال ۱۳٤۶ از سوی کمپانی دُرمن دیزل انگلستان در کیلومتر پنج جاده تبریز - مراغه ساخته شد و موتورهای دیزلی برای اتوبوس و تریلی و کامیون می سازد، این کارخانه که در زمینی به مساحت دویست هزار متر مربع ساخته شده است پس از کارخانه های ماشین سازی و تراکتورسازی سومین کارخانه سازه های سنگین استان آذربایجان خاوری و یکی از چند کارخانه انگشت شمار سازنده موتور در سرتاسر ایران است، ناگفته نماند ستار حقیقت پرست یکی از سرشناس ترین دژخیمان و شکنجه گران رژیم آخوندی در تبریز که اکنون به میلیاردرهای آذربایجان پیوسته است نیز چندی مدیر عامل کارخانه بنیان دیزل بود!

محمدرضا زنوزی مطلق شرکت ایران خودروی تبریز را نیز که کار آن ساختن قطعات خودروهای ساخته شده در شرکت ایران خودرو بود با هزینه کردن میلیاردها تومان راه اندازی کرد، سرگذشت شرکت ایران خودرو این چنین است که در زمان رژیم پادشاهی کمپانی تالبوت انگلستان خودروئی را به نام "هیلمن" ساخت که یک خودروی سواری بود، در ایران نیز کارخانه ای به نام ایران ناسیونال این خودرو را با نام "پیکان" مونتاژ می کرد که سرانجام قطعات آن را نیز در درون ایران ساخت، پس از انتحار اسلامی نام شرکت ایران ناسیونال به شرکت ایران خودرو دگرش کرد و این شرکت به جز پیکان میلیون ها دستگاه خودروی دیگر را نیز با نام ها و مدل های گوناگون ساخت، محمدرضا زنوزی مطلق پس از برپا کردن شرکت ایران خودروی تبریز و ساختن و فروختن قطعات یدکی میلیون ها خودروی ساخته شده در شرکت ایران خودرو به پول های هنگفت دیگری نیز از این راه دست یافت!

کارگران کالائی را که برای فروش دارند نیروی کارشان است که آن را به بهائی بسیار کمتر از ارزش راستین آن به سرمایه داران و زرسالاران می فروشند و در سیستم سرمایه داری ارزش افزوده ای که فراورده کار کارگران است یکراست به جیب سرمایه داران می ریزد! محمدرضا زنوزی مطلق پس از به دست آوردن پول های هنگفتی که فراورده کار کارگرانی بود که مانند جانوران کار می کردند بر آن شد که در زمینه سازه های فولاد نیز سرمایه گذاری کند، از این روی چند تریلیون تومان از پول های بادآورده اش را نیز به کار گرفت و شرکت سرمایه گذاری گسترش فولاد تبریز، شرکت سرمایه گذاری دریک، ذوب آهن شمس تبریز، مجتمع فولاد صائب تبریز، فولادگستر کوثر، فروآلیاژ‌ شهریار پارسا، مجتمع فولاد بناب، مجتمع فولاد عجب شیر، مجتمع فولاد زنوز، صنایع فرآوری آهن و تیتانیوم آذربایجان و ..... را راه اندازی کرد!

از اینها گذشته محمدرضا زنوزی مطلق در سایه رژیم ولایت فقیه که اقتصاد آن بر پایه مفت خواری و سرمایه داری است سودهائی را که به دست می آورد در زمینه بانکداری نیز به کار گرفتومحمدرضا زنوزی مطلق از سهامداران بزرگ بانک گردشگری و بانک سامان شد! بانکداری در رژیم ولایت فقیه بر پایه رباخواری است آن هم هنگامی که آخوندها پیاپی می گویند که ربا در اسلام حرام است! به جز بانکداری محمدرضا زنوزی مطلق چند تریلیون تومان از پول هایش را نیز به کار انداخت و آژانس هواپیمائی آتا را نیز راه اندازی کرد تا از این راه نیز بر اندازه دارائیش در سایه رژیم آخوندی افزوده شود! فوتبال نیز که در رژیم آخوندی ابزاری برای سرگرم کردن و به جان هم انداختن مردم برای هواداری از تیم های گوناگون است زمینه دیگری شد برای آن که محمدرضا زنوزی مطلق با به کارگیری انبوهی از پول های بادآورده اش که فراورده کار رنجبران و کارگرانی بودند که مانند جانوران برای او کار می کردند باشگاه گسترش فولاد تبریز را راه اندازی کند!

هنگام راه اندازی مجتمع فولاد بناب و مجتمع فولاد عجب شیر محمود احمدی نژاد که در آن هنگام رئیس جمهور رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه بود پس از راه اندازی این دو مجتمع به همراه مجتبی ثمره هاشمی و مهدی غضنفری که در آن هنگام وزیر صنعت، معدن و تجارت بود و احمد علیرضا بیگی که در آن هنگام استاندار استان آذربایجان شرقی بود با محمدرضا زنوزی مطلق دیدار و گفتگو کرد! پس از این دیدار و گفتگو محمود احمدی نژاد دستور داد درخواست دریافت پانزده هزار میلیارد تومان منابع مالی و پولی از سوی محمدرضا زنوزی مطلق به کار بسته شود و سپس پذیرفت که ماهانه شصت و پنج هزار تن سهمیه شمش فولاد از کارخانه های فولادسازی خوزستان به کارخانه های محمدرضا زنوزی مطلق فرستاده شود! البته در آن زمان فولاد پیشکشی محمود احمدی نژاد به محمدرضا زنوزی مطلق هر کیلو صد و سی تومان ارزانتر از بهای فولاد در بازار آزاد بود! چون برای کسانی که با سیستم سرمایه داری آشنا نیستند و از این رقم ها هم سر درنخواهند آورد باید به زبان ساده چنین چیزهائی را فهماند!

ارزانتر بودن صد و سی تومان درهر کیلو فولاد در سنجش با بازار آزاد برابر با آن است که سود به دست آمده برای محمدرضا زنوزی مطلق برای شصت و پنج هزار تن سهمیه شمش فولاد در ماه برابر با هشت و نیم میلیارد تومان در ماه و بیش از صد میلیارد تومان در سال است! به زبان ساده حتی اگر محمدرضا زنوزی مطلق فولاد پیشکشی محمود احمدی نژاد را در بازار آزاد می فروخت در هر سال صد میلیارد تومان سود به دست می آورد! البته محمدرضا زنوزی مطلق آن شمش های فولادی را در بازار آزاد نمی فروخت و از آنها در کارخانه هایش کالاهای فولادی با ارزش افزوده ای بسیار بالاتر می ساخت و ارزش آن شمش ها را به پنجاه تا صد برابر می رساند و تریلیون ها تومان پول به دست می آورد! اکنون پرسش این است که این ارزش افزوده از کجا می آید؟ پاسخ این است که کار و رنج کارگران و رنجبرانی که نیروی کارشان را با بهائی بسیار ارزانتر از ارزش حقیقی آن به سرمایه داران می فروشند این ارزش افزوده را می سازند اما در سیستم سرمایه داری این ارزش افزوده به جای آن که به کارگران برسد به جیب سرمایه داران و زرسالاران ریخته می شود!

با آن که دیدار محمود احمدی نژاد و کسانی که وی را همراهی می کردند با محمدرضا زنوزی مطلق در بیست و پنجم تیرماه سال ۱۳۹۰ رخ داد و محمود احمدی نژاد نیز خواسته های محمدرضا زنوزی مطلق را پذیرفت اما چون در این زمینه ها نیاز به کاغذبازی بود کار به نامه نگاری کشید که سه نامه از نامه های یاد شده به بیرون راه پیدا کرده اند! در یکی از نامه ها که نویسنده آن محمدرضا زنوزی مطلق است و در تاریخ هشتم مردادماه سال ۱۳۹۰ نوشته شده و در بالای نامه نیز نام و آرم شرکت سرمایه گذاری گسترش فولاد تبریز دیده می شود چنین آمده است:

بسمه تعالی - محضر مبارک مقام محترم ریاست جمهوری اسلامی ایران جناب آقای دکتر احمدی نژاد، با تقدیم سلام احتراما به استحضار می رساند این شرکت با تولید ماهانه حدود دویست و چهل هزار تن انواع مقاطع فولادی پیشگام فولادسازان بخش خصوصی کشور محسوب می شود! با عنایت به ظرفیت بالا و بازار گسترده و عدم کفاف شمش وارداتی خواهشمند است دستور فرمائید حداقل ماهانه شصت و پنج هزار تن شمش صد و پنجاه در دویست و پنجاه به صورت گشایش اعتبار داخلی نقدی در اختیار این شرکت قرار گیرد! قبلا از دستور مساعد حضرت عالی کمال تشکر و قدردانی را می نمایم! محمدرضا زنوزی مطلق، رئیس هیأت مدیره!

در نامه دیگری که نویسنده آن هم محمدرضا زنوزی مطلق است و آن هم به بیرون راه پیدا کرده است و در آن نامه آرم و نام شرکت سرمایه گذاری دریک دیده می شود و تاریخ نگارش آن بیست و پنجم مردادماه سال ۱۳۹۰ است چنین آمده است:

به نام خدا - محضر گرامی مقام عالی ریاست جمهوری اسلامی ایران جناب آقای دکتر احمدی نژاد، با تقدیم سلام و آرزوی توفیق احتراما در اجرای اوامر حضرت عالی مبنی بر ارائه و اجرای طرح های عظیم ملی بسترهای لازم برای تحقق طرح فولادسازی بیست میلیون تنی به شرح ذیل به استحضار عالی می رسد: یک - واگذاری معادن سنگ آهن قابل برداشت از جمله سنگان، جلال آباد و گل گهر معادل پنجاه میلیون تن در سال! دو - دستور تسریع در اقدامات لازم برای تحقق مدل کلان تأمین مالی به میزان پانزده هزار میلیارد تومان طی پنج سال از جمله اقدامات زیر: تسریع و تسهیل در فرایند پذیرش شرکت های موجود یا پروژه های توسعه ای در بورس، تسریع و تسهیل در فرایندهای تأمین مالی از طریق بورس از جمله انتشار مسکوک و اوراق مشارکت، پذیرش هزینه ما به التفاوت نوسانات نرخ ارز توسط دولت و یا دست کم پوشش ریسک آن توسط بانک مرکزی، نظام بیمه ای و یا بازار سرمایه، سه - همکاری کامل سازمان ها و وزارتخانه های ذی ربط از جمله نیرو، نفت و صنعت، معدن و تجارت! خواهشمند است در صورت تأیید طرح توسط حضرت عالی دستور اقدام را امر به ابلاغ فرمائید! با احترام، محمدرضا زنوزی مطلق، رئیس هیأت مدیره!

در نامه ای که در پاسخ به این نامه نوشته شده است و آرم دفتر رئیس جمهور را دارد و تاریخ نگارش آن دوم شهریورماه سال ۱۳۹۰ است چنین آمده است: بسمه تعالی - جناب آقای غضنفری، وزیر محترم صنعت، معدن و تجارت، سلام علیکم، نامه شماره ۹ - ۵۳۱۵ مورخ بیست و پنجم مردادماه ۱۳۹۰ شرکت سرمایه گذاری دریک و ضمائم آن (تصویر پیوست) در خصوص درخواست های مورد اشاره برای اجرای طرح فولادسازی بیست میلیون تنی به استحضار ریاست محترم جمهوری رسید، پی نوشت فرمودند: بسمه تعالی، جناب غضنفری، طرح خوبی است، بررسی، اقدام و اعلام نتیجه نمائید! اسفندیار رحیم مشائی، از طرف همایون حمیدی!

و اما زمین لرزه آذربایجان و محمدرضا زنوزی مطلق! در مردادماه سال ۱۳۹۱ در آذربایجان زمین لرزه ای رخ داد و هزاران تن کشته و زخمی و بی خانمان و آواره شدند و ده ها روستا با خاک یکسان شدند، در آن زمان مردم دردمند و درمانده و گرسنه و ستمدیده ایران برای این رویداد ناگوار در سراسر ایران نالان و گریان بودند و در برابر یمارستان ها و درمانگاه ها ایستاده بودند تا برای زخمی ها خون بدهند و یا با پرداخت پول ناچیزی که حتی پاسخگوی نیازهای خودشان نیز نبود آسیب دیدگان را یاری کنند، در این میان محمدرضا زنوزی مطلق چه کرد؟ با آن که محمدرضا زنوزی مطلق کوهی از پول را در دست داشت اما حتی با پرداخت یک ریال آسیب دیدگان از این زمین لرزه را یاری نکرد! چرا؟ چون برای سرمایه داران و زرسالاران آن چه که ارزش دارد پول و سرمایه است نه جان انسان ها !

پس از این رویدادها و پس از آن که محمدرضا زنوزی مطلق به تریلیون ها تومان پول مفت که فراورده کار کارگران و رنجبران بود دست یافت چون می دید که سرمایه گذاری در زمینه آهن و فولاد و سازه های فلزی سودآورتر است برآن شد که مجتمع آهن و فولاد سبلان در مشکین شهر را نیز با به کارگیری تریلیون ها تومان از پول های بادآورده اش راه اندازی کند اما محمدرضا زنوزی مطلق چون نمی خواست برای خریدن زمین کارخانه پول بدهد و می خواست کارخانه اش را بر روی زمین مفت دولتی بسازد به دیدار امام جمعه اردبیل آخوند سیدحسن عاملی رفت! برخی از تارنماهای هوادار رژیم آخوندی درباره این دیدار چنین نوشته اند:

..... اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۳ است و ایام سرور طبیعت و نوید بخش حیات مجدد، آقای زنوزی سرمایه گذار هواپیمایی آتا به محضر آیت الله سید حسن عاملی وارد می شوند، ابتدا مختصر و مفید به عشق و ایمانشان به تولید، پیشرفت کشور و منطقه و مخصوصا ایجاد شغل و کسب روزی حلال به بندگان خدا اشاره می کنند با این عبارت که در هواپیمائی آتا یکصد میلیارد تومان سرمایه گذاری کرده و کمترین سود را به دست آورده است که هیچ سرمایه گذاری این کار را نمی کند! اما اشتغال مستقیم و غیر مستقیم هشت هزار نفر مایه آرامش و عزت و افتخار دنیا و آخرت اوست! و اکنون می خواهد در امر آهن و فولاد سرمایه گذاری کند تا بتواند مشکلی از مشکلات مردم این استان را حل کند و اینجا آمده است تا نظر سید گرانقدر حاج آقای عاملی را بداند و هر کجا که ایشان صلاح بدانند و نظر مبارکشان باشد سرمایه اش را آنجا ببرد! آقا با خوشحالی تمام و دعای خیر با تمام عشق و امید نام مشکین شهر را بر زبان جاری می سازند! حاج آقای زنوزی دست روی چشم گذاشته و اعلام اطاعت می کنند! حاج آقای عاملی فرصت را غنیمت شمرده آقای دکتر خدابخش استاندار محترم را به دفتر خویش جهت صرف ناهار در معیت آقای زنوزی فرامی خوانند! آقای استاندار ظرفیت وسیع استان اردبیل برای سرمایه گذاری در امر فولاد را متذکر می شوند اما آقای زنوزی با این جمله تصمیم را نهائی می کنند: "اگر حاج آقای عاملی حتی قله سبلان را نشان دهند آنجا را مرکز فعالیت خواهم کرد و حال که نظر مبارک آقا به خاطر محرومیت مشکین شهر این شهرستان می باشد هر سختی و مشکلاتی هم داشته باشد به جان خریده و با تمام عشق و امید سرمایه ام را آنجا خواهم برد!" معاونین استاندار و کارشناسان مربوطه به جمع اضافه می شوند و قرارداد در دفتر حاج آقای عاملی منعقد می گردد و کار به کانال برنامه ریزی و اجرا وارد می شود! اکنون به نعمت بزرگواری و عدالت محوری و خدامداری آیت الله عاملی و دینداری و عشق آقای زنوزی به روحانیت اصیل روز پنجشنبه بیست و دوم خردادماه ۱۳۹۳ کلنگ زنی کارخانه نورد فولاد مشکین شهر را به دستان مبارک آیت الله دکتر سیدحسن عاملی که سه هزار و پانصد نفر مستقیما در آن مشغول به کار خواهند شد شاهد خواهیم بود انشاء الله! خدا را بر این لطف بزرگش شاکریم! .....

همچنان که دیده می شود محمدرضا زنوزی مطلق می خواهد زمین مفتی به دست آورد تا چند میلیارد تومان برای خریدن آن زمین از دست ندهد! پس یکراست به سراغ امام جمعه اردبیل آخوند سیدحسن عاملی می رود! سپس حاج آقا زنوزی!!! که یک بی دین و بی نماز درجه یک است با واژه های فرهنگ آخوندی سخن آغاز کرده و درباره: "..... ایجاد شغل و کسب روزی حلال به بندگان خدا ! ....." سخن گفته و سپس می گوید: "..... اشتغال مستقیم و غیر مستقیم هشت هزار نفر ....." که مانند جانوران برای این سرمایه دار رژیم آخوندی کار می کنند تا جیب های او پر از پول شوند چون: "..... مایه آرامش و عزت و افتخار دنیا و آخرت اوست! ....." پس او نیز هم اکنون: "..... می خواهد در امر آهن و فولاد سرمایه گذاری کند تا بتواند مشکلی از مشکلات مردم این استان را حل کند و اینجا آمده است تا نظر سید گرانقدر حاج آقای عاملی را بداند! ....." پس از این سخنان آخوندپسند که محمدرضا زنوزی مطلق بر زبان می راند امام جمعه اردبیل واگذاری زمین مفت به محمدرضا زنوزی مطلق را می پذیرد و کارگزاران دیگر استان اردبیل مانند استاندار اردبیل و معاونان استاندار اردبیل را نیز پس از برپائی مهمانی ناهار با خودش هماواز می کند!

روشن نیست که آیا در این دیدار، امام جمعه اردبیل چند میلیون صدقه و سهم السادات (رشوه که نه، رشوه حرام است!) گرفته و آن را در جیب گشاد عبایش ریخته است تا استاندار اردبیل و کارگزاران دیگر استان اردبیل را در مهمانی ناهاری که در خانه اش برگزار می کند وادارد که به محمدرضا زنوزی مطلق زمینی را با ارزش میلیاردها تومان مفتکی واگذار کنند؟ زمین واگذار شده به محمدرضا زنوزی مطلق هفتاد هکتار برابر با هفتصدهزار مترمربع بود که اگر بهای نخستین هر مترمربع از این زمین دست کم صدهزار تومان باشد هفتاد میلیارد تومان پول در جیب محمدرضا زنوزی مطلق ماند! کارخانه آهن و فولاد سبلان در مشکین شهر در چهار بخش ساخته خواهد شد که در بخش نخست فراوری سیصدهزار تن کنسانتره آهن در سال، در بخش دوم افزایش فراوری کنسانتره آهن تا یک میلیون تن در سال، بخش سوم فراوری چهارصد هزار تن آهن اسفنجی در سال و بخش چهارم ذوب و ریخته گری و نورد پانصدهزار تن کالای فولادی در سال خواهد بود و درآمد همه این کالاها که فراورده کار کارگران و رنجبران است یکراست به جیب محمدرضا زنوزی مطلق ریخته خواهد شد!

آن چه که در اینجا آورده شد تنها بخش کوچکی از سرگذشت محمدرضا زنوزی مطلق سرمایه دار و زرسالار دانه درشت تبریز و آذربایجان است که در رژیم هوادار مستضعفان و رژیم استکبارستیز و مقدس جمهوری اسلامی ایران به ده ها تریلیون تومان پول دست یافته است وگرنه سخن بسیار بیش از اینهاست!

★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★

mohamadrezazonuzi-01mohamadrezazonuzi-02mohamadrezazonuzi-03mohamadrezazonuzi-04mohamadrezazonuzi-05mohamadrezazonuzi-06mohamadrezazonuzi-07mohamadrezazonuzi-08mohamadrezazonuzi-09mohamadrezazonuzi-10mohamadrezazonuzi-11mohamadrezazonuzi-12mohamadrezazonuzi-13mohamadrezazonuzi-14mohamadrezazonuzi-15mohamadrezazonuzi-16

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تبریزی
منابع گوناگون

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.