رفتن به محتوای اصلی

سلام بر مرتضى، گور پدر فراكسيون
19.12.2016 - 06:23

 

✍️ چرنديات يك نفر در خارج را مى شنوم: پزشكيان رئيس فراكسيون تركها مى گويد كه سيستم فاسد است...اين براى ما مهم است. به هر حال اين آدم سيستم است ، كار او چيز ديگرى است. پلاكارد بلند نخواهد كرد كه. نخواهد گفت كه " تورك ديلينده مدرسه ، اولمالى دير هر كسه "... و حتى مى تواند به كسانى كه پلاكارد مرتضى مرادپور را بر داشته اند اعتراض كند !... مهم اين است كه از فساد سيستم بگويد.

يكى هم در جواب او و تشريح سئوالش مى گويد كه پزشكيان مى خواهد مسئله را حل كند.!!! بعد به پزشكيان پيشنهاد مى دهد لايحه حاضر كند در مبارزه با قاچاقچيان و پولشويى!!! او مى گويد: مسئله سيستم است. سيستم بايد خودش را اصلاح كند. نگران قانون اساسى در ايران است...

و من فكرم پيش مرتضى و بدن اعتصاب كرده ى اوست. فكرم پيش كسانى است كه مى خواستند لايحه ى آزادى زبان و حقوق آزربايجان را توسط فراكسيون به مجلس تقديم كنند. آن آدم بى منطق هنوز نمى داند كه اشغالگرى از ريشه و بن فاسد است. انگار نگران سيستم اشغالگرى است
و من به بدن مرتضى مرادپورها كه جغرافياى من است مى انديشم. به زبانشان ، به خواسته هايشان، و به فراكسيونى كه سكوت كرده. وقتى فراكسيون ساختگى نتواند از مرتضى هاى ما دفاع كند پس گور پدر چنين فراكسيون و سيستمش.

بعضى ها در درون ما خواسته و ناخواسته دارند مسير نگاه ملت آزربايجان را منحرف مى كنند.

حركت ما مبلغ و سخنگوى سيستم نيست.

✍️مسئله ى ديگرى را نيز مى خواهم مطرح كنم. به نظر من زمانش رسيده است از نامه نويسى هايى كه بى جواب مى مانند دست برداريم. در حساس ترين مرحله ى مبارزه هستيم. ما ديگر ديكته نمى نويسيم ديكته مى گوييم. بعضى از دوستان بر همان شيوه ى كلاسيك و منسوخ نامه نگارى به بخش هاى مختلف حكومت اصرار دارند. نامه نگارى، نوعى مشروعيت بخشى به ظالم است. حكومت ، نياز ما را مى خواهد كه ناز كند. تجربه نشان داده است كه نامه نگارى هاى ما هميشه بى پاسخ مانده است. ما اكنون صاحب قدرت و موقعيتى هستيم كه با كمى درايت مى توانيم طرف روبرو را بر سر ميز مذاكره بنشانيم. خواسته هايمان را مكتوب كنيم اما نه براى كسانى كه با بى شرمى تمام حقوقمان را پايمال مى كنند. سخنانمان را بگوييم، خواسته هايمان را فرياد بزنيم اما اين نگارش را خارج از چهارچوب بازى نياز و ناز انجام دهيم. سيستم مديريتى ايران خطابه و خطبه خوانى است، وعظ و امر و نهى است. تا طرف مقابل به طور كامل از منبر پايين كشيده شده و رو بروى ما ننشيند آش همان آش است. او چشمهايش را خواهد بست و دهانش را خواهد گشود. ما تقريباً توانسته ايم حواس اين واعظ را بر هم بزنيم و خطبه خوانى اش را مختل كنيم. بايد ايران و ايرانيت خطبه خوان را گرد ميزى كه رسميت هر دو طرف را مذاكره مى كند بنشانيم.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محمدرضا لوایی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.