رفتن به محتوای اصلی

جواد طباطبايى و بليط فروشى در ايستگاه زبان اشغالگرى
05.12.2016 - 17:20

 

 

 

اين سخنگوى پانفارسيسم هنوز از درك ساده ترين چالش جامعه ى ايرانى عاجز است. او هنوز نمى داند ( و شايد خود را به نفهمى زده است كه اين روزها نان نفهمى پر چرب تر است ) كه ايران فقط يك زبان ملى ندارد. بلكه زبانهاى تركى و عربى و ... هم زبان هاى ملى اند. چندان كه گفته ام و طباطبايى نيز غير مستقيم از من اين نكته را يادآور شده زبان فارسى زبان سلطه و استعمار است. رسميت اين زبان در ايران به خاطر توافق مليت ها نيست بلكه به خاطر سلطه گرى است. و اين همان چيزى است كه با فاجعه پهلو مى زند. امثال طباطبايى ها تمايل سلطه را با تمايل ملت ها قاطى كرده اند. آنها تمايل سلطه را كه خواهان ديكته و انشاى فارسى است به جاى تمايل ملت هاى تحت سلطه جا مى زنند. در تمام انشاهايشان تمايل سلطه را به نمايندگى از ملت هاى ديگر منعكس مى كنند. فاجعه در اينجاست كه اينها منشى گرى سلطه و استعمار و اجبار را پذيرفته اند و مدافعان حريم انسانيت و حقوق و عدالت را در سايه ى غول رسانه اى زبان سلطه مى كوبند و حذف مى كنند.

حرف من اين است كه به لحاظ نظرى وزارت علوم بايد متولى حفظ و ترويج زبان ها و فرهنگ هاى موجود در ايرانى باشد كه آن وزارت خانه بخشى از حكومت آن است. اما طباطبايى فقط داعيه دار حفظ و ترويج زبان و فرهنگ فارسى توسط وزارت علوم است. يعنى اين فرد در تعريف اجتماع و قدرت به خصوص در تعريف يك جامعه ى چند مليتى دچار مشكل و تناقض شديدى است. مشكل اينجاست كه اين نوع منشيان راديكاليسم نمى توانند سر از برف تاريخنگارى سلطه بيرون بر آرند. آنها فقط متون سلطه را خوانده اند و در متن هاى استعمارى خويش غرق شده اند. اكثر منابعشان و اكثر ارجاعاتشان متن فارسى است و كيست كه نداند متن فارسى متن تحريف و سانسور و استحاله است.

از نظر طباطبايى متن غير فارسى انشاء است و متن فارسى باوقار و عميق. از نظر او مخالفانش انشاء نويسند و او معلم كلاس. او يادش رفته كه معلمىِ استعمار در سايه ى اشغالگرى و قدرت انسان ستيزى اش شكل گرفته نه در سايه ى قدرت زبان و فرهنگ. اين حس كوچك انگارى ديگرى و تحقير ديگران در اكثر نوشته هاى او به چشم مى خورد. از نگاه او رجوع به زبان تركى رجوع به بيگانگى است. او فراموش كرده است كه خودش در كانون بيگانگى زبان سلطه لنگر انداخته. اگر رجوع به زبان استانهاى تركى رجوع به بيگانگى است پس چرا شفاف و روشن مرزبندى ها را توضيح نمى دهد تا ايستگاههاى زبان او و ما معلوم شود؟ چرا مى زند به بيراهه؟ تبريز و اروميه و اردبيل و بيشتر شهرهاى كشور خيالى او ايستگاه زبان تركى اند. اين قطارها سطرهاى تركىِ زبانى هستند كه با خود مفاهيم و نشانه هاى فرهنگى و تاريخى تركى ما را حمل مى كنند. طباطبايى گستاخى را به حدى رسانده كه خود را عضوى از مردم آزربايجان مى داند. تمايل سلطه در او به تثبيت سلطه رسيده است و تقريباً دارد در ثبوت سلطه جانفشانى مى كند. او در ايستگاه زبانى بليط فروشى مى كند كه هيچ ربطى به آزربايجان و زبان و فرهنگ ما ندارد.

طباطبايى ندانسته و از روى جهل، دو موضوع را اعتراف كرده است. بسته شدن كرسى زبان فارسى در كشورهاى راقيه، و بى اعتنايى اساتيد " بومى سازى " به زبان فارسى. او از املاى استاد هاى بومى سازى شكوه دارد و فرياد بر مى آورد كه املايشان غلط است. طباطبايى هنوز درك نكرده كه آنكه به املاى خويش بر مى گردد يعنى از املاى زبان سلطه در گريز است. نمونه هاى اين " املاء گريزى " را به وضوح مى توان ديد. كلمه ى آزربايجان تنها يك تغيير املايى بود كه مدتها بر سرش جار و جنجال كردند. من اين املاء گريزى را اگرچه مساعد مى بينم اما اعتقاد دارم كه ما بايد بر فلسفه ى خط و نگارش خويش برگرديم. فعلاً زبان سلطه مجبورمان ساخته تا با خط ديگر بنويسيم. بر خلاف زبان فارسى، زبان تركى سازگارى با الفباى عرب ندارد. الفباى ما لاتين است اما زمان مى برد تا آزربايجان جنوبى بر مسير لاتين بر گردد چون الفباى سلطه نمى گذارد ملت آزربايجان در مسير الفباى خويش قرار گيرد. در حقيقت اين املاء گريزى همان خط گريزى است. خود جواد طباطبايىِ داهى در امتحان خط و زبان تركى به يقين حتى طفل دبستان نيز نيست. او آنچنان ذوب در سعدى و فردوسى و زبان و خط بسته ى خويش است كه معيار دانش را زبان فارسى مى داند، و البته به اعتراف خودش همين زبان پيشرفت نكرده در كشورهاى پيشرفته كرسى اش را از دست داده است.

واقعاً از پريشانگويى اين مرد حيرت مى كنم. مگر مفاهيمى كه قرار است در دانشگاهها تدريس شود مردم كوچه و خيابان بر آن تسلط دارند؟ در غير اين صورت فلسفه ى وجودى دانشگاه براى چيست؟ طباطبايى سخنگوى قدرت و پانفارسيسم است و از اينروى نقالى شاهنامه را تمايل ملت آزربايجان قلمداد مى كند، در حالى كه شاهنامه خوانى براى مدتى تحميل سلطه بود. و كيست كه نداند آموزش و پرورش كنونى ايران از منظر ما تحميل سلطه است. او يواش يواش از مقوله ى استدلال و فلسفيدن دست برداشته و به آمريت و خط و نشان كشيدن هاى سياسى مى پردازد. اوج سقوط انديشه ى ايرانى در درى ورى هاى او نمايان است.

وى از اين حيرت مى كند كه چرا دولت فعلى دستور تدريس زبان ملى تركى را داده تا براى وحدت ملى مثمر ثمر باشد اما از خود نمى پرسد كه چه عواملى باعث شده تا تدريس زبان تركى و ديگر زبانهاى محروم عامل وحدت باشد؟ ذهن طباطبايى ته كشيده و دارد به قلمبه سلمبه گويى مى افتد. از ديدگاه تاريخ زبان ، همه ى كشورها ، تاريخ متمايزى دارند. ايران هم همينطور. اما اين تمايز در سابقه ى زبان تحميلى فارسى نيست، اين تمايز در سابقه ى تحميلِ زبان فارسى به ديگر زبانها نهفته است. اين تمايز به نظر من در كنار هم زيستن زبان تركى و عربى و فارسى و ديگر زبانهاست و آنچه كه از ديدگاه تاريخ زبان ما را به رويارويى فعلى كشانده است تحميلى بودن زبان فارسى در قلمروهاى زبانىِ ديگر مليت هاى موجود در ايران است. طباطبايى غير مستقيم به سطورى از متن من كه نوشته بودم زبان فارسى زبان سلطه و استعمار است اشاره دارد و ادعا مى كند ايدئولوژى ما مانع از آن است كه اقتدار زبان فارسى را دريابيم. او از جايگاه تسلط صحبت مى كند و غافل است از اين نكته كه باستانگرايى خود او سبب شده تا بر قدرت و زيبايى زبانها و فرهنگ هاى ديگر چشم ببندد. طباطبايى به خوبى مى داند كه ما در عرض يك سال، آموزش و پرورش تركى و تدريس كتابهاى مدارس تركى را راه انداختيم و مردم نيز با اشتياق پذيرايش شدند. يعنى آنها سند قوام و دوام زبان ما را دارند. من بر خلاف طباطبايى زبان فارسى را تشخص همه ى ايرانيان نمى دانم. اين حرف گنده اى است. زبان فارسى تنها شالوده ى مليت و تشخص فارس هاست. اگر صداى مليت هاى ديگر در دفاع از زبان مادرى خويش اينهمه بلند است به دليل حفظ شالوده ى مليت خويش و تشخص زبان خويش مى باشد. مشكل اينجاست كه طباطبايى هنوز استعمارى بودن زبان فارسى را درك نكرده است. من اعتقاد دارم عليرغم اينهمه سال سلطه گرى زبان فارسى، اتفاقاً اين تشخص زبانى ما بود كه زنده مان نگهداشته است.

يكى از درى ورى هاى تاريخنگارى فارسى كه در جعل و تحريف زبانزد است همين گفته ى فروغى است. انگار آتاتورك كار و بار ديگرى ندارد و به شيوه ى بقال چقالان ايرانى دارد رموز و اسرار مملكت دارى خويش را به كسى چون فروغى اعتراف مى كند. آتاتورك خيلى هم تورك است و آتا. او توانست امت و خلافت و سنت را كه ايران هنوز درگير آن است چال كند و تركيه را بر مسير مدرنيسم بيندازد. آتاتورك قبل از هر چيز دنبال سوابقى براى مدرنيسم بود. او كارى كرد كه شاه ايران مجبور شد جهت يادگيرى و آموزش مملكت دارى نوين به پيشگاه آتاتورك بتازد و در محضرش درس بياموزد. گروه تاريخ مشرق نيوز در مطلبى مى نويسد:
" سفر به ترکیه، رضاشاه را متحول کرد. این تحول البته معرض تحلیل‌ها و تبیین‌های گوناگونی قرار گرفت. برخی از سینه‌چاکان شاه پهلوی آن را منشا دستاوردهای عظیمی دانستند که بعدها به دست باکفایت رضاخان، ایران را نیز متحول کرد و برخی هم آن را بیشتر به عنوان یک تاثیرپذیری و شگفت‌زدگی چشمی می‌دانند که رضاخان را بر سر «ذوق» آورد. "

آتاتورك، سلسله ى شاهنشاهى فارسى را چنان سر " ذوق " آورده و متحولش كرده بود كه همان سفرش به قول مشاوران سياسى دولت ايران سرآغاز دستاوردهاى عظيم شد. يعنى آتاتورك آنقدر تورك بود كه حكومت فارسى را تحت تاثير قرار داد و تغيير و تحول يادش داد.

در تاريخ ايران، احمقانه ترين استدلال فاشيستى را همين جواد طباطبايى از خود به در مى كند. او بر جايگاه تحميل و اشغالگرى زبان فارسى لم داده و دارد از زبان تحميلى تركى مى نالد! حس رهايى و اراده ى آزادى زبان تركى را به تحميلى بودنش تعبير مى كند. استبداد و قدرت و سركوب و ستم دست اوست اما اين ماييم كه به سركوبگرى و اشغالگرى متهميم. اين احمقانه ترين استدلال قرن است.

در قلمرويى كه طباطبايى زندگى مى كند او بايد بداند كه حكومت، ضامن تأمین حقوق اساسی و مصالح عالی یک ملّت نيست، بلكه ضامن ديگر ملت ها هم هست. ضامن مصالح و حقوق ديگر مليت ها هم هست. او بايد ياد بگيرد زمينه هاى نابودى وحدت يكى هم خود اوست. اگرچه به نظر من با اين شرايط، وحدت در ايران گاو سر بريده اى است و جان نخواهد گرفت.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محمدرضا لوایی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.