رفتن به محتوای اصلی

يادى از شادروان دكتر عبدالحسين زرين كوب
از شمار دو چشم يك تن كم وز شمار خرد هزاران بيش
24.11.2016 - 21:27

مرگ زرين كوب در بيست وچهارم شهريور ماه هزارو سيصدوهفتاد وهشت يعنى هفده سال وچند ماه پيش ، رويدا خزان زود آغازى بود ، كه در بستان سراى سرسبز ايران زمين رخ داد . و با وقوع آن نهال تناور پر ثمرى از برگ وبار فرونشست .كه وجوه بالندگى اش سراسر خرّمى و بارآورى بود.
اگر شش سال دوران كودكى زرين كوب را از زندگى هفتاد وشش ساله او كنار بگذاريم .خواهيم ديد ، هفتاد سالمداوم از عمر وى صرف آموختن وآموزش ونوشتن شده ، به انتشار آثار زبده اى انجاميده كه در مباحث تاريخى ادبى ، عرفانى ، و فلسفى به مانند گوهر درخشانى بر تارك ادب ايران زمين مى درخشد . و با خواندن هريك از آثارش دريچه اى در مقابل ذهن خواننده گشوده مى شود ، كه او را با چشم اندازى فرح بخش از ديدنى ها و دانستنى ها آشنا مى كند.
آثارى كه نشأت يافته از ذهن پژوهشگرى داهى است . افكار بكر نويسنده را در سلك بيانى موجز كه بر قلمى توانا جارى است ، به خواننده انتقال مى دهد . به نحوى كه اگر بخواهيم به وجوه زندگى پر بارعلمى وادبى زرين كوب بنگريم ،خواهيم ديد ، وى در سه وجه معلمى ، نويسندگى ، مترجمى خوش درخشيده ،در تاريخ نگارى و نقد ادبى مبدع ومبتكر بوده است٠
اگر پرسيده شود ، كدام يك از كتابهاى زرين كوب حاوى بيشترين تاثير بر خواننده ايرانى است . به نظر مى رسد در حوزه تاريخ نخستين چاپ كتاب دو قرن سكوت او ،از زمره كتابهاى موثرى باشد ،كه خواننده رابا در گيرى هاى سياسى اجتماعى ايرانيان در سده هاى دوردست تاريخ آشنا مى سازد . در توالى حوادث تاريخى اتفاقات جزئى منتج به وقايع سرنوشت ساز رابا بررسى بى طرفانه نشان مى دهد.در حيطه ى انديشه ، كتابهاى دفتر ايام ،با كاروان انديشه ، ياد داشت ها وانديشه ها ، وكتاب نه شرقى و نه غربى او حائز نكات فكرى و استنتاجات ارزنده است .در زمينه ى نقد ادبى كتابهاى فلسفه شعر ، با كاروان حُله ، شعر بى دروغ ، شعر بى نقاب ، و كتاب انتقادى او در باب شعر فارسى وتحول آن باعنوان سيرى در شعر فارسى و كتاب سرّ نى اش كه شرح تحليلى تطبيقى مثنوى معنوى است ، به مثابه انگاره اى كرامند ،خواننده را با دقت نظر پژوهشگرى بارع و انديشمندى كار آمد آشنا مى كند . به نحوى كه هريك از آثار نامبرده وى موجد تحولى اساسى در نگرش خواننده به مباحث تاريخى ادبى مى شود . بند باز دارندگى فكرى و زنگار ذهنى تحليل سنتى يك سو نگرانه را از ساحت انديشه خواننده مى زدايد .
علاوه بر علوّ مقام علمى فروتنى و تواضع زرين كوب نيز گفتنى است . چه با اينكه زرين كوب حائز دانستنى هاى بسيار در زمينه تاريخ ، فلسفه ، ادبيات ، تصوف ، عرفان ، تاريخ اديان ، معارف اسلامى و شيوه پژوهش نوين بود وفزون بر آگاهى از زبانهاى باستانى ايران با زبانهاى فرنگى ونيز زبان عربى آشنايى داشت . ودر پژوهش هاى خود از اين زبانهابهره مى گرفت ، و وسعت دانش وقلم توان مند آسان نويسش وى را به آن پايه از علوّ مقام علمى رسانده بود ، كه كمتر كسى از معاصران توفيق رسيدن به آن مرتبه ودست يافتن بر آن جامعيت را مى توانست داشته باشد ،فروتنى انديشمندانه اى زينت افزاى مقام و مرتبه علمى او بود ، كه در مكاتبه ومشافهه به چشم مى خورد ، موجب مى شد براى خوانندگان آثارش كه غالبا از نوع عموم فارسى زبانان به شمار مى آمدند .اين ارج را قائل باشد ،كه هنگامى كه مى خواهد برخى از لغزش هاى چاپى كتاب دفتر ايامش را ياد آور شود چنين فتح باب سخن كند : " از خواننده گرامى كه خود لغزش هاى ديگر را به ذوق و قريحه ى خويش اصلاح خواهد كرد ، در خواست مى شود قبل از مطالعه كتاب ، نسخه را بر وفق استدراك تصحيح نمايد " ويا با آنكه آثار ارزشمند پژوهشى اش از نوع زبده آثار مخلد و جاويدانى است ، كه ژرفاى فرهنگ و ادب ايرانى و عرفان و تصوّف و فلسفه و تاريخ اسلامى را باز نموده است، واگر به منصه ى ظهور و بروز نمى رسيد ، غبنى فاحش دامن گير معاصران و آيندگان بود ، در مقدمه كتاب دفتر ايامش ، با نقل مصرع " چه بيشى زيك حرف بر دفترى " محصول محسوس جستجو و كند وكاو علمى خود را به مثابه " حرفى تلقى كند كه بر بيشى دفتر تحقيق نمى افزايد .
از حيث باورمندى تاريخى زرين كوب بر اين باور بود كه در كشمكش شرق وغرب تلاش سر سختانه اى كه مردم ايران زمين در حفظ هويت خويش كرده اند، نه فقط براى خود مايه ى افتخار جاودانى بوده بل كه براى دنياى انسانيت هم نتايج ارزنده داشته است .از اين رو بود كه بى هيچ شور وهيجانى و بى آنكه ارج وبهاى تلاش اقوام ديگر را در معرض نفى وترديد قرار دهد ،سعى وتلاش گذشته ايرانى را به چشم اعجاب وتحسين مى نگريست . و
مى گفت : كه ايران زمين در تاريخ انسانيت آن اندازه سهم و تاثير سود بخش داشته است كه دنياى بى ايران براىانسانيت قابل تصوّر وتحمّل نباشد ٠در عين حال زرين كوب از انديشه ى دنياى بى ايران بر خود مى لرزيد و
مى گفت ، دنيايى كه فرهنك ايران در آن مجال رشد وحركت نيابد، دنيايى كه در آن تمدّن و فرهنگ پر بار ايران در كشمكش جاذبه هاى شرقى وغربى مورد تهديد باشد ،با دنيايى كه ديگر حضور ايران در آن احساس نشود ، چه
تفاوت دارد ؟ ولى هنگامى كه تاريخ ايران را فرا ياد مى آورد ، اين دغدغه را تا حدى از خاطر مى زدود . و مى گفت تاريخ ما تمامش داستان تلاش پايان ناپذيرى است كه در پر آشوب ترين نقطه تلاقى اقوام جهان ايران و ايرانى را با يك فرهنگ كه مايه ى امتياز وتعيُّن او بوده وحدت وقوام بخشيده است. ودر واقع سى قرن تقلا وتلاش مخاطره آميز و پر ماجرا فرهنگ و حيات ايران وايران زمين را در گذشته ها از عناصر انسانى سرشار كرده وهمين گذشته هاست كه ريشه بقاى آنرا در فراخناى جهان آينده هم استوار مى سازد واز خطر ايمنش مى دارد!
پاريس منوچهر برومند م ب سها

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.