رفتن به محتوای اصلی

فقر، محرم و ریاورزان
18.10.2016 - 01:19

فضای جویش درهر مذهب و مکتبی مسدود، ملات ساختمانش محدود و دایره اختیار وابستگانش کوچک است. اگرچه الوهیت ادیان ابراهیمی بسیار فراخ نگاشته شده است، اما اصول و فروع آنها با همه نارسائی هایش بیرون از اراده دگرگونساز انسانی ست و برابر شعور پویا ایستاده است. منشأ تئوری پردازِ دینی و مذهبی با هر نام و دلایل متنوعی که برخود و حقانیتش آویزان کرده باشد هیچگاه نمی تواند بیش از ناچیز فرقه باشد. زیرا پیوسته حکم می دهد، احکامش را ازلی و ابدی می داند، و تبعیت بی چون و چرای مطلق الزامیست؛ و ترک مذهب کفر و جزایش نیز مرگ است. چراکه ذات و چالش برتریجوئی دین و مذهب جز بر توهم فراانسانی و ناگزیر حقانیتِ سکتاریستی نمی تواند استوارماند و تداوم حیات بیابد. اما در برابر فرقه شیعی، صدها دیدگاه و جهان بینی ایده آلیستی و ماتریالیستی وجوددارد که آنها بیرون از تحکم مذهبِ دولتی، دارای جهان ذهنی و عینی خویشند و هستی خود را متفاوت ترسیم و شعور تاریخی انسانمدارانه را برپایه دریافت خاص خود تعریف می کنند. باورها، وابستگی ها و بازتاب های اخلاقی ـ آرمانی ایکه قائم به ذات نظری خودند، وجوددارند و ما ناگزیریم نگرش ها و برداشت های بینش رنگین عقیده ورزی را که این و یا آنگونه تکوین یافته اند بپذیریم.

ادیان ابراهیمی محصول تاریخ 4 تا 5 هزارساله ی زمان و مکان ناگزیر خویشند؛ و هیچکدام استعداد تطابق و تحول تاریخی بسود دگرگونی پدیده های کهنه به نو را برنتابیده و هرگز منطق عینی و استدلالی را نپذیرفته اند و پای عقل را چوبی می دانند. مقایسه تشریح بزرگی و کوچکی تصورهای دینی و مذهبی، بجز مبدأ متافزیک مشترک آن، مستقیما وابستگی دارد به سلیقه راهبران این و یا آن ادیان، و این و یا آن سران مذاهب، و آنهم بستگی مستقیم به تطورِ رویاپردازی نطریه پردازها دارد و هر پردازشِ دینی ـ مذهبی نمایندگی خدا در زمین و توسط رسول و امامان اوست. انجام یک عمل در این و یا آن باور، و یا وقوع یک رویداد طبیعی در این و یا آن منطقه نام بانی اش خداست ولی برای بنده او، سرنوشت، وظیفه و کیفرخواست الهی نام دارد. سنجیدن تصور و اندیشه، معیار و اندازه برهانی ندارد؛ بلکه تنها بر مبنای توانایی ترسیم رسولان خدا و امامان هردیار محک یقین می خورد. و جنگ مذاهب ناشی از این ابهام های نظر فردی ست. بنا بر این بیرون از اینکه نقد در باره کدام دین و مذهب باشد، دایره تفکر مذهبی ـ دینی جز واماندگی و دشمنی با شعور و شناخت تاریخانسانی نیست. و ناهمخوانی ادیان و مذاهب با تفکر و زندگی رو به تغییر و تبدیل نیز در همین جزمگرائی هرقه هاست در میان نوع انسان رواج دارد. این دیگر چالش برانگیز نیست که ادیان و مذاهب مانع پویائی و گسترش شکوفائیشعور نوع بشراند. به همین معنا دین و مذهب یعنی ارتجاع، و حاصل موجودیت آن یعنی واماندگی و سرسپردگی به اعصار فرسوده است. اسلام و مذاهبش نرمش ناپذیرترین دین ابراهیمی ست که هنوز نتوانسته اندکی متناسب با ضرورت خواست نوع انسان در جغرافیای متفاوت با صحرای عربستان نگاهی تازه به هستی می باشد، و چاره ای برای خشونت و نارسائی های اصول دینی اش بیاید. و چقدر تحسین برانگیزاست که پاپ فرانسیسکو پس از 2000 سال به نقد تنوری جزا و انتقامجوئی خدا برخاست و با رد پدیده جهنم به تبرئه شقاوتمندی او نشست.

مذاهب اسلام و مذاهبش شناخت تکاپوی انسان پرسشگر را پس از 1400 سال همچنان نمی فهمد و شعور انسان امروز را با پیشینیان عصر پیدائی اسلام یکسان می بیند و شگفتا که سازش ناپذیرانه می خواهد هادی زمانه بماند. چرا؟ زیرا در همان غار اعصار مانده و از درک تکامل هستی عامِ در حال بودن و شدنناتوان است. دلیل اش نیز از شیرخوارگی تا دانشگاهی، ازا نگاه به پدیده های ماهواره ای، هنرهای نصویری، تجسمی، تا نحوه ی دیدن و نوشتن و شیوه گویش، پوشش، رفتار و اندیشه ورزی، و حتی چگونگی خوابیدن و طهارت همه جا مراقبت مسلمان است، و همچون عصر صحراگردی وظایف مذهبی را ایجاب واجب می کند و هر مخالفتی را بدعتگذار دانسته و با خاطیِ مبتکر، بنام دشمنِ خدا سازش ناپذیراست. با آهنگ و نوا و شادی و شور زندگی دشمن می باشد، و با عزا، گریه و زاری درونی و بیرونی همخوان ذاتی ست و بیگانه با رویاهای زیبای انسانی. ناچار در خصوصی ترین زوایای زندگی انسان سرک کشیده و بی محابا دخالت می کند. حالا چه برای شستن، نوشیدن، خوردن و خوابیدن و نفس کشیدن و... باشد و یا....! بهمین خاطر انسان در پردازش دینی، همچنان نادان و آسیب پذیر است و سران مذاهب که نمایندگان خدا و قیم بنده های اویند باید همواره امر و نهی شوند. بویژه ولایت فقیه مطلق همچنان با فرهنگ رنگین ایران ناسازگار و بار مزاحم راه فرداست که نیاز به ریزش و به روز شدن دارد که نمی تواند، و ناگزیر پاسخ به حرکت و تاریخ را برنمی باند. زیرا نسخه های ازلی و ابدی او بیرون از اراده ی خود ولی فقیه است و همین ناکارائی مایه فروریزی اعتماد و اعتبار ملت هاست. آیا نوع انسان چاره ای جز این جهانی شدن دارد؟ یا راهی ورای رودرروی با دنیای واقعی و طبقاتی که توسط ریاکاران ادیان، مذاهب و بهره کشان سرمایه سالار، که همگی در پیوند با هم دمار از روزگار انسان تنگدست و کارمزد کشیده اند میسر می باشد؟

دانش شگرف انسان محصول کار می باشد، ولی چارچوب بهره کشی در جوامع طبقاتی، متضاد و متخاصم نتیجه گمراهی نوع انسان توسط ریای مذاهب و سپردن آنها به تیغ استثمارگران مهیا گشته است. مسیر حرکت تاریخ و زندگی پرفراز و فرو انسان، درست در نقطه ی مقابل ترفندبافی مذهبی و بنده پروری ادیان است. مسیر هماهنگی شعور با شناخت، و کشف اهرم و ابزارهای بهتر کار، لازمه ایده ی زنده و اندیشه ی راهکاریاب منطقی میان انسان های تولیدگر و مفید است. عصر شترچرانی با سفینه  فضائی بیگانه است. ادیان، مذاهب و ایدئولوژی های ذهنی در عرصه های متنوع ناتوان تر از آنانند که بتوانند هدایت زندگی انسان را توسط خرافه های ثابت در میسر شکوفائی متحول سازند. با همه باور به سکولاریسم و اعتقاد به آزادی عقیده و وجدان، همزمان اما، ضرورت کنارنهادن دخالت مذهب در اراده سیاسی ـ اقتصادی الزامی ست و مدیریت امور جاری زندگی، در جوامع رنگین فرهنگ اجتماعی نیاز به رفرماسیون مذهبی دارد که در دستورکار اندیشه ورزی ما تاکنون مسکوت مانده است. اجتماع پویا و خودآگاه آشکارا می داند که قطب بندی طبقات لااقل در کشورهای مسلمان، بسود انسانمداری مستقل از مذاهب کوچ کرده است. البته دشمنان شعور طبقاتی و همبستگی نوعی ما در سراسر ایران، منطقه و جهان از رشد و وقوع آن آگاهی تاریخی می ترسند واز زمینه رو برشدن با صف بندی طبقاتی هراسان و گریزانند و دیریست به بی اعتمادی و بی اعتباری افسانه های مذاهب پی برده و دانسته و ریاکارانه برابر بیدارباش مردم تله می گذارند. یکی همین تله ی محرم!

بنگریم به ریا و جنایتکاری رژیم یزدِ ولائی که با علم مظلومیت حسین در کربلای خونین و ویران ایران چه سرهای بی گناه بدار نسپرده و چه ها بر جان و مال و ناموس امت مسلمان گرسنه و پاکباخته نیاورده است که بسی شرمناک تر و جگرخراشتر از واقعه عاشورا نبوده باشد!؟ کربلای 37 ساله میلیون ها بی دادرس و بیکار که بی پناه مانده اند. آیا پیام حسین جز با مقاومت و مظلومیت حسینیان امروزی برابر خمینی و خامنه ای معنی و ارزشی دارد؟ بیاد بیاوریم هزاران هزار فرزاد کمانگر ها، ستار بهشتی ها، شاهرخ زمانی ها شهید شدند بدون توان مقابله بدار و بخون کشیده شدند. فریاد دادخواهی صنفی و درخواست حقوق بشری هزاران جعفر عظیم زاده ها، هاشم خواستارها، نرگس محمدی ها، شیوا نظرآهاری ها، نسرین ستوده ها، بهاره هدایت ها از ترس شنیده تر شدن، به سیاهچال ها سکوت و مرگ سپرده می شوند. آیا ایستادگی این ستم ستیزان قربانی و زندانی برای ما بسیار سرزنده تر و جسورانه تر از مقاومت حسین نیست؟ زیرا حسین و یارانش لااقل شمشیربدست کشته و اسیرشدند؛ ولی میلیون ها زمینگیرشده ی عاشورا و کربلای خمینی و خامنه ای دست و زبان بسته قتلعام شده و به اسارت درآمده و درمی آیند.

عاشورا و کربلای و قتلعام حسینی ها کوتاه بود و سپری شد ولی پیامش ماند. مصیبت های عاشورائی ما با رهبر و مافیاهای فاسد و باندهای چپاولگران و صادرکنندگان اعدام های خونین و فله ای 37 ساله شده است. کل آنها اگرچه در جنگ قدرت و ثروت با هم می رزمند، ولی مصلحتی در کنارهم اند و با شبکه های سیستماتیک به ترویج نادانی و خرافه پروری مشغولند و هزینه هولناکی را به قیمت گرسنگی مفرط از رزق مردم می بلعند و مانع دست یابی به نان و کار و آزادی انسان های به بینوا و کارمزد می شود. در پی غوطه وری کشور اسلامی در فاسدها، رسوائی چپاول ها و ماجراجوئی های نظامی اتمی و سرآخر تسلیم برجام، اینک رژیم بر لبه ی پرتگاه مانده و از ترس مرگ، به حقارت آمیزترین شکل ممکن به عاشورا چسبیده و خیره سرانه به تشویق گل مالی، زنجیر و قمه زدن به نوزادان، کودکان و زنان هم روی آورده تا امیدواری بیدادرسان حکومت عدل علی و مقاومت حسین را در دل خونین و تنگ ساده لوحان زنده کند. با این سوء نیت در لندن و تورنتو و... مضحکه عاشورا براه انداخته و با بلندگوهای گوشخراش، از جفنگ رهبران ریامنش، مرثیه آزادگی حسین می سراید و مایه مسخرگی خویش و نظامش را در جامعه غربی به نمایش خیابانی کشانده است تا مگر رهبر و آخوندهای فاسد و چپاولگر او، بتوانند مردم بپاخاسته را گول زنند. رژیم منادی پیام حسین: در یک قلم برای دو کارگر دادخواه حقوق صنفی جعفر عظیم زاده وشاپور احسانی راد 22 سال زندان بریده تا شاید زبان آنها را ببرد. همانگونه که نرگس محمدی این مدافع حقوق بشر و همدرد زنان و زندانیان سیاسی و مخالف اعدام را نیز 16 سال از مادری کردن برای فرزندانش محروم کرده است. عزاداری برای حسین؟ آنگاه ستمگری عریان علیه دو کارگر و یک انسان مدافع حقوق بشر که مادر دو کودک بی سرپرست است؟! کدام باورمند حسین این احکام ضدبشری را صادر می کرد؟ تمسک ریاکارانه به محرم و عاشورا نیز، جز از ترس مرگ و فروریزی نیست. چشاندن چنین زهرچشم هائی بر علیه چالش ها و آشوب های درخواست نان و کار و آزادی که هرآن روبه رشد است نمی تواند اراده ی کارگران، زحمتکشان و همه نیروهای متعهد، اندیشه ورزان و انسان های دلسوز د برابر ستم یزدی خامنه ای به عقب نشینی وادارد و بتواند همچنان خودکامگی ولائی را تغدیه، و همچون کربلای واقعی در ایران ادامه دهد و فرصت تجدید قوای قهری بیابد.

و اینک می شنویم که در این بگیر و ببند و بکش های یزدی رژیم خامنه ای از مظلومان بی پناه، ناگهان در رسانه های ایران و جهان اسلام برملا می شود که پرونده فساد اخلاقی ( لواط) محمد گندم نژاد معرف به حاج سعید طوسی توسط فرمان آقا پنهان شده  و نباید پیگیری شود! افشای جهانی زوایای این پرونده که صاحب آن، قاری محبوب خامنه ای ست و وی متهم به تجاوز به حداقل پنج نوجوان اذان گو و قاری قرآن می باشد که در این روزهای عزاداری محرم، لرزه بر شعور و وجدان انسان می اندازد. پرسیدنی ست که این هویت هرزه محصول کدامین فرهنگی ست که اینک در رأس افتخار رهبری انفجار ایجاد کرده و باید پوشانده شود؟

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.