رفتن به محتوای اصلی

ايران، آلوده متنى تحت نظر
18.08.2016 - 18:24

 

 

 

ايران از حوزه ى پرسشگرى و نقد خارج شده است. مثل يك شاعر ديوانه و مجنون در به در دنبال ليلى است اما ليلى را ميل تنبلى فكر او نيست. بعضى ها مدام ضجه مى زنند كه نويسندگان ايرانى تقليد استعمارى از دانش و نقد و نظر دارند. من اعتقاد دارم اين تقليد استعمارى نيست مستعمره اى است. يعنى حوزه فكرى ايران قابليت مستعمره شدن دارد. مثل يك زمين بكر و عاطل و باطل گوشه اى پرت افتاده است. خودشان قدرت كاشت و داشت و برداشت ندارند پس مجبورند يا به ديگرى اجاره بدهند و يا همانطور بى مصرف نگهدارند. در همه ى زمينه ها همينطور است. در جامعه شناسى، در ادبيات، در سياست و ...

ايران مثل يك امر قدسى و فراانسانى از خودش دفاع مى كند. درهاى گفتمانى را به روى خودش بسته است. هنوز از انحصار واژه هاى استعمارى و پسا استعمارى رهايى نيافته است و اين در شرايطى است كه خودش ميل استعمارگرى دارد. شيوه هاى كنش ها و واكنش هايش در خصوص ديگر مليت هاى غير فارس در اين خصوص قابل تامل است. فراانسانى بودن متن ايرانى سبب مى شود كه رونمايى نشود. رو نمى شود كه رو به رو شدنى هم در كار باشد. بعضى جاها در نقدهاى ادبى واژه ى مواجهه شدن با ادبيات جهان را به كار مى برند. من اين وجه را در نيافته ام. مواجهه و چهره به چهره شدن تعريف ديگرى دارد. بايد اول چهره شد و سپس چهره به چهره شد. در حوزه ى ادبيات، نقد علمى دهه هاى اخير نيز مدل تقليدى غرب است. حالا دست و پا مى زنند كه روش شناسى كنند اما متنى در كار نيست. فضاى نقد ايران هياهويى بر سر هيچ است.
ايران مملكتى گرفتار نوسانات بنيادگرايى است. نه شور گفتمانى در كار است و نه قابليت گفتمانى.
سرزمين شكست هاى متوالى. سرزمينى كه خلاصه ى اين آموزه ى بد خويش است: ( شكست مقدمه ى پيروزى است. )
و مدام در آن مقدمه در جا مى زند.
ايران آلوده متنى تحت نظر است. دولتش خود را تحت نظر استكبار و ابرقدرت و تهاجم خارجى مى انگارد و از سويى ملتش را تحت نظر شديد خويش نگهداشته است. ملت، خود را تحت نظر دولت و پايگاههاى بسيجى و مساجد حس مى كند. اين تحت نظر بودن حتى هنرمندانش را نيز در متن هاى پريشان و مستاصل به هذيان گويى وامى دارد؛

"ما تحت نظريم
دشمنان مثل كُرسِت محاصره مان كرده اند
آيا ما پستانيم؟
يا رستم دستانيم؟

دستت را از روى رستمم بردار سردار!! " (١)

اين حس تحت نظر بودن واكنش هاى مطابق با همين احساس را در حوزه ى فكرى ايرانى بر مى انگيزد. ايران، تحت نظرى مى انديشد و جهان را وادار مى كند كه آن را تحت نظرى بينديشد و تحت نظرى قضاوتش كند. براى مثال فيلمهايى كه از ايران در جشنواره هاى جهانى جايزه مى گيرند بيشتر از آن كه مديون خلاقيت خويش باشند مديون نگرش تحت نظرى جهان اند. يعنى اين فيلمها براى خلاقيت و يا تكنيك و كيفيت جايزه نمى گيرند بلكه به خاطر روايتشان از يك جامعه ى تحت نظر و تحت كنترل جايزه مى گيرند. تحت نظر بودن يك جامعه زبان آن را به استعاره و ايما و كنايه و تشبيه و شعريت سوق مى دهد. براى همين زبان گفتمانى ايران شعر است و ديگر هيچ. وقتى خسته از رستم دستان اسطوره اى مى شود به پستان شدگى هويت مى رسد. به زنانگى تحت نظر خويش پى مى برد. ديالوگش فرق نكرده. هنوز مردانگى بى محتواى فرهنگ را بر آغوش دارد و زنانگى را پست و زشت و ذلت مى داند. نسل نوى اين جامعه نيز قابليت تغيير را گم كرده است.

"روزى كه از داروها نجات يابم
دوباره مى سازمت بدن
و نام مقدّسِ تو را
هرجمعه از تهِ ماتحت" (٢)

از آنجا كه زبان گفتمانى ايران شعر است مى توان با خوانش شعرهاى جديد از چگونگى اين زبان پرده برداشت. بر اين شعر خوانش تكه تكه اى مرا چنين بيفزاييد: ارتباط بينامتنى بدن و وطن، دوباره مى سازمت بدن به جاى دوباره مى سازمت وطن، جامعه و فرهنگ و محيطى گرفتار زخم و دارو و بيمارى و بى حالى، شكستن قداست كلمه اى به نام ايران كه به واسطه ى آن انسان نمى تواند با وطنش ارتباط برقرار كند، خراب آبادى خراباتى...
و بعدش تفكرى كه از قداست ستيزى ورشكست شده به قدقداى گمگشتگى مى رسد:

" شفاعتم نمى كنى
تو راحتم نمى كنى
قايمكى مكيده ام
تو باغچه ى تو ر...ده ام
دويدم و دويده ام
به قدقدا رسيده ام " (٣)

به هر طريق جامعه ى تحت نظر جامعه ى سانسورى است و جامعه ى سانسورى، متن را فرمانبر بار مى آورد. از اين روى متن فارسى فرمانبر تاريخنگارى آريايى و دينى است. اين متن در مواجهه با متن هاى ديگر خود را عقده اى و پرخاشگر نشان مى دهد چون يا دينى است و يا نژاد پرست. متن ايرانى متنى رها نيست، بسته است.

-——————————————

١و٢و٣ از كتاب " آشپزى در كانون خانواده" نوشته ى بابك سليمى زاده مى باشد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محمدرضا لوایی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.