رفتن به محتوای اصلی

دکتر محمد هادی شفیعیها: ریاضیدانی که دل در گرو هنر متعهد و اجتماع داشت
12.08.2016 - 12:29

 دکتر محمد هادی شفیعیها: ریاضیدانی که دل در گرو هنر متعهد و اجتماع داشت

 ترم اول سال ۱۳۵۶ با دکتر محمد هادی شفیعیها جبر خطی داشتم. مردی میان سال بود. قدی بلند و کشیده، اندامی زیبا و صورتی استخوانی داشت و در روپوش سفیدش بسیار جذاب بود. در نخستین برخورد از دور، از یک سو، اندام زیبایش حاکی از اراده ای پولادین داشت. یا تنش را به غذاهای چرب و شیرین ایرانی، قرمه سبزی، فسنجون، قیمه و زرشک پلو نداده بود و یا ورزش از برنامه روزانه اش به هیچ بهانه ای حذف نمی شد و یا شاید هر دو. از سوی دیگر، برخورد جدی اش راه نزدیک شدن به او را اگر نگویم غیرممکن، بسیار سخت می کرد.

 دکتر محمد هادی شفیعیها به ریاضی و به ویژه جبر خطی تسلطی شگفت آور داشت. در محاسبات مهندسی به روز بود. با افول محاسبات آنالوگ و رشد روز افزون محاسبات دیجیتال، خط کش محاسبه را از درس های دانشکده فنی حذف کرد و بر جبر خطی متمرکز شد. در نظم شروع و اتمام کلاس و در نوشتن بر تخته سیاه و سازمان دادن معرفی مفاهیم در درس، بیشتر به انضباط آهنین این مرد پی می بردی. انضباط و وقتشناسی داشت که در شرق بسیار کمیاب است.

 من به جبر خطی علاقه وافر داشتم و در نشریه ریاضی یکان اکثر آثار ریاضی دکتر شفیعیها معرفی شده بود و بسیاری از آنها مستقیم و غیر مستقیم با جبر خطی ارتباط داشت. من با آنها آشنا بودم. آن روزها هنوز صد در صد وقف سیاست نشده بودم و مطالعۀ جبر خطّی و بررسی ماتریسها، بردارها، فضاهای برداری، تبدیلات خطی، و دستگاه‌های معادلات خطی و مقوله هائی از این دست  برایم جذاب و پرکشش بود .

 با توجه به کاربرد جبر خطی هم در سایر بخش های ریاضی مثل جبر مجرد، آنالیز تابعی، هندسۀ تحلیلی، و آنالیز عددی، و هم در فیزیک، مهندسی، علوم طبیعی، و هم در علوم اجتماعی، من شیفته جبر خطی بودم.

 یکی از آرزوهایم این بود با دکتر شفیعیها که از مجله ریاضی یکان می شناختمش و حال استاد من بود، از نزدیک آشنا شوم. اما این آرزو هرگز برآورده نشد، حتی زمانی سه واحد دانشگاهی جبر خطی را با او گذراندم. عامل های مختلف مانع بود و از میان مهمترین ها، جدی بودن دکتر شفیعیها از یک سو و برخورد و دید ما دانشجویان آن دوره به استادان و مدیریت دانشکده از سوی دیگر. هر گونه اظهار صمیمیت به استادان و مدیریت دانشکده، خودشیرینی و چاپلوسی تلقی می شد. به نظر می رسید دانشگاه هم به رابطه و معاشرت استادان با دانشجویان روی خوش نشان نمی دهد. بین استادان و دانشجویان دیواری آهنین کشیده شده بود. من علیرغم اینکه سه واحد دانشگاهی با دکتر شفیعیها گذرانده بودم، هیچ گفت و شنودی با او نداشتم. به هرحال آشنائی نزدیک من با دکتر شفیعیها هرگز عملی نشد و من در گیری های مرگ و زندگی در دوران مبارزه سیاسی، مخفی و مهاجرت فرصتی برای اندیشیدن به این موضوع نداشتم. تا اینکه یک روز در سایت کانون مهندسین فارغ التحصیل دانشکده فنی دانشگاه تهران خواندم:

 دكتر محمد هادی شفیعیها درگذشت.

 دكتر محمد هادی شفیعیها از استادان برجسته دانشكده فنی دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۵ درگذشت. وی كه از استادان زبده علوم پایه دانشكده فنی به حساب می آمد، بیش از ۵۰ سال به تدریس و تالیف در رشته ریاضی پرداخت. حاصل تلاش های چندین ساله استاد تالیف و ترجمه ۱۶ كتاب ادبی و ریاضی است. پیکر مرحوم چهارشنبه ۲ اسفند ساعت۳۰:۸ از مقابل بیمارستان تهران کلینیک به مسجد دانشگاه تهران تشییع شده و ساعت ۱۵:۹ نیز از آنجا به به بهشت زهرا تشییع می شود. مجلس ترحیم دكتر شفیعیها از ساعت ۳۰:۱۳ تا ۱۵ جمعه ۴ اسفند در مسجد حجة ابن الحسن واقع در خیابان سهروردی شمالی برگزار می شود. كانون فنی این ضایعه را به بازماندگان تسلیت گفته و برای استاد آرامش روح مسالت دارد.

 خبر مرا به سالهای دور بود. به سالهای دانشکده فنی. سالهای عشق های رومانتیک و اعتماد به نفسی که تا مرز حماقت پیش می رفت، بدبینی و سوء ظنی که فلج می کرد و شوری که پایانی نداشت.

 وقتی کسی غیر قابل دسترس باشد آنگاه شایعه و پیشداوری به جای او سخن می گوید. در دانشکده شایعه بود دكتر شفیعیها از همان زمانی که خط کش محاسبه درس می داد، سختگیر بود.

 جزوه تمیز دویست صفحه ای جبر خطی با جلد آبی که بوی چاپخانه دانشکده فنی داشت را به دستم می گیرم. با عشق و احترام به جبرخطی و دکتر شفیعیها، آرام آنرا ورق می زنم. من هنوز از جو گزارشی که کنار دیوار گرد آمفی تئاتر دانشکده فنی راجع به وضعیت کارگران و کار کودک در کوره پز خانه ها خوانده ام و اعلامیه های مختلفی که خبر از کشته شدن بسیاری از کسانی که از صمیم قلب آنها را دوست داشتم و ستایش می کردم،  خوانده ام، بیرون نیامده بودم. دوستم کنارم نشسته می پرسد:

 - احد میدانی این م. هـ. شفیعیها اینجا نوشته یعنی چه؟

 - نه.

 - من هـ. می دهم، شفیعیها (هـ پائین ترین نمره دانشکده و نمره ردی بود). هیچکس درس هایش را به سادگی قبول نمی شود. برای همین هم این کلاس که باید با چهل دانشجو تشکیل شود، بیش از صد نفر نشسته و ایستاده اند. ببین اینهمه سال بالائی ها هـ گرفتند. یک عده چند بار هـ گرفته اند.

 شایعه است که دکتر شفیعیها به راه حل درست، پاسخ های نیمه تمام و ناکامل نمره نمی دهد. هر چند روش حل مسئله درست باشد ولی یک اشتباه کوچک در محاسبات هـ را برپیشانیت داغ می زند. مهندس و اشتباه؟ یک اشتباه کوچک مهندس برق، راه و ساختمان، معدن، شیمی، مکانیک یا سازه می تواند خسارت های مالی و جانی نابخشودنی در پی داشته باشد. فقط دکترها نیستند که با جان مردم سر و کار دارند، مهندس ها هم دارند.

 بسیاری از ریاضیدانان، دل در گرو اجتماع و ادب و هنر داشتند و دارند. آنها هر دو نیمکره مغز را با کارائی تمام به کار می گیرند. هر چند حلقه ازدواج ریاضیات را در انگشت دارند، ولی معشوقه آنها اجتماع و ادب و هنر است. خیام در کنار حل معادلات درجه اول و دوم و سوم و اصلاح گاهشماری ایران و محاسبه مدار گردش کرهٔ زمین به دور خورشید  تا ۱۶ رقم اعشار، رباعیات می سراید و نوروزنامه می نویسد. استاد پرویز شهریاری با یک دست باغ ریاضیات جدید ایران را آبیاری می کند و با دست دیگر با چیستانش اجتماع و ادب و هنر ایران را. دكتر محمد هادی شفیعیها هم از این دست اندیشمندان است.

 بعدها در آرامش، وقتی آثار و ترجمه های استاد را خواندم در یافتم که پشت آن چهره جدی، احساساتی ظریف  و انسانی جای دارد. از انتخاب ترجمه هایش می فهمم، چقدر مشکلات جامعه ما را به خوبی می شناسد. وقتی ترجمه ی «پدران و فرزندان» را می خوانم، آن فاصله ای را که تورگنیف بین نسل ها توصیف می کند را من به روشنی لمس می کنم.

 وقتی سال ها بعد در دانشگاه صنعتی چالمرز دوباره یک رشته مهندسی خواندم و دوباره درس جبر خطی خواندم و این بار، درس جبر خطی در یکی از بهترین دانشگاه های اروپا را با کلاس درس جبر خطی دکتر شفیعیها مقایسه کردم، می بینم، ما هیچ موضوع مهمی را از دست نداده بودیم. ما در ایران آن سال ها، امکان تمرین جبرخطی با کامپیوتر را نداشیم، ولی با کمی کار روی برنامه نویسی، واحدهای جبر خطی را با همان دانش آموخته از دکتر شفیعیها در دانشگاه صنعتی چالمرز گذراندم.

 استاد شفیعیها در ۱۲۹۸ خورشیدی در قزوین به دنیا آمد. تحصیلات مکتبخانه‌یی، دبستانی و دبیرستانی را در قزوین به اتمام رسانید و در سال ۱۳۱۸ دیپلم ریاضی گرفت. در همان سال در دانشسرای عالی تهران،رشته ریاضیات، وارد شد و پس از دریافت لیسانس، برای تدریس در دبیرستانها، سال ۱۳۲۱ به اهواز اعزام شد. پس از دو سال تدریس در دبیرستان شاهپور و دانشسراهای دخترانه و پسرانه اهواز، به ریاست اداره آموزش و پرورش مسجد سلیمان و سپس ریاست آموزش و پرورش قم منصوب گردید. در سال ۱۳۲۶ به تهران منتقل و دبیری ریاضیات دبیرستانهای البرز، مروی، شاهدخت و قریب را عهده دار شد.

 بعد از کودتای ۱۳۳۲ دستگیر شد و با کریم کشاورز، ابوالحسن تفرشیان و ابوالقاسم انجوی شیرازی سال ۱۳۳۳ در خارک  تبعید بود.

 استاد شفیعیها از سال ۱۳۳۴ استاد ریاضی دانشکده فنی دانشگاه تهران شد. سال ۱۳۳۹ برای ادامه تحصیل به دانشگاه کمبریج انگلستان اعزام شد و پس از مراجعت، در دانشگاههای آریامهر (صنعتی شریف)، تهران، پلی تکنیک (امیر کبیر)، دانشگاه ملی (شهید بهشتی) و پست و تلگراف به تدریس ادامه داد. او در تمام این سالهای استخدام دانشکده فنی دانشگاه تهران بوده است. چندین دوره مسوول برگزاری امتحانات ورودی دانشکده فنی دانشگاه تهران بود و مدتی نیز معاون آموزشی و پژوهشی آن دانشکده بود. حال فکر می کنم رژیم شاه با همه تنگ نظریهایش باز هم روادار بود. استاد توانست بعد از پایان محکومیتش به کار برگردد و حتی ادامه تحصیل بدهد.

 دکتر شفیعیها از سال ۱۳۳۴ تا فروردین ۱۳۶۱ در دانشکده فنی دانشگاه تهران تدریس کرد. از سال ۱۳۶۱، سال انقلاب فرهنگی، بازنشسته شد . بعد از بازنشستگی تا بهمن ۱۳۸۵ در مرکز نشر دانشگاهی بعنوان ویراستار و سرپرست بخش ریاضی مشغول به کار بود. او بیش از ۵۰ جلد کتابهای ریاضی دانشگاهی تالیف یا ترجمه استادان دانشگاههای کشور را ویرایش کرده است.

 دکتر شفیعیها در تهیه مقاله‌های دایره المعارف فارسی با دکتر غلامحسین مصاحب و در تهیه مقاله‌های زندگینامه علمی دانشوران و مقاله‌های دایره المعارف ریاضی با استاد احمد بیرشک همکاری داشته است. مقاله‌های متعددی نیز در مجله نشر ریاضی مرکز نشر دانشگاهی منتشر کرد.

 دکتر شفیعیها از زبانهای فرانسوی، انگلیسی و روسی ترجمه می کرد و با زبان آلمانی آشنایی داشت. علایق و سرگرمی های او کوهنوردی، اسکی، شنا و موسیقی بود. در کوهنوردی قسمت اعظم کوههای ایران را مانند: دماوند، دنا، سهند و سبلان، تخت سلیمان و زردکوه بختیاری زیر پا گذاشته بود. شناگری ورزیده بود و در عبور از کانال مانش با شنا شرکت کرده بود.

 یادش گرامی. او همواره در کارهای کلان علمی و ادبی پنجاه ساله اش در یاد مردم و جامعه علمی و ادبی ایران زنده است.

 پیوست

 آثار دکتر محمد هادی شفیعیها

 تالیف علمی و فنی

 شفیعیها، محمد هادی (۱۳۴۴). جبر خطی تانسورها و هندسه ریمانی جبر کارتان-تننده ها کواترنیون ها. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

 شفیعیها، محمد هادی (۱۳۴۶). تمرینات و مسائل هندسه تحلیلی و محاسبات ماتریسی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

 شفیعیها، محمد هادی (۱۳۴۹). اصول خط کش محاسبه و روش بکار بردن آن. تهران: انتشارات خوارزمی

 ترجمه علمی و فنی

 برونوفسکی، جیکوب (؟؟۱۳). عروج انسان: بخش هفتم و هشتم: موسیقی افلاک. برگردان محمد هادی شفیعیها. تهران: انتشارات دانشگاه آزاد ایران.

 دز ادوار (؟؟۱۳). حساب انتگرال. برگردان محمد هادی شفیعیها.

 .یاگلم، ایساک‌موسوویچ (۱۳۶۹). تبدیلات هندسی. برگردان محمد هادی شفیعیها. شیراز: مرکز نشر دانشگاه‌ شیراز.

 ایوز، هاواردویتلی (۱۳۸۳). تاریخ هندسه. برگردان محمد هادی شفیعیها. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.

 سویر، والتروارویک (۱۳۸۵). از ریاضیات چه میدانیم؟. برگردان محمد هادی شفیعیها. تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی.

 هیث، تامس‌لیتل (۱۳۸۸). اصول اقلیدس: سیزده مقاله. برگردان محمد هادی شفیعیها. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.

 گرینبرگ، ماروین‌جی (۱۳۹۰). هندسه های اقلیدسی و نااقلیدسی و بسط آن. برگردان محمد هادی شفیعیها. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.

 خلاصه زندگینامه علمی دانشمندان (۱۳۷۴). صادق محبوبین، کیومرث مهاجر، ابوالقاسم قلمسیاه، بهروز بیرشک، مرتضی ثاقب‌فر، محمدهادی شفیعیها، فریبرز مجیدی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.

 ترجمه اجتماعی و ادبی

 تورگنیف، ایوان‌سرگی‌یویچ (۱۳۳۱). آسیه و عشق نخستین. برگردان محمد هادی شفیعیها.

 گورکی ماکسیم (۱۳۵۴).  هدف ادبیات. برگردان محمد هادی شفیعیها. تهران: انتشارات بابک

 تورگنیف، ایوان‌سرگی‌یویچ (۱۳۹۴).  پدران و فرزندان. برگردان محمد هادی شفیعیها. تهران: موسسه‌ انتشارات‌ امیرکبیر

 گورکی ماکسیم (؟؟۱۳). آنها که وقتی آدمی بودند. برگردان محمد هادی شفیعیها.

 تورگنیف، ایوان‌سرگی‌یویچ (۱۳۴۷). در آستانه فردا. برگردان محمد هادی شفیعیها. تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی

 تورگنیف، ایوان‌سرگی‌یویچ (۱۳۹۴). رودین. برگردان محمد هادی شفیعیها. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی

 نقل کوتاه شده از کتاب «گذرگاه‌های پر سنگلاخ – خودزندگینامه»، احد قربانی دهناری

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

احد قربانی دهناری

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.