رفتن به محتوای اصلی

پیام و پاسخ
01.05.2012 - 16:25

  پیام از : Altin 

جناب آ ائلیار متأسفانه با های لایت نمودن بخشهایی از مقاله که مطلوب خورتان می باشد و یا دستکاری کامنتهای مخاطبان با آوردن دیدگاه شصی تان در داخل پرانتز و حذف نمودن کامنتهایی که برخلاف تمایل شما می باشد نشان می دهید که برخلاف ظاهر دموکرات مآبتان یا از اصول دموکراسی بی اطلاع می باشید و یا واژه های دهن پرکن تزئین شده با رنگ و لعاب دموکراتیک را صرفاً جهت به پیش راندن منویات شخصی خودتان، تحمیل آن به سایرین و سرکوب نمودن دیدگاههای دیگرگونه اندیشان بکار می برید. احترام به طرز فکر و اندیشه ی دیگران پایه ی تفکر دموکرانیک می باشد. همه حق دارند طبق دلخواه، طرز تلقی ، شیوه ی درک و روش دریافت خود از دنیای پیرامونی به دلخواه خود بیندیشند و مطابق مطلوب خود عمل نمایند. دستکاری نوشته های دیگران هیچ مفهومی غیر از اهانت به شعور دیگران ندارد.

نژادپرستی از هر نوع آن مطرود و مردود است. به همان اندازه که پان تورکیسم بد است، پان فاریسیم، پان کردیسم، پان عربیسم و هر نوع پان دیگر بد است. نژادپرستی قرابت بلاواسطه ای با خودبرتربینی و نفی دیگران جهت اثبات خود دارد اگر شما آنقدر خود را در جایگاه حق می بینید که حتی در مقالات و کامنتهای دیگران نیز دست می برید یک عمل راسیستی را در عمل به نمایش می گذارید. ما اگر خواهان ایجاد دیالوگ برای دستیابی به یک نقطه نظر مشترک و یا حداقل برقراری امکان مباحثه و گفتگو می باشیم نمی بایست با ایجاد اختناق و خفقان دیگران را مجبور به پذیرش دیدگاه خود نماییم و لو آنکه کاملاً طرز تفکرشان در نقطه ی مقابل ما نیز باشد. شما از استبدادزدایی در درون حرکت ملی آزربایجان صحبت می نمایید اما با در پیش گرفتن شیوه ای مستبدمنشانه راه ابراز اندیشه را کاملاً بر دیگران می بندید. به زعم من با رعایت شرط حسن نیت و خودداری از وارد شدن نقد به حوزه ی تخریب، وجود نقد برای تعالی و تکامل هر نوع حرکتی یک ضرورت انکارناپذیر می باشد اما اگر ما دموکراسی و آزادی بیان را فقط برای خود جایز پنداشته و دیگران را در مقابل دیدگاه و اندیشه ی خود محکوم بپنداریم موضوع شکل دیگری بخود می گیرد. دریافت من از نوشته های شما این است: 1) یا شما از اساس و بنیان با حرکت ملی آزربایجان مخالف می باشید و با در پیش گرفتن چنین روش تخریبی تصور می نمایید که با چند نوشته این حرکت که گستره ی وسیعی از افکار و اندیشه های گوناگون را در خود جای می دهد به سادگی از میدان بدر خواهد شد. 2) در اندیشه ی درآوردن حرکت ملی آزربایجان به خدمت هدف ایران گرایانه ی خود می باشید. در هر دو حالت با توجه به متفاوت بودن اهداف حرکت ملی آزربایجان با حرکتهای ایران گرایانه، پان ایرنیستی و پان فارسیستی در پیش گرفتن چنین شیوه ی تخریبی بغیر از آنکه فعالان آزربایجانی را بیش از پیش از حرکات فارس محور منزجر، متفر و گریزان نماید ثمر بیشتری نمی تواند در پی داشته باشد. از این دست مقالات بارها و بارها نوشته شده است اما پا را از «آب در هاون کوبیدن» نتوانسته است فراتر بگذارد که علت اصلی آن تفاوت ذاتی دو حرکت «فارس محور» و «آزربایجان محور (تورک محور)» می باشد. هدف اینگونه تخریبات چیزی بغیر از سرکوب حس استقلال خواهی ملت آزربایجان نمی باشد. گویا تصور می شود که با براه انداخته شدن اینگونه کمپین تخریب و هجمه به حرکت از هر طرف از سوی اشخاصی که اغلب فعالان آزربایجانی با اهداف ضمنی آنان آشنا می باشند ملت آزربایجان مسیر مبارزه ی خود را منحرف نموده و جاده صاف کن ملت فارس برای دستیابی به آزادی و دموکراسی خواهد شد غافل از اینکه انسان برای چیزی حاضر به پرداخت هزینه میشود که برایش ارزش داشته باشد وقتی برای قشر دارای تفکر «آزربایجان محور» ایران ارزشی ندارد و مدتهاست مسیر مبارزه ی خود را از «بیگانه» جدا نموده اند نیازی هم به جانفشانی و مبارزه ی مشترک با کسانی که هدف مشترکی با آنان ندارند احساس نمی نمایند. حرکت ملی آزربایجان در ذات خود یک حرکت ساختارشکن می باشد اما منطقاً نیروی خود را برای دستیابی به اهداف خود صرف می نماید و لاغیر. اگر برگزیدن شیوه ی مبارزاتی مستقل از «ملت فارس» رویکردی آنتی دموکراتیک می باشد همان بهتر که هر گونه تعبیری از آن میشود بشود. چنین به نظر می آید که مبارزه ی ملی آزربایجانیها تا جایی رشد نموده است که اجانب را به تکاپو واداشته و به انحاء مختلف تلاش میشود با لگدمال نمودن هویت اتنیکی این ملت رنجدیده که در طول تاریخ چوب بی توجهی به هویت خود و مقدم پنداشتن دیگران بر خود را خورده است مانع از طی شدن پروسه ی «تورک شوندگی»، «ملت شوندگی» و «دولت شوندگی» شوند اما گذشت زمان نشان خواهد داد که اینگونه هجمه ها ثمری بجز جزم شدن عزم ملت آزربایجان برای دستیابی به حق تعیین سرنوشت ملی خود نخواهد داشت.

***

آ.ائلیار

من نظریات  خود را در مقالات زیادی توضیح داده ام در ایران گلوبال هم در بخش نویسندگان موجود است بخوانید و نقد کنید. اما کوتاه جهت آگاهی شما مینویسم:

1- کار انتخاب «سرنوشت» ، کار خود مردم است. نه کار من و شما. یعنی  «حق تعیین سرنوشت را درست میدانم».2- اداره امور مردم آذربایجان به دست خود. یعنی  «حکومت دموکراتیک آذربایجان خودمان را درست میدانم». 3- خواهان روابط دوستانه آن با همه مردمان مختلف و کشورها از جمله کشورهای ترکی زبان هستم. 3- رفاه و آزادی و عدالت اجتماعی و رفع تبعیض و دموکراسی را برای مردم آذربایجان ضروری میدانم. 4- موافق جمهوریت و استقرار سیستم غیر متمرکز و دموکراتیک و سکولاردر ایران هستم. 5- برای رسیدن به این اهداف عمومی به همبستگی همه مردمان مختلف و همه حرکتها -با حفظ استقلال -  میاندیشم.6- آزادی آذربایجان را جدا از آزادی کل ایران نمیدانم. 7- همه آزاد خواهیم شد یا امکان آزادی برای هیچ ملتی نخواهد بود همچنان که حالا نیست.8- حل مسئله آذربایجان شمالی را نخست در داخل یک اتحادیه امکان پذیر میدانم. بعد بستگی به این دارد که چه شرایطی پیش بیاید. 9- این اتحادیه درصورت امکان میتواند به اتحادیه ای مثل اتحادیه اروپا تبدیل شود.10 - راههای رسیدن به اهداف را از طریق خشونت و جنگ نادرست میدانم. 11- به حل همه مسایل از راه مسالمت آمیز- بدون نفرت و دشمنی و خشونت- با تکیه به دوستی مردمان و ملتها میاندیشم و این راه را درست میدانم. 

**

و اما انتقادات شما:

«جناب آ ائلیار متأسفانه با های لایت نمودن بخشهایی از مقاله که مطلوب خودتان می باشد...»

-  اگر منظورتان از « های لایت نمودن بخشهایی از مقاله» انتخاب پارگراف بر آغاز نوشته است، بله به عهده مدیریت است. اگر نویسنده دوست دارد پاراگرافی را خودش انتخاب بکند لازم است آنرا قبلاً مشخص نماید. در غیر اینصورت
 مدیریت انجام میدهد.

« دستکاری کامنتهای مخاطبان با آوردن دیدگاه شصی تان در داخل پرانتز ...» 

- «دستکاری» به معنای -ادیت- سئوال - جواب- به عهده مدیریت است.هر طور صلاح دانست انجام میدهد. ولی مدیریت اندیشه کامنت  نویس را تغییر نمیدهد. « آوردن دیدگاه شخصیتان در داخل پرانتز ...» . گاهاً برای صرفه جویی جا،وقت،و تماس مشخص و مستقیم، صورت میگیرد . اگر کسی اعتراض کرد تغییر مییابد. تا کنون کسی اعتراض نکرده است. ولی من شخصاً در مورد شما اینکار را نجام نمیدهم. 

« حذف نمودن کامنتهایی که برخلاف تمایل شما می باشد...»

-  هیچ کامنتی را به خاطر داشتن اندیشه دیگر یا تمایل حذف نمیکنیم .ولی ضوابط سایت در مورد کامنت نویسی لازم است که رعایت بشود در غیر اینصورت آنرا ادیت یا به قول شما -دستکاری-  و یا حذف میکنیم. اما در هر حالتی که کامنت منتشر شود، فکر نویسنده حفظ میشود.

«برخلاف ظاهر دموکرات مآبتان یا از اصول دموکراسی بی اطلاع می باشید...»

- دوست دارم اصول دموکراسی را یاد بگیرم و جایی هم ننوشته ام که چنین و چنان هستم. میکوشم آنرا در همین روابط بیاموزم. اگر روابطم خلافی دارد اشاره کنید اصلاح کنم.

«...واژه های دهن پرکن تزئین شده با رنگ و لعاب دموکراتیک را صرفاً جهت به پیش راندن معنویات شخصی خودتان...»

- اگر منظورتان اهداف شخصی ست باید بگویم هدف شخصی ندارم- هیچ وقت در زندگیم به دنبال هدف شخصی نبوده ام - با درست و نادرستیش کاری ندارم- اما هدفم همیشه عمومی و همگانی بوده است. درست است من هم میکوشم نظر شخصی خود را بیان کنم و درستیش را اثبات نمایم ولی هر لحظه برای اصلاح نادرستیها آماده ام. از سوی دیگر واژه ها رنگ نمی پذیرند که کسی آنها را رنگ بکند یا نکند ولی به خاطر معنایشان شاید بشود گفت زشت و زیبا هستند. مثلاً برای من «نفرت» زشت است اما « محبت» زیباست. 

« ...معنویات شخصی خودتان...تحمیل به سایرین..»

- میکوشم سخن خود را با دلیل بیان کنم اگر کسی پذیرفت انتخاب خودش است اگر هم نپذیرفت باز هم انتخاب خود اوست. نوشته ام که متدم یافتن حقیقت نسبی به کمک دیگران و مخالفان است. بنابرین هیچ تحمیلی درکار نیست و همه آزاد اند. بهتر بود فاکت ذکر میکردید که بدانم کجا چیزی را تحمیل نموده ام.«...سرکوب نمودن دیدگاههای دیگرگونه اندیشان بکار می برید...» ؛ کجا اندیشه ای توسط من سرکوب شده؟ نمونه نشان بدهید. ادعا چیزی را اثبات نمیکند. 

 «احترام به طرز فکر و اندیشه ی دیگران پایه ی تفکر دموکرانیک می باشد. همه حق دارند طبق دلخواه، طرز تلقی ، شیوه ی درک و روش دریافت خود از دنیای پیرامونی به دلخواه خود بیندیشند و مطابق مطلوب خود عمل نمایند.» . 

 موافقم . و باز ذکر میکنم که در کار ادیت اندیشه ثابت میماند ولی باقی چیزها به تصمیم ادیتور بستگی دارد. 

«دریافت من از نوشته های شما این است: 1) یا شما از اساس و بنیان با حرکت ملی آزربایجان مخالف می باشید ... 2) در اندیشه ی درآوردن حرکت ملی آزربایجان به خدمت هدف ایران گرایانه ی خود می باشید. ..»

 جواب این دو مورد را در آغاز توضیح داده ام. 1-نوشته های من نشانه زحماتم برای آذربایجان است.2- من میخواهم آذربایجان در خدمت مردم آذربایجان باشد و نه در دست و خدمت دیکتاتور ها و جنگ افروزان و باندها.

*

برای آگاهی از تفاوت و تضاد اندیشه خود - که در مجموع در خط مهران بهاری هاست- با نظریات من، لطفاً به مقالاتم رجوع کنید.  

***

 Altin 

جناب آ ائلیار با تشکر از اینکه وقت گذاشته و به کامنت من پاسخ داده اید. من دیدگاه کلی خود را در سطح یک کامنت بیان نموده بودم طبیعی است که شکافتن تمامی ابعاد این «قصه ی سر دراز» در این سطح ممکن نبوده و اکنون نیز فقط در سطح یک کامنت می خواهم پاسخ شما دوست عزیز را بدهم. مرقوم داشته اید: "آ. ائلیار: «هیچ کامنتی را به خاطر داشتن دیگراندیشی یا تمایل حذف نمیکنیم .ولی ضوابط سایت در مورد کامنت نویسی لازم است که رعایت بشود.ادیت نوشته - سئوال - جواب- به عهده مدریت است.هر طور صلاح دانست انجام میدهد. ولی مدیرت اندیشه کامنت نویس را تغییر نمیدهد...سخن با دلیل بیان میشود. اگر کسی پذیرفت انتخاب خودش است اگر هم نپذیرفت باز هم انتخاب خود اوست. نوشته ام که متدم یافتن حقیقت نسبی به کمک دیگران و مخالفان است. بنابرین هیچ تحمیلی درکار نیست و همه آزاد اند...»"

طبعاً برای ادمینهای ایران گلوبال امکان ویرایش و حذف نوشته ها و کامنتها وجود دارد اما برجسته نمودن دیدگاه خودمان با آوردن آن در داخل پرانتز با لحن و ادبیاتی خاص، های لایت نمودن بخشهایی از نوشته ها که در نقطه ی مقابل و یا موافق تفکر ما قرار دارند، انتخاب عنوان خاص و معنادار مطابق خواسته و تفکر مطلوب خودمان و حتی درج لوگویی حاوی مفهومی خاص برای تزریق ایده ی مطلوب خود به مخاطب چیزی نیست که بتوان با ارجاع دادن آن به وظایف و اختیارات مدیریت توجیهش نمود. سالهاست من خواننده مطالب ایران گلوبال می باشم و این روش را فقط از طرف شما و برخی افراد معدود دیگر که من آن را بعنوان نشانه ای از تفکر «تمامیت خواه» و «انحصارگر» قلمداد می نمایم دیده ام. طبیعی است مدیران سایت ایران گلوبال اختیارات بیشتری نسبت به کاربران عادی دارند اما در پیشانی این سایت نوشته شده است «گروه اینترنتی فرهنگ و گفتگو». شرط اول ایجاد دیالوگ به رسمیت شناخته شدن وجود طرف مقابل می باشد و گرنه اگر ما با بکارگیری شیوه های گوناگون تلاش نماییم به دیگران بقبولانیم که هر آنچه ما می اندیشیم درست بوده و تفکر شما در «آفساید» قرار دارد موضوع سبک و سیاق دیگری بخود می گیرد. من کامنتهایی را دیده ام که با قدری لحن تند بیان گشته اند اما پس از مدت زمان اندکی حذف گشته اند البته در گفتگوهای دو جانبه یا چند جانبه رعایت اصل احترام متقابل یک ضرورت می باشد اما وقتی ما با یک نام «مستعار» چنان نگاهی از بالا به پایین به دیگران داشته باشیم که حاضر به پرداخت هزینه ای در سطح «تحمل» کامنتهای ساده ی که در جهت مخالف دیدگاه ما مطرح میشوند نیز نباشیم چطور از دیگران انتظار داریم که حاضر به تقبل هزینه ای در سطح ارزانی داشتن جان خود برای ایرانی که ارزش چندانی برایشان ندارد باشند؟ آیا شما مقالات و کامنتهای شخصی به اسم ناصر کرمی که مملو از کینه و نفرت نژادپرستانه نسبت به ملت تورک بوده و هدفی غیر از جنگ افروزی قومی را دنبال نمی نماید را نیز هایلایت نموده و القائات شخصی خودتان را به درون آن تزریق می نمایید؟ آیا تا جال اتفاق افتاده است که نقدی هر چند کوچک از ایشان بنمایید؟ یا تصور می نمایید که تفکر راسیستهای آریایی عین تفکر دموکراتیک می باشد و فقط مشکل لاینحل دموکراسی ایران تورکان هستند؟ با وجود سایتهای مانند «آذرگشنسب» ما چگونه میتوانیم از افکار ارتجاعی در درون جرکت ملی آزربایجان صحبت نماییم؟ واضح است مشکل جامعه ی غرق در استبداد ایران با عوض نمودن جای «حاکم» و «محکوم» حل نخواهد شد. ملت تورک آزربایجان برای گریز از «اسارتگاه» ایران مبارزه ای نابرابر را به پیش می برد اما گویا رهایی آن از این «مهلکه گاه» خواب عده ای را پریشان می نماید به همین خاطر با شنیده شدن واژه ی «تورک» تمامی عقده ها و کینه های فروخفته ی راسیستی شان به یکباره فوران می نماید. نوشته اید: "من نظریات خود را در مقالات زیادی توضیح داده ام در ایران گلوبال هم در بخش نویسندگان موجود است بخوانید و نقد کنید." خدمتتان عرض نمایم که من تک به تک نوشته های شما را خوانده و با خمیرمایه ی تفکر شما و علت طرح برخی موضوعات بخوبی آشنا می باشم به همین خاطر است که وقتی می گویید: "4- موافق جمهوریت و استقرار سیستم غیر متمرکز و دموکراتیک و سکولاردر ایران هستم. " می گویم به همان اندازه که بخود حق می دهید که موافق برقراری سیستم غیرمتمرکز و دموکراتیک و سکولار و یا هر نوع سیستم دیگری در ایران باشید به دیگران نیز حق دهید که موافق برقراری سیستم دلخواه خودشان بوده، مسیر و شیوه مبارزاتی خویش را خود تعریف نموده و حتی در مسیر استقلال آزربایجان (یا همان تجزیه طلبی کذایی ایرانگرایان) نیز گام بردارند. با این روندی که در بین باصطلاح اپوزیسیون و احزاب و تشکلهای تمامیت خواه ایران در جریان است که یکی به راست میزند؛ دیگری به چپ؛ آن یکی می خواهد اعلیحضرت فقید را از قبر درآورده و سلطنت سرنگون شده در 33 سال قبل را دوباره از نو احیا نماید؛ آن دیگری با نام اصلاح طلبی حکومتی هدفی بغیر از ممانعت از کم شدن سایه ی این حاکمیت سفاک از سر این مردم نگونبخت را در سر نمی پروراند و آن دیگرانی که فقط اسم کلمه ی «دموکراسی» به گوششان خورده و تکلیقشان با خودشان نیز معلوم نیست چطور انتظار دارید که ملت تورک افسار مبارزه ی خود را به دست کسانی بسپارد که هیچگونه «همنوایی» و «همپیوندی» با آنان نداشته و با قربانی نمودن اهداف ذاتی خود برای حرکات «فارس محور» دست آخر چیزی غیر از تحقیر، خسران و تباهی نصیبش نگردد؟ در این بیابان لم یزرع تا چه حد امکان برقراری حکومتی دموکراتیک و سکولار وجود دارد که آزربایجانی جماعت سینه ی خود را برای آن سپر نمایند؟ فرض نماییم دنیا در جهت عکس خود چرخیده و چنین چیزی امکان تحقق یافت به ملت آزربایجان چه چیزی بیشتر از توهین و تحقیر اعطاء خواهد شد؟ در جامعه ای که به تأسی از افکار گندیده ی نژادپرستی آریایی هنوز بر سر «آذری بودن» یا «تورک بودن» یک ملت بزرگ اما به ضعف کشانده شده دعواست و واژه ای بنام «تورک» در قتلگاه نژادپرستان امکان هیچگونه ابراز وجود ندارد چطور از انسانهای متعلق به این اتنیک لگدمال شده انتظار داریم که بخاطر «هیچ» جانفشانی نمایند؟ در یکی از نوشته های شما خواندم که اظهار داشته بودید در ایران چیزی به نام «استعمار داخلی» وجود ندارد و چنین چیزی در هیچ فرهنگ، لغتنامه و دایرة المعارفی نیامده است درحالیکه عبارت «internal colonialism» جزو تئوریهای کاملاً شناخته شده ی سیاسی در عرف بین الملل بوده و مفهوم آن بسیار فراتر از «تبعیض» مورد نظر شما می باشد برای مثال در ویکی پدیا می خوانیم: "Internal colonialism is a notion of structural political and economic inequalities between regions within a nation state. The term is used to describe the uneven effects of economic development on a regional basis, otherwise known as "uneven development", and to describe the exploitation of minority groups within a wider society." "استعمار داخلی یک نظریه ی نابرابریهای اقتصادی و سیاسی ساختاری بین مناطق یک حاکمیت ملی می باشد. این واژه برای توصیف اثرات توسعه ی ناهمسان اقتصادی بر یک پایه ی منطقه ای می باشد، به عبارت دیگر بعنوان توسعه ای ناهمگون شناخته شده و برای توصیف استثمار گروههای اقلیت در داخل یک جامعه ی بزرگتر بکار می رود." اکنون در عصر انفجار اطلاعات «انحصار» شکسته شده و همگان کمابیش به اینگونه اطلاعات دسترسی دارند. با در نظر گرفتن تعریف فوق «استعمارگر» و «استعمار شده» چطور می توانند «دوشادوش هم» برای دستیابی به «هدفی واحد» مبارزه نمایند؟ اصولاً مگر هدف مشترکی بین این دو می تواند وجود داشته باشد؟ جمع شدن این دو چیزی غیر از «تجمع اضداد» نمی باشد که لاجرم جزو ممکنات نمی باشد. نوشته اید: "برای آگاهی از تفاوت و تضاد اندیشه خود - که در مجموع در خط مهران بهاری هاست- با نظریات من، لطفاً به مقالاتم رجوع کنید." در خصوص این موضوع باید عرض نمایم که برخلاف شما که حداکثر امکان را جهت جولان دادن دیدگاههای هم خویشان فکریتان مثل گردانندگان تخریبگر سایتهایی مانند «آذر آنلاین» پدید آورده اید من نه وکیل و وصی مهران بهاری می باشم و نه سخنگوی حرکت ملی آزربایجان بلکه فقط دیدگاه شخصی خود را مطرح می نمایم. من هم برای لیلا مجتهدی و هم برای مهران بهاری آزادی بی حد و حصر برای ابراز دیدگاه خود قائلم. از مهران بهاری انتقاداتی در این خصوص شده است که در برخی نوشته ها پاسخ داده است و اگر خودش نیاز بداند بازهم به اینکار مبادرت می ورزد اما موضوع «تکفیر» هدفدار دیدگاههای ایشان از سوی برخی اشخاص «معلوم الحال» جهت سرکوب نمودن حس استقلال خواهی ملت آزربایجان و ایزوله نمودن آن از هویت اتنیکی و ملی خود چیز دیگریست. گویا چنین تصور میشود که به اندازه ای که ملت آزربایجان به سمت تعیین سرنوشت ملی خود قدم برمی دارد به همان اندازه از ملت فارس دور شده و در نتیجه در راستای دستیابی ملت فارس به آزادی و دموکراسی نمی تواند جانفشانی نماید اشتباهی که در گذشته بارها مرتکب آن شده است. بحث من روی ماهی گرفتن از آب گل آلود توسط برخی فرصت طلبان می باشد. اگر تفکر ما بر مبنایی دموکراتیک باشد در مورد «ایده ها» صحبت می نماییم نه «اشخاص». مهران بهاری یک اندیشمند تورک بوده و دیدگاه ایشان نیز قابل نقد می باشد. در این جنگ قلمی که در روزهای اخیر به راه افتاده است دریافت من اینست که افرادی که نوشته های اندیشمندانی مثل مهران بهاری را سدی در راه به پیش بردن منویات شخصی خود در بین ملت تورک ایران می بینند با هجوم به چنین افرادی تلاش در ایجاد خلل در پروسه ی بیداری این ملت دارند. اشخاصی که تفکری برخلاف مهران بهاری دارند چرا اندیشه ی وی را به بوته ی نقد نکشیده و با چنگ انداختن به شیوه های منسوخ آنتی دموکراتیک مانند تمسک به انگهای ابداعی سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی مانند «شبکه»، «باند» و ... سعی در پیش بردن خواسته ی مطلوب خود دارند؟ مگر نه این است که اگر ما با اصول اولیه ی دموکراسی جتی اگر ذره آشنایی نیز داشته باشیم بایستی این اصل را بپذیریم که هر کسی مختار به ابراز تفکر و اندیشه ی خود می باشد؟ آیا این کافی است که ما با چسباندن مارک «پان تورکیسم گرایی» به پیشانی نوشته های مهران بهاری صورت مسئله را حذف نماییم؟ آیا دل سیروس مددی ها که غالب فعالان آزربایجانی بخوبی با اهداف ضمنی شان آشنا می باشند به حال ملت تورک ایران سوخته است و یا اینگونه افراد جهت خدمت به اوهامات ارتجاعی انترناسیونالیسم پرولتریشان از چنگ انداختن به هر روش و ابزار تخریبی ابایی ندارند؟ بسیار شگفت انگیز است که اشخاصی مانند لیلا مجتهدی برای به پیش بردن اهداف ایرانگرایانه ی خود سیروس مددیها را جزو روشنفکران آزربایجان به حساب آورده و حتی برایشان سؤال نیز طرح می نمایند تا با گرفتن پاسخ مطلوب خود بر درستی اندیشه ی پا در هوای خود صحه بگذارند. اگر سیروس مددیها و شیوا فرهمندها اندیشمندان آزربایجان باشند وای به حال تفکر و اندیشه ی آزربایجان! در بخش دیگری از جوابیه ی خود آورده اید: "میکوشم سخن خود ر با دلیل بیان کنم اگر کسی پذیرفت انتخاب خودش است اگر هم نپذیرفت باز هم انتخاب خود اوست. نوشته ام که متدم یافتن حقیقت نسبی به کمک دیگران و مخالفان است. بنابرین هیچ تحمیلی درکار نیست و همه آزاد اند. بهتر بود فاکت ذکر میکردید که بدانم کجا چیزی را تحمیل نموده ام." زمانی گفته می شد که اندیشه و نظر مخالفان را باید «تحمل» نمود اما در اندیشه های مدرن اخیر گفته می شود که نه فقط دیدگاه مخالفان باید تحمل گردد بلکه آنان باید بعنوان یک «واقعیت موجود» پذیرفته شوند. از من فاکت خواسته اید گرچه در بین همه ی مقالات شما این فاکتها به وفور مشهود می باشند اما بعنوان یک مخاطب وقتی پررنگ نمودن بخشهایی از مقالات دیگران که موافق مطلوب شما هستند یا نیستند را مشاهده می نمایم و یا وقتی در کامنتی می بینم که شما ایده ی خود را در داخل کروشه آورده اید مانند کامنت ذیل: "من زیاد وارد بحثهای تخریبگرانه (از نظر شخصیت) نمی شوم در ضمن هیچ آشنایی هم با باهارلی ندارم نمی خوام هم داشته باشم. ولی خانم مجتهدی کلا توهم توطئه دارند [به چه دلیل ؟ ] و هنوز مرزهای فکری ایشان محدود به عکسها می شود [ فاکت . چگونه؟دلیل سخن شما کو؟] و در ضمن احتمالا اطلاعات تاریخی و فرهنگی ایشان هم کم است[ از کجا میدانی؟ چرا با احتمال کار میکنی؟] و نیز فکر کنم (گفتم فکر کنم[باز که شد احتمال!]) هنوز از نظر اخلاقی نیز از بند آموزه ها[ با چه حقی برای دیگری آموزه را بد و خوب تعیین میکنی]ی پارسی خارج نشده انددر ضمن جایی ندیدم ایشان پاسخ سوالهایی را که کاربران از ایشان پرسیده اند بدهند[ سئوالتان کو؟] و فقط نوشته اند.در وبساتها یا وبلاگها(تارنگارها به قول بعضی ها)ی مربوط به ایشان هم هنوز نشانه هایی از پارس زدگی دیده می شود.بابا بیخیال دنیا فقط آز یاشا اوغلان یاشا-افکاریوی وئرمه یولداشا[مردسالاری]" نمی توانم کاراکتری بغیر از چهره ی یک مستبد از شما در ذهن خود ترسیم نمایم. برای اولین بار این روش بدیع در مباحثه و گفتگو را می بینم که برای القای مقصود خود کامنتهای دیگران دستکاری شده و آنچه مطلوب خود شخص می باشد در داخل کروشه آورده میشود. البته شما ممکن است با هر هدفی به اینکار مبادرت ورزید اما شخصاً مفهوم آن را بجز تحمیل دیدگاهتان به سایرین، خود حق بینی مطلقتان و تمامیت خواهی بی قید و شرط تان نمی بینم. اینکار چیزی غیر از به هیچ انگاشتن شعور دیگران و گرفتن امکان اندیشه و ابراز آن از دیگران نمی باشد. ما اگر از دموکراسی صحبت می نماییم باید گفتار و کردارمان یکی بوده و پایبندی به آن را در عمل به اثبات برسانیم و گرنه اگر واژه ی دهن پرکن «دموکراسی» را به ابزاری جهت به پیش راندن اهداف دلخواه خود تبدیل نماییم همان رویه ی در پیش گرفته شده امکان تبدیل شدن به چماقی بر سر خود ما نیز خواهد داشت. ایران گلوبال همواره ادعای احترام گذاشتن به اندیشه های مخالف را داشته است و اگر منشور مدیریت این سایت بر مبنایی دموکراتیک تنظیم شده باشد قائل شدن این حق برای ادمین ها که هر طور خواستند نوشته ها و کامنتهای سایرین را به رنگ دلخواه خود دربیاورند نمی تواند چنین رویکردی نمی تواند سنخیتی با چارچوب اندیشه و تفکر آزاد داشته باشد. در خصوص پاسخ شما تا ساعتها میشد نوشت اما برای خودداری از اطاله ی کلام به همین مقدار بسنده می نمایم.

آ.ائلیار

در مورد گروشه توضیح داده ام . -ادیت- سئوال - جواب- به عهده مدیریت است.هر طور صلاح دانست انجام میدهد. ولی مدیریت اندیشه کامنت  نویس را تغییر نمیدهد. گاهاً برای صرفه جویی جا،وقت،و تماس مشخص و مستقیم، صورت میگیرد . اگر کسی اعتراض کرد تغییر مییابد. تا کنون کسی اعتراض نکرده است. ولی من شخصاً در مورد شما اینکار را نجام نمیدهم.

اکنون اضافه میکنم برداشت شما  از کروشه اینست«آوردن دیدگاه» . ولی منظور از کروشه آوردن دیدگاه نیست چرا که برای اعضای مدیریت در سایت امکانات دیگری هست که دیدگاه خود را بیان کنند. بالا گفتم چرا گاهاً از کروشه استفاده شده. باز میافزایم که درمورد کامنتها ما علاوه از مشکل توهین و تحقیر و اتهام با بی کیفیتی کامنت هم روبرو هستیم. و وظیفه داریم سطح کامنتها را با راهنمایی های مستقیم به نویسنده ارتقاء بدهیم. از ده کامنت- نه تا - از نظر ضوابط کامنت نویسی فاقد کیفیت است. 

اصولاً نباید منتشر بشوند. نه به خاطر اندیشه مخالفشان بل تنها به خاطر وارد نبودن نویسنده به اصول کامنت نویسی. اگر ضوابط عدم توهین و اتهام رعایت بشود ولی اصول نسبی و استاندارد کامنت نویسی  رعایت نشود اصولاً کامنت نباید منتشر بشود . چرا که وجهه سایت را از نظر نوشتاری خراب میکند. ولی ما کامنتهای بی کیفیت فاقد توهین را منتشر میکنیم و در صورت امکان در داخل کامنت توسط کروشه اشاره میکنیم چه چیزها برای ارتقاء سطح کامنت لازم است. و نویسنده به چه نکاتی لازم است توجه کند. مثال از همان کامنت نقل شده توسط شما: وقتی نویسنده این جمله را مینویسد«... کلا توهم توطئه دارند و هنوز مرزهای فکری ایشان محدود به عکسها می شود .» این جمله از نظر نویسندگی و روزنامه نگاری فاقد ضوابط استاندارد نسبی ست چرا که اتهامی ست - توهم توطئه دارد- اشاره نمیکند چه چیزی را توهم و توطئه به حساب میاورد. اصول لازم دارد Aبه عنوان توهم و B به عنوان توطئه برای خواننده نشان داده شود. در این حالت کامنت نویسنده تکمیل شده و سطح آن تنها اتهامی باقی نمیماند و خواننده متوجه میشود که منظور نویسنده چیست. این در حقیقت کمک به ارتقاء سطح کامنت است.

زاویه دید ما چنین است . سطح کامنتهای ایران گلوبال در مقایسه با بعضی از سایها خیلی پایین است. اگر روزنامه نگار بنویسد «در خیابان تصادفی رخداد و آقای حسن مقصر شناخته شد . » این جمله فاقد کیفیت است. چرا که اصول استاندارد خبری رعایت نشده. لازم است در جمله کروشه باز شود. «در خیابان[نام؟] تصادفی رخداد [چه ساعتی؟ چگونگی تصادف؟] و آقای حسن مقصر شناخته شد [ چرا؟ توسط کی؟]. » اینکار برخلاف نظر و زاویه نگاه شما کمک به نویسنده و سایت است که کیفیت کامنت ارتقا یابد.

زاویه دید شما سیاسی ست ولی ما به مسئله آموزشی نگاه میکنیم. در صورتیکه نویسنده نتواند از این روش استفاده کند و یا به مسئله مثل شما سیاسی نگاه کند و اعتراض داشته باشد متد را تغییر میدهیم .

«تزریق ایده ی مطلوب ». بهتر است بدانید نه من و نه دیگر اعضای مدیریت هزگز در پی همچوچیزی نبوده ایم و نمیتوانیم باشیم دلیلش ساده است. « برای ما همچو کاری نیاز نیست» . سایت به بیش از دهها نویسنده با تفکرات کاملاً مخالف کد داده که خودشان بدون دخالت ما نوشته های خود را درج کنند. اگر ما قصد تزریق داشتیم مگر دیوانه بودیم که اینکار را بکنیم؟ شما نگاه کنید به نام منتشر کنندگان.  ممکن است شما از چیزی خوشتان نیاید مخالف باشید و دیگری بدون هیچ منظور سیاسی صرفاً کارهایی که نویسنده ، مشخص نکرده به سلیقه خود انجام بدهد. سلیقه ها و دیدگاهها مختلف و متضاد است. هرکس کار خودش را انجام میدهد. برای مثال اگر قرار باشد نوشته نویسنده ای  منتشر شود باید چگونگیش را بگوید. اگر نگوید دیگری انجام میدهد.

شما اشاره به نوشته های کرمی کرده اید قبلا در گذشته به این سئوال پاسخ گفته ام ولی باز هم محض اطلاع شما میگویم من به نوشته هر قلمزنی توجه نمیکنم. چرا که بعضی قلمزنان آنقدر خودشان نظریات خود را نقد میکنند که هیچ نقادی توان بیان آنرا ندارد. و مقالات ملی کرمی از آنهاست. نقد این نوشته ها اگر دقت شود در داخل خود نوشته است. و نیازی به نقد ندارند. من در برابر این نظریات اندیشه های خود را منتشر میکنم. انتخاب با خواننده است.

اتهامات «تمامیت خواه و انحصارگر و غیره» هم به هیچ یک از اعضای مدیریت ربط پیدا نمیکند. ایران گلوبال هم در میان سایتهای فارسی زبان و هم ترکی زبان تنها سایتی ست که نویسندگان خودشان میتوانند نوشته های خود را مستقیم درج بکنند. شما در میان سایتهای ترکی زبان با دید «دشمن»، «خائن» ، «مانقورت» «ضد ملی» «استعمار گر» ووو کار میکنید. در ایران گلوبال این مفاهیم بی معناست.

ما بیان شدن ایدها را میخواهیم. گیریم که چنین و چنان است.هیچ ایده ای نیست که توسط صاحبش اینجا بیان نشده باشد. در کامنت ها همیشه بحث استقلال ادامه داشته و دارد. ولی کیفیت نوشته ها پایین است. و پر از تحقیر و توهین. شما مقاله بنویسید و مسئله استقلال را از زوایای گوناگون مطرح کنید . خودم آنرا درج میکنم. احترام و کیفیت، لازم است  رعایت شود. حد اقل در سطح مقالات دیگر سایت.
ما به نقد اندیشه باور داریم. فرق نمیکند متعلق به چه جریان و کسی باشد. هر جا که لازم ببینیم اینکار را میکنیم.

استناد به ویکی پدییا کرده اید. آن برای استناد منبع معتبری نیست .

در دو کامنت تان زاویه دید شما سیاسی ست - به همه چیز. آنهم فقط سیاست مورد نظر خودتان. 
برای کشف حقایق نسبی و زوایای گوناگون آن این متد ناتوان است. مجبورید خود را دوست و دیگری را دشمن بیابید. مثل اینست که تاریخ نویس جانبدار تاریخ نویسی کند و بگوید اینها همه حقیقت است. راههای درست با دید غیر جانبدارانه پیدا میشود.
من قبلا بارها نوشته ام هیچ حقیقتی را نیافته ام که بگویم این درست است و غیر آن خطاست. درست و نادرست ، راه و غیر راه با نقد و بررسی همه چیز و توسط همگان بصورت نسبی ممکن است. و لاغیر.

هر کس میتواند ایده خود را توضیح داده و ایده دیگری را نقد کند ولی فرض کردن خود به عنوان تنها مالک حق و حقیقت خطاست. این دید مختصات هر دو کامنتتان را تشکیل میدهد.

سخن نه بر سر اندیشه بل بر سر متد شماست که اندیشه هایتان را بیرون داده است. پیشنهاد میکنم اگر دوست دارید به حقایقی برسید متد نگرش و بررسی خود را تغییر بدهید. متد علمی غیر جانبدارانه انتخاب کنید. پیش از نگاه به چیزی نگاه خود را کنار بگذارید. مثل یک محقق بیطرف عمل کنید.

هیچ کس به تنهایی صاحب کل حقیقت نیست. حقیقت کلی وجود ندارد . حقیقت همیشه نسبی ست. و کشف نسبی آنهم توسط همگان ممکن است.
اگر به این مسایل توجه بشود همه مقولات سفت و سختی که در مقالات قلمزنان به ویژه دوستان آذربایجانی به صورت جامد و حقیقت مطلق  و تنها راه ، عنوان میشود درهم ریخته و ویران میشوند.
دوستان ما چنان از مقولات سخن میگویند که گویا به حقیقت مطلق رسیده اند. 

**
این کامنت شما را با هم نگاه کنیم که از طرف اعضای مدیریت به حق  تأ یید نشده است - بدون اینکه من آنرا دیده باشم : 
 جناب [نام از سوی آ.ائلیار حفاظت شده... ] اتفاقاً این نوشته بطور دقیق و مستند شخصیت بنا شده بر روی جفنگیات[ نظر دیگری جفنگیات خوانده شده. واژه بکاررفته توهین است.به اندشه و نظر شخص. و همینطور توهین به شخصیت دیگری. بدون این کلمه میتوانستی بنویسی سخن شما صحیح نیست. و دلایل هم که ذکر نشده میاوردید ]  شما را به زیر ذره بین برده است اما گویا شما عادت نموده اید مطابق معمول با چنگ انداختن به لاطائلات [ توهین ] و ادبیات چاله میدانی [  ذکر نشده که چه چیز هاست] حکم تبرئه در مورد خود صادر نمایید. مشکل شما آنست که از آن ور بام ایران پرستان افتاده اید اما بعید میدانم خودتان خبر نداشته باشید! و طبیعی است وقتی بینید نسل جدید آزربایجان برای افکار گندزده ی فسیل هایی مثل شما[ تنفر از فکر دیگری - و باز توهین که در حقیقت فحش های سیاسی ست ]تره هم خرد نمی نماید اینگونه برآشفته شده و زمین و زمان را به باد دشنام بگیرید. متأسفانه «خودشیفتگی» مرضی نیست که به سادگی درمان پذیر باشد. [ اتهام مریض بودن به دیگری]

**این را هم فراموش نکنید توهین دیگری توهین شما را موجه نمیکند.شاید بگویید چرا توهین دیگری تأیید میشود؟ این سئوال را تأیید کننده میتواند جواب بدهد نه من.

 این کامنت عمل و کار شماست. ولی در کامنت اول از احترام به نظر دیگری و تحمل آن صحبت میکنید. تضاد عمل و حرف. ایران گلوبال اگر با این متد و اندیشه شما سایت را اداره میکرد شده بود لنگه سایتهای ترکی زبان. که فقط حرف خودشان را میزنند. و مثل شما غیر از نظر خودش همه نظریات را گندیده و دیگران را بیمار مینامید.  و مثل فلان و بهمان دیگری را خائن و دشمن مینامید. این متد و ادبیات و تئوریهای دشمن  و خائن تنظیمگرانه ، نگرش پر از نفرت و کینه به دیگری و نظریات مختلف نه به درد شما و نه بدرد انسان و نه به درد آذربایجانی میخورد. جوانان آگاه آذربایجان بیدارتر از آنند که گیر این چیزها بیفتند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناشناس
ویژه ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!