رفتن به محتوای اصلی

حفظ تمامیت ارضی یعنی حفظ کشتارگاه ملل
31.05.2016 - 03:29

 

 
ایران به عنوان یک کشور یا  چهارچوب ارضی،  چه در دوره ی شاهی و چه در دوره ی اسلامی سلاخ خانه ی ملل تحت ستم و تبعیض بوده است؛ در طول قرن اخیر.
ستمکشان ایران، فوج-فوج هم جسماً و هم روحاً سلاخی شده اند. 
آیا میخواهید با سیاست فاشیسم اسلا می و فاشیسم فارسی که هردو همزاد هم اند باز این کشتارگاه را حفظ کنید؟
باز هم تحت عنوان « حفظ تمامیت ارضی»  سلاخ خانه فاشیسم پارسی را مستحکم سازید؟
تجربه ی تاریخ نشان داده امکان حفظ دائمی کشتارگاه ها ممکن نیست. تلاشی سرنوشت مختوم آنهاست.خردمندانه است که سلاخ خانه را تعطیل کنیم و به جایش« خانه ای» برای بهزیستی «همه ی ملل داوطلب» از جمله « قوم فارسی زبان» با حقوق مساوی بسازیم. از راه فدرالیسم.
در حالتی که خرد به این راه حل قد ندهد، دو وضعیت میتواند پیش آید:
1- تکرار سرنوشت یوگسلاوی برای خود – و تبدیل شدن به چند کشور.
2- تشکیل یک دیکتاتورخانه ی جدید به کمک « آلترناتیو سازی خارجی-داخلی». 
 هر دو احتمال وجود دارد.
اما راه حل « خانه سازی»، خرد مندانه، عملی، و با صرفه است. تنها نیازمند « فرهنگ» لازم است. که باید کسب کرد.

کسانی که بر حفظ کشتارگاه پای میفشارند، کسانی که دل به«  آلترناتیو سازی خارجی-داخلی» داده اند، عملا سرنوشت شومی برای « خود و مردم» رقم میزنند. اینان متلاشی کنندگان و ویرانگران واقعی هستند.
ایران کشتارگاه ماست. کشتار گاه را نمیتوان دوست داشت. کسی که سلاخ خانه ی خود را دوست دارد، جایی را که  هر دم آنجا کشته میشود، از خرد پیاده است. 
آنچه قابل دوست داشتن است « خانه» است. آنچه قابل حفظ است خانه است. 
ویرانه است «خانه» ایکه خانه نیست.
 کشتارگاه است جایی که انسان هر آن جسماً و روحاً کشته میشود.
خانه را، عشق، بایسته است.  
برابری و آزادی را ، عشق، بایسته است.
و بهزیستی را.
آنجا که خبری از  آزادی نیست
آنجا که خبری از برابری نیست
آنجا که سلطه تو حکم فرماست
زندان و کشتارگاه منست.
ویران باد کشتارگاهها.

 
هیچ مردمی را نمی توان برای همیشه به زندگی مشترک مجبور کرد.
زندگی مشترک یا جدایی داوطلبانه است. 
و حق طبیعی هر مردمی ست که با داشتن شرایط لازم به آن تحقق بخشد.

تلاشی یوگسلاوی ، چکسلاواکی و شوروی سابق این اصل را عملا برای چندمین بار در تاریخ اثبات کرد.

بنابرین کسانی که چشم بر این تجارب می بندند و با خیالات ناسیونالیستی خود دوستدارند با فاشیسم اسلامی متحده شده و حق مشروع جدایی را از مردم سلب کنند بهتر است متوجه باشند که متحد چه کسی هستند و به چه راهی پا گذاشته اند. و به ماهیت خود پی ببرند. 

آنچه در میان مردمان گوناگون ایران جریان دارد « جنبشهای ضد تبعیض زیر خاکستر» است و از این رو نیز دموکراتیک اند. 
در جنبشها، گروههای ضد دموکراتیک هم یافت میشوند ولی نمی توان به بهانه ی یک گروه ، کل جنبش ضد تبعیض را با دید ناسیونالیستی خود، زیر سئوال برد .

 
جنبشهای ضد تبعیض با هیچ جریانی خارج از خود متحد نخواهند شد تا وقتی که مطمئن شوند حقوق شان را کسب میکنند.
کسانی که در اندیشه ی رفع مشکل حکومت اسلامی هستند لازم است با خواسته های جنبشهای ضد تبعیض موافقت کنند.
جنبشهای ضد تبعیض بیدی نیستند که با اتهامات واهی از قبیل پان و غیره بخود بلرزند. این جنبشها چناران صد ساله اند. و ریشه در دل میلیونها انسان ستمدیده دارند.

من جدایی خواه نیستم ، ولی از حقوق جدایی خواهان دفاع میکنم. مثل حقوق خودم.

خردمندانه است که بپذیریم « زندگی مشترک یا جدایی یک خلق و ملت، داوطلبانه است»

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.