فرخ نگهدار در ویدئویی از مردم دعوت کرده « با شرکت حداکثری خود در انتخابات-درحقیقت انتصابات- حذف کنندگان در شورای نگهبان را از قدرت حذف کنند. و به طیف " اصلاح طلب-اعتدالی"رأی دهند.
استراتژی نگهدار چیست؟
برای اینکه استراتژی ایشان را با توجه به اندیشه هایش در عمل درک کنیم میتوان گفت:
او میکوشد به اصطلاح طیف اصلاح طلبان و اعتدالی های حکومتی را ، به جای افراطیان حکومتی بنشاند. که استراتژی هر دو طیف « حفظ و استحکام نظام اسلامی» ست.
و در رأی گیریهای بعدی نیز همین تاکتیک را ادامه دهد تا هنگامیکه صندوق انتصابات به صندوق نیمه انتخابات تبدیل شود. و بعدها هم از راه رأی گیری به «صندوق انتخابات آزاد» تبدیل شود. تا آزادی فعالیت سیاسی احزاب دگراندیش- که بتوان تغییرات سیاسی اساسی در حکومت داد. از جمله تغییر قانون اساسی-حذف شورای نگهبان- جدایی دین و دولت و اجرای دموکراسی و غیره.
اگر اشتباه برداشت نکرده باشم این آن استراتژی ست که ایشان حداقل در دوره های اخیر ادامه داده و میدهد. که میتوان آنرا همان « راه و روش انتخاب بدتر از بدترین» نامید؛ با توجه به اینکه مردم اسیر در چهارچوب نظام 37 سال است خود به ناچار بدان روی آورده اند. و اگر « راه و فضای» جدیدی نیابند باز هم ادامه خواهند داد. چرا که فکر میکنند به قول ما آذربایجانیها « کندن یک مو از خوک نیز غنیمت» است:« Donquzdan bir tük də çəksən, qənimətdir»
به عبارت دیگر « این هم بهتر از هیچ است».
سئوال این است: آیا لایه های اجتماعی زحمتکش تحت استثمار و ستم و تبعیض جامعه، که تقریبا نود در صد مردم راتشکیل میدهند ، و هیچگاه از " استقرار و استحکام نظام اسلامی" سودی نبرده اند، و مبارزات مختلف « روشنگری ، مدنی-اجتماعی، صنفی-سیاسی» را به صورت « آشکار و نهان» ادامه میدهند « راه رهایی دیگری» به جز کشاندن آنها به رأی دهی به انتصاب شوندگان آبروباخته ندارند؟ آیا واقعا راه رهایی مردم ستمدیده « ادامه ی پایان ناپذیر این استراتژی انتخاب بدتر از بدترین» است؟
آیا نیروی پیشرو جامعه ی ایران این قدر درمانده است که نمی تواند ببیند جلو چشم اش « در بیرون از حکومت، مبارزه ی استراتژیک مستقل ستمکشان» جریان دارد؟ و ضروریست که به این کوششها یاری کند؟ و نیرومند شدن آن ربطی به استقرار این یا آن طیف به غایت مرتجع حکومت که سروته یک کرباس اند، ندارد؟ آیا وابسته کردن نظری-عملی مبارزه ی مستقلِ موجودِ خارج از حکومت، به « بازی انتصابات» صحیح است؟
زمانی اکثریت رأی دهندگان ناآگاهانه نظام خمینی را انتخاب کردند، و اکثریت نیروی پیشرو جامعه دنباله روی از مردم کرد.
اکنون نیز ظاهرا اکثریت رأی دهندگان طیف روحانی را برخواهند گزید ؛ و بخشی از نیروی پیشرو جامعه طبق معمول به دنباله روی خود از آنها ادامه خواهند داد.
آنها از اسارت رها نخواهند شد. چرا که سرنوشت رهایی مردم در مبارزه ی ی موجود خارج از نظام و فارغ از « بالا و پایین رفتن مقام حکومتی ها» تعیین میشود.
این نیروی پیشرو جامعه کی میخواهد از مردم دنباله روی نکند؟ کی میخواهد بگوید آزادی در پیوند هزاران مبارزه ی جاری پراکنده و ازدیاد آنهاست ؟
نگاه کنید به آمار اعتصابات سالانه ی زحمتکشان یدی و فکری را، زنان و جوانان و زندانیان سیاسی و فرهنگی و تبعیض دیدگان و غیره را. آیا مبارزه ی موجود جاری را نمی بینید؟
انسان ستمکشی که مبارزه ی مستقل خود را فراموش کند و به « بالا- پایین رفتن مقام» حکومت گران دل بندد، از اسارت رها نمی شود. به عبارت روشن تر آنکه به الطاف حکومت امید بندد آزاد نمیشود. در« انتخاب بدتر از بدترین» دقیقاً « امید کاذبی» به حکومت وجود دارد که جز خود فریبی و دگرفریبی چیزی نیست. فراموشی دستان خود یعنی ماندن در اسارت.
من در قلب انسانی و نیت خوب فرخ نگهدارعزیز، برای سعادت مردم، شکی ندارم ، و این قلب را عزیز میدارم. اما نباید فراموش کنیم که راه جهنم با سنگهای حسن نیت فرش شده است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید