رفتن به محتوای اصلی

درهایی که بسته شد و صداهایی که خفه شدند
27.11.2015 - 10:16

مدرسه فمینیستیمطلب زیر به قلم فاطمه نصیرپور، به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان منتشر می شود:

همه ما صحنه ی آشنایی داریم، صحنه ی مادران و زنان همسایه مان که روی سکوی خانه ای می نشستند و یا در خانه ای جمع می شدند و تا زمانی که شوهرانشان از سر کار بیایند معمولا با همدیگر زمان می گذرانند. زنانی که به بهانه های مختلف اعم از مذهبی و یا شادی و یا کمک به هم بیشتر وقت روز را با هم بودند. اگر مهمان صحبت هایشان بوده باشید متوجه می شدید که زندگی خصوصی چگونه در میان آنها رنگ باخته است. آنها از همه چیز حرف می زدند و درواقع از آنچه که بعد از ورود سمبل قدرت و خشونت به خانه هایشان بر آنها می گذشت با هم تقسیم می کردند. می دانستند آنچه که بر سرشان می آید حق شان نیست اما اعتراض و عصیان مال آنها نبود.

سبزی پاک کردن اگرچه امروز حتی به نام توهین و تحقیر زنان امروز و یا حتی تشبیه و کوچک شمردن بعضی مردان به کار می رود اما در حقیقت این محافل زنانه فرصتی بود تا آنها بتوانند تجربه های شخصی خود را باز گو کنند.

امروزه، روز به روز بر ضخامت دیوارهایی که خانه ها را از هم جدا می کنند افزوده می شود. پنجره هایی که عایق شده اند و امکان خروج هیچ صدایی ممکن نیست. با افزوده شدن سرمایه ی اشخاص ضخامت این دیوارها نیز بیشتر می شود. تصور شنیدن صدای کسانی که در این خانه ها آزار می بینند غیر ممکن است.

از طرفی زنانی که در این خانه ها محصورند مقابل مدیایی قرار گرفته اند که مشوق و مروج انواع خشونت خانگی است و عملا به رسانه ای ضد زن بدل شده است. اگر کنترل را در دست بگیرد و بخواهد مسیر ماهواره را تغییر دهد زنانی را خواهند دید که دنیای آنها با این زن محصور در خانه فرسنگ ها فاصله دارد. این زن شروع به جستجوی آرزوهای گمشده ی خود در این برنامه ها می کند. زنانی شاد و بشاش و خوش پوش که مسئله و دغدغه ای جز ازدواج و شوهر ندارند!

بارها خودش را در آینه ای برانداز می کند که استاندارهایی را برای او یک به یک گوشزد می کند: وزنش، مدل آرایشش، رنگ مویش، اندازه لبانش، باسنش، سایز سینه هایش همه و همه به مانند نسخه ای برایش پیچانده شده است. وای از زمانی که که این زن مدرن نتواند نقصی را در خود بر طرف کند. چهار ستون اعتماد به نفسش خواهد لرزید. هه! اعتماد به نفس! چه حس ناآشنایی است برای ما. حسی که از اولین روز تولدمان منوط به کسی شد که نامش را «مرد» نهادند.

زن همسایه بیا کمی سبزی پاک کنیم!

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
برگرفته از:
https://www.facebook.com/FeministSchool
مدرسه فمینیستی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.