رفتن به محتوای اصلی

کندن فتیله ی شوینیسم
11.11.2015 - 12:43

 

 

یکراست می روم سراغ توطئه ی دیگر ولایت شیعی و پرداختن"فتیله" و تشویق کل رژیم در تحریک چنین بی خردی ها که بی کم و کاست می باید همیشه و شدیدا محکوم شوند. این جنون فتیله بخشی از فاجعه ها، جورها و وجود همه جانبه ی اهمی از تبعیض ها، سرکوفت ها، اجحاف ها، محرومیت ها و مهمتر از همه نابرابری های مسلط و همگانی و فرهنگی و طبقاتی بر ملت های فقیر و ستم سهم ایران بوده و می باشد که همچنان از زمین و آسمان می بارند! چشم پوشیدن به این تبعیض ها و واقعیت های کهنه، چرکین و دشمنی افکن رژیم ها، دمیدن بر کوره های برتریجوئی های ناسیونالیستی و یا خودبزرگ بینی های حقارانگیز شوینیستی ست که می توانند مادر جنگ های خودزنی کور فردای ملت های رنج برده مان باشند.

چنانچه فرد، کسانی و جریان هائی باشند که هنوز تبعیض ها، نابرابری های دیرینه ی فرصت فرهنگی، نبود آهنگ یکسان رشد و تکوین شخصیتی آنها، خلاء امکان تربیت آموزشی، فقدان بهداشت لازم و درمانی، نداشتن شانس برابر کار به عنوان منبع امرار معاش و... ملت ها در دیروز شاه و امروز شیخ بر علیه ستمزدگان ما را ندیده و نمی بینند وبه عنوان یک انسان مسئول، آزاده و نوعدوست علیه این همه ظلم ها، نارسائی ها و ناگواری ها هیچ نمی گویند: او و آنها یا بیرون زمان ایستاده اند و نمی خواهند ببینند که طبعا خود مالک دارائی ها و منشأ تبعیض سازی بوده و هستند؛ و یا شوینیست های کله خشک مانده و بیمار می باشند که می بایست درمان شوند.

زیرا دید و زندگی آنان با فضای سیاه و خونین حاکم و درد های توده های زیر ستم و تبعیض های جان و روح خراش ملت های مان کاملا بیگانه مانده و طبعا جزو طبقه ی مرفه و دارااند که چنین تبعیض های تلخ و گسترده ای را ندیده و نابرابری ها و محرومیت ها و تحمیل های غیر اخلاقی و ضدبشری هر دو ساختار شاه و شیخ را با همه همگانی بودن و آشکاری شان و طعم تلخ تبعیض های ژرف آنها را اصولا لمس نکرده و عملا نمی شناسند. پرسیدنی ست که او و آنها در طول این تاریخ بلند و فاجعه بار تبعیض ها و نابرابری ها کجا زیسته اند؟ بگذریم. سهم ما نیروهای کمونیست، چپ، مترقی و دمکرات باید بیداری، هوشیاری و همبستگی بی قید و شرط و پشتیبانی از حقوق بربادرفته ی ملت ها و حق مسلم تعیین سرنوشت آنها بدست خودشان و سیاست خودمدیریتی آتی آنها تک تک آنها مبتنی باشد، که تاکنون برای مان چنین بوده، هست و تا رسیدن به اهداف مردمی ملت ها خواهد ماند!

تمرکز قدرت در دست یک مشت افراد فاسد، فردی و خودمحور همچون شاه مستبد، و یا فرقه ی مذهبی، خودکامه و تمامیتخواه، به سان داعش شیعی، کاملا طبیعی ست که سرآخر اینگونه قلل قدرت و حاکمیت مطلق گند و جنایت و غارت و فساد به بار آورده و می آورد و باید بی چشم پوشی و در اولین فرصت دست به تسطیح اراده زورمداران و تقسیم قدرت سیاسی میان ملت برد. استقلال کامل فرهنگ ملت ها را بازشناخت. آموزش با زبان های مستقل و مادری آنها را برای شکوفایی همه ی آنها قانونا بازگذاشت. و حق خود مدیریتی را در اعماق اجتماع کارمزد و زحمتکش ملت ها عمومیت بخشید. و دست ستم و بهره کشی ها را با اراده ی خود آن توده ها و همبستگی کارگران همان ملت ها کوتاه کرد. و دست ستم و تبعیض و بهره کشی انسان از انسان را برید. و بنام ایرانی همه ی ملت ها در کنار هم و یکپارچه برای ساختم فردای آزاد و برابر محکم و استوار علیه خودکامان ایستاد.

همانگونه که در این راستا بی کم و کاست می باید علیه خودکامگی و سکتاریسم جریان های ناسیونالیست ایستاد و تندرروی آنها را بردبارانه از حیات جامعه رنگین زدود و در بهترین حالت برچید و مهم تر از همه اراده ی دین و مذهب را از نظام توده ای ـ سیاسی کاملا جدا و دور ساخت؛ تا آزادی عقیده و وجدانِ یکسان برای همه ی ملت ها ممکن و دسترسی بدان ها میسر شود؛ و برترجوئی این دین و آن مذهب علیه دیگر ادیان و عقاید فرصت برتریجوی و اشتلم ویرانگر نیابد و همه ی ملت ها بتوانند برابر و با هم و در کنار هم روابط سالم مدنی، متمدنانه و مسالمت جو داشته باشند. همانگونه که حق تعین سرنوشت ملت ها می باید توسط دیگر ملت پذیرفته شده و شایسته است که توسط خود ملت ها، چگونگی اعِمال و خودمدیریت آنها کشف و کسب و هدایت شود و...

اما محور تأمین همه ی نارسائی ها، تضمینِ داشت، تداوم و حفظ حقوق مسلم همه ی این خواسته های به حق ملت ها، هرگز نباید دچار خوشبیتی و کورذهنی همه با هم "ملت ها "با منافع متضاد "بهره کشان سرمایه سالار خودی" همراه و همگام باشد. منافع کارگران ملت ها با منافع بورژوازی ملت ها در تعارض جدی و سازش ناپذیر است و با هم نیز، هیچگاه خوانائی نداشته و ندارند. یادمان نرود که سرمایه و سرمایه سالارها برخلاف ملت ها وطن ندارند و مسلما پول شان هم گلوبال و جهانگراست. هرجا درآمد و انباشت ثروت آسان تر و بهتر مهیا باشد همانجا وطن آنهاست. همین امروز کارگر و مردم آذربایجانی و کرد و عرب و ... پیش از همه و بیشتر توسط سرمایه دار خودی استثمار می شوند تا دیگر بورژواهای ملت های دیگر و این یک حقیقت مهم و روشن است! پس داشتن مرز با بورژوازی خودی و تفکیک مرزهای منافع طبقاتی همین مقاومت جانانه ی ملت آذزبایجان می باید مورد توجه دقیق مبارزان قرارگیرد و هرگز نباید دچار توهم و یا سازش با نهادهای جیله گر سرمایه دارهای ملی ِآدری و دیگر ملت ها دچار شده و استقلال طبقاتی اش گرفتار دشمن اصلی شود.

 

بهنام چنگائی 20 آبان 1394

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.