رفتن به محتوای اصلی

گسترش فحشاء ؛ فروپاشی و زوال اخلاقی جامعه « بخش دوم ؛ پایانی »
26.10.2015 - 08:07
 

فاحشه را خدا فاحشه نکرد ؛ آنان که در شهر نان قسمت میکنند او را لنگ نان گذاشته اند ؛ تا هر زمان که لنگ هم آغوشی مانده اند ؛ او را به نانی بخرند .                                     « صادق هدایت »

 

در بخش نخست مقاله در باره گستردگی و ابعاد فحشاء و تاریخچه آن در ایران و همچنین برخورد آخوندها با این معضل نوشتم و اکنون ........ادامه مقاله

 

ج ــ روسپیگری اسلامی ؛ صیغه :  

در حالیکه در گذشته صیغه از پدیده های حاشیه ای و از نطر اخلاقی عملی زشت ؛ منفور و مکروه بود ؛ امروزه بخاطر فقر و تنگدستی بسیاری از زنان و خانواده های ایرانی ؛ بعنوان پدیده ای پدیرفته شده و مقبول در آمده است و از آن بعنوان راهی قابل قبول برای نجات از گرسنگی و تأمین مخارج زندگی استفاده میشود . و برای مردان هم دو سر سود است ؛ هم عطش جنسی آنان را برطرف میکند و هم هیچ تعهد و مسئولیت قانونی برایشان ایجاد نمی کند .

وقتی که تن فروشی و ارائه خدمات جنسی موقت به مردان بصورت صیغه در خانه های عفاف ؛ آشکارا و بدون هیچ مانع و مزاحمتی انجام میشود ؛ وقتی انجام این فریضه باصطلاح اسلامی با تشویق سران و کارگزاران نظام آخوندی مواجه است و آخوندها شب و روز در مورد فواید و محسنات صیغه صحبت میکنند ؛ کاملا" طبیعی است که از زشتی و قبح اجتماعی تن فروشی عریان در جامعه کاسته شود و مردم بی تفاوت ؛ نظاره گر این بلای خانمان سوز باشند .

از نظر آیت الله ها و شیوخ نظام دینی ماهیت رابطه جنسی بین زن و مرد مهم نیست ؛ مهم این است که مرد و زن ظواهر را رعایت کنند . از نظر آنها بنیانهای روابط زن و مرد و رابطه جنسی متقابل آنها که از دیر باز ؛ رابطه ای مبتنی بر عشق دو طرفه ؛ اختیار ؛ اعتماد ؛ وفاداری ؛ صداقت و ..... بوده است ؛ اهمیت چندانی ندارد . ایدئولوژی آخوندی این بنیانها را به یک صیغه شرعی تقلیل داده است .

در صیغه هم مانند تن فروشی ؛ نیاز اقتصادی زن با نیاز شهوانی مرد معاوضه میشود . مگر غیر از این است که صیغه زنی بدون عشق ؛ اعتماد و ...... برای مردی که زن و بچه دارد ؛ در واقع تن فروشی زن ــ تا زمانی که این صیغه ادامه دارد ــ در حصار یک فرد است . صیغه در واقع ترفندی است شرعی از طرف آخوندها برای اخاذی و سوء استفاده مالی از زن و مرد طالب رابطه جنسی . رابطه ای که علاوه بر آنکه برای مرد هیچ الزام قانونی و تعهدی  ایجاد نمیکند ؛ عملی است خوشایند آخوندها برای حفظ و استمرار روابط غیر انسانی و ضد زن .

مثلا" اگر زن صیغه شده ای حامله شود ؛ بچه متولد شده به زن تعلق دارد و مرد مسئولیتی در این رابطه ندارد . در این صورت از آنجا که بچه به مادری تعلق میگیرد که برای تأمین حوائج زندگی خود ؛ تن به خود فروشی داده و با درآمد حاصله قادر به تأمین هرینه های نگهداری بچه نمیباشد ؛ به ناچار بچه در کنار خیابان رها میشود .

بیشتر کودکان خیابانی فاقد شناسنامه و بی هویت ؛ کودکان درد و رنج و آواره در خیابانها ؛ کودکان کار و ..... حاصل ازدواج های موقتی است که در دفاتر رسمی مربوطه ثبت نشده است . بر اساس آمار سازمان بهزیستی از 15 هزار کودک بی سرپرست در سال 1385 ؛ 14/3  در صد این کودکان حاصل ازدواجهای موقت بوده اند .

در سال 2002 رژیم ظاهرا" برای مقابله و کنترل فحشای خیابانی ؛ " خانه های عفاف " را جایگزین فاحشه خانه های پنهان و مخفی نمودند . بعد از آن بسیاری از زنان تن فروش با مراجعه به این خانه ها ؛ کار فحشاء را این بار بدون مزاحمت نیروهای انتظامی با ترفند شرعی "صیغه " و با پا اندازی آخوندها ادامه دادند . ضمن اینکه بعدا" این خانه ها به پاتوق مناسبی برای تأمین سکس و لهو و لهب آخوندها و مقامات نظام تبدیل شد .

رواج صیغه آنهم نه صیغه های پایدار و بلند مدت بلکه صیغه های کوتاه مدت ــ چند روزه و بعضا" چند ساعته ــ و تشکیل خانه های عفاف ؛ نه تنها در حل معضل فحشا و تن فروشی کار ساز نبود بلکه با رواج فحشای شرعی ــ صیغه ــ ؛ فحشای غیر شرعی و تن فروشی در خیابانها و فاحشه خانه ها ؛  در جامعه ایران نهادینه شد .

چرا که با بردن زنان تن فروش به خانه های عفاف و صیغه شدن آنها  ؛ تن فروشی و فحشا که از میان نمی رود و یا از میزان آن کاسته نمی شود ؛ بلکه فقط شکل ارائه سکس تغییر میکند ــ در فاحشه خانه ؛ مشتری مستقیم پول را به فاحشه میدهد اما در صیغه خانه ها ؛ آخوند واسط است و بعد از گرفتن حق و حساب خود ؛ بقیه پول را به فاحشه میرساند ــ .  

در آخر اینکه ؛ صیغه در واقع کوششی از طرف نظام آپارتاید جنسی است برای منحرف کردن اذهان و سرپوش گذاشتن بر این فاجعه انسانی ــ فحشاء و تن فروشی ــ ؛  آنهم در نظامی که  زندگی مردم پر از بزه کاری ؛ تجاور و خشونت علیه زنان میباشد . در این رژیم در حالی تن فروشی اسلامی ــ صیغه ــ بنا بر شرع و قانونِ نظام مجاز و روا است که قوه قضائیه آن بسیاری از همین زنان نگون بخت را تحت عنوان " زنا " سنگسار میکند . چرا که از نظر آخوندها ؛ اسلامی کردن هر چیز به معنای رعایت ظواهر و اجرای اجباری احکام دینی است .

 

د ــ پدیده دختران فراری و فحشای زن ایرانی در خارج :

یکی از عوامل گسترش فحشا در نظام آخوندی ؛ پدیده دختران فراری میباشد . دخترانی که بعضا" بخاطر فرار از نابسامانی های خانوادگی و اجتماعی از خانه فراری میشوند و به فحشاء و اعتیاد کشیده میشوند . آقای معینی مدیر کل " امور آسیب دیدگان اجتماعی " سازمان بهزیستی در سال 1388 اعلام کرد " میانگین سن دختران فراری در تهران 9 تا 17 سال است " .

باندهای فحشاء علاوه بر عرضه و تأمین فحشا در داخل کشور ؛ به کمین همین دختران فراری می نشینند تا آنان را با وعده های کاذبِ زندگی بهتر ؛ بخارج از کشور ــ عمدتا" شیخ نشینها بخصوص امارات و دوبی و کشور ترکیه ــ منتقل نموده و آنان را به فاحشه خانه های این کشورها بفروشند . در شهرهای مرزی کشور و در روستاهای جنوب خراسان و بلوچستان نیز دختران را به بهانه ازدواج به کشور پاکستان می برند و در آنجا به فحشا وا میدارند .

در روزنامه شرق مورخ 6 خرداد 1383 نوشته شده است " امروز در فجیره امارات متحده عربی گروهی از دختران و پسران ایرانی برای فروش به حراج گذاشته میشوند . شکارچیان ــ باندهای قاچاق ــ انسان توانستند در غرفه یکی از کشورهای عربی از میان 286 دختر ایرانی ؛ 54 نفر را انتخاب نمایند تا 28 اردیبهشت به کشوری در حاشیه خلیج فارس بفرستند ؛ تا در روز 6 خرداد برای حراجی فجیره آماده شوند "

" سرویس اجتماعی خبر گزاری زنان ایران " گزارشی در مورد روند رو به افزایش قاچاق زنان و دختران استانهای مرزی به کشورهای حاشیه خلیج ؛ پاکستان ؛ افغانستان و بعضا" کشورهای آسیائی و اروپائی انتشار داده است و گفته است " ماهانه 45 دختر 16 تا 26 ساله ایرانی فقط در کراچی توسط افراد ثروتمند خریداری میشود " .

مطابق آماری که در یکی دیگر از روزنامه های دیگر رژیم انتشار یافته " از 4000 زن روسپی در دبی بیش از 1000 نفر آنان ایرانی هستند " .

بارها گزارش کشف و دستگیری باندهای قاچاق دختران فراری به کشورهای اطراف در روزنامه های رژیم منتشر شده است .در خرداد 1381 روزنامه انتخاب خبر دستگیری یک باند بین المللی قاچاق زنان و دختران ایرانی به کشورهای آسیائی و اروپائی را منتشر کرده است . مطابق این گزارش " با پرداخت پول بکمک تاجرهای ثروتمند ؛ این زنان و دختران به کشورهای عربی خلیج و اروپا منتقل شده اند " .

ماهنامه " خواندنی ها " 24 مهر 81 گزارش کرد " در استانهای خراسان و سیستان و بلوچستان چندین هزار دختر ایرانی به مردان افغان فروخته شد " . در همین سال یک باند " برده گیری " تعداد نا معلومی دختر ایرانی را در پاکستان به کنیزی فروخته است که بیش از 150 نفر آنان از شهر مشهد بوده اند " . و ......

همانطور که در مقدمه مقاله یادآوری شده است ؛ به دلیل محدودیت خبری ؛ من عمدتا" به آمارهای دهه 80 استناد کرده ام و قطعا" امروزه هم آمار و انواع فحشاء در داخل و هم تن فروشی و به بردگی بردن زنان و دختران در خارج از ایران ؛ به مراتب بیشتر است .

 

ه ـ ریشه فحشا و نقش نظام دینی   :

راستی بلائی که این چنین بر سر خواهران و دختران ما نازل شده و در شأن و کرامت ملت ایران نمی باشد و میرود تا به یک فاجعه انسانی در کشور بدل شود ؛ از کجا و چگونه نازل شده است ؟!!!

اگر چه در میان زنان تن فروش هستند زنان و یا دخترانی که بخاطر درآمد بالای کار و یا ضعف اخلاقی و هرزگی درون و یا تنوع طلبی جنسی و .... به این کار کثیف روی می آورند ؛ اما روسپیگری شغلی نیست که زنان و دختران نگون بخت ایران از سر عیش و تفریح و خوشگذرانی به آن تن داده باشند . یعنی اکثریت قریب به اتفاق زنان و دختران مشغول در این حرفه ؛ از سر فقر و تنگدستی و اجبارات اقتصادی به این کار روی آورده اند و از کار خود ناراضی و ناراحتند .

بر خلاف گذشته ــ زمان شاه ـ که معمولا" زنان فاحشه از اقشار فقیر ؛ روستائی و بیسواد بودند در این رژیم 1 در صد فاحشه ها تحصیلات دانشگاهی و 11 در صد دیپلمه میباشند . بنابراین وقتی تعداد زیادی از زنان تن فروش با سواد هستند ؛ دیگر نمی توان علت فاحشگی در ایران را بی سوادی  و یا نا آگاهی زنان و دختران اعلام کرد . یعنی اجبار دیگری چون فقر و محرومیت ؛ باعث شده است که آنها با آگاهی نسبی این حرفه را انتخاب کرده اند .

در کنار فقر و محرومیت گسترده اجتماعی ؛ بیکاری ؛ یأس و نا امیدی جوانان از آینده شغلی ؛ شرایط و نابسامانیهای خانوادگی ؛ افزایش طلاق و پائین آمدن میزان ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج ــ که همه بدلیل مشکلات اقتصادی است ــ ؛ ازدواجهای تحمیلی ؛ تبعیض و خشونت دینی علیه زنان و ... از عوامل مؤثر در گرایش زنان و دختران به تن فروشی است . اما از میان این عوامل و یا علت های دیگر ؛ اجبار اقتصادی یعنی فقر و بیکاری ؛ تبعیض و نابرابری اقتصادی عامل اصلی است . یعنی وقتی هیچ راهی برای زنان و دختران برای دست یابی به درآمدی مشروع  و زندگی بهتر وجود ندارد ؛ به ناگزیر باینکار روی می آورند .

اما سلطه مذهبی و تحمیل و سرایت دادن احکام و سنت های عهد بوقی به کل جامعه ؛ اجبار زنان به حجاب اجباری و جدا سازی زن و مرد ــ که بیشتر آنها را در موضوع سکس حساس میکند ــ و بخصوص تبعیض جنسیتی و تحمیل فرهنگ مردسالارانه دینی بر زندگی اجتماعی مردم ــ مرد می تواند هر عملی انجام دهد ولو زشت و ناپسند باشد و زن باید در هر شرایطی تابع مرد باشد ــ از نقش فقر و محرومیت ــ که عامل اصلی است ــ در اشاعه فحشاء و روسپیگری کمتر نمی باشد .

بحران اخلاقی بزرگی که امروزه کل جامعه ایران را فراگرفته است و هر روز در گوشه هائی از کشور ما فاجعه می آفریند ــ انواع بزه کاری ؛ قتل ؛ تجاوز ؛ اعتیاد ؛ فحشاء و ...... ــ محصول مستقیم سیستم آموزشی و تربیتی و همچنین نظام اقتصادی است که  آیت الله های حاکم و روحانیون و دینداران شریک در قدرت در کشور ما پی ریخته اند .

این نظام آنچنان باید و نبایدهائی بر زندگی مردم تحمیل کرده است که زندگی مردم از حالت طبیعی و نرمال خود خارج شده و ارکان پایدار زندگی اجتماعی در هم ریخته و فروپاشیده است . بطوریکه متأسفانه ؛ امروزه دیگر ارکان جامعه سنتی و مذهبی جامعه ایران در حال فروپاشی اخلاقی است و تعادل زندگی سالم افراد جامعه بهم خورده است .

مگر غیر از این است که ؛ وقتی امکان ازدواج برای جوانان بدلیل مشکلات اقتصادی وجود ندارد و سن ازدواج روز به روز بالاتر میرود و سکس جوانان تأمین نمی شود ؛ جامعه بنحوی ملزم به پاسخگوئی به نیازهای جنسیِ پاسخ نگرفته مردان میشود . یعنی وقتی تقاضای جنسی افراد جامعه بالا میرود ؛ اتوماتیک جامعه مجبور به پاسخگویی است .

وجود تقاضای زیاد برای سکس در خارج از خانواده ــ وقتی امکان تشکیل خانواده وجود ندارد ــ ؛ به بازار فحشاء و تن فروشی در ایران جنبه ای ساختاری بخشیده است . یعنی اکنون دیگر در ایران فحشاء و روسپیگری به معضلی ساختاری تبدیل شده است . و از آنجا که مشکل فحشا مشکلی ساختاری است ؛ این مشکل دیگر با معرفی این زنِ تن فروش و یا آن یکی بعنوان مقصر و یا با زندان ؛ اعدام و سنگسار و یا سخت گیریهای نظام  ــ حجاب اجباری و جداسازی زن و مرد و ..... ــ ؛ حل نمیشود .

روح و جان مایه این نظامِ ساختاری ــ نظام فاحشه گری ــ دو عنصر پول و تمایلات جنسی است که در نظام مرد سالار دینی حاکم بر کشور ما ؛ هر دو عنصر در عرصه اختیارات و قدرت مرد است . نظام تن فروشی بدلیل مکانیزم مرد سالارانه آن ؛ یک ساختار خشونت بار است که از قدرت و فرهنگ مرد سالارانه تغذیه میکند .

 در رابطه جنسی مرد با زن فاحشه ؛ از آنجا که این سکس با زن ؛ بر اساس عشق و تمایلات عاطفی انجام نمی گیرد ؛ تجاوزی آشکار است که از طریق دادن پول به زن انجام میگیرد . پرداخت پول در این معامله ــ بده و بستان ــ قباحت جرم را به سایه میبرد و جرم انجام گرفته را کم رنگ میکند . و این در حالی است که این رژیم به دلیل ماهیت مرد سالارانه اش بجای افزایش فشار و محدودیت بر این نظام و در هم شکستن ساختار فاحشگی ؛ فشار را بر زنان تن فروش بی پناه افزایش میدهد . 

در این نظام در حالیکه مرد " متقاضی " سکس است و نوسانات بازار فاحشگی تابع تقاضای اوست ؛ و در حالیکه مدیریت فاحشه خانه ها و باندهای قاچاقِ فحشا بیشتر در دستان مردان میباشد و بسیاری از قوادان و پا اندازان این تجارت کثیف مرد میباشند ؛ سهم مردان در بقاء و استمرار فحشاء نادیده گرفته میشود و زنان بی نوای تن فروش مقصر معرفی میشوند .

در نظام زن ستیز آخوندی ؛ بر اساس ماده های قانونی 637 و 638 قانون مجازات عمومی ؛ مجازات زنان برای رابطه جنسی خارج از ازدواج تا 99 ضربه شلاق و دو ماه زندان میباشد و در صورتی که زن شوهر داشته باشد متهم به " زنا " و حکمش سنگسار است . ولی برای مردان در صورت دستگیری حداکثر 75 ضربه شلاق میباشد .

یعنی در حالیکه روسپیگری و فحشاگی عملی دو سویه است و بازاء هر زنِ تن فروشی ؛ یک مردِ تن طلبی وجود دارد ؛ در بارگاه عدل اسلامی و نظام مرد سالارِ دینیِ حاکم ؛ تقصیر فحشاء تنها به زن نسبت داده میشود و سهم مردان نادیده گرفته میشود ؛ تا ننگی متوجه مردان نگردد . یعنی زنان بی پناه کشور در حالی ؛ هم بار منفی معنای فاحشه گری و مجازات آن را به تنهائی با خود حمل میکنند ؛ که خود قربانی نظام دینی و مرد سالار حاکم بر کشور میباشند .  

در شگفتم ؛ در حالیکه در چنین سازو کاری  تقاضای مردان ؛ نرخ ؛ مدت و نوع فاحشه را مشخص میکند و ساز و کار تن فروشی را رقم میزند ؛ چرا هیچکس مردان را در داستان رونق و گسترش بازار فاحشه گری در ایران ؛ مقصر نمی داند ؟! شاید برای این است که در جامعه مرد سالار هم ؛ باید مردان از هر گناه و خطایی بری بمانند . راستی شما چه فکر می کنید ؛ با توجه باینکه عرضه تن فروشی زنان تابع تقاضای مردن است ؛ مردان طالب سکس مقصر رونق و گسترش بازار تن فروشی درایران هستند و یا زنان روسپی و تن فروش ؟!

من که معتقدم ؛ در حالیکه کاملا" روشن است که مجرم و عامل اصلی رواج فحشا در کشور ؛ نظام پلید آخوندی است ؛ اما در عین حال نقش مردان خیابانی را نباید در ترویج فحشا نادیده گرفت ؛ چرا که این مردان هستند که به زمینه سازی معضلی بنام تن فروشی زنان و دختران کمک میکنند . و این مردان هستند که بخاطر توانائی مالی و امکانات در دسترشان باین بازار رونق می بخشند .

 

ی ــ راه مقابله با فحشا و فحشاگری :

در حال حاضر در کشور ما ؛ از طرفی زنان تن فروش در زمره بی پناه ترین و بدبخت ترین افراد جامعه میباشند که فقر و محرومیت سامانه خانوادگی شان را در هم پیچانده است و از طرف دیگر مردان به اعتبار سنت و فرهنگِ غلطِ مرد سالارانه ؛ اجازه یافته اند در ازاء پرداخت مبلغی ؛ به آنان تعرض و تجاور نمایند . و متأسفانه جامعه با پذیرش این وضعیت ؛ ناخود آگاه هم به خشونت مردان علیه زنان میدان میدهد و هم اجازه میدهد که ؛ به نابرابری زنان و مردان دامن زده شود . یعنی آن روی سکه توجیه و پذیرش حرفه تن فروشی در جامعه ؛ نابرابری زنان ومردان  و عادی شدن خشونت علیه آنان میباشد .

آخوندها و بسیاری از مقامات دزد فاسدِ این رژیم به جای اینکه با فقر زدائی از جامعه و تدوین و اجرای قوانین عادلانه اجتماعی و اقتصادی و توانمند سازی زنان از طریق " نظام تأمین اجتماعی و ..... به مقابله با این فاجعه شوم برخیزند و این زنان را از چرخه تن فروشی خارج سازند ؛ خود با گسترش فحشای اسلامی ــ صیغه ــ به سوء استفاده های غیر انسانی و چند جانبه از قربانیان این آسیب اجتماعی دست میزنند . 

 

اما برای مقابله با این تراژدیِ حراج ارزشهای انسانی :

1 ــ در قدم اول باید ریشه های اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی این ناهنجاری خشکانده شود . که این امر ؛ تنها در جامعه ای مبتنی بر عدالت اجتماعی ؛ وجود آزادیهای فردی و اجتماعی که رابطه سالم ؛ آزادانه و برابر مرد و زن جرم نباشد ؛ می تواند محقق شود و تنها در چنین جامعه ای است که زنان مزیت شرف و ناموس را برانتخاب فاحشگی و تن فروشی مقدم میدارند .

2 ــ نباید دختران و گاه پسرانی که در اثر فشار فقر و محرومیت بالاجبار به تن فروشی روی میآورند تا زندگی بخور و نمیر خود و خانواده شان را تأمین کنند ؛ مجرم شناخت . باید آموزه های دینی  آخوندها مانند تعدد زوجات ؛ صیغه ؛ ازدواج دختر بچگان و سکس با کودکان زیر 18 سال و ...... که تماما" مکملهای فحشاء و تن فروشی است ممنوع شده و انجام هر کدام از آنها جرم محسوب شود .

بنابراین مبارزه واقعی با فحشا و تن فروشی تنها از طریق ریشه کنی فقر و محرومیت امکانپذیر است ؛ راه حلی که جز با سرنگونی این رژیم میسر نمی شود .  

 

26.10.2015 ( 4 آبان 1394 )

arezo1953@yahoo.de 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.