امروز تقریبا همه مشارکت کنندگان و حامیان آن "انقلاب شکوهمند" و حتی مسئولین ریز و درشت نظام مقدسی که با شعار برچیدن بساط فساد و آب و برق مجانی بر گرده مردم افسار زده و بر کرسی قدرت نشستند، به این واقعیت اعتراف کردند که بیشتر آمار و ارقامی که به خورد امت در صحنه میدادند، ساختگی و ابزاری بود.
نسل انقلاب به یاد دارد که یکی از مهمترین و موثرترین آن تبلیغات منفی که با ظرافت و بدون شک با نظر مشاوران "ویژه" تهیه شد، لیست خروج میلیونها دلار از بانک مرکزی توسط دربار بود که تاثیر روانی انکار ناپذیری در هر دو سوی میدان بجا گذاشت و روند ریزش "نامردان" و سقوط رژیم را تسریع کرد. هدف تطهیر و تبرئه رژیم شاهنشاهی از فساد و اشتباه نیست، بلکه تحلیل و قبول آن بصورت واقع بینانه است.
در آن نظام و علیرغم همه فساد و غارتی که مخالفان آن رژیم مدعی آن بودند، کشور ایران پیشرفتهترین کشور غرب آسیا و درسالهای منتهی به انقلاب، واحد پول آن یکی از ده واحد پولی معتبر و قابل خرید و فروش در بانکهای معتبر اروپا و جهان بود.
پس از انقلاب و به پیروی از معنای آن، همه چیز واژگون شد. نخبگانی که از تیغ دادگاههای انقلاب خلخالی جسته بودند، چمدانها را بستند و در دیار غربت به نانوأیی و رانندگی تاکسی روی آوردند و کرسیهای خود را به لای و لجنهایی سپردند که از نانوایی و شاگردی حجره به صدارت و وزارت رسیدند. نخبگان سیاسی آنروز ما این درک ابتدائی را نداشتند که پس از رساندن "پیام انقلاب" بگوش شاه مملکت، زمان مذاکره از موضع قدرت و تحمیل اصلاحات سیاسی به سیستم است.
انقلاب زمانی کامل شد که هزار فامیل "سیر" را با ده هزار فامیل گرسنه، بخیل و عقدهای تاخت زدیم و شاد و خرم به خانهها برگشتیم، بدون آگاهی از میزان گشادی جیب آخوند و حرص و ولع سیری ناپذیر این موجودات انگل و عمله اکرههای آنها.
شاه رفت، درقربت مرد و خدابیامرز شد. ما ماندیم و سرشکستگی تاریخی از جنایتی که در حق گذشته، حال و آینده کشورمان و نسلهای سوخته این سالها مرتکب شدیم. امروز تاریخ دوباره درحال تکرار است و در این تکرار، فرصتی برای نسلهای دیروز و امروز مهیا شده است که ثابت کند از اشتباهات گذشته خود درس گرفته و قادر است روی ویرانههای شکست پلی برای پیروزی بسازد.
امروز بر کسی پوشیده نیست که گدایان حاکم بر تهران و ایران، از روز نخست بدنبال فروش هرانچه فروختنی بود و پرکردن جیب خود و خودیهایشان بوده و هستند و افشای گاه بگاه اختلاسهای میلیاردی که با پرونده فاضل خداداد شروع و با شهرام جزایری و مه آفرید خسروی و بابک زنجانی ادامه یافت و به جونیور رفسنجانی رسید، تنها قطرهای از اقیانوس فساد این نظام جهنمی است که اغلب بدلیل اختلافات داخلی برملا میشد.
در سالهای اول انقلاب همه تلاش آخوندها منحصر به مصادره این خانه، آن باغ و ویلا یا فلان کارخانه بود، از هادی غفاری که کارخانه استارلایت را بالا کشید، تا محمد یزدی که لاستیک دنا را بلعید. طولی نکشید که مرده خوارها، سوراخ دعا را پیدا کردند و هریک با تاسیس یک بنیاد ، بخشی از اقتصاد کشور را ضمیمه تیول خود کرد و رسما یک نظام ملوک الطوایفی مبتنی بر یک سیستم مافیایی بر کشور حاکم شد.
با شروع جنگ و گشوده شدن دریچههای رحمت آن بروی سران نظام، دلالی و دریافت سهم از تجارت اسلحه نیز به شرح وظایف آخودهای درجه اول نظام اضافه شد که "آری بن مناشه" در کتاب پول خون به گوشههایی از آن اشاره کرده است.
درزمانی که امامان جمعه و نمایندگان رنگارنگ بیت رهبری با خرید ملک و املاک به سرعت مشغول جبران خسارتی بودند که اصلاحات ارضی شاه به آنها وارد کرده بود، آخوندهای درجه یک مشغول خرید ملک و سرمایه گذاری غارتهای خود در بلاد کفر، بخصوص دولت دوست و برادر بریتانیا بودند. در سالهای گذشته اخبار زیادی درباره سرمایه گذاریهای سردمداران و مسئولان رژیم آخوندی درگوشه و کنار دنیا منتشر شد، اما بجز مورد "محمود خاوری" که پس از رسوائی سه هزار میلیاردی، رسانه ای شد، هیچ مورد قابل استنادی در میان آنها دیده نمیشود.
آخرین این موارد که از قول مهدی هاشمی درباره دارائی خامنهای و فرزندش مجتبی منتشر شده و به باور من از سوی رفسنجانی و بدستور مستقیم او و با هدف اولتیماتوم دادن به خامنهای صورت گرفته، شاید تلنگری باشد که ما راز خواب خرگوشی بیدار کرده و اندکی به کنش خردمندانه وادارد.
اگر قبول دارید که وضعیت امروز ایران بسیار بهتر از عراق اشغال شده از جانب ایران و داعش است، باید این واقعیت را هم بپذیرید که اپوزیسیون ایران در "کما" است. فعالان سیاسی "در تبعید" عراق بجای اینکه زانوی غم در بغل بگیرند و به افتخار درباره گذشته خود بپردازند، با آگاهی از ناتوانی خود درمبارزه سیاسی با حاکمان فعلی، نیروی خود را بر نقطه ضعف حاکمانی گذاشتند که ۱۲ سال است مشغول چاپیدن و دزدی هستند.
اگر حوادث اخیر عراق را دنبال کرده باشید، میتوانید حدس بزنید که شرایط سیاسی در عراق در "شرایط نارنجی" قراردارد و خیابانهای سیاسی مشغول تحمیل خواستههای خود بر صحنه هستند. نوری المالکی از سوی هیئت حقیقت یاب پارلمانی به عنوان فرمانده نیروهای مسلح عراق مسول اصلی سقوط موصل بدست داعش شناخته شده و طبق قانون مجازات چنین جرمی اعدام خواهد بود .
نوری المالکی که از سوی دیگر متهم به حیف و میل کردن یک تریلیون دلار درآمدهای نفتی عراق در طول ۸ سال نخست وزیری است، با گرفتن تضمین حمایتی از خامنهای به بغداد بازگشت و بلافاصله به شیوه احمدی نژاد تهدید کرد که در صورت حضور دردادگاه، لیستی از همه فاسدان که شامل فرزندان مراجع، سیاستمدارن و......... است ارائه خواهد داد.
درحالی که تظاهرات هفتگی رفته رفته جای خود را به اعتصابات سراسری در مرکز و جنوب عراق میدهد، قاسم سلیمانی برای دلگرمی دادن به شرکای قاچاقچی خود به عراق رفت و هادی العامری هم به تهدید سفارتهای خارجی در بغداد پرداخت و آنها را مسئول نا آرامیهای کشور معرفی کرد. البته این سفر و آن تهدید برای خاموش کردن شعارهایی است که در قلب بغداد، نجف، کربلا، ناصریه و بصره برای خروج ایران و آزادی بغداد و عراق از تسلط ایران سرداده میشود.
اولین قربانی این دزدگیری، بهأ الأعرجی نماینده ائتلاف شیعه مقتدی صدر بود که ریاست هیئت رسیدگی به فساد را در دولت جدید عراق به عهده داشت. وی به دستور مقتدی صدر از مقام خود استعفا داد و تا زمان پایان یافتن رسیدگی به اتهاماتی که متوجه اوست،حق خروج از کشور را نخواهد داشت. دلیل این اقدام مدارک مستندی بود که فعالان سیاسی و مدنی در غربت درمورد چگونگی هزینه اموال دزدیده شده، برای خرید املاک و مستغلات در لندن بود.
آوارگان عراقی با استفاده از امکانات محدودی که در اختیارشان بود و با همت و پشتکار، طشت رسوایی این گدازاده را که تا پیش از سقوط صدام در یک آپارتمان کوچک اجارهای با دریافت کمک هزینه دولتی و کار در یک موبایل فروشی روزگار میگذراند و به یکباره در ژانویه ۲۰۱۳ تنها در یک قلم سه ساختمان ۴ طبقه مجاور را در یکی از بهترین نقاط لندن به قیمت ۱۰ میلیون پوند خریده بود، از بام انداختند و پرونده سیاسی و احتمالا زندگی او را بستند. (لینک زیر)
آنها بدون حاشیه رفتن و استفاده از حروف اختصاری مانند "الف- س" یا "ج- د" که بیشتر تاکتیکهای باجگیری و سهم خواهی است، مدارک مستندی را که بموجب آن سه ساختمان بنام داماد این مسلمان دو آتشه خریداری شده بود و چگونگی انتقال پول به "ویرجین آیلند" را ضمن انتشار، برای مقتدی صدر که خواهان سند و مدرک شده بود فرستادند.
بنا به خبر سفر قاسم سلیمانی، او با نماینده سیستانی ملاقات کرده است، یعنی اینکه سیاست بایکوت سیاستمداران از سوی سیستانی و همچنین صدریها تشدید شده و زمان حساب پس دادن دین فروشان دنیادوست فرارسیده است. با توجه به ساختار سیاسی فاسد عراق که برمبنای تقسیم قدرت و ثروت و سرپوش گذاشتن و سکوت دربرابر فساد گسترده یا همان "کش ندادن" قضایا بنا نهاده شده است، باز شدن پای اولین متهم به دادگاه، برابر با خودکشی سیاسی "همه" سیاست مداران یک دهه گذشته عراق است، اتفاقی که دیر یا زود "لاجرم" خواهد افتاد.
باید دید که اپوزیسیون "پرمدعا" و بی خاصیت ملایان که به برکت این انقلاب شکوهمند در همه دنیا پراکنده هستند، قادر خواهند بود با استفاده از این تجربه، با اندکی همت و استفاده از ابزارهای قانونی، لیستی از املاک فراوانی که بنام "آقازاده ها" ثبت شده تهیه و آنرا بصورت رسمی منتشر کنند. مطمئن باشید همین کار ساده میتواند ضمن دگرگون کردن معادلات سیاسی داخلی، اولین گام درجهت بازگرداندن همین سرمایههای پنهان به کشور باشد.
هموطنان درون کشور هم برای حیران کردن نظام و رسوا کردن دزدان، میتوانند کار خود را از گردنه حیران آغاز کنند ویمان دارم که دردستگاههای دولتی و سازمان ثبت اسناد کشور هنوز انسانهای شریف و آزادهای هستند که با جان و دل حاضر به همکاری در این مسیر هستند.
https://www.youtube.com/watch?v=ZvTnGcjxqtY
کاظم موافق
بیست و چهارم آگوست دو هزار و پانزده
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید