رفتن به محتوای اصلی

به حرمت نگاه آخر ندا، باید خیلی پیشتر از اینها عذر می خواستم
25.03.2010 - 15:12

باید از همان شبی که کاسپین ماکان عزیز در مصاحبه تلفنی ام ماجرای عکس های ندا را شاهدی برای صمیمت و آینده شان برای ازدواج معرفی کرده بود، از خودم خجالت می کشیدم و عذر می خواستم .باید زودتر از اینها خودم تکذیب می کردم و می گفتم آقای ماکان نامزد ندا است و من اشتباه کرده ام….

پیش از آنکه مادر ندا بگوید این دو نفر دوست و آشنایی بوده اند که قصد ازدواج داشته اند من خودم باید عذر می خواستم… پیش از اینکه خواهر ندا بگوید دوستی دو ماهه آنها تا مرز خواستگاری پیش رفته بود من باید حرف های آن شب ماکان را باور می کردم که می گفت با زیر سوال بردن نامزدی ندا مردم با دیدن آن همه عکس ها چه می گویند؟ ندا و خانواده اش را زیر سوال نبر…راست می گفت و حالا من شرمنده ام… …

باید عذر می خواستم وقتی به عنوان یک خبرنگار زن، هنوز جامعه ام را نشناخته ام و بعد از دیدن آن همه عکس های صمیمی از یک رابطه دو نفره ، اشتباه کرده ام و رابطه ندای نازنین و ماکان را تقلیل داده ام و گفته ام که نامزد نبوده اند.

من از مادر ندا عذر می خواهم ، از خواهر ندا نیز، از کاسپین ماکان که حرف هایش تمام دیشب مغزم را نوازش داد : «خانم علی نژاد با آبروی ندا بازی نکن …عکس ها…مردم چه می گویند»؟

راست می گفت و حالا از خودم خجالت می کشم که صمیمت دو ایرانی نازنین را در آن همه عکس های منتشر شده و منتشر نشده دیدم ولی به اشتباه، آن رابطه ناب را نامزدی نخوانده بودم تا به زعم خویش، نامزدی ماکان برای سفیری ندا و مردم ایران را تذکری داده باشم…..بیشتر از آنکه منطقم را گواه نوشته ام کرده باشم با دلم نوشته بودم …مثل همیشه که با دلم می نویسم و بی سبب فکر می کنم دل آدم کمتر از منطق آدم آلوده به دروغ و دو دوتا چهارتا های یک جامعه تبدار است…ولی اینبار اشتباه کردم. از مادر ندا عذر می خواهم که بهتر از خودم می داند که چقدر دلم با اوست که مادر همه خوبی های عالم است آنگاه که مثل همه مادران می بخشد و می گذرد از من………..

به احترام حرمت انسان و به احترام همه منتقدان برای ماکان که تا مرز نامزدی با ندا پیش رفته بود، از صمیم قلبم آرزوی روزی را می کنم که نام خودش چنان بلند آوازه شود که دیگر بدون نام ندا هم حرف های او برای صلح، خریداران مهربانی را به صف کند….

آرزو می کنم روزی بی هیچ هراسی با همه مردان سرزمینم چنان برابر شوم که وقتی مردی به من می گوید «مردم چه می گویند» به مردم کشورم باور داشته باشم که هیچ نمی گویند جز لبخندی که نشانه بزرگی شان است و نه تحقیر…..

پی نوشت:

صادقانه عذر خواستم و صادقانه تقاضا می کنم در کامنت ها بحثی در مورد نقدی که دیگران به من کرده اند مطرح نکنید و بگذاریم این ماجرا بیش از این ها رقیبان را به برپایی سور عزای ما فرا نخواند… رنج ما در برابر رنجی که مادران ندا ها می برند هیچ است پس به حرمت مادر ندا که در خواست کرده است سکوت کنیم.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
masihalinejad weblog

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.