رفتن به محتوای اصلی

یادداشتهای روزانه (5)
10.08.2009 - 18:12

Monday 10 August 2009

نامۀ کروبی به رفسنجانی، ده روز پیش به دفتر رفسنجانی ارسال شده و بی‌جواب مانده‌است. سکوت رفسنجانی در برابر نامۀ رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی و یکی از چهره‌های همواره مطرح انقلاب و نظام اسلامی از یک سو تأیید ماجراست؛ اگر رفسنجانی خبری در این باره نمی‌داشت یا از نادرستی خبر اطمینان داشتف قطعاَ واکنش نشان می‌داد. سکوت او یعنی بله ما هم خبر داریم اما، نمی‌توانیم یا به صلاحمان نیست در این باره سخن بگوئیم؛ و از سوی دیگر، نشان از این دارد که ایشان سر دل کندن از نظامی که خود معمار اصلی آن بوده‌است ندارد و هنوز میان خود و خامنه‌ای امکان آشتی می‌بیند. شیندم که این هفته هم نماز جمعه به امامت او نخواهد بود. یعنی خامنه‌ای کس دیگر را تعیین کرده‌است.

به هر رو،

باید شهامت کروبی را ستود. آقای موسوی چرا ساکت است؟ آیا ایشان هم به مصلحت نظام نمی‌دانند که پرده از ماجرای پلید تجاوز به زن و مرد جوان ایرانی به فرمان رهبری و فرزند برومندشان برداشته شود؟

این ماجرا نخستین بار نیست که رخ می‌دهد. اما نخستین بار است که چنین بی‌پرده تجاوز می‌کنند و تجاوز شده را آزاد می‌کنند که برو خبر بده که ما با گردن کلفتها چکار می‌کنیم.

نامۀ کروبی از این حکایت می‌کند که مسئلۀ تجاوز به تنها ترانه و جوانی که ماجرا را فاش کرده محدود نیست و بسیار گسترده‌تر از این حرفهاست.

اگر مردی در سپاه پاسداران و کل بدنۀ این رژیم متعفن هنوز هست، باید کلاهش را به بالاترین نقطۀ ممکن نقل مکان دهد. و نیز از حجج اسلام و آیات عظامی که هنوز سر در توبرۀ رهبر دارند باید پرسید: راستی تفاوت خدای شما با شیطان چیست؟ همین!

باید به خانواده‌های این تجاوزشدگان رسید. باید بهشان این را گفت که پنهان کردن ماجرا راه حل نیست. کروبی از جوانهائی سخن گفته است که دچار دپرسیون شدید شده‌اند و خزیده‌اند کنج خانه‌هاشان. راه درمان روانی آنها مبارزه است. در عین حال آنها د رخطر مدام دستگیری مجدد و سر به نیست شدن هستند. خانواده‌هایشان باید به سرعت نام و مشخصات آنها را به عفو بین‌الملل گزارش دهند. تنها در صورت افشای ماجراست که رژیم جرأت تعرض به آنها را دیگر نخواهد داشت. آنها باید یکدیگر را بیابند و یک انجمن تشکیل دهند. «انجمن دفاع از شرف جنسیتی انسان» مثلا.

اگر در میان روحانیت شیعه هنوز وجدان‌های بیداری وجود دارند، باید به کمک کروبی برخیزند و برای محاکمۀ همۀ آمران و عاملان این تجاوزهای شنیع شیطانی حکم جهاد دهند. آقایان! به نفع شما نیست که سکوت کنید. منظورم نفع شخصی‌تان است: یقین بدانید این رژیم رفتنی‌ست و وجوهات شرعی به آنهائی داده خواهد شد پس از این، که از ناموس مردم شیعه دفاع کنند.

این روزها مسئلۀ نشان پرچم دوباره مطرح شده است.

سروده‌ای دارم برای دکتر زهرا کاظمی. این رنجنامه را با آن پایان می‌دهم.

* * *

حسین‌بن منصور حلاج

رخان به خون دست بریده رنگین کرد،

شما چرا به رنگ جوهر قلمتان،

آبی مردید

خانم خبرنگار؟

‌‌

خانم!

ما مانده‌ایم چه نشان پرچممان کنیم که گم نشویم:

ستاره‌ها را نشان پرچممان کردیم

کهکشانمان گم شد.

گل سرخ را نشان پرچممان کردیم

همۀ باغ‌ها خشکیدند.

ترانه و سنبل و سرود را هم گم کردیم.

اجازه دهید خانم

گور شما را نبش کنیم

درتان آریم

و واژن له شدۀ شما را نشان پرچممان سازیم

و سوی بادهای سرد زمهریر برانیم

و

سر بگذاریم و بمیریم

خانم خبرنگار!

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.