1 - پیشنهادی آقای بابک داد مبارز افشاگر درونمرزی دادند که آقای تبریزیان نیز آن را تکرار کردهاند. این پیشنهاد این است: پول نقدتان را از بانکها خارج کنید، به ارز تبدیل و از کشور خارج کنید. تحلیل آقای داد و آقای تبریزیان این است که با این کار رژیم به مخمصۀ شدیدی گرفتار خواهد شد و نخواهد توانست تعهدات ارزی خود را انجام دهد.
در پی چند نکته را در پیوند با این پیشنهاد در میان میگذارم. نخست ببینیم تا چه حد این پیشنهاد عملیست:
الف – نقدینگی ریالی مردم معترض ایران چقدر است؟
ما هیچ اطلاعی از میزان نقدینگی مردم نداریم؛ کارمندان و کارگران ایرانی و حتی بازرگانان خرده فروش ایرانی سپردۀ چندانی در بانکهای ایران ندارند. بیشتر کارمندان و کارگران ایرانی زیر خط فقر و بسیاری از آنها زیر خط مطلق فقر (گرسنگی) زندگی میکنند. بر مبنای آمارهائی که خانم دکتر ژاله شادیطلب استاد دانشگاه و معاون ادارۀ بهزیستی کل کشور چهار سالی پیش منتشر کردند، بالاتر از 20 درصد دانشآموزان ایران دچار عقبماندگیها جسمی و ذهنی شدید هستند. توزیع جغرافیائی و جنسی این عقبماندگیها نیز بسیار نامتوازن بود: بیشترین میزان در بلوچستان و کمترین درصد در استان تهران اعلام شده بود و نیز میزان عقبماندگی در میان دختران بسیار بیش از پسران بود. روشن است خانوادههائی که توان تغذیۀ بسای کودکانشان را نداشته باشند، پساندازی هم در بانک ندارند. بازرگانی عمده در ایران در انصار سپاه پاسداران است. به همین علت هم با وصف افزایش بیسابقۀ بهای نفت، بهای مواد غذائی وارداتی حتی از کشورهای اروپائی بالاتر رفته است؛ هم امروز از ایران خبر گرفتم که بهای گوشت به 18 هزار تومان رسیدهاست. این درحالیست که در آلمان بهای گوشت در فروشگاههای زنجیرهای میان 5 تا 7 یورو است. در دوران دولتمداری چهارسالۀ احمدینژاد که بهای نفت یک باره افزایشی بیسابقه یافت، حجم نقدینگی از 60 ملیارد تومان به حدود 180 ملیارد تومان رسید. بخشی از این پول به عنوان سود سهام عدالت میان 6 ملیون نفر تقسیم شدهاست. این پول با افزایش شتابان قیمتها، به سرعت، در حوزههای دلالی که در انحصار سپاه پاسداران و شرکاست انباشت میشود. یعنی حجم اصلی نقدینگی در ایران نه در اختیار مردم که در اختیار سپاه و خود دولت و بنیادهای تختنظارت رهبری و دستاندرکاران است. بنا بر این تبدیل پول نقد و سپردههای بانکی مردم معترض به ارز اساسا نخواهد توانست به میزانی برسد که مشکلی برای رژیم ایجاد کند.
ب – اما به فرض محال که چنین تبدیلی بتواند موثر باشد، نخستین قربانیان آن خود مردم خواهند بود. هماکنون همانطور که در گزارشهای آقای تبریزیان میبینیم کاهش ارزش پول ایران روندی تصاعدی یافته است. تبدیل پول ملی به ارز باعث کاهش هرچه شتابانتر ارزش پول ملی خواهد شد و پدیدهای به وجود خواهد آمد که در اقتصاد به سیر تراکم زنجیرهای معروف است و در نهایت به داغ شدن پول ملی خواهد انجامید: در سیر تراکم زنجیرهای هیچ یک از مکانیسمهای عادی اقتصادی دیگر عمل نمیکنند. با گرانتر شدن کالاها، تقاضا به جای کاهش افزایش مییابد چرا که ترس از گرانتر شدن، مردم را به خرید بیشتر وامیدارد که باعث باز هم گرانتر شدن کالاها میشود و با گرانتر شدن کالاها، بر میزان تقاضای مردم باز افزوده میشود و کالاها باز گرانتر میشوند و.... و این سیر به جائی میرسد که مردم از پول میگریزند؛ بارزترین نمونۀ تاریخی چنین پدیدۀ شومی آلمان دورۀ جمهوری وایمار است که مردم ناچار شدند برای خرید یک کیلو پنیر با ساک پول حمل کنند و به چاپ اسکناسهای ملیاردمارکی منجر شد. این مرحله را در اصطلاح اقتصادی داغ شدن پول یا پول داغ مینامند که یک نام تمثیلیست: همانسان که انسان به محض در دست گرفتن نادانستۀ یک جسم داغ به سرعت آن را در یک واکنش غریزی از دست میافکند، پول هردم بیارزش شونده را نیز به سرعت از گردن باز میکند. اینها هیچ یک نه به نفع مردم است و نه به نفع جنبش. این واقعیت را باید پذیرفت که انقلاب نیازمند پشتوانۀ مالیست: کارگر یا کارمندی که ناگزیر است دو شیفت کار کند تا بتواند مخارج روزمرۀ خانوادهاش را تأمین کند اعتصاب نخواهد کرد و قدرت به خیابان رفتن را هم نخواهد داشت.
امیدوارم که آقای تبریزیان به این مطلب توجه کنند و اگر این نظر را اشتباه میدانند، توضیح دهند.
2 – آقای گنجی در «با این رژیم چه میتوان کرد؟ – شمارۀ 8» نوشتهاند:«بيائيم و دست در دست هم کمپين مبارزه با جنايت عليه بشريت را دنبال کنيم. همه شرکت کنندگان در اين کمپين، در گام اول دارای حق يک امضأ اند و امضايشان به صورت الفبايی فهرست خواهد شد. اين کمپين به دنبال برگزاری اجتماعات اعتراضی سراسری است.»
حرفی در این نیست که باید این کار را کرد. اما، آقا شما دیگران را دعوت میکنید که بیایند نامهای را خطاب به سارمان ملل با درخواست محاکمۀ سران رژیم امضا کنند و بعد مینویسید امضا کنندگان این نامه خواهان اصلاح سیستم هستند و نه حذف سیستم. خواهان عدم اعمال محاصرۀ اقتصادی هستند. شما در اعتصاب غذای برابر مقر سامان ملل نیز همین کار را کردید؛ نه از جانب خود بلکه از جانب همۀ آنانی سخن گفتید که دعوت شما برای شرکت در اعتصاب غذا را پذیرفته بودند: اینانی که اینجا جمع شدهاند میگویند...... شما دموکرات نشدهاید آقای گنجی! شما یک هژمونیطلب البته سختکوشید.
خانم شیرین عبادی در مصاحبهای گفتهاند: «تجاوز جنسی در زندان از مصادیق بارز شکنجه است و از نوع جرائم علیه بشریت است و طبیعتاً قابل رسیدگی در مجامع بینالمللی است که البته در این خصوص به موقع اقدام لازم خواهد شد.»
پرسش من این است از ایشان این است که کی پس میخواهید اقدام کنید سرکار خانم عبادی؟شما حقوقدان هستید و به عنوان برندۀ جایزۀ نوبل صلح با صلاحیتترین ایرانی برای طرح این دعوا هستید. درخواست من به عنوان یک شهروند ایرانی از شما این است که حتی یک روز را هم تلف نکنید. امیدوارم شماری از حقوقدانان و وکلای مدافع ایرانی در اقصا نقاط جهان به یاری شما برخیزند و در اقامۀ دادخواست علیه آمران و عاملان این تجاوزها که حیثیت ملی ما ایرانیان را نشانه رفتهاند، یاریتان دهند.
3 – شعاردهیهای شبانه در برجها و ساختمانهای بلند ادامه دارد. باز بر استفاده از سنگر نماز جمعه به عنوان تنها امکان تجمع ملیونی تأکید میکنم. بدون سبز در استتار چادر و پوشاک شبه حزبالهی و تنها عوض کردن شعارهای وزیر شعار، بدون شرکت در نماز و بعد هم قاطی نمازگزاران به خانه برگشتن. همین پدرشان را در میآورد. امیدوارم این پیشنهاد به گوش جوانان ایرانی برسد. امیدوارم. امیدوارم.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید