من گمان میکنم هر گونهای ایجاد محدودیت در غرب در راه ایجاد بنیادهای اسلامی به بنیادگرائی کور اسلامی کمک خواهد کرد و در عین حال، آزادی فعالیتهای مذهبی اسلامی در کشورهای دموکراتیک سببساز کمک به درک دموکراتیک و در واقع عرفانی و سازگار با دموکراسی از اسلام خواهد شد. به این واقعیت توجه کنیم که ممنوعیت اسلام در کشورهای مسلماننشین شوروی سابق به زیرزمینی شدن اسلام و بازار سیاه قرآن رسید. در عین حال باید توجه کرد که موج اسلامگرائی بچهمسلمانها در کشورهای غربی واکنشی قابل فهم در برابر راسیسم نهادینه شده در غرب است. اما خوشبختانه این اسلامگرائی هیچ قرابتی با خمینسیم یا اسلامیسم ندارد. این به نوبه خود به گرایش ضدخشونت در جهان اسلام کمک خواهد کرد؛ دوستان را توجه میدهم به سنگسار یک دختر از یک خانوادهی یزدیدی (میترائیسیت یا سیمرغی) در کردستان عراق. میترائیسم یا دین یزیدی (ایزدی) نسبت به اسلام بسیار بار در قبال خقوق زن منعطفتر است: دومین الههی میترائیسم «آناهیتا» زنخدای آبها و پاکیزگیست؛ با این همه میترائیسم در محاصرهی فرهنگ ضدزن برآمده از اسلام بنیادگرای کور به چنان گندی کشیده شدهاست که به سنگسار یک دختر که عاضق یک دگراندیش شدهاست مبادرت میکند.
همینجا این نکته را نیز تذکر دهم: من هم میدانم که موسوی با تأکیدهای گاه دیگر غیرلازم و مضحک بر دوران مشعشع حضرت امام دارد چوب لای چرخ چنبش سبز میگذارد. دست کم کروبی اعتراف کرد که در دوران حضرت امام تندرویهائی نیز صورت گرفته است. اما، مسئله در حال حاضر، خلع ید از سپاه پاسداران و یا در حقیقت مافیای حکومتی از عرصههای غیر مرتبط با دستگاه نظامی و انتظامیست. موسوی به صراحت خواستار خلع ید از سپاه پاسداران در این عرصهها شدهاست: رأی دادن به او در گزینش شخصیت سال نشریهی تایم کمک به جهانی شدن ماجرای ایران و جلب توجه هرچه بیشتر مردم جهان به آنچههائیست که در ایران میگذرد. من بر پیشنهاد خود برای شرکت در این رأی گیری نمادین و نمایشی تأکید میکنم.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید