رفتن به محتوای اصلی

معلمان و رژیم جمهوری اسلامی
30.05.2015 - 15:04

 

 

 

به یاد معلمان و راه معلمان زندانی در همه جا و همه وقت، 
همکاران فرهنگی! حاکمیت اصولگرای بی اصول با زندانی کردن آقای علی اکبر باغانی نایب رئیس کانون معلمان ایران نشان می دهد که تبعیضات گوناگون موجود محصول و نتیجه ی حاکمیت به اصطلاح دینی ، جل نشدنی است و بازندان کردن معلمان ثابت کرده و می کند که توانائی حل هیچگونه تبعیض و مشکلی را ندارد که جای خود ، بلکه به تبعیض ها و مشکلات معلمان و اقشار دیگر جامعه روزبروز افزوده می گردد و با زندان کردن معلمان و سایر اقشار ملت ، با زور می خواهد بر روی این تبعیضات و مشکلات سر پوش گذاشته و عملا صورت مسئله را پاک کند . ظاهرا نگران هیچگونه عواقبی که یک روزی منجر به نابودیش خواهد شد نیست . دوستان سوالی دارم : آیا کشوری وجود دارد که قبل از آنکه آن کشور به یک جامعه مدنی( حقوق بشر و آزادی و دموکراسی و داشتننNGO های قدرتمند ) رسیده باشد ، معلمان آن کشور به حقوق مادی و معنویشان رسیده باشند ؟؟!! بنده با نگاهی به نقشه ی جغرافیا سراغ ندارم . شاید بگوئید معلمان کشورهائی مثل عربستان و امارات و .... حقوق ریالی بالائی دارند . بله ، ولی ممکن است و ضعیت سیاسی انها همچون سوریه و یمن چنان بهم بریزد که معلم نتواند اندکی از همین حقوق فعلی را داشته باشد . اما معلمان کشورهای دارای ثبات سیاسی در پناه جامعه ی مدنی قدرتمند مانند اروپا و امریکای شمالی و حتی امریکای لاتین وبیشتر کشورهای شرق آسیا و ... مطمئن هستند که حقوق و منزلتشان هر سال بهتر از سال گذشته خواهد بود و بر عکس کشور ما ایران که همیشه پس رفت دارد ، همیشه پیشرفت دارند . اکنون باید قبول کرد که معلمان ایران زمانی به حقوق مادی و معنوی خویش خواهند رسید که ملت ایران به حقوق اساسی خویش که حقوق بشر و آزادی و دموکراسی و جامعه ی مدنی باشد برسد. با نگاهی به تاریخ تحولات بلوک شوروی سابق می بینیم که کشور لهستان به رهبری کارگران کشتی سازی شهرگدانسک ، و به رهبری لخ والسا تکنسین برق آن کارخانه ، نقش اساسی در رسیدن بلوک شرق به آزادی و دموکراسی داشته است . کارگران کشتی سازی شهرگدانسک با اعتصابات پی در پی ، حکومت کمونیستی لهستان به رهبری ژنرال یارولزسگی را وادار به قبول انتخابات آزاد کردند که در نتیجه ی همین انتخابات آزاد لخ والسا به ریاست جمهوری کشور لهستان برگزیده شد . بنده عقیده دارم همان نقش را معلمان ایران بر عهده گرفته اند . چرا ؟؟ حکومت به ظاهر دینی با رعب و وحشت و سرکوب مخالفان در تمام کشور قدرت نمائی می کند . معلمان با اعتراضات مدنی در تجمعات قانونی متعدد ، بهانه سرکوب به حاکمان ندادند . و اگر حکومت سرکوب هم می کرد ، باید هزینه ی سنگینی پرداخت می کرد . معلمان با تجمعات چندین هزار نفری در سرتاسر ایران فضای رعب و وحشت را شکسته و کشور را از شرایط پلیسی و امنیتی خارج کرده و می کنند . شاید بگوئید حاکمان می دانند که معلمان با قلم و مداد و خودکار و کاغذ و کتاب نمی توانند کاری کنند . بله حاکمان هم می دانند ، آزادیخواهان نیز این را می دانند. اما حاکمان و آزادیخواهان هر دو می دانند که در 9 خرداد 71 مردم حاشیه نشین طلاب مشهد بخاطر بچه ای که در اثر عملکرد سوء شهرداری مشهد توسط نیروی انتظامی کشته شده بود ، به حرکت درآمدند که تمام ارگانهای دولتی شهر را به آتش کشیدند که مشهد در زمان انقلاب چنان حرکت و تخریبی ندیده بود . در حالیکه 10 سال قبل از آن ، حکومت ، همین افراد را با دسته بیل و دسته کلنگ تجهیز و به جان گروهها و دانشجویان خیابان دانشگاه و میدان شهدا می انداخت . جنبش معلمان با پیشتازی و تسری آن به سایر اصناف و اقشار ملت و بخصوص کارگران ، نه تنها از تخریب و تند روی جلوگیری ، بلکه با هزینه کمتر ، ملت ایران را به آزاد ی و حقوق بشر و ... خواهد رسانید . از شهادت معلم آمریکائی هوآردباسکرویل در کنسولگری آمریکا در تبریز که در جریان انقلاب مشروطه ، در خط مقدم جبهه آزادیخواهان تبریز به رهبری ستارخان جانش را برای آزادی ملت هدیه کرد تا امروز که همکاران بسیاری درزندان هستند، معلمان هزینه های سنگینی پرداخت کرده اند ، که ارزشمند و روشنگر بوده است . ملت ایران و بخصوص معلمان ایران از خود می پرسند : چرا کشورهای اروپائی و امریکای شمالی و جنوبی و حتی اندونزی و فیلیپین و مالزی و ... حتی یک معلم زندانی ندارند و در ایران چقدر راحت معلم را زندان و حتی اعدام می کنند ( فرزاد کمانگر). چرا؟؟ مشکل در حکومت است یا در چی ؟؟ نمی دانم . کشور ژاپن ،110 میلیون جمعیت 300 هزار کارمند و کشور ما ایر ان 8 تا 9 میلیون کارمند دارد . کارمند در ایران یعنی مصرف کننده دلارهای نفتی ، و نه تولید کننده ، که همین تعداد کارمند هم یک دهم آن 300 هزارکارمند ژاپنی ، کارائی ندارند . چرا؟؟ کشور ایران جزء 10 کشور فاسد از آن جمله از نظر سیستم اداری و فضائی از بین 180 کشور جهان هست .( یکی از اصولگرایان در گوشی موبایلش نشانم داد که اگر فقط همین پولهای دزدی رو شده را بین ملت ایران تقسیم کنند به هر ایرانی 250 میلیون تومان می رسد . بقول هاشمی رفسنجانی از این دزدیها فقط نوک قله دیده می شود و بقیه ی آن در زیر آب است .) حال آیا این سیستم اصلاح شدنی هست ؟؟ حاکمان ایران می خواهند چرخ هواپیما را به چرخ گاری تبدیل کنند و زمان را متوقف کنند . آیا توانائی اصلاح وضعیت موجود را دارند ؟ اگر داشتند که این وضعیت را بوجود نمی آوردند !! حاکمان ما می خواهند خورشید رابرای همیشه در پشت کوهها نگه دارند تا نورافشانی نکند ، شدنی است ؟؟ پس معلمان زندانی هیچ کاری که در زندان نکنند ، با مقاومتشان در زندان ، من و شما و تمام فرهنگیان و حتی ملت ایران از آنها انرژی می گیرند ، اعتماد به نفس پیدا می کنند ، شجاعت پیدا می کنند : که ما هم می توانیم کاری کنیم و باید کاری کرد . شنیده ام که افرادی گفته اند معلمان زندانی تقاضای عفو کنند که از زندان بیرون بیایند : دوستان صفر قهرمانی که سال 57 با سایر زندانیان سیاسی توسط مردم قهرمان ایران آزاد شد ، 27 سال در زندان شاه بود که در زمان خودش با سابقه ترین زندانی سیاسی جهان بود . او اگر چند سطر تقاضای عفو از شاه همچون زندانیان موتلفه می کرد به راحتی از زندان آزاد می شد . می دانید در مقابل حرف بعضی از هم بندیهایش که به او می گفتند تقاضای عفو از شاه بکن و برو ، چی می گفت ؟؟ می گفت : اگر تقاضای عفو از شاه بکنم برای شما کسر شأن دارد . و آیا اگر معلمان زندانی تقاضای عفو بکنند برای من وتوی معلم کسر شأن نخواهد داشت ؟؟!! آیا آن وقت به آنها افتخار خواهیم کرد ؟؟ نسلهای آینده در باره ی آنها چه قضاوت خواهند کرد ؟ در زندان که بودم بعضی از دوستان تهرانی به خانه تلفن زده که هاشم چون نصف حبس را کشیده تقاضای آزادی مشروط کند . حتی یک نوبت قاضی ناظر زندان ( معاون دادستان ) آقای انوری در جمع زندانیان سیاسی در زندان به من گفت : چرا آقای خواستار تقاضای آزادی مشروط نمی کنی ؟؟ به او گفتم شما حتی یک روز به من مرخصی که حق قانونی من است نداده اید ، آن وقت می خواهید با آزادی مشروط من موافقت کنید؟ سکوت کرد . البته عمده فعالیتم در زندان در نیمه ی دوم حبس که بر زندان مسلط شدم بود که اگر چه به موقع آزاد نشدم و حکم داخلی دیگری نیز گرفتم ، اما از بهترین دوران عمرم همان ایام بود ، که امیدوارم باز تکرار شود . یاد همکاران زندانی : بداقی و باقری و هاشمی و ... و وکیل افتخاریمان آقای عبدالفتاح سلطانی و بخصوص معلم دربند اخیرمان آقای علی اکبر باغانی را گرامی می داریم و اعلام می کنیم : ما همه بداقی ، باقری، هاشمی و سلطانی و باغانی هستیم . بنده از همکاران دربند بخصوص آقای باغانی عذر می خواهم که بعلت مسافرت و بردن مادر پیر به زادگاهم بیرجند نتوانستم زودتر از این چند کلمه ای بنویسم . زنده باد زندان تا بر قراری دموکراسی . *

* هاشم خواستار رئیس کانون صنفی فرهنگیان خراسان است.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کاوه جویا

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.