رفتن به محتوای اصلی

«در ایران بیش از هر جای جهان به فمینیسم نیازمندیم»
21.05.2015 - 22:47

در سومین بخش از گفتگوی برنامه‌ی «روبه‌رو» با دکتر مهرداد درویش‌پور، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در استکهلم، مژگان غفاری شیروان از وی درباره‌ی فمینیسم و نقش زنان ایران در جنبش‌های سیاسی قبل و بعد از انقلاب ۵۷  پرسید. بسیاری از تألیفات* درویش‌پور، ازجمله پایان‌نامه‌ی دکترای او در حوزه‌ی زنان و زنان مهاجر بوده و اصلی‌ترین حوزه‌ی تخصص دانشگاهی وی، مسائل زنان و فمینیسم است.

آقای درویش‌پور سه عامل را  علت علاقمندیش به مسائل زنان و پرداختن به آن می‌داند:

۱)  نقش کلیدی مادرش در زندگی او که موجب این شده است تا به زنان از منظر چالشگری و به‌عنوان یک قدرت اجتماعی نگاه کند. درویش‌پور در این زمینه می‌گوید: «من به زنان به‌عنوان یک الگوی قدرتمند که قادر هستند چالش کنند موقعیت خودشان را، نگاه می‌کنم. رد پای مادر من بسیار کلیدی بوده در این رویکرد.»

۲) پیشینه‌ی چپ‌گرایی که مسأله‌ی برابری جنسیتی همواره یکی از خواست‌های چپ‌ها بوده است.

او در مورد این خواست چپ‌ها می‌گوید: « در ایران تحت تأثیر  گفتمان‌های سوسیالیستی شاید کمرنگ‌تر بود؛ ولی در خارج از کشور، با آشنایی بیشتر من با فیمینیسم و  تأثیرپذیریم از جامعه‌ی سوئد این برجسته‌تر شد.»

۳) حکومت اسلامی ایران به‌عنوان یکی از زن‌ستیز‌ترین حکومت‌های معاصر بشری. مهرداد درویش‌پور اشاره می‌کند: «من رویکردم به فمینیسم، یک چالشی هم علیه نظام سیاسی-اجتماعی حاکم بر ایران است که پدرسالاری را به خشن‌ترین شکل ممکن توجیه کرده ...»

این استاد دانشگاه، سه عامل بالا و  زندگی در محیط جامعه‌ی سوئد را عوامل کلیدی خواند برای اینکه: «اهمیت این را درک بکنم که مسأله‌ی آزادی جامعه را باید با معیار درجه‌ی آزادی زنان بسنجیم و کلاً رویکرد به مسأله‌ی زنان به اصلی‌ترین حوزه‌ی تخصص دانشگاهی من تبدیل شود.»

درویش‌پور در مورد نقش زنان در جنبش‌های سیاسی می‌گوید: « زنان در انقلاب ایران مشارکت میلیونی دارند،اما آنجا با این واقعیت تلخ روبرو می‌شوند که آنها به‌عنوان سربازان انقلاب اسلامی به گروگان گرفته شده‌اند. سیاهی‌لشگر انقلاب اسلامی شده‌اند، بدون اینکه خودشان خواسته باشند. فراموش نکنید که نخستین قربانی حکومت اسلامی، زنان می‌شوند. یعنی اولین شکل اقتدار اسلامی در جامعه، آن حکم حجاب اجباری است که خمینی مطرح می‌کند، بعد عقب می‌نشیند، ولی بالاخره آن را تثبیت می‌کند. [همچنین] لغو قوانین حمایت از خانواده و به‌نوعی بازپس گرفتن دستاوردهایی که زنان به‌دست آورده بودند. بنابراین یک نوع حس مغبونیت جامعه‌ی زنان را دربرمی‌گیرد: کسانی که نقش بسیار گسترده‌ای در انقلاب داشتند، دستاوردشان این می‌شود که باید با حجاب اجباری روبرو شوند، خانه‌دار شوند، نقششان تقلیل پیدا کند به زاییدن فرزند و نگهداری از شوهر و بسیاری از حقوقشان را از دست بدهند. به همین خاطر ،بعد از سرکوب جنبش مستقل زنان و تظاهرات مستقل زنان،به‌تدریج، به‌خصوص بعد از سرکوب‌های سال شصت، می‌شود گفت با نوعی فترت سیاسی در حرکت‌های زنان تا حدودی روبرو هستیم.

اما در نظر بگیرید که اولاً زنان با این واقعیت روبرو می‌شوندکه نه فقط حکومت اینها را قربانی اقتدار پدرسالارانه و زن‌ستیزانه‌ی خود کرده، بلکه گروه‌های اپوزیسیون هم به زنان انگار به‌عنوان یک سیاهی‌لشگر نگاه می‌کنند. «اول سوسیالیزم، بعد آزادی زنان» در واقع نظیر حرف دیگری‌ست که حکومت می‌زند: «اول اسلام، بعد سؤال‌های دیگر». وقتی که بسیاری از زنان با این واقعیت روبرو می‌شوند که اصلاً چه در حکومت، چه در گفتمان‌های اپوزیسیون، مردسالاری قدرتمند است، کمتر خودشان را با آن هم‌آوا پیدا می‌کنند و حوزه‌های دیگری را برای پیشرفت خودشان جستجو می‌کنند؛ به‌رغم آن شرایط سرکوب.»

این جامعه‌شناس، گسترش مشارکت زنان در حوزه‌ی تحصیلات آکادمیک و افزایش ادبیات و مجلات فمینیستی را حوزه‌هایی می‌داند که زنان در سال‌های پس از انقلاب پیشرفت خود را در آنها جستجو کرده‌اند. وی همچنین به‌ نقل از  یکی از محققان این حوزه اشاره می‌کند: « ادبیات ایران بعد از انقلاب از گفتمان رئالیسم اجتماعی به گفتمان فمینیستی گذار می‌کند.»

 

درویش‌پور نقش زنان را در جنبش دانشجویی پس از ۱۸ تیر و حتی جنبش اصلاحات،بسیار کلیدی می‌بیند و در ادامه می‌گوید: « رأی زنان بوده که اصلاً توانسته‌اند خاتمی و بعد هم موسوی نقشی پیدا بکنند و اگر به جنبش سبز هم نگاه بکنیم، می‌بینیم به‌طور جدی زنان در این مبارزات، [خصوصاً] زنان جوان، پیش‌قراولند. بنابراین ادعایی که من در این کتاب حدود بیست سال پیش مطرح کرده‌ بودم: «زنان ایران، پیش‌قراولان گذار به مدرنیته»، فکر می‌کنم یک بحث جدی است که همچنان امروز هم به اعتبار خودش باقیست.»

وی در مورد افول و جان گرفتن دوباره‌ی جنبش زنان در ایران می‌گوید: «غول که از شیشه خارج شود، دیگه نمی‌شود راحت برش گرداند. انقلاب ایران هر پیامد منفی‌ای هم که داشته، بالاخره یک نوع به بیرون آمدن از خانه، به بیرون گام نهادن را همراه داشته؛ به‌ویژه برای زنان که قبل از آن بیشتر در نقش خانه‌داری کلیدی بوده. درست است که با سرکوب و با تمام استبداد دینی و اقتدار دینی، محدود شده این غولی که از شیشه بیرون رفته، ولی یک پتانسیل قدرتمندی عمل می‌کند که توضیح دادم، روزنه‌های دیگری را جستجو کرد. اولین فرصت سیاسی که پیدا کند، این غول دوباره به حرکت می‌آید. دوره‌ی جنبش اصلاحات، این غول به حرکت درآمد. کمپین یک میلیون امضا این غول به حرکت درآمد. جنبش سبز، این غول به حرکت درآمد. جنبش دانشجویی ۱۸ تیر، این غول به جرکت درآمد ...»

درویش‌پور زنان را  اصلی‌ترین قربانی این حکومت می‌داند که با  اولین فرصتی که به دست بیاورند، واکنش نشان خواهند داد. او می‌گوید: «حالا من که زیاد دنبال انقلاب قهرآمیز و انقلابات آن‌جوری نیستم؛ بیشتر به یک تحول مسالمت‌آمیز امیدوارم برای گذار از استبداد به دموکراسی، ولی اگر هم قرار باشد انقلابی در ایران شکل بگیرد، حالا انقلاب مخملین-گونه یا انقلاب مسالمت‌آمیز یا هرچیز، من قطعاً نام آن را یک «انقلاب زنانه» خواهم گذاشت. یعنی فکر می‌کنم نقش زنان در آن کلیدی خواهد بود.»

مهرداد درویش‌پور فضای جهانی شدن، گلوبالیزیشن، اینترنت و رفت و آمدهای مهاجرین ایرانی ساکن دیگر کشورها را به ایران بر پیشرفت و گسترش جنبش‌های زنان به‌شدت مؤثر می‌داند.

وی در مورد تندروی‌های فمینیست‌های نسل سوم  ایرانی چنین اظهار نظر می‌کند: «اصلاً گروهی هم از زنان در فمینیسم به افراط رفته باشند؛ اصلاً اجازه بدهید با این فرض شروع کنیم؛ ... حرف من این است که آن‌قدر میله آن‌طرفی خم بوده، اگر میله را می‌خواهید بیاورید سر جایش، یک میله‌ی خم‌شده را که یک‌باره نمی‌شود صافش کرد. شما مجبورید آن‌قدر فشار را به عکس بدهید که احتمالاً ممکن است یک‌ذره هم از آن‌ طرف خم بشود. بعداً می‌شود آن را یک ذره هم معتدلش کرد و به جای اول برگرداند. سؤال اصلی جامعه‌ی ایران، فمینیسم‌های به‌اصطلاح تندرو نیست. ... سؤال اصلی جامعه، خشن‌ترین شکل مردسالاری‌ست که در اپوزیسیونش، در حکومتش، در روابط روزمره‌اش جریان دارد و باید به نقد این پرداخت. کلام مردانه، گفتمان مردانه، ذهنیت مردانه؛ منظور من از مردانه، مردسالارانه است. و شما هرچه نقد بکنید، من می‌گویم کم است. یعنی اصلاً فکر نمی‌کنم ما با زیاده‌وری روبروییم. طبیعی است. تأکید می‌کنم، طبیعی‌ست، در جامعه‌ای که با شرایط دموکراتیک روبرو نیست، جامعه‌ی زنان از حمایت درخورد توجه روشنفکران و مردم روبرو نیستند، مثلاً برای پیشرفت اندیشه‌ی فمینیستی، خب معلوم است که امکان عکس‌العمل‌های تند هم وجود دارد. … نگران آن تندروی‌ها نباشید. اگر هم وجود داشته باشد، اصلاح خواهد شد. اصل قضیه این است: هرچه عمیق‌تر به نقد مردسالاری بپردازیم، جای اینکه یک طرز تلقی جدی‌تر، دمکراتیک‌تر و رهایی‌بخش از اندیشه‌ی فمینیستی داشته باشیم بیشتر باز می‌شود. در جامعه‌ی ایران که زن‌ستیزی ایدئولوژی رسمی حکومت است، ما بیش از هر جای جهان به فمینیسم نیازمندیم.»           

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

سمانه گرمرودی
برگرفته از:
خودنویس

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.