تجاوز و تعرضات جنسی به پناهجویان در ترکیه در هیچ آمار رسمی نمیگنجد، اما واقعیتی است در جریان. پناهجویان ایرانی در ترکیه که با وجود عدم داشتن اجازهی کار به طور قانونی، از هیچ کمک مالی و قضایی نیز برخوردار نیستند، راهی جز کار سیاه ندارند. گرچه در اسم این کارها غیرقانونی است، پلیس اغلب شهرهای پناهجو پذیر در ترکیه از این واقعیت باخبر است و با توجه به این که خیل پناهجویان ایرانی که نه از طرف قانون حمایت میشوند و نه صاحب تشکلی کارگری هستند و نه به صورت قراردادی قانونی به خدمت گرفته میشوند، بهترین و ارزانترین و همچنین بیحقوقترین نیروی کار را در این کشور تشکیل میدهند، عموما با کارفرمایان محلی در به خدمت گرفتن این پناهجویان همکاری میکنند. اما، در صورتی که این پناهجویان در حین کار مورد تعرض، خشونت و یا تجاوز قرار بگیرند، یا بدون پرداخت حق الزحمه اخراج شوند و یا در سانحهی کاری آسیب ببینند، به بهانهی انجام کار غیرقانونی حمایتی از دولت، فرمانداری، قوه قضاییه یا پلیس دریافت نمیکنند. عموما به شکایات این پناهجویان رسیدگی نشده، و چنانچه قصد جدی برای رسیدگی به پرونده داشته باشند باید هزینهی گزافی صرف وکیل و پروسهی قضایی کنند، بدون اطمینان از این که بتوانند در دادگاه حق خود را کسب کرده، کارفرمای خاطی را محکوم کنند.
پناهجویانی که با انتخاب و هماهنگی کمیساریای عالی پناهندگان با پلیس اتباع خارجی و نه به اختیار خود، به شهرهای دور افتاده و عمدتا مذهبی فرستاده میشوند بیشتر مورد تعرض، تهدید جانی و سرکوبهای نژادپرستانه قرار میگیرند. آزار و اذیتی که گاه جان پناهجو را میگیرد و یا با تنگ کردن حداقل شرایط زیست برای آنها و نبود حمایتی قانونی برای حفظ امنیتشان آنها را به فرار از شهر وامیدارد؛ فراری که گاه میتواند به بسته شدن پروندهی آنها در دفتر پلیس اتباع خارجی آن شهر و در نتیجه بسته شدن پروندهی پناهندگی آنها بینجامد.
عدم دریافت کوچکترین مبلغ به عنوان حقوق پناهندگی به علاوه بار سنگین مخارج زندگی، پرداخت اجاره بهای بالا برای خانههایی غالبن نمور، کوچک، قدیمی و با امکاناتی بدوی، پرداخت هنگفت قبوض آب و برق و گاز حتا برای برخورداری از آن، در کنار نگاه تبعیضانه ساکنان محلی بسیاری از این شهرها به خارجیها، امکان زندگی را برای پناهجویان ایرانی بسیار سخت و طاقتفرسا میکند. در چنین شرایطی، طولانی شدن پروسهی رسیدگی به پروندههای پناهجویان و پناهندگان ایرانی، بالاخص پناهندگان سیاسی، و عدم تمایل کشورهای پناهندهپذیر اروپایی، کانادا و استرالیا به پذیرش این پناهندگان، مزید بر علت میشود که بسیاری از پناهندگان ایرانی تاب چنین شرایط دشواری را برای مدت مدید دست کم ٣ تا ۵ سال نیاورده و در افسردگی و عوارض روحی و جسمی شدید دست و پنجه نرم کنند و یا حتا دست به خودکشی بزنند.
در کنار تمام این مشکلات، مساله تعرض، آزار و تجاوز جنسی، به خصوص در شهرهای صنعتی و یا مذهبی به پناهجویان واقعیت تلخ دیگری است. غالب قربانیان این تعرضات زنان، همجنسگرایان، تراجنسگرایان و پیروان ادیانی غیر از اسلام یا آتئیستها هستند.
آقای و. ف، از پناهجویان سیاسی ساکن دنیزلی که تنها ۵ ماه است به ترکیه پناه آورده است، یکی از قربانیان تجاوز جنسی است. وی که در آشپزخانهی یک مرکز تهیهی غذا برای کارخانهها و کارگاههای دنیزلی مشغول به کار بوده است، بارها مورد آزار و تعرض جنسی کارفرمای خود قرار گرفته، اما در برابر آن مقاومت کرده است. این مقاومت به اعمال خشونت فیزیکی و تهدیدات مصرانهی کارفرما انجامیده و در نهایت مورد تجاوز کارفرما قرار گرفته است.
وی پس از این که مورد تجاوز قرار گرفت و از محل کار گریخت به پزشکی قانونی و پلیس شهر طرح شکایت از کارفرما کرد، اما تا به امروز نه تنها به شکایت وی رسیدگی نشده است، از داشتن وکیل نیز محروم مانده است.
در کنار تمام این مشکلات، مساله تعرض، آزار و تجاوز جنسی، به خصوص در شهرهای صنعتی و یا مذهبی به پناهجویان واقعیت تلخ دیگری است. غالب قربانیان این تعرضات زنان، همجنسگرایان، تراجنسگرایان و پیروان ادیانی غیر از اسلام یا آتئیستها هستند.
آقای و. ف، از پناهجویان سیاسی ساکن دنیزلی که تنها ۵ ماه است به ترکیه پناه آورده است، یکی از قربانیان تجاوز جنسی است. وی که در آشپزخانهی یک مرکز تهیهی غذا برای کارخانهها و کارگاههای دنیزلی مشغول به کار بوده است، بارها مورد آزار و تعرض جنسی کارفرمای خود قرار گرفته، اما در برابر آن مقاومت کرده است. این مقاومت به اعمال خشونت فیزیکی و تهدیدات مصرانهی کارفرما انجامیده و در نهایت مورد تجاوز کارفرما قرار گرفته است.
وی پس از این که مورد تجاوز قرار گرفت و از محل کار گریخت به پزشکی قانونی و پلیس شهر طرح شکایت از کارفرما کرد، اما تا به امروز نه تنها به شکایت وی رسیدگی نشده است، از داشتن وکیل نیز محروم مانده است.بسیاری از این پناهجویان که با کولهباری از تجربیات دردناک در اثر سرکوب، تبعیض، زندان، تضییع حق شهروندی و تهدیدات جانی به کمیساریای عالی پناهندگان در ترکیه پناه آوردهاند به امید روزی که بتوانند مانند تمام مردم جهان حق زیست آزادانه داشته باشند هر روزه به این میاندیشند که دیگر چه امیدی باقی است؟ و کِی وقت آن میرسد که سازمانهای حقوق بشری و مدافعان آزادی و حق زیست بشری آستین بالا بزنند و به نجات آنها بشتابند. این انسانهای آزادیخواهی که بیوطنتر از باد، از حداقل حق زندگی یعنی هویت قانونی و حق شهروندی برخوردار نیستند و تنها گناهشان آن بوده که تسلیم ظلم نشدهاند، به دنیای بهتری اندیشیدهاند و اسرار هویدا کردهاند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید