رفتن به محتوای اصلی

ملاحظاتی پیرامون ارتقاء سطح اندیشه در مبارزه ی آذربایجان
03.04.2015 - 04:46

 

برای ارتقاء سطح فعالیت فعالان آذریایجانی جهب کسب حقوق ضایع شده توجه دوستان را به مطالب این نوشته جلب میکنم:

اشکالات اساسی فعالیت در کسب حقوق چیست و کجاست و چه می توان کرد؟
1- فعالان حرکت آذربایجان در داخل و خارج ،از نظر فلسفه ی سیاسی- «عمدتاً»- تاکید میکنم عمدتا،  دارای « استراتژی و تاکتیک» درست نیستند.
2- فاقد فرهنگ عمیق دموکراتیک اند.

استراتژی تاکتیک درست «مبارزه ی برابری حقوقی مسالمت آمیز ا ست- در همبستگی با همه ی نیروهای رفع تبعیض و دموکراسی خواه و عدالت اجتماعی طلب درایران» ، در شرایط حاضر، بدون شعارهای غیرعملی، تا خیزش عمومی.
لینک:مبارزۀ برابر حقوقی مسالمت آمیز هم استراتژی هم تاکتیک جنبش آذربایجان http://www.iranglobal.info/node/11857
تا این استراتژی به راه اکثریت فعالان تبدیل نشود ریزش ادامه دارد. از صد نفر فقط یک نفر شاید این راه را درک میکند. 

حرکت آذربایجان از نظرتئوریک دچار «آوانتوریسم» یا ماجراجویی سیاسی ست. (دادن شعارهای غیرعملی و زود رس،استراتژی های ماجراجویانه. )
آنچه مخرج مشترک «فدرالچی-استقلاچی-چپ و راست و میانه» است همین استراتژی ست که ذکرشد.
چند درصد به این نتیجه رسیده اند؟ شاید یک درصد. 

بدون تئوری درست سیاسی ریزش همیشه ادامه خواهد داشت. 
عمومی شدن حرکت فقط به صورت فرعی به راه درست بستگی دارد. عمومی شدن حرکت بستگی به «وضعیت انقلابی درجامعه» دارد که یک پدیده ی اجتماعی طبیعی ست. و ربطی به «اراده»ی افراد و احزاب ندارد.

بدون کسب «فرهنگ عمیق دموکراتیک» در جریان عمل، و زندگی روزمره، نه ضعف استراتژیک درست میشود و نه پیشنهادهای خوب عملی میگردد. و نه ماجراجویی سیاسی رفع میشود. 
مشکل اساسی «فرهنگ سیاسی و غیرسیاسی عقب مانده ی جهان سومی ماست». و «اختناق حاکم برجامعه». و ضعف دانش سیاسی.

 رهبر جویی: در پی « هویت صاحب کلمه» بودن  از اعتقاد به فکر «رهبر-رهرو» ناشی میشود. یعنی «کسی که شناخته شده است ، حق سخن و نقد و نظر دارد». مگر ما در کدام دوره زندگی میکنیم؟ درعهد مشروطیت و قاجار؟ چرا فاقد شناخت دوره ی خود هستیم؟

دوره ی ما -جامعه ی ما- در شرایط اختناق حاکم حکومت مذهبی-ایده لوژیک ایران قراردارد. که ریشه آزادی را در داخل جامعه کنده و بیش از 100 نفر از نقادان سیاسی خود را درخارج ترور کرده است.هیچ حزب و گروه سیاسی و صنفی و مدنی مستقل را نیز در داخل تحمل نمیکند.

 

«جنبش رفع تبعیض آذربایجان»  بدون داشتن هیچ حزب و گروه شناخته شده و مورد اعتماد رسمی مردم آذربایجان،تنها توسط فعالان منفرد جریان دارد. درخارج هم بیش از 20 گروه و تشکل آذربایجانی هست که تنها برای خودشان شناخته شده و مورد اعتماد اند و نه برای اکثریت مردم آذربایجان یا فعالان. چون چه در داخل و چه در خارج «اختناق حکومت برای حق طلبان» جاری ست.و کسی از وضعیت دیگری خبر ندارد. متأسفانه در طول 36 سال نیز حتی در خارج هم تشکلی یا تشکلهایی بوجود نیامده که بتوانند اعتماد اکثریت فعالان را جلب کنند و این اعتماد را به دیگران نشان دهند. ایجاد اعتماد برای مردم و فعالان کار سختی ست و نیاز به سابقه ی سیاسی تاریخی و سیاست جاافتاده دارد که تشکل بتواند محبوبیت و اعتماد ایجاد کند. علت این مسئله نیز «ضعف فکری و تشکیلاتی» جنبش رفع تبعیض است. وگرنه با اندیشه ی درست و تشکل منطبق با شرایط داخل و خارج امکان پذیر است که تشکل یا تشکلهای مورد اعتماد و محبوب ایجاد کرد.

برای مثال در زمان شاه جوانان ایران که اکثرا بین 18 تا 30 بودند توانستند سازمان چریکهای فدایی خلق را ایجاد کنند و «اعتماد و محبوبیت» بیافرینند.درعرض 7 سال. چرا این جوانان توانستند در عرض 7 سال در شرایط بسیار سخت اختناق و با شیوه ی مبارزاتی نهایت مشکل در مدت بسیار کم چنان سازمان مورد اعتماد و محبوبی را پدیدآورند ولی «جنبش رفع تبعیض آذربایجان» در طول 36 سال هنوز نتوانسته نه در داخل و نه درخارج چنین سازمان مورد اعتماد جمعی را ایجاد کند. برعکس این جنبش روز به روزهم نیروی خود را از دست میدهد.

از نظر من همانطور که اشاره کردم مشکل نه درجوان بودن فعالان بل : در «ضعف نظری» فعالان نهفته است. 
این حرکت بعد از 36 سال هنوز «رهبر-رهرو»گراست. به دنبال مرید-مرشد است. مقلد-مجتهد است. خوب با این تفکر صدسال هم سازمان مورد اعتماد و محبوب ایجاد نمی شود.
ریزش نیروها بخاطر دست یافتن به «آگاهی» درست است. حرکت آذربایجان دهها «اشکال نظری-سیاسی» دارد که در نوشته هایم توضیح داده ام. واقعیت این است که «سطح اندیشه » بسیار پایین و لاجرم «حرکت سیاسی نادرست» زیاد بوده و هست.در نتیجه نیرو فرو میریزد و سازمان مورد اعتماد هم ایجاد نمی شود.

 گروه یا سازمان مورد اعتماد تنها در داخل می تواند پدید آید. درخارج حتی اگر به وجود هم بیاید نمی تواند اعتماد ایجاد کند. چرا که از بستر مبارزه دور است. من موافقم که هرکس خواست این کار را در خارج هم امتحان کند. اما موفقیت بسیار کم است. شاید کسانی توانستند از عهده اش برآیند. من تنها 10 درصد شانش موفقیت ارزیابی میکنم.

در شرایط داخل شاید از راه ایجاد گروه سیاسی مخفی، ایجاد تشکل مدنی-سیاسی « نیمه علنی-نیمه مخفی» بتوان فعالیت کرد و اعتماد و محبوبیت آفرید. که نیاز به افراد پخته از نظر سیاسی دارد . متاسفانه جنبش رفع تبعیض آذربایجان فاقد آن است. 
«ینی گاموح» در داخل ایجاد شد میخواست علنی درچهارچوب حکومت فعالیت کند که افرادش در زندانند. تشکل سیاسی علنی درشرایط ایران جایش در زندان است یا مورد اعتماد نیست. پس حرکت علنی سیاسی غلط است.مگر اینکه اختناق تا حد لازم بشکند که بعید است. باید حرکت مخفی سیاسی ایجاد شود. و تشکل های نیمه علنی مدنی. البته این کار هم هزینه دارد. زندان و شکنجه و اعدام. کاری ست که فعالان باید خود نسبت به شرایط موجود جامعه تصمیم بگیرند و وضعیت را بسنجند که آیا توان «فکری-سازمانی» آنرا دارند یا نه. از نظر من مشکل اساسی نه اختناق بل «ضعف دانش و تجربه ی سیاسی»ست.

 توجه کنیم که در شرایط « اختناق-انترنت» هر فرد یا فعال آذربایجانی « رهبر-رهرو» جنبش رفع تبعیض یا «مبارزه ی حق طلبانه ی آذربایجان» است.چه با کارت شناسایی و چه با نام مستعار. معیار تنها «اندیشه» است که باید سنجیده شود.
- درست است حکومت هم در این کار کوشاست و درپی ایجاد گروه-تشکل-فعال مدنی-ارائه ی تئوری های رادیکال-میانه-راست است.
این را فعال مدنی باتجربه میتواند خنثی کند. و باید هم این توان را داشته باشد که از این دامها برهد. و گرنه به درد نمیخورد.
هوشیاری سیاسی-دانش و تجربه ی کافی این دام را میگسلد. 

از نظر من نباید باک داشت که عوامل حکومت در عرصه ی تئوری وارد میشوند. بشوند.باید دقت کرد و دید حرفشان چیست. هرکس چه حکومتی و چه غیر حکومتی می تواند نظر تئوریک خود را در مورد جنبش حق طلبانه ی آذربایجان مطرح کند. جنبش از نظر فکری باید چنان توانا باشد که از عهده ی نقد این چیزها برآید.وگرنه نمی تواند راه بجایی ببرد.

چکار میتوان کرد؟
-انتخاب استراتژی-تاکتیک درست
-کسب فرهنگ دموکراتیک
-ایجاد همبستگی با همه نیروهای رفع تبعیض
-پیوند زدن جنبش حق طلبانه ی آذربایجان با دیگر جنبشها در کل ایران.
-ارتقاء دانش و تجربه سیاسی عملی
-درک ارتباط جنبش آذربایجان با جنبش دموکراسی خواهی و عدالت طلبانه در کل ایران.
-رد تئوریهای رایج ناسیونالیستی و ماجراجویانه .
-وچیزهای دیگر.... که در مقالاتم توضیح داده ام:http://www.iranglobal.info/taxonomy/term/81

شاقول سیاست

سه نوع سیاست موجود:
در جهان سیاست سه نوع سیاست متضاد پیش برده میشود:
1- ساست ماکیاولی- که هدف وسیله را توجیه میکند.(مانند:حکومت ایران-عربستان-داعش-و...)
سیاست رایج سیاست ماکیاولی ست. یعنی «برای رسیدن به هدف انجام هرکاری مجاز است.» یا به عبارت دیگر هدف وسیله را توجیه میکند. و ساده و عامیانه یعنی اینکه« برای رسیدن به هرهدفی باید هر گهی را خورد». جهان سیاست موجود با این فرمول گهی عمل میکند. که ضد انسانی ست.
متضاد آن سیاست «رسیدن به اهداف انسانی ابزار مناسب با هدف انسانی را » پیشنهاد میکند. و میگوید هدف انسانی وسیله ی انسانی لازم دارد نه هر وسیله ای را.
2- سیاست انسانی با شاقول اشک و لبخند کودکان (جنبشهای مدنی-دموکراتها و سوسیالیستها-مردمان ستمکش و...)
3- سیاست «ماکیاولی-انسانی). ترکیب دو سیاست بالا در حرف و تبلیغات-درعمل منهای برخی چیزها همان راه سیاست ماکیاولی ست. (اروپا و همپیمانان و...)

سیاست درست:
ترازو-شاقول-سنگ محک،ودرکل،معیار«درستی ونادرستی» سیاست درجامعه ی ما غم و شادی ، «اشک و لبخند کودکان ایران»است. با جرئت گامی به پیش میگذارم که نه تنها درایران بل جتی در سطح جهانی نیز این شاقول و تراز و معیار درستی و نادرستی سیاست است. 
یکبارنوشته ام، هرجا اشکی برگونه ی کودکی بنشیند باید دانست که به خطا رفته ایم. و برعکس هرجا لبخند و شادی کودکان را فراهم کنیم باید بدانیم که راهمان درست است.
برای درستی سیاست خود باید شاقول و سنک محک داشته باشی. منافع ملی-منافع کشور-نمیدانم منافع چه و چه همه وابسته به غم-و-شادی کودکان است. هرقدمی-درهرزمینه یی- بدون توجه به اشک و لبخند کودکان ایران برداشته شود غلط است.

شاقول سیاست در رابطه با حکومت

شاقول «غم و شادی» معیار انتخاب سیاست درست در رابطه با «مردم» بود.
شاقول سیاست درست دربرابر حکومت «اعتراض همیشگی» است. چه حزب دراوپوزسیون باشد و چه شریک قدرت یا خود دولت تشکیل بدهد. شاقول اعتراض همیشگی به «عملگردهای خودی ودیگران»بایدکاربکند.اعتراض مداوم است.چه در شرایط دیکتاتوری و چه در دموکراسی. چرایش آن است که «رفاه و آسایش و آزادی و پیشرفت مردم را پایانی نیست». 
------
درکل این نظریات را می توانم پیشنهاد کنم:
1- فدرالیسم آری- جدایی نه! شعار استقلال بسیار زود رس است و بدین دلیل ماجراجویانه.اما استقلال طلبان هم آزاد اند.
2- همه ی حقوق آری-ناسیونالیسم نه! مشکل ما کسب حقوق است. با ترکسزم و غیره پیوند فکری، لازم نداریم.
3- آذربایجان آری- جمهوری آذربایجان نه! مسایل سیاسی مربوط به آنطرف آراز تا پیروزی مشکل ما نیست.جز مسایل حقوق بشری و فرهنگی.
4- پیروزی آذربایجان به تنهایی ممکن نیست. پس «پیش به سوی همبستگی با همه ی جنبشهای مترقی در دیگر نقاط ایران». مثل حرکات دموکراتیک-مدنی-دموکراسی خواهانه- رفع تبعیض- عدالت اجتماعی خواهانه و غیره.بدون توجه به ملیت.
5- هر فرد و نیرویی که در ایران حقوق سه گانه ی ما را به رسمیت می شناسد متحد طبیعی ماست(حقوق فرهنگی-سیاسی-اقتصادی).
6- ایجاد همبستگی لازم با استقلال طلبان و چپ و فدرالیستها در چهار چوب استراتژی خود.
7-ایجاد جبهه ی متحد رفع تبعیض آذر بایجان(از فدرالیستها-استقلال طلبان-چپ آذربایجان).درخارج. و موضع گیری مشترک در مسایل عمومی آذربایجان و ایران.
8-همبستگی با تشکلهای مترقی مدنی -سیاسی ملتهای خارجی آری - با دولتها نه!
9- لابیگری مترقی با حفظ استقلال درمجالس دولتهای حامی حقوق بشر-یا جهانی آری -لابیگری ارتجاعی که ناقض استقلال عمل ماست نه!
10- شیوه ی کسب حقوق مسالمت آمیزو خشونت گریز است.
11- از هیچ منبع دولتی نباید کمک مالی دریافت کرد. دولتها تنها می توانند از حقوق بشری ما به صورت معنوی و سیاسی دفاع کنند.
12- عامل اصلی نقض حقوق حکومت است. و کسانی که از نقض حقوق دفاع میکنند. 
13- حقوق را باید با مبارزه ی جمعی به کرسی نشان و به اجرا درآورد.

----------
مقالات مربوط به موضوع:
0-استقلال در سیاست و فرهنگ
1-مبارزۀ برابر حقوقی مسالمت آمیز هم استراتژی هم تاکتیک جنبش آذربایجان
2-تاکتیک جنبشهای ملی-دموکراتیک
3-ایران در آستانه انقلاب دموکراتیک
4-چگونه جنبش ایران پیروز میشود؟
5-شهر خودمختار در نظام غیر متمرکز
6-ملاحظاتی پیرامون آزادی خلقهای تحت ستم
http://www.iranglobal.info/node/38894

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.