4_ گسترش درگیری مذهبی شیعه و سنی 5_ ادامه شهرک سازی و اشغال سرزمین ها کشورهای عربی ... بنظر می رسد که غرب برای ادامه رهبری خود که در جهان چند قطبی؛ علیرغم میل باطنی خودبه سلفی گری که تخم تروریست اسلامی است به عربستان باج می دهد وشاید نقشه این است که مسلمانان را برای کشتار همدیگر ترغیب نماید تا در آینده از دست افرطیون شیعه و سنی راحت شود . راه حل درست از جانب کشورهای منطقه این است که کشورهای خاورمیانه مشکلات خود را از راههای سیاسی حل و فصل نمایند و همچون اتحادیه اروپا به یک قطب بزرگ سیاسی و اقتصادی مبدل شوند.
عربستان هر چند توانسته جبههای متشکل از کشورهای عربی منطقه برای حمله به یمن سامان دهد، اما نظر اغلب کارشناسان این است که آنچه که در یمن در جریان است عمدتا مسابقه قدرت بین ایران و عربستان، به نمایندگی از دو دنیای تشیع و تسنن، برای تفوق (هژمونی) در منطقه خاورمیانه است. این نگرش اما شاید همه واقعیت را توضیح ندهد
بنابر نوشته رادیو فردا :يک سخنگوی نظامی عربستان روز سهشنبه ۱۱ فروردين گفت تنها در صورت «نياز» و ضرورت از نيروی زمينی برای عمليات عليه شبه نظاميان حوثی در یمن استفاده خواهد شد به گزارش خبرگزاری رويترز، احمد عسيری، سخنگوی نظامی عربستان گفته است: عمليات زمينی محدود میتواند در محدوده زمانی و مکانی مشخص انجام شود. اما انتظار نمیرود که يک عمليات زمينی صورت گیرد.اين فرمانده نظامی همچنين گفته که نيروهای ائتلاف به رهبری عربستان تمايل ندارند روی عمليات زمينی متمرکز شوند چرا که میتوان از راههای ديگر به اهداف خود دست یافت.حملات هوايی عربستان و ديگر کشورهای منطقه به مواضع شبه نظاميان شيعه حوثی در حالی وارد ششمين روز خود شده است که اين حملات تاکنون نتوانسته است به بيرون راندن اين شبه نظاميان از مناطقی که تصرف کردهاند منجر شود.
بی بی سی :نخست اینکه، اتحاد و رقابت های سیاسی در منطقه را صرفا خطوط فرقهای شکل نمیدهند. عربستان با حکومت محمد مرسی که اخوان المسلمین را نمایندگی می کرد روابط تیرهای داشت ولی پس از کودتای سال ۲۰۱۳ که منجر به سرنگونی مرسی و روی کار آمدن یک فرد سکولار یعنی عبدالفتاح السیسی شد به سرعت روابط گرمی با مصر برقرار کرد.
نمونه بارز دیگری که نشان میدهد مرز بندیهای منطقه فقط مبنای فرقهای ندارد، اتحاد ایران شیعه با گروههای تندروی سنی از جمله حماس و بخصوص جهاد اسلامی فلسطین است.
دوم اینکه، به نظر برخی از تحلیلگران اصولا سیاست خارجی عربستان بشدت تحت تاثیر سیاست داخلی آن است. این کارشناسان عرب نگرانی اصلی عربستان را وجود اقلیت شیعهای میدانند که بین ۱۰ تا ۱۵ درصد جمعیت عربستان را تشکیل می دهند و در مناطق نفت خیز کشور سکنا گزیدهاند.
این گروه معتقدند اگر خطر به چالش گرفته شدن نظام پادشاهی توسط اقلیت شیعه نبود چه بسا که عربستان چندان رغبتی برای مقابله با نفوذ ایران نداشت.
واقعیت این است که هر زمان این اقلیت شیعه، که متحد طبیعی حکومت ایرانند، سر برآورده و سهمی ار قدرت طلب کنند، بنیان حکومتی که در کنترل دایره محدودی از الیت سعودی است، متزلزل خواهد شد.
از این منظر سرآسیمگی عربستان برای عملیات نظامی در یمن علیه شیعیان زیدی حوثی (پیروان بدرالدین حسین الحوثی که در سال ۲۰۰۴ در جنگ با ارتش یمن کشته شد) قابل درک میشود.
یمن در جنوب عربستان واقع است و نزدیک به ۱۸۰۰ کیلومتر مرز مشترک با این کشور دارد، از این رو حضور چنین نیرویی در زیر گوش و در همسایگی عربستان، آن هم در کشوری چون یمن که چهار راه جریان سلاح از آسیا به آفریقا و بالعکس است، میتواند به شکلگیری یک قیام، حتی مسلحانه، توسط شیعیان عربستان بیانجامد.
علاوه بر این تسلط حوثیها بر کل یمن محققا حمایت ایران را در پی خواهد داشت هر چند که هم مقامات حوثی و هم ایران هر نوع رابطهای را با یکدیگر تکذیب کردهاند.
از این رو وجود یک حکومت تثبیت شده متمایل به ایران آن هم در همسایگی عربستان، خطر بالقوه بر هم خوردن نظام تثبیت شده پادشاهی سعودی و خیزش شیعیان عربستان را بر دارد و این به نگرانی شدید حکومت سعودی دامن زده است.
دیگر کشور های منطقه نیز که به این کارزار عربستان پیوستهاند واقفند که بیثباتی در عربستان، که گرانیگاه حکومتهای طرفدار غرب در منطقه است، چون موجی منطقه را در خواهد نوردید و آنان را نیز بی نصیب نخواهد گذاشت.
اینک عربستان، با کمک متحدانش، با هدف حذف حوثیها و بازگرداندن عبدربه منصور هادی، رئیس جمهور برکنار شده یمن، اقدام به دخالت نظامی در آن کشور کرده است؛ اما قرائن و تجربیات تاریخی نشان میدهد که در این رهگذر عربستان با موانع و پیچیدگیهای جدی روبروست.
اول اینکه، حتی یک نمونه تاریخی از اینکه یک قدرت کلاسیک نظامی توانسته باشد یک نیروی چریکی و نامتقارن را صرفا با حملات هوائی نابود و یا وادار به تسلیم کند وجود ندارد.
در مورد افغانستان نیز ورود نیروهای جبهه متحد شمال و سپس نیروی زمینی ناتو توانست طالبان را از قدرت خلع کند. علاوه بر این، بعد از حدود ۱۴ سال جنگ و ستیز، امروز هم ناتو به هدفش که حذف طالبان بود نرسیده و صحبت از بازگشت آنان و گرفتن سهمی از قدرت در حکومت افغانستان است.
به عبارت دیگر، ضمن اینکه موفقیت عربستان تنها با اتکاء به قدرت هوائی محل تردید است، حتی دخالت زمینی ارتش های کلاسیک، از جمله خود عربستان و مصر، منجر به جنگی نامتقارن، یا بنا به تعریف نظریهپرداز آمریکائی در امور نظامی، کلنل توماس همس (Colonel Thomas Hammes)، جنگ نسل چهارم، میشود که در آن احتمال پیروزی ارتش های کلاسیک بسیار پائین است.
ویتکنگها در ویتنام، طالبان در افغانستان، حزب الله در لبنان و حماس در غزه نمونه هایی هستند که نشان میدهند ارتشهای کلاسیک در جنگ های پارتیزانی پیروز نشدهاند و حداقل در سه مورد اول حتی شکست خوردهاند.
دوم اینکه، خطر دیگری که عربستان را تهدید میکند شکل گیری و تولد القاعدۀ شبه جزیره عربستان و یا جزیره العرب است که مرکز خود را در یمن قرار داده است. شبه جزیره عربستان شامل عربستان سعودی، بحرین، کویت، امارات متحده، و بخشی از عراق و اردن است. گروه مزبور اقدام به ترور محمد بن نایف وزیر کشور عربستان کرد که نافرجام ماند.
سئوال قابل تامل این است که حتی در صورت موفقیت عربستان به حذف و تسلیم حوثیها، با توجه به اینکه بخشی از ارتش یمن که وفادار به رئیس جمهور سابق علی عبدالله صالح است اینک با حوثیها متحد شده، آیا عبدربه منصور هادی قادر خواهد بود نظم را در کشور برقرار کند؟
آیا از خلاء سقوط حوثیها، القاعده حاضر در یمن، که هدفش سرنگونی حکومت پادشاهی عربستان است، بهره نخواهد برد و به عنوان یک بازیگر جدی، مشابه آنچه در سوریه اتفاق افتاد، سر بر نخواهد آورد؟
حتی اگر ارتش عربستان حفاظت از عبدربه منصور هادی و برقراری نظم در یمن را بر عهده بگیرد، آیا درگیر یک جنگ طولانی نامتقارن با بقایای حوثیها و القاعده نخواهد شد، آنچنانکه آمریکا در افغانستان گرفتار آن شد؟
این طور به نظر میرسد که پیروزی عربستان در سرکوب جنبش شیعیان در سال ۲۰۱۱ در بحرین این تصور را در حکومت عربستان ایجاد کرده که همان مدل در یمن نیز قابل اجراست. اما این خطای آشکار محاسبه است.
شیعیان بحرین به سلاح دسترسی نداشتند، در یک جزیره به سر میبردند و هیچ تجربهای در جنگ نداشتند. در حالی که حوثیها تا بن دندان مسلحند و حداقل در ۱۰ جنگ، از جمله علیه حکومت مرکزی یمن و نیز با خود عربستان در سال ۲۰۰۹ شرکت کردهاند.
شاید راه حل مطلوب و منطقی در برابر عربستان مذاکره با حوثیها و ترغیب آنان به شرکت در یک حکومت وحدت ملی باشد. حسین البخیتی از اعضای جنبش انصارالله یمن چندی پیش اذعان کرد که به دلیل در اقلیت بودن شیعیان زیدی در یمن، حوثیها قادر به پیاده کردن نظامی شیعه مانند ایران در یمن نیستند چون شیعیان زیدی حدود یک سوم جمعیت یمن را تشکیل میدهند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید