رفتن به محتوای اصلی

مینا اسدی حکم به سنگسار زنی می دهد
ایران گلوبال، رادیو زمانه و منصور اسانلو باید پاسخگو باشند
21.03.2015 - 10:58

 عفو عمومی قرار می گیرد و از زندان آزاد می شود. طبیعتا یک زندانی نمی توانست که نگهبان زندان خود باشد. گیتی هر گز در سازمان پناهندگی کانادا که با پرونده پناهجویان سرکار داشته باشد؛ کار نکرد ه بود . او پس از ازادی بطور قانونی از کشور خارج شد و هر گز فعالیت سیاسی در خارج از کشور نداشت و ..تنها در یک کنفرانس (غیر سیاسی ) زنان که جنبه پژوهشی داشت ،شرکت کرده بود. در این کنفرانس زنانی هم از ایران بطور رسمی دعوت شده بودند. در سال 60 رژیم بد ترین شکنجه ها غیر قابل تصوری را علیه اعضای سازمان پیکار اعمال کرده بود . گیتی حق داشت که جانش را نجات دهد بدون اینکه موجب دستگیری کس دیگری شود. شما زندگی خانواده ای که این همه زندانی و اعدام داده است را بهم ریخته اید. خانم مینو همیلی لطفا معذرت خواهی کنید ؛ شما را فریب دادند : این اطلاعات را 20 سال پیش حزب کمونیست کارگری نزد مسئولین سازمان پیکار برده بودند و قضیه مصاحبه تلویزیونی وی را طرح می کنند.

به تاریخ 28 ژانویه 2015 مقاله‌ای با عنوان "نگهبان زندان سنندج به پرونده پناهندگان سیاسی در اداره مهاجرت کانادا دسترسی دارد" به قلم خانم مینو هُمیلی توسط آقای امرالله ابراهیمی در سایت ایران‌گلوبال منتشر شد. به دنبال آن، مقالات دیگری نیز در این رابطه توسط ایشان انتشار یافت. این مقالات از جنبه سیاسی خارج بوده و اتهاماتی حقوقی را علیه خانم گیتی شیرزاد در خود داشتند.

اصغرجیلو 

گفت هر مردی که باشد بدگمان

نشنود او راست را با صد نشان

Missing media item.

قبل از اشاره به چند نکته من نیز اقدام دوست گرامی اقای کیانوش توکلی را در  در انتشا ر بیانیه فوق؛ گامی در جهت درست در اصلاح خطایی که رخ داد میدانم و از آن پشتیبانی میکنم. در عین حال اغلب کامنت گذاران محترم تقریبن نکته ای را ناگفته باقی نگذاشته اند و من ضمن ارج گذاری به آنچه که تا به حال نوشته اند، به سهم خود میکوشم به چند نکته دیگری که طرحش ضروری است بپردازم . دلیل این اقدام نه متقاعد کردن مدعیان این پرونده، بلکه ادای سهم خویش در روشنگری و پاک سازی آثار بعضی سمومی است که از فعالیت نامحدود و تنفس آزادانه این پرونده سازان در این فضای مجازی ایجاد شده است.
 1- به رسمیت شناختن "حق سکوت" برای متهمین در دادگاه، در سیستم حقوقی کشورهای امروزین موضوعی شناخته شده است. استفاده از چنین حقی توسط متهم در دادگاهی که برای رسیگی به اتهامات وی بر پا میشود، در امتناع از پاسخگویی به سوالات دادستان و قاضی و حتی امتناع از دفاع، لزومن نمیتواند به عنوان نشانه ویا دلیلی بر گنهکاری و ارتکاب جرم از سوی وی تلقی شود. آقای دریا دل که سهل است حتی هیچ اقیانوس دلی هم قادر نیست هیچ متهمی را دراین کشورها از استفاده ازچنین حقی محروم کرده و یا استفاده از آنرا توسط متهم دلیلی برمجرمیت وی جار بزند. اگر فرض بر این است که صفحات ایران گلوبال دادگاه است و مبتکرین وحامیان این کیفر خواست یکجا مدعی و دادستان و قاضی و هیئت منصفه تشریف دارند، در این صورت اصرار آنان که متهم را به زور وادار به پاسخگویی به اتهامات وارده کنند خود نشانه روشنی از عدم صلاحیت اخلاقی، حقوقی وقانونی برای احراز چنین پستهای خود گمارده ایست. چنین شاکیان و دادستانهای را در دادگاههای واقعی بعد از یکی دو تذکرکوچک از سوی قاضی به خاطر بی احترامی به قانون وحقوق متهم، به وسیله ماموربن گارد دادگاه به بیرون هدایت میکنند واگر کسی از آنها مثل این آقا ناصر دریا دل مقاومت کرده و بر قانون شکنی خویش اصرار بورزد، همانجا بدون درنگ به جرم بی احترامی به قانون و یاغیگری در برابر دادگاهcontempt to the court به کف باز داشتگاه مخصوص دادگاه پرتاب میکنند و سر فرصت تکلیفش را روشن میکنند.
2- کیانوش به آموخته های خود از جامعه دانمارک اشاره کرده است، مشابه این تجربیات برای همه ما کم یا بیش رخ داده است. اما به قول انگلیسیها limits of reasoning همیشه یک مانع اصلی در متقاعد کردن طرف مقابل است. این مانع با هیچ منطق ودلیلی بر طرف نمیشود، اگر به گفته آقای پیروز گیرنده های ضرور در شعور طرف مورد خطاب غایب باشند. در انگلیس با اصطلاح روزمره ای در میان مردم آشنا میشویم به نام Common Sense ، من معادل دقیق و درست فارسی این اصطلاح را نمیدانم ولی مضون کلی آن چیزی در حدود داشتن شعور و قدرت قضاوتی است که مبتنی بر تخصص معینی نبوده و هر کسی بالقوه میتواند صاحب آن باشد ، مگر ساکنین دنیاهای یخ زده در گذشته های دور مشابه این جماعت مدعی.

3-حکایت ما داستان آن شتر و روباه است. گویا روباهی در جنگلی با شتر ی در حال فرار روبرو میشود و دلیل را میپرسد و پاسخ میشنود که مردم شروع به کندن پوست روباه ها کرده اند. روباه میگوید به خود بیا تو شتر ی ، نه روباه. اما شتر میدانست اگر گیر مردم بیفتد تا بیاید و ثابت کند که شتر است، به عنوان روباه پوستش را کنده و کار را تمام کرده اند.ا
ین جماعت بیگانه با common sense ابتدا کسی را به عنوان متهم ولی در واقع مجرم در میان جمعیت با افترازنی ومظلوم نمایی و ننه من غریبم بازی انگشت نما ورسوای عام میسازند، و بعد هم بدون کوچکترین شرمی میگویند، چون وی حاضر نشده به این اتهامات پاسخ بدهد پس جرمش محرز است، و اگر هم حکم تعیین شده از سوی آنها را نمیپذیرد راه باز است، برود شکایت کند وثابت کند که بیگناه است. وقتی آن Common Sense ، با شستشوی مغزی مورد اشاره کیانوش از کله انسانی پاک میشود ویا به بیانی دیگر آن بالا خانا( بالا خانه) اجاره میرود، عاقبت کار نیزهمین است . آیا واقعن اینان نمیدانند که در یک دادگاه عادله این مدعی است که باید گناهکار بودن متهم را به ثبوت به رساند ونه برعکس.
آیا آنها واقعن نمیدانند که نمیشود هم در محضر افکار عمومی بر علیه متهم مفروضی هر اتهامی را جار زد و بعد هم در دادگاه از وی خواست که بی گناهی خویش را ثابت کند، و نام این اقدام ضد اخلاقی و غیر قانونی و ناپسند را هم "دفاع از کرامت انسانی" و"افشای چهره ماموران رزیم و..." معرفی کرد، و کسانی را که به این رویه معترض اند "منگ" و "مزور" و "یاوه" گو و غیره نامید. این تظاهرات روان پریشانه کرداری، بطور کاملی خود را در نزد یکی از بازیگران این معرکه آشکار میکند. خوب اگر بنا باشد نام کور "چراغعلی" باشد، ونام ترور شخصیت" دفاع از کرامت انسانی" پس چرا نام "دریادل" پوششی برای عکس این معنا از اعضای قوم قتله نباشد. چرا که نه؟ اگر حضرتش معترض چنین توصیفی است برود از من شکایت کند وثابت کند که قاتل نیست؟

4-از همان ابتدا کمتر کسی از معترضین روش مدعیان این کیفرخواست قصد ورود به بررسی صحت و سقم اتهامات مطروحه را داشته اند، و اغلب هم تاکید بر این بوده که جای طرح چنین موضوعاتی در مراجع حقوقی است. اما اگر روزی قرار بر بررسی تک تک موارد این اتهام نامه باشد، و در این صفحات ایران گلوبال یک دادگاه مجازی جدی دایر شود، این بنای پوشالی مدعیان با یک تکان کوچک فرو خواهد ریخت، در اینصورت مدعی اصلی که خود را از قربانیان شکنجه معرفی میکند، برای بار دیگر قربانی خواهدشد، اما این بارقربانی خودغرضی ونادانی خویشتن خویش، ویا هم دیگرانی در پشت صحنه. کسی چه میداند؟ 

5-اگر این موضوع صحت دارد که مدعی این پرونده چند سالی است که شکایت خود را از طریق وکیلش دنبال میکرده، و بلوفی در کار نیست ، و وکیل مربوطه نیز شاکی را تاکنون جواب نکرده است، یقین باید داشت که پی گیری چنین پرونده ای هیچ نتیجه حقوقی مثبتی را به نفع شاکی در پی نخواهد داشت. حتی یک وکیل مبتدی هم بر این امر آگاه است که تا قبل از تشکیل دادگاه و ختم آن نمی توان هیچ تبلیغی را در مطبوعات بر علیه هیچ متهمی به راه انداخت.

مینااسدی

 * ترس...توبه...تواب...و تاریخ مصرف* 

تواب می تواند یک روزنامه فروخته باشد ...یا در خیابان دست در دست دختری راه رفته باشد... یا سرخوش از یک اتفاق ساده ،سوت زنان از کنار امام جمعه ای گذشته باشد ، و شرط ادب به جا نیاورده باشد ...و ناگهان خودش را در سلول زندان اسیر دیده باشد و از سر ترس و وحشت و برای نجات جانش پذیرفته باشد که توی صورت هم بندش تف کند .. اصلن می تواند رهبر یک سازمان عریض و طویل باشد ...و یا در یک مبارزه ، با مسلسل و تیر و تفنگ به دست دشمن افتاده باشد و شکنجه را تاب نیاوردو بگوید و توبه کند ودر انکار گذشته ی خود کولبارش را بر دارد و به کشوری دیگر بگریزد و یا سفر کند و از چشم و خشم زخم خوردگانی که با توبه ی او دوست ...رفیق ویا برادر و خواهری را از دست داده اندپنهان بماند و روزگار دردناک و غم انگیزی را در کنج خلوتی بگذراند که هزار بار از مرگ تلخ تر و ناگوار تر است.اما توبه آن سوی شکنجه است...آن سوی سیخ و میخی ست که بر جسم ناتوان آدمی فرو کرده اند که تاب درد را ندارد ...می خواهد بمیرد یکبار بمیرد ، تا از شدت درد ،خواهرش را لو ندهد ... تا هر آنچه را که به او دیکته کرده اند بگوید... و شرمسار تواب شدنش در پستوی لانه های این شهر و آن دیار ،در بدر.. نباشد.تا اگر جرات می کند و چهره نشان می دهد تلاش کند که لکه های تیره ی گذشته اش را به شوید با یک انتقاد از خود ، زندانیان سابق را که هنوز در تبعید هم زیر تیغ جاسوسان رژیم اسلامی هستند یاری دهد . مرگ بر جنایتکارانی که دگر اندیشان را می کشند و از بازماندگان تواب می سازند ...و مزدورانشان را در میان تبعیدیان جاسازی می کنند . اگر شما یک "مینوی همیلی باشید زندانی سیاسی سابق و در جلسه ای شرکت کنید وناگهان تواب همبندتان راببینید که در کمال بی شرمی از بی کسی و بدبختی مخالفان سود می برد و میکروفون "حقوق بشر " در دست ،بر سکوی افتخار سیم و زر ایستاده است چه می کنید ؟ آیا از او نمی خواهید که چمدان گذشته اش را یکبار برای همیشه باز کند و سپس مجلس گردان زندانیان در بند و مادران کشته شدگان باشد ؟ ببینید که نه تنها شرمسار نیست به کشور اسلامی هم می رود و تجدید قوا می کند و بر می گردد . ...نمی گویم که تواب گذشته را برانید ...نمی نویسم که کسی....کسانی را به جرم گذشته ای که خود از آن گریزانند انگشت نشان کنید و می خواهم همه ی مشت ها به سوی رژیم نشانه رود اما چرا حقیقتی که در نوشته های مینو همیلی به روشنی پیداست ،شما را می آزارد و در نوشته هایتان به او شلیک می کنید؟.من هرگز مینو همیلی را ندیده ام اما آنچه که نوشته است و می نویسد و در آن پای می فشارد مرا بیشتر با زد و بندها آشنامی کند. چرا حرف های مینو منطقی نیست؟این که یک زندانی ، تواب یا شکنجه گرش را می بیند و واکنش نشان می دهد، امر تعجب آوری ست
که شما را به دفاع از تواب وا می دارد ؟ پشت پرده ها چه چیز پنهان است ؟
.چرا وقت و انرژی برای سرنگونی تواب سازان نمی گذاریم 
و زخم توابان را پانسمان می کنیم؟ . چه کسانی در میان ما هستند که از بقای رژیم سود می برند؟
"مینوی همیلی"زندانی سیاسی سابق
من حرف هایت را می فهمم و با تو همدردی می کنم و از سکوت تبعیدیان در حیرتم .
مینااسدی...سه شنبه دهم مارس دوهزار و پانزده...استکهلم

نوشته مینا اسدی را کاربری بنام  آزاد عزیزیان در سایت ایران گلوبال گذاشته بود

 

کیانوش توکلی 

Missing media item.مینا اسدی ادعا می کند که هر گز مینو همیلی را ندیده است ؛مثلن او را نمی شناسد ولی با اطمینان می نویسد:«اگر شما یک "مینوی همیلی باشید زندانی سیاسی سابق و در جلسه ای شرکت کنید وناگهان تواب همبندتان راببینید که در کمال بی شرمی از بی کسی و بدبختی مخالفان سود می برد و میکروفون "حقوق بشر " در دست ،بر سکوی افتخار سیم و زر ایستاده است چه می کنید ؟» خانم مینا اسدی چه کسی ؟و کجا؟ تواب همبند مینو میکروفون "حقوق بشر " بر«سکوی افتخار سیم و زر»ایستاده است . مینا اسدی با ابرها سخن می گوید ؛بدون این که مشخص کند ، همبند تواب او کیست و منبع اطلاعاتی ایشان کیست؟ «سکوی افتخار سیم و زر» دیگر چه صیقه ای است ؟ا اگر مینو را نمی شناسد و یا او را ندیده است، چگونه بخود حق می دهد که درسنگسار زن دیگری مشارکت نماید.؟

مینا اسدی می نویسد :«چرا حرف های مینو منطقی نیست؟این که یک زندانی ، تواب یا شکنجه گرش را می بیند و واکنش نشان می دهد، امر تعجب آوری ست که شما را به دفاع از تواب وا می دارد ؟ پشت پرده ها چه چیز پنهان است ؟» ایشان به خود زحمت نداده است که حداقل نظر مخالفین مینو همیلی را بخواند؛ راستش در سیستم مغز شویی این رهبران چپ اندر قیچی ، چیزی که مهم است «نوچه پروری» ؛و نگهداری «باند» و «فرقه» خودی است . مینا اسدی جایی را برای منطق ، بررسی مستقل موضوع باقی نمی گذارد ؛تا دلتان بخواهد کلی گویی می کند ؛ البته بی گدار به اب نمی زنند ، مینا می داند که هر جور هست بایستی مینو را ازز یر ضرب منتقدینش خارج نماید. این بخشی از سیستم مغزشویی و نوچه پروری است. مینو تا ابد بدنبال میناخواهد بود. مینا اسدی همچون آیت الله ها برای مقلدین خود تائیدیه و برای مخالفین مینو حکم سنگسار صادر می کنند. توصیه می کنم یک بار دیگر انشاه ایشان را از ابتدا تا انتها به دقت بخوانید، یک طرف تواب ، شکنجه گر که بر «سکوی افتخار سیم و زر» ایستاده است ؛ بدون اینکه بگوید چه کسی و کجا شکنجه کرده است ؟ در سوی دیگر از مینو همیلی همچون قهرمان تجلیل می شود. اکنون انشاه مینا اسدی آماده شد ه است «باند» در بالاترین منتظر دستور از بالا هستند که فتوا مینا را لایک بزنند و در این سنگسار ضد انسانی شرکت همگانی و جو سازی برای جایگزینی عقل و منطق مهیا شود. ادم بی اختیار به یاد حزب الله ای های دهه شسصت و کتاب سلمان رشدی می افتد که خمینی نخوانده ؛ حکم قتل نویسنده را داده بود.
https://www.balatarin.com/permlink/2015/3/10/3820…

 

امرالله ابراهیمی

Missing media item.سرکار خانم مینا اسدی در این قسمت از نوشته خود هوشیارانه به همه توابینی که بجای نقد از گذشته خویش، "در کمال بی شرمی از بی کسی و بدبختی مخالفان سود می برند و میکروفون "حقوق بشر " در دست، بر سکوی افتخار سیم و زر می ایستند"، حمله می کند و به آنان می گوید : " آیا نمی خواهید که چمدان گذشته‌اش را یکبار برای همیشه باز کنید و سپس مجلس گردان زندانیان در بند و مادران کشته شدگان باشید"؟ دست مریزاد. حرفشان کاملا درست و منطقی است

http://www.azadi-b.com/J/2015/03/post_144.html

 

کیانوش توکلی 

ظاهر قضیه می توانست کوچک و بی اهمیت تلقی شود ولی بتدریج موضوع بسیار مهم شد اگر مجموعه کامنت ها و مقالات در این باره بشماریم چیزی در حدود 200 مطلب می شود با چند ده هزار خواننده... نوشتجات پیرامون گیتی شیرزاد حاوی مطالب بسیار متنوع و آموزنده ای است :

1_ «تواب » این کلمه که ریشه در اسلام دارد و خالق آن جمهوری اسلامی است. سازمان مجاهدین خلق پس از رویدادهای 30 خرداد 60 برای اینکه نیروهایش را از زیر ضرب خارج نماید، بطور مخفیانه به اعضای زندانی خود پیغام داد که خود را تواب جلوه دهند بعبارت دیگر بطور تاکتیکی ازاعتقادات خود دست بشویندو.... این رهنمود درست رهبری مجاهدین در ان تاریخ  کار ساز واقع شد و بسیاری از مجاهدین خلق از زندان رها شدند و اغلب آنان از زندان یکراست راهی خانه های تیمی شدند . این روش بعد ها در زندان جا افتاد . زندانی که پس از بهار انقلاب نا گهان ، با فاشیسم اسلامی (داعش شیعه) روبرو شد. متاسفانه افکار آرمان خواهی انقلابی که حاصل چند دهه افکار شاعران و نویسندگانی افراطی و رادیکالی که هر گز فاشیسم اسلامی را در زندگی خود تجربه نکرده بودند.

شرایط و فضای سیاسی چپ و انقلابی، بگونه ای بود که تمامی سیاسیون چپ و مجاهد و انقلابی توسط این به اصطلاح فرهنگ سازان انقلابی شتشوی مغری شده بودند... «وارطان سخن بگو ...وارطان سخن نگفت ...»زندانی تازه دستگیر شده ،پس از عبور از پیج اوین و گذشت 24 ساعت و قرار گرفتن زیر شدیدترین شکنجه های جسمی وروحی خورد و خمیر می شد و آغاز به سخن می گفت ....اگر در زندانهای شاه ؛ زندانی مقاوم پس از بازجویی ، مورد احترام زندانبان و شکنجه گران خود قرار می گرفتند در زندانهای جمهوری اسلامی بر عکس ....می گویند احسان طبری فیلسوف چپ گرا را داخل کیسه گونی در راهروی زندان اوین گذاشته بودند و هر زندانی که از انجا رد می شد؛ لگدی به طبری می زد....مریم فیروز در فیلمی که از او بجا مانده است ، شرح می دهد که چگونه این زن هشت ساله را شکنجه می کردند..از قصه های زندان این بود که پاسداران ،شخصی را که شبیه یکی از رهبران سازمان پیکار بود را توی خیابان دستگیر می کنند ، بیچاره چیزی در باره سیاست نمی دانست ، چه برسد که رهبر یک سازمان چپ باشد. او را ده روز قپانی زده بودند ، فریاد می زد که بخدا همونی است که شما می گویئد من دبیر اول سازمان پیکار هستم ، بعدا ها لیدر پیکار دستگیر شد و این فرد بدلی را آزاد کردند. وقتی امروز به ویدئوی داعش در عراق و سوریه نگاه می کنیم که چگونه گروگانهای غربی در مقابل دوربین ها عجز و ناله می کنند و سخنانی بر زبان جاری می کنند که داعشی ها از زندانی های خود درخواست کرده بودند..... دوستان عزیز ؛ ایا تا کنون در جایی دیده و یا خوانده اید که غربی ها بجای اینکه داعش را محکوم نمایند، بروند سراغ گروگانهای «تواب» شده که بخاطر نجات جان خود ؛ مجبور شدند که خود را تواب نشان دهند.یعنی جای شکنجه گر و قربانی را با هم عوض می کنند؟ کاری که مینو همیلی انجام داده است، جز این نبود و خودش هم در آخرین نوشته به آن اقرار کرد.

2_در این 36 سال زندانیانی از زندان ازاد شدند و برخی از افرادی که از اعضای مجاهدین خلق و یا عناصری که وابسته به گروههای چپ افراطی و رادیکال بودند، از خاطرات زندان ، سلاحی ساختند برای بد نام کردن رقبای و مخالفین سیاسی خود ، فاجعه تا آنجا پیش رفت که برخی از این افرادتغییر موضع دادند و اکنون علیه سازمان مجاهدین دست به افشاگری می زنند . حتما اصطلاح خیاط در کوزه افتاد را شنیده اید.

ناصر دريادل 

جناب توكلي عزيز من فقط حرف شما را تأييد كردم،
شما فرموديد :( از آنجایی که رسیدگی به اتهامات، تنها در دادگاه صلاحیت‌دار و با حضور متهم یا وکیل او صورت می‌گیرد و افشای اتهامات در خارج از دادگاه و پیش از صدور حکم، بازی با آبروی متهم است، ) 
اين حرف شما يا بار حقوقي دارد يا ندارد!؟ 
و اگر دارد قائدتأ بايد شامل حال همه متهمين باشد ،يعني اينكه هيچ كس حق ندارد در مورد كس يا كساني بنا به هر دليلي دست به افشاگري بزند. حال مي خواهد اين ، افشاگري يك شكنجه شده بر عليه شكنجه گر و يا تواب شكنجه گر باشد، 
قائدتأ با اين حكم هيچ كس حق ندارد تواب و شكنجه گري را كه باعث آزار و اذيت روحي و جسمي اش شده را افشاءكند،
مگر اين كه در ديدگاه شما ،متهم با متهم فرق مي كند . 
دوست عزيزمان آقاي اژدر استنادهبه قانوني در آلمان مي كند ، كه شهروندان حق ندارند از شهر وند معمولي افشاگري كنند،و تنها مي توانند

از مسئولين دست به افشاگري بزنند، اين حرف در زماني درست است كه مثلا من با همسايه ام دعوا كرده باشم، و بالطبع مسئله تنها از طريق شكايت حل و فصل مي شود ، 
ولي ما يعني بيشاز ٥ مليون ايراني در تبعيد نا خواسته يا خود خواسته قرار داريم، و در هر دو صورت عامل اين تبعيد رژيمي است كه تمام هم وغم خود را در برقراري خود به هر شيوه مي داند ، يكي از شيوه هاي ابقاء و ماندگاري رژيم شيوه سركوب و نفوذ عوامل خود در صوف پناهندگان سياسي است ،
و معمولا براي نفوذ از آدمهايي استفاده مي كند كه قبلا سياسي بوده و تواب شده اند 
شناسايي اين افراد و معرفي آنان براي برحذر داشتن فعالين سياسي امري انساني است، 
اين كه خود خانم گيتي شيرزاد شخصأ تاكنون پاسخي به اتهامات خانم هُميلي نداده است ،سوال برانگيز است، واينكه دوستان ايران گلوبالي سابقأ اكثريتي پشت ماست ماليزياسيون اين امر هستند، بيشتر سوال برانگيز تر است ،
خوب سوال دوباره اين است 
آيا اجازه داريم حكم صادر شده فوق را در تبعيد به همه موارد تعميم داد يا خير؟ 
"" چريك ""عزيز براي صحت و سقم قضيه مطرح شده شما را إرجاع مي دهم به نوشته هاي آقاي علي اكبر شالگوني به فرخ نگدار،

کیانوش توکلی 

جناب دریا دل سئوال جالبی را طرح کرد :«اينكه دوستان ايران گلوبالي سابقأ اكثريتي پشت ماست ماليزياسيون اين امر هستند، بيشتر سوال برانگيز تر است » من و دیگر دوستان ایران گلوبال هیج رابطه فامیلی ، شخصی ویا سیاسی با گیتی نداشته ایم . گذشته سیاسی ما درست در مقابل هم بود . اما ما اکثریتی های سابق از گذشته، درس های بسیار آموخته ایم ؛ در کشورهایی که زندگی می کنیم، سعی کرده ایم از میزبان بیاموزیم . اولین جمله ای که شخصا در دانمارک یاد گرفته بودم جمله ای از ولتر بود که نوشته بود :« جانم را می دهم تا تو حرفت را بزنی » در حالی گروههای انقلابی جانت را می گرفتند تا تو حرفت بر خلاف آنان نزنی » دو مین کلمه ای روزانه بار ها و بارها در خیابان، محل کار رو زندگی از این مردم می شنیدم Excuse me بود. سومین کلمه ای یاد گرفته بودم Thank بود. چهارمین مطلبی که فرا گرفتم Investigation بود... بررسی و تحقیق در باره اتفاقات کوچک و بزرگ در خانه و بیرون از آن ...پنجمین مطلب پذیرش واقعیت Accept آری 160 سال پیش 100 نفر آزادیخواه به کاخ پادشاه می روند و خواهان دمکراسی و نظام پارلمانی در این کشور می شوند. پادشاه ؛ خواست ازادیخواهان را Accept می کند. در جریان جنگ جهانی دوم ؛هیتلر دانمارک را به اشغال خود در می آورد ، پادشاه برای اینکه کشور ویران نشود، به خواست فاشیستها Accept اجابت کرد و خود را ظاهرا مخالف نشان نمی دهد ولی مبارزان چپ گرای دانمارکی جنگ پارتیزانی را در مقابل المانی به پیش می برند؛ دانمارکی ها با دادن کمترین کشته ،کشور را از ویرانی حتمی نجات می دهند ...ششمین درس این بود که مشاهده کردم ؛ دانمارکی ها راا بگونه ای تربیت می کنند که فکر نکنند ؛ هیج گهی هستند ... به همین خاطر وقتی این کودکان بزرگ می شوند و دبستان ، دبیرستان ، لیسانس ، فوق لیسانس و دکترا را گرفته و در مقام پرفسوری قرار می گیرد با لباس بسیار ساده ای در مجامع رسمی و خصوصی کنار دستت می نشیند وقتی می پرسی شغلت ؟خیلی ساده پاسخ می دهد «پرفسور» .....آری ما از نسلی هستیم که بدنبال حقیقت هستیم و به همین خاطر از خانم گیتی شیرزاد پوزش خواستیم . این معذرت خواهی ما را کوچک نکرد .بر عکس کله شقی خاورمیانه ای که همواره حقیقت را در انحصار خود می بنید، بازنده دائمی زندگی و سیاست است وآنان چیزی از گذشته نمی آموزند. واقعیت این است که ما نسل انقلابی ها توسط سازمان های سیاسی خود شتشوی مغزی شده ایم ...فروتنی در مقابل این واقعیت و درس گیری از مردمان کشور دمکراتیک ، قادرمان ساخت که بتدریج از این مغز شویی رهایی یابیم ، ... نسل ما ،علیرغم همه فداکاری هایش بد جوری صحنه سیاست در ایران را باخته است . برخی مواقع در فیس بوک اشخاصی پلاکارت بدستی را در شهر های کلن دیگرکشورها می بینم که علیه اعدام ها و زندانیان سیاسی تظاهرات ایستاده می کنند، به چهر هایشان که نگاه می کنی همه ی بالای شسصت سال سن دارند؛ ایا هیج فکر کرده ای که چرا نسل ما این همه جذامی شده است که نتونستیم نسل های جوان تر کشو ررا بدنبال خود بکشیم ...همه ما بازنده شدیم و کلمه «ایران» گره کوری شد که کسی اخر و عاقبت ان را نمی تواند حدس بزند که چه بر سرمردم و کشور خواهد آمد.

  آ.ائلیار 

Missing media item.

 جمعبندی حرکت خود قاضی خواندگان:
1- افشای پرونده بدون حکم مرجع قانونی
2- اتهام زنی 
3-مجرم نشان دادن دیگری
4-آسیب روحی روانی به فرد و خانواده
5- اعمال شکنجه ی روحی به فرد و خانواده
6- نقض حقوق «بشری و قضایی متهم»
7- ضدیت با حق مسافرت به زادگاه 
8- سلب آسایش-آزادی- و ایجاد اختلال در زندگی دیگران.
9-همکاری با سازمانهای اطلاعاتی محل زندگی خود علیه افرادی که «پیش خود مجرم میدانند»-بنا به اعتراف خود.
10- توسل به «فرهنگ عقب مانده و متعفن افشا گری پیش خود» علیه دیگری.
11-سوء استفاده از امکان مطلب گذاری که سایت ایران گلوبال به شرط رعایت حقوق بشری داده - نه با نقض حقوق بشر.
12- ادعاهای عجیب و غریب: «گیتی 10 ماه پس از اعدام شوهرش دستگیر شده بود ؛ چگونه می شد که همسر خود را لو داده باشد؟!»
13- بهم ریختن زندگی خانواده ای که زندانی و اعدام داده است 

14-سازمان دادن اقدامی خرابکارانه در فضای سیاسی ایرانیان. درشرایطی که لازم است همه علیه داعشی های حاکم متحد شوند.
15- انجام موارد بالا در جلو چشم خوانندگان -که خلاف حقوق بشر -اتحاد- انساندوستی و اخلاق دموکراتیک است.

دادگاه پیش خودی ضد دادگاه است. و در جهت انتقام گیری از یک متهم است. دادگاه پیش خودی همه را به جان هم میاندازد. 
«دادگاه پیش خودی راه آدمخواری را میگشاید. »
«افشاگری-دادگاه پیش خودی- مجرم دانستن پیش خودی یک فرد- تشکیل گروه در این راستا -ضدیت با حق سفر به زادگاه- نقض حقوق بشر؛ راه پول پوت ایسم است. که نتیجه اش را - در خلخالی ها دیده ایم- و آدمخواری ست. 
این راهی ست که جمعبندی حرکت شما نشان میدهد. 
بهتر است در کجراهه ی خود اندیشه کنید . این راه مبارزه و آزادی نیست.بل راه ضد مبارزه و آزادی ست.

بهمن محمد زاده

به گمان من خانم همیلی مرتکب یک خطای نابخشودنی شده اند, باید جوابگو باشند. ایران گلوبال, رادیو زمانه و آقای منصور اسانلو نیز باید بهای نادانی و بی کفایتی خود را بپردازند. رازی که همچنان ناگشوده مانده, ناگهانی بودن ضربه ای است که این خانم به متهم و خانواده او وارد کرده اند. آخر چرا این همه سال سکوت کرده بود ند و یک دفعه فیلشان یاد هندوستان کرد. طعمه ای چرب تر از خانم شیرزاد برای دستگاه به اصطلاح ضدجاسوسی شان نیافتند ?

 peerooz 

جناب محمد زاده پرسیده اند " رازی که همچنان ناگشوده مانده, ناگهانی بودن ضربه ای است که این خانم به متهم و خانواده او وارد کرده اند. آخر چرا این همه سال سکوت کرده بود ند و یک دفعه فیلشان یاد هندوستان کرد.". دولت نئو کنسرواتیو استفن هارپر در هفته های اخیر چند لایحه را به مجلس ارایه داده است که همگی بر ضد آزادی های مدنی و ایجاد حکومت پلیسی است. از جمله این لایحه ها لایحه سی - ۴۴ است که حوزه فعالیت های سازمان اطلاعات امنیت کانادا را وسعت داده و شرایط جدیدی را ایجاد کرده است که بر اساس این شرایط میتوان تبعیت کانادایی مهاجرین را ملغی کرد. این لایحه در مجلس کانادا تصویب شده و برای تصویب نهایی به سنای کانادا رفته است. شاید اینها میخواهند تا تنور گرم است نان را بچسبانند.
http://www.counterpunch.org/2015/03/13/police-sta…

کیانوش توکلی

مینو همیلی همچون یک زن ، زن دیگری را همراه با هم حزبی هایتان سنگسارکردید و حالا طلب کار هم هستید. من شخصا این موضوع را تحقیق کردم: اطلاعات ایشان غلط و دروغ است . گیتی 10 ماه پس از اعدام شوهرش دستگیر شده بود ؛ چگونه می شد که همسر خود را لو داده باشد. کلیه اطلاعات سازمان پیکار قبل از دستگیری گیتی برای دستگاه امنیتی ایران فاش شده بود و چیزی نمانده بود که گیتی بخواهد ارائه کند. او هیج کسی را لو نداده بود و به 12 سال حبس محکوم شد که بعداز سه سال مورد عفو عمومی قرار می گیرد و از زندان آزاد می شود. طبیعتا یک زندانی نمی توانست که نگهبان زندان خود باشد. گیتی هر گز در سازمان پناهندگی کانادا که با پرونده پناهجویان سرکار داشته باشد؛ کار نکرد ه بود . او پس از ازادی بطور قانونی از کشور خارج شد و هر گز فعالیت سیاسی در خارج از کشور نداشت و ..تنها در یک کنفرانس (غیر سیاسی ) زنان که جنبه پژوهشی داشت ،شرکت کرده بود. در این کنفرانس زنانی هم از ایران بطور رسمی دعوت شده بودند. در سال 60 رژیم بد ترین شکنجه ها غیر قابل تصوری را علیه اعضای سازمان پیکار اعمال کرده بود . گیتی حق داشت که جانش را نجات دهد بدون اینکه موجب دستگیری کس دیگری شود. شما زندگی خانواده ای که این همه زندانی و اعدام داده است را بهم ریخته اید. خانم مینو همیلی لطفا معذرت خواهی کنید ؛ شما را فریب دادند : این اطلاعات را 20 سال پیش حزب کمونیست کارگری نزد مسئولین سازمان پیکار برده بودند و قضیه مصاحبه تلویزیونی وی را طرح می کنند. مسئولین پیکار در پاسخ می گویند ما از همه قضایا با اطلاع هستیم و گیتی کسی را لو نداده است .. اگر شما مدارکی خلاف ادعای مادارید را طرح نمائید . مسئولین حزب کمونیست کارگری می روند و هر گز بر نمی گردند(اگر مدرکی داشتند بر می گشتند) و حالا چرا پس از 30 سال شما همین اطلاعات را تکرار می کنید. واقعا نمی دانم چرا؟ اصلن چگونه به خود حق می دهید که سازمان ضد جاسوسی ایجاد کنید، چه سازمان و یا ارگان و یا دولتی شما را مامور این کار کرده است؟ چه کسانی صلاحیت امنیتی شما را تضمین می کند؟ ابزار اطلاعاتی شما چیست؟ کدام منابع اطلاعاتی در اختیار تان است و دهها سئوال دیگر که شخص شما را قبل از همه زیر علامت سئوال قرار می دهد؟ با توجه به این که انبوهی از مشکلات و مسایل مردم ایران را در رنج و درد روزانه قرار داده است و داعشی های سنی و شیعه یکی سر می برد و آن یکی اعدام می کند ؛در حالی که جهان در لبه یک جنگ جهانی قرار گرفته است وهزاران مسئله سیاسی دیگر ..... آری جامعه و فضای سیاسی ایران نیازمند یک نوع اتحاد عمل در مقابل داعشی های وطنی هستند که همه توان نیروهای مخالف صرف افشاگری علیه فاشیسم مذهبی و بسیج مردم در یک راستا ودر جهت تغییر وضعیت موجود قرار گیرد ؛ جنابعالی با طرح موضوعات بی اهمیت ، کهنه و انحرافی و.... بدون اینکه بدانید اقدامی خرابکارانه در فضای سیاسی اپوزیسیون را سازمان داده اید، تا شهوت سیری ناپچذیری «من » را به اثبات برسانید.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.