رفتن به محتوای اصلی

حکومتی که به عمر درازش ایمان ندارد
10.01.2011 - 18:32

مادر ممنوع، آغوش ممنوع، نفس ممنوع

به این دو صورت ناز نگاه می کنم و باور می کنم فردا همین دو کودک در کلاس های درس، پوزخند می زنند به معلمی که بخواهد به آنها یاد بدهد: «بهشت زیر پای مادران است» .

چشم های این دو کودک خودش کلاس کلاس درس است برای تمامی معلم های ریا و دروغ یک نظام آموزشی تا زمانی که برای کودکان دیکته ای را سرمشق می کنند که این دو کودک تمامش را از بر هستند. برای فرزندانِ نسرینِ ستوده، بهشت خودِ نسرین است. بهشت، مادرِ همین دو کودک است که اتفاقا نه به خاطر ابراز عقیده اش بلکه به خاطر دفاعی ستودنی از کسانی که برای عقیده شان زندانی شده بودند، اینک به یازده سال حبس و بیست سال محرومیت از وکالت محکوم شده است.

حکومتی که معنای دلتنگیِ کودک برای مادر را نفهمد، بی شک با هر حکم بلندی، عمرِ خود را کوتاه می کند. این دو کودک دلشان می خواهد مثل همه ی کودکانِ دیگر مادرشان راگرم در آغوش بگیرند و سرشار از عشق شوند، اما مادر به جرم دفاع از حقوقِ انسان، درگیرِ مشتی احکامِ غیرِ انسانی شده است و اینک آغوش ممنوع.

حکومتی که به عمر درازش ایمان ندارد مدام برای معترضانش حکم درازِ ممنوعیت و محرومیت صادر می کند. یک بار زید آبادی به ممنوعیت مادم العمر از فعالیت سیاسی و روزنامه نگاری، یک بار برای ژیلا بنی یعقوب سی سال محرومیت از روزنامه نگاری، فردا برای جعفر پناهی بیست سال محرومیت از کارگردانی و امروز برای نسرین ستوده بیست سال محرومیت از وکالت. مادری که پیغام فرستاده بود به خاطر مسئولیت های مادرانه در قبال دو فرزند خردسال اش، اعتصاب غذای خود را شکسته است حالابه مدت یازده سال ممنوع از همین مسولیت مادرانه می شود.

اگر در برابر احکام بی رحمانه و مضحکی که برای ده ها سال آینده ی هنرمندان و روزنامه نگاران و وکلا تصمیم می گیرند کاری نکینم، فردا همین دو کودک یقه ما که آغوش مان برای کودکان مان میها است را خواهند گرفت و خواهند پرسید، چرا وقتی دنیا به حکم محرومیت بیست ساله پناهی واکنش نشان داد، سینماهایی ایرانی که فیلم های هنرمندانِ غیر متعهد را به نمایش می گذارد هنوز صندلیِ پر برای نشستن دارد و فیلم اخراجی های ده نمکی لابد باز هم در لیستِ پرفروش ها می رود؟ چرا وقتی ژیلاها و زید آبادی ها را سی سال از روزنامه نگاری محروم کردند، موج به راه نیانداختیم تا دنیا خبردار شود که یک حکوکت برای عمر باقیمانده ی روزنامه نگاران ایرانی تصمیم گرفته است تنها به جرم نوشتن.؟ فردا همین دو کودک از ما خواهند پرسید چرا نگاه های ما را به دنیا مخابره نکردید تا بدانند مادرمان اعتصابش را شکست که ما را در آغوش کشد اما اینجا در زندان بزرگی به نام ایران برای یک مادر چنین نقشه ی شومی کشیده اند که وقتی به خانه بر می گردد نیمای سه ساله او دیگر کودک نیست ، نوجوانی چهارده ساله است و دخترش مدرسه را تمام کرده است با خروار خروار فاصله و سوال……….

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
http://masihalinejad.com

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.