رفتن به محتوای اصلی

مخالفت و مقابله مردان با خشونت علیه زنان ؛ شرط جدی توسعه مبارزه
04.03.2015 - 20:54

بیش از یک قرن از مبارزه زنان ایران برای دستیابی به آزادی و برابری میگذرد . اولین فعالیت علنی و بیرونی زنان برای بهبود وضعیت خود و در جستجوی برابری و رفع تبعیض ؛ شرکت در تحولات سیاسی انقلاب مشروطیت بود . آنان با احساسات ملی گرایانه و حس میهندوستی در دفاع از انقلاب مشروطه  ؛ هم با شرکت در تظاهرات اعتراضی و مبارزه مسالمت آمیز و هم با  شرکت در انجمن های مخفی و سازماندهی های عملیاتی با پوشیدن لباس مبدل ــ لباس مردانه ــ به مبارزه مسلحانهِ انقلابیون مشروطه ؛ یاری رساندند .

بعد از آنهم تا بامروز ؛ مبارزه زنان برای دست یابی به آزادی و حقوق برابر همواره جریان داشته است . اما مبارزه مسلحانه زنان در دهه 50 در کنار مردان همرزمشان از دوره های درخشان مبارزات آنان میباشد . علاوه بر آن ؛ حماسه مقاومت و جان بازی زنان در دهه 60 یعنی در دوره ای که ارتجاع دینی بیرحمانه و با شقاوت تمام با شکنجه ؛ تجاوز ؛  اعدام و تیرباران مخالفین ؛ کمر به نابودی و قلع و قمع آنان بسته بود ؛ از برگهای زرین تاریخ مبارزاتی زنان ایران است .

همچنین نقش آفرینی زنان در اعتراضات 88 یکی از پر خروش ترین عرصه های مبارزاتی زنان برای آزادی بود . در این اعتراضات زنان دلیر ایران در صفوف مقدم نبرد ؛ هر خیابان و کوچه را به دژی پولادین در مقابل یورش نیروهای سرکوبگر رژیم تبدیل کرده بودند ؛ اگر چه شور بختانه این شکوهِ پایداری و مقاومت ؛ بخاطر خیانت و نا پیگیری اصلاح طلبان به بار ننشست .

اما حتی اگر این سابقه مبارزاتی درخشان و طولانی ــ یکصد ساله ــ زنان را نادیده بگیریم ؛ صرف حضور گسترده و سرا پا شور آنان و بعضا" هدایت و سکانداری جنبش اعتراضی سال 88 در مقاطعی ــ که مردم و جوانان کشور خود شاهد آن بوده اند را در نظر بگیریم ــ ؛ نشان میدهد که زنان و دختران دلیر کشور بخش مهم و غیر قابل جایگزینی در جنبش ملی برای دست یابی به دمکراسی و حق حاکمیت ملی هستند . بخشی که تا پیش از این ؛ ابعاد رشد و ثبات قدم اش در مبارزه آزادیخواهانه مردم ایران ؛ چندان جدی گرفته نشده بود .

وقتی از مبارزه زنان در این 36 سالی که از عمر نکبت بار این رژیم گذشته است صحبت میکنیم ؛ نباید رنج ؛ مبارزه و پایداری مادرانِ جانباختگان دهه 60 ؛ مادران خاوران ؛ مادران شهدای اعتراضات 88 ؛ مادران پارک لاله و ..... مادرانی که طعم جنایات خونبار این رژیم را چشیدند و در مبارز علیه استبداد با تمام وجود خروشیدند ؛ را فراموش کنیم .

بنابراین کم بها دادن به مبارزه و حضور اجتماعی و سیاسی زنان که صرف حضور و عاملیت اجتماعی شان ؛ خود بزرگترین دلیل انکار و نفی این نظام دینی است از خطاهای غیر قابل جبران محسوب میشود ؛ امری که چشم انداز رهائی و آزادی مردم ایران را مبهم و مخدوش میکند . واقعیت این است که زنان طغیانگران اصلی جامعه ایران و نیمه عاصی تر جامعه ؛ علیه ظلم و بیداد نظام هستند ــ بعدا" در این باره بیشتر توضیح میدهم ــ .  

 

الف ــ جنبش رهایی زنان بخشی از مبارزه آزادیخواهی مردم :

واقعیت این است که دیدگاه نابرابر نسبت به زن و درجه دو دیدن او به لحاظ تاریخی و در جهان سرمایه داری ؛ ناشی از روابط استثماری از یکسو و نقش نابرابر زن در این مناسبات از سوی دیگر میباشد ؛ که  درجه دوم دیدن زن از نقش نابرابر او در امر تولید ناشی میشود . حس تملک نسبت به زن هم بخشی از اخلاقیات ضد انقلابی و استثماری ناشی از روابط تولیدی بهره کشانهِ سرمایه داری است . بنابراین  نابرابر دیدن زن و مرد ؛ تضادی است طبقاتی و تاریخی که با مبارزه علیه استثمار و نابرابری ــ قدرت های حاکم عامل اصلی اند ــ و با شرکت هر چه بیشتر زنان در این مبارزه قابل حل است .

اما فاشیسم دینی حاکم بر ایران به تبعیض و نابرابری زنان ؛ مشروعیت دینی و قانونی بخشیده است ؛ یعنی عامل اصلی زن ستیزی و تبعیض علیه زنان ؛ ایدئولوژی دینی حاکم بر کشور است ؛ بعبارتی  آزادی و برابری زن در ایران در گرو نفی نظام ولایت فقیه و زمامداری فقها در کشور ؛ نهفته است . ولی فقیه نظام در 30 فروردین 1393 در دیدار با جمعی از زنان حکومتی میگوید : " اگر میخواهیم نگاه ما به مسئله زن سالم ؛ منطقی ؛ دقیق و راهگشا باشد ؛ باید از افکار غربی در مسائلی نظیر اشتغال و برابری جنسی ؛ کاملا" فاصله بگیریم " .

ولی فقیه نظام همچنین میگوید : " بر خلاف برخی دیدگاهها اشتغال مسئله اصلی زنان نیست ؛ بلکه سلامت خانواده اولویت اصلی زنان است که باید به آن پرداخته شود " . بنابراین همانطور که می بینید خامنه ای میگوید برابری جنسیتی با جوهر اسلام مغایرت دارد ؛ یعنی تبعیض و نابرابری زن از پایه های این نظام دینی میباشد

در عین حالیکه کاملا" روشن است که ؛ سرکوب و تحقیر زنان در این رژیم روی دیگر سکهِ سرکوب و تحقیر کل جامعه است . یعنی هر زمانی که رژیم به سیاست ارعاب بخشی در جامعه نیاز داشته باشد ؛ زنان اولین و در دسترس ترین قربانیان این برنامه جنایتکارانه و ضد مردمی بوده و هستند و آنان با بهانه واهی بد حجابی مورد سرکوب ؛ اذیت و آزار و اسید پاشی قرار میگیرند . ضمن اینکه آخوندها برای ابدی و مقدس  نشان دادن  منافع سلطه گرایانه و استثماری خود ؛ با استفاده از احکام و قوانین شریعت  آخوندی به باز تولید خشونت علیه زنان و تشدید آن می پردازند .

بنابراین تبعیض جنسیتی و سرکوب علیه زنان به بهانه واهی و مسخره بد حجابی قبل از هر چیز ؛ یک مسئله سیاسی است که بقا و منافع نظام دینی به آن گره خورده است . مگر غیر از این است که تعرض به زنان به بهانه بد حجابی با هدف مرعوب کردن کل جامعه صورت میگیرد . درست بهمین دلیل مبارزه و مقاومت زنان در مقابل سرکوب رژیم ؛  نقش برجسته ای در تضعیف و سرنگون شدن این نظام ضد بشری دارد . بنابراین با قاطعیت میتوان گفت شکست و یا پیروزی زنان در این نبرد به سرنوشت همه مردم ایران و از جمله مردان هم مربوط است .

بنابراین وقتی که تبعیض ؛ بی حقوقی ؛ سرکوب و تحقیر علیه زنان ــ مانند دیگر مشکلات جامعه ــ ؛ مسئله ای سیاسی است و نه فرهنگی ــ نه اینکه عامل فرهنگی و از جمله نگرش مردسالارانه در نگاه جنسیتی و تبعیض علیه زنان بی تأثیر باشد ؛ بلکه عامل اصلی نیست ــ ؛ که بوسیله طبقه حاکم حفظ و باز تولید میشود ؛ پس برای رهایی زنان و ایجاد  تغییر و تحولی در این وضعیت  ؛ قبل از هر چیز باید این نظام پاسدارِ تبعیض و بیحقوقی زنان را ؛ سرنگون نمود .

از طرفی دیگر از آنجا که تبعیض و نابرابری علیه زنان در ایران یک امر رسمی ؛ قانونی و دولتی است و در عرصه سیاسی ؛ کلیت نظام دینی حاکم در برابر زنان میهن مان قد بر افراشته است . پس  با تعدیل این و یا آن قانون و ماده از قوانین مدنی و مجازات اسلامی امکان ندارد گرهی از مصائب و مشکلات زنان گشوده شود . ضمن اینکه تعدیل و انسانی تر کردن قوانینی که بر اساس شریعت آخوندی و احکام فقه تنظیم شده غیر ممکن است. بنابراین تنها با رفتن و سرنگون شدن این نظام دینی است که راه برای برابری و آزادی زنان هموار میشود .

بعلاوه از آنجا که خصلت اصلی جنبش رهایی زن ؛ مبارزه و رویاروئی با نظام مرد سالار است ؛ بنابراین رویاروئی با قدرت و ساختار استبدادی نظام دینی ؛ ساختاری که مولد نظام مرد سالارانه و انواع تبعیض علیه زنان در جامعه است ؛ به وظیفه اصلی زنان ایران تبدیل میشود . کما اینکه زنان با شرکت گسترده و تمام عیار در اعتراضات سال 88 نشان دادند که مبارزه برای آزادی و رهائی زنان جزء جدا ناپذیر مبارزه دمکراتیک مردم ایران است .

یعنی عامل اصلی که باعث شد زنان ایران گسترده تر ؛ بی باک تر وارد این عرصه ــ اعتراضات سال 88 ــ شوند و بعضا" در صفوف اول این اعتراضات حاضر شده و برای تداوم آن خود را بهر آب و آتشی بزنند ؛ آن بود که آنان راه رسیدن به مطالبات برابری طلبانه خود را در پیوند یابی با مبارزه سراسری مردم ایران یافته بودند .

خلاصه اینکه جنبش رهایی زنان بخشی از جنبش اجتماعی و انقلابی مردم ایران و آنهم بخش جدا نشدنی از این مبارزه میباشد . یعنی سرنوشت زنان ایران چون دیگر آحاد مردم به سرنوشت این رژیم گره خورده است . کما اینکه انقلاب آزادیخواهانه مردم ایران هم بدون عنصر رهایی زن و حضور فعال و تمام عیار زنان به اهداف خود نخواهد رسید . یعنی انقلاب و سرنگونی این نظام وظیفه اصلی و موضوع کار همه مردم ایران ــ زنان و مردان ــ میباشد .

بنابراین همانگونه که زنان برای پایان دادن به تبعیض ؛ سرکوب و تحقیرها و دستیابی به برابری حقوقی خود لاجرم باید با جنبش ملی و سراسری ــ جنبش آزادیخواهانه مردم ایران ــ پیوند یابند ؛ مردان آزادی خواه ایران هم نمی بایست در مقابل سرکوب و تعرضات لجام گسیخته اوباشان و مزدوران حزب الهی در خیابانها به زنان و دختران ایران بی تفاوت بمانند و باید زنان را در مبارزه شان برای آزادی و برابری  یاری نمایند .

بخصوص که ؛ این رژیم با کنترل زنان و درجه دوم نگهداشتن آنان ؛ کنترل مردان ایران و هویت آنان را نیز در چنگ خود گرفته است . مگر غیر از این است که این نظام برای مردان هم مشخص میکند که چند فرزند داشته باشند ؛ دختران آنها چه بپوشند و چه نپوشند ؛ کی ازدواج کنند ــ در 9 سالگی و یا بزرگتر که شدند ازدواج کنند ــ ؛ زنان شان باید بچه داری و خانه داری کنند و یا می توانند دنبال اشتغال هم باشند؛ مردان به تنهایی باید نان آور خانه باشد ؛ مردان خانه باید وظیفه نگهبانی از زنان و دختران خانواده را بعهده داشته باشند و بر پوشش آنها نظارت کنند و ......

 

ب ــ مردان نباید تماشاگرِ ساکتِ سرکوب زنان باشند :

اگر چه فشار و سختی های وارده بر زنان ؛ در راه مبارزه با این رژیم در مقایسه با مردان بسیار بیشتر بوده است اما علیرغم آن ؛ زنان هر گز تن به تمکین و تسلیم نداده و به مقاومت خود برای در هم ریختن باید و نبایدهای رژیم در مورد رعایت حجاب و سایر ممنوعیت ها همچنان ادامه داده و میدهند و برای تغییر زندگی خود و جامعه شان از هر نوع فداکاری و مایه گذاری دریغ نمی ورزند .

واقعیت این است که زنان دلیر ایران در جریان مقاومت و مبارزه علیه دیکتاتوری شاه و بخصوص شیخ همواره از انگیزه های بیشتری برای مبارزه برخوردار بوده اند . در گذشته هم از آنجا که زنان سرنگونی دیکتاتوری شاه را لازمه هر تحولی در سرنوشت خود میدانستند ؛ از مبارزه سیاسی و تشکیلاتی علیه رژیم با شور و فداکاری پشتبانی میکردند و همه امکانات خود را در این راه می نهادند .  

 پیوستن زنان به سازمان های انقلابی در رژیم گدشته و حضور شجاعانه آنان در اعتراضات اجتماعی در این رژیم در واقع پاسخ دندان شکن زنان قهرمان ایران به تحقیر و تبعیضی است که دیکتاتوریهای شاه و شیخ بر آنان اعمال کرده و میکند . زنانی که استعداد راهگشائی ؛ فداکاری و ثابت قدمی شان در امر مبارزه می تواند برای روشنفکران بی عمل و مدعیان حرافِ مبارزه صد درس آموزنده در بر داشته باشد ؛ زنانی که همه روزه قوانین و احکام ارتجاعی رژیم را به تمسخر میگیرند و موقعیت برابر خود با مردان را به ذهنیت جامعه مرد سالار ایران ؛ تحمیل میکنند .

مگر نه این است که سرکوب و تحقیر همه روزه زنان برای محدود کردن حضور اجتماعی و ممانعت از ایفای همین نقش کنشگری اجتماعی و سیاسی است ؛ مسئله ای که بی توجهی بآن در نهایت به رکود و سکون مبارزه سراسری و جنبش اعتراضی منجر میشود . پس مقابله مردان با خشونت علیه زنان و تلاش و مداخله برای جلوگیری و توقف این چرخه توحش ؛ از پیش شرطهای ضروری توسعه مبارزه علیه رژیم میباشد .

بنابراین بدلیل پیوند اجتناب ناپذیر مبارزه زنان برای رهایی و مبارزه آزادیخواهانه سراسری ؛ مردان ایران موظف اند که همگام با زنان آگاه و مبارز به مقابله با نظامی که خشونت علیه زنان را تشویق و ترویج میکند ؛ بپا خیزند و زنان را در مبارزه آرمان خواهانه شان تنها نگذارند . یعنی مبارزه زنان برای آزادی و برابری ؛ مبارزه مردان هم هست .

وقتی که مبارزه زنان علیه قید و بندهای ارتجاعی رژیم بخشی از مبارزه آزادیخواهانه همه مردم ایران میباشد ؛ خیر اعتراضات اجتماعی و توسعه مبارزه سراسری مردم ایران حکم میکند که مردان مبارز و آزادیخواه ایران به موازات مبارزه سیاسی و اجتماعی با این رژیم ؛ با صدای رسا و بیانی روشن از منافع جنسیتی حاصل از این ساختارِ ضد زن فاصله بگیرند و صف خود را از مزاحمان و متجاوزین خیابانیِ زنان جدا کنند و نشان دهند که با آنها نیستند و با کار آنها مخالف اند . و آشکارا و با نمایش علنی ؛ با سرکوب و خشونت علیه زنان به اعتراض برخیزند و خواهران خود را در چنگال سرکوبگران وحشی و اسید پاشان حزب الهی ؛ تنها نگذارند .

اگر این همدلی و همراهی با زنان در مقابله با سرکوب نباشد و تنها شاهدی ساکت بر زخم های رژیم بر تن و روان آنان ــ تنها به جرم زن بودن ــ باشیم ؛ نه تنها  به روحیه هماردی با رژیم کمک نکرده ایم و کمک نکرده ایم که جسارت اجتماعی اوج بگیرد ؛ بلکه به دامن زدن رخوت ؛ سستی و سکون بر سراسر مرز پر گهر نیز کمک کرده ایم . باور کنید بدون حمایت علنی و عملی از زنان در مقابل آزار و اذبت روزانه آنان در خیابانها ؛ چرخه لعنتی خشونت علیه آنان هر گز متوقف نخواهد شد .

بنابراین مردان ایران در کنار زنان ؛ باید با هر نوع خشونت کلامی و فیزیکی سرکوبگران رژیم علیه زنان مقابله کنند و هنگامی که شاهد حمله و هجوم و خشونت و آزار علیه زنان در خیابانها و اماکن عمومی هستند ؛ نباید تنها شرم زده چشمان خود را بر وحشیگریهای اراذل و اوباش بسیجی و پاسدار ببندند ؛ بلکه باید با اقدامی عملی بدفاع از آنان بر خیزند ؛ چرا که این زور و خشونت عریان است که بقاء حکومت آخوندها را تا همین امروز ممکن کرده است .

 

...... زنان شجاع تر و از خود گذشته تر از مردان وارد صحنه مبارزه و رویاروئی با رژیم میشوند

زنان ایران پس از سالها سرکوب و آزار و اذیت مستمر توسط انواع گشت های سرکوبگر رژیم در خیابانها و متقابلا" مقاومت در برابر ضرب و جرح و اسید پاشی مزدوران حزب الهی  و ..... ؛ به تجربه راههای مقابله با خشونت و مقاومت در برابر اوباشانِ سرکوب گر را آموخته اند . بهمین خاطر برای حضور در تجمعات و اعتراضات خیابانی از اعتماد به نفس بیشتری نسبت به مردان ــ که با درگیریهای اینچنینی کمتر روبرو میشوند ــ  برخوردارند .

 بعبارتی زنان آزموده تر و با تجربه تر از مردان برای مقاومت و رویاروئی با نیروهای دشمن هستند و با ثباتِ قدم بیشتری دل خود را به دریایِ پر طوفانِ آزادی و رهائی مردم ایران میزنند . علاوه بر این ؛ آنها  دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند تا بخاطر آن ؛ محافظه کار باشند و با ترس و تردید وارد صحنه مبارزه با رژیم شوند .

بهمین خاطر بود که در اعتراضات سال 88 آنان شجاع تر و بی باک تر از مردان صحنه گردان نبرد با نیروهای رژیم بودند . بعلاوه مادرانِ داغدار عزیز و قهرمان را بنگرید ؛ که چگونه در برابر دستگیری ؛ شکنجه و اعدام فرزندانشان ساکت نمی نشینند و بی باکانه در راه دادخواهی آنها گام بر میدارند .

همین زنان شجاع میهن بودند که با حضور شجاعانه و پاکبازانه خود در اعتراضات سال 88 علیرغم  ناکامی و به محاق رفتن قیام اعتراضی مردم ؛ فضای جامعه ایران را متحول کردند و باعث شدند که امید به تغییر در میان ایرانیان از جوشش باز نایستد . بهمین خاطر است که جامعه ایران امروزه ؛ پیش از هر زمان دیگری برای پذیرش یک رفرم و تغییر بنیادی در جهت تغییر و نگاه مثبت به زن ؛ آماده شده است .

در خاتمه من یقین دارم که آخوندها و سردمداران جنایتکار این رژیم بهیچوجه نمی توانند گریبان خود را از بیداد و ستمی که در این 36 سال بر زنان و دختران میهن مان روا داشته اند ؛ برهانند . دیر نیست که انفجار خشم زنان دلیر و نیرو و پتانسیلی که در آنان ذخیره شده است به سیل بنیان کنی بدل میشود که دودمان سیاه نظام زن ستیز را ؛ از ریشه بر میکند .

8 مارس ؛ روز جهانی زن به همه زنان و دختران عزیز و گرامی ایران ؛ به مادران جانباختگان دهه 60 ؛ به مادران خاوران ؛ مادران شهدای قیام 88 و مادران پارک لاله و ..... ؛ مبارک و گرامی باد .

 

05.03.2015

14 اسفند 1393

arezo1953@yahoo.de

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.