بسمه تعالی
نمایندگان و مسئولین علیه معلمان و اسلام
چندی قبل فشار فقر، سختی معیشت و احساس مسئولیت ، نمایندگان کانون های صنفی معلمان تهران ، همدان و کردستان را وادار به قبول زحمت سایر معلمان نموده و آنان را به مجلس کشاند تا با اعضای کمیسیون آموزش و تحقیقات و سایر نمایندگان دیداری داشته باشند و امضا های معلمان زحمتکش همدان را که به صورت یک طومار 13 متری جمع آوری شده بود و خواستار توجه بیشتر به مسایل آموزش و پرورش و بهبود معیشت معلمان و رفع تبعیض بودند به رئیس مجلس و کمیسیون مربوطه تحویل دهند.
آقای تاج گردون که همان روز به ریاست کمیسیون تلفیق انتخاب شده بود اظهار داشت که از مسایل و مشکلات معلمان با خبر است ولی اگر طومار 130 متری هم بیاورید در بودجه تغییری ایجاد نمی کند.
آقای باهنر نایب رئیس مجلس مشغول استراحت بودند. منتظر می مانند تا بیدار شود . پس از اتمام انتظار موقعی که از اتاقشان خارج میشوند حتی چند لحظه نیز به شنیدن سخنان معلمان اختصاص نمی دهند و با بی اعتنایی و کاملا تحقیر آمیز دور میشوند.
آقای زاهدی رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات هم با فریاد شروع به گفتن بد و بیراه به دولت تدبیر و امید می کنند و ادامه می دهند که شما این دولت را سر کار آورده اید و حالا هم حقوقتان را از این دولت …….. بخواهید.جناب آقای لاریجانی ریاست محترم هم در مجلس حضور نداشتند. طومار را مسئول دفتر ایشان نیز قبول نکردند. آقایان محجوب ، توکلی ، نعیمی ، ندیمی ، سلطانی و چند نماینده ی دیگر نیز اظهار داشتند که مجلس دستش بسته است.
نمایندگان مجلس حتما در فیلم امام علی (ع) شاهد بودند که ممانعت مسئولین مسجد از ورود زارعین به مسجد جهت دیدار با خلیفه حضرت علی(ع)، بعلت بوی بد و تمیز نبودن پاهایشان منجر به واکنش سریع بزرگان شد و از زارعین عذر خواهی کرده و آنها را به درون مسجد رهنمون شدند و بزرگان قول دادند که خودشان حصیرهای مسجد را خواهند شست و کسی از حضور زارعین بصورت تحقیر آمیز دور نشد!
معلمان که از بی عدالتی ها، ظلم ها ، زورگویی ها و تبعیض های بسیار وحشتناک در مورد خود بسیار گله مند و خشمناک هستند و در برابر این همه حق کشی های بی سابقه بیش از 25 سال سکوتی علی وار کرده اند و این روزها تحت تاثیر اخبار و تحلیل های منتشر شده در رسانه ها برای معاون اول پاک ترین دولت قرار دارند متوجه میشوند که بسیاری از مسئولین دست به دست هم داده و ناجوانمردانه اکثر مزایا و دریافتی های معلمان را حذف کرده و در عوض توانسته اند حقوق 15 میلیون تومانی خود را تا 40 میلیون تومان افزایش دهند. این افراد که از مدیران عالی رتبه نهاد ریاست جمهوری در دولت
احمدی نژاد بودند در حیطه کاری روزمره ی خود اگر در جلسه ای هم شرکت می کردند برای خود مبالغی را در نظر می گرفتند. آقای اشرفی اصفهانی از 800 مورد پرونده های این چنینی مربوط به دولت نهم و دهم و همچنین از تخلفات دو نماینده که منجر به صدور حکم پنج و ده سال محرومیت از خدمات دولتی برای این نمایندگان شده است ، خبر می دهد که بعد از اتمام دوره ی نمایندگی آنان این حکم اجرا خواهد شد.
طبق قانون حداکثر حقوق باید هفت برابر حداقل حقوق باشد ، این در حالی است که حقوق یک معلم تقریبا کمتر از یک میلیون تومان است اما فیش های حقوقی یک شرکت به ظاهر خصوصی که عملا در اختیار دولت است تا 97 میلیون تومان است که اگر این را با حقوق 600 هزار تومانی وزارت کار مقایسه کنیم ، تا 161 برابر حداقل حقوق به اشخاص پرداخت میشود. زمانی که از بدیهای رژیم گذشته صحبت میشد ، می گفتند که مدیران شرکت نفت تا 40 برابر کارمندان حقوق می گرفتند، پس رژیمی است که تبعیض قایل میشود و شروع به صحبت از خوبی های دوران جدید می کردند ، غافل از اینکه آن 40 برابر حقوق رژیم
گذشته در رژیم فعلی و اسلامی تا 161 برابر افزایش پیدا خواهد کرد!
از طرفی معاون اول پاک ترین دولت که خود به اتهام فساد مالی محکوم است اعلام کرده است که برای خرید 170 نفر از کاندیداهای اصول گرا مجموعا یک میلیارد و دویست میلیون تومان پرداخت شده است که چک ها ضمیمه ی پرونده می باشد . این نمایندگان بخاطر این مبلغ بشدت از کارهای غیر قانونی دولت گذشته حمایت می کردند. متاسفانه برای افشای نام آن نمایندگان در مجلس بیش از 30 امضاء جمع آوری نشد.آقای توکلی گفته است متاسفانه ریشه ی برخی اتفاقات هم در مجلس است . عده ای در اول خوب هستند و بعد بد می شوند. خاک بر سر نماینده ای که به وزیر شماره حساب می دهد. اگر خرید و فروش
استیضاح در مجلس رونق ندارد ، وزیر محترم به شماره حساب نماینده چکار دارد. مشخص است که اعمال نفوذ در آرای نمایندگان فساد است و تلاش برای خریدن نمایندگان با رشوه یک خیانت واضح است و باید اسامی فاش شوند تا مردم بفهمند چه کسانی دغدغه ی اسلام و عدالت ، و چه کسانی فقط دغدغه منافع خود را دارند.
اکنون با در نظر گرفتن تعداد کل نمایندگان درصد تخلف پاک ترین مجلس هم برای همگان آشکار میشود . آیا می توان گفت اکثر مجلسی ها در فساد مالی غرق شده اند و برای دیگران از عدالت و ولایت علی(ع) صحبت می کنند؟ آیا رفتاری که مجلسی ها با نمایندگان معلمان کردند یک رفتار درباری است یا یک رفتار محمدی و علوی؟ آیا کسانیکه پول پاک یا ناپاک برای خرید خود تقبل می کنند می توانند رفتاری غیر از این داشته باشند؟ آیا معیار تعیین صلاحیت اشتباه بوده است.
این چه جور عدالت ، چه جور اسلامی است که از ضعیف ترین قشر جامعه ببرند و به جیب قویترین قشر جامعه بریزند و به ثروت های نجومی دست یابند و برای دیگران از اسلام ناب محمدی سخن بگویند. آیا ملاک نهادهای مسئول در تعیین صلاحیت نمایندگان ضوابط علمی ، عقلی و اسلامی است؟ اگر هست پس چرا اکثر تائید صلاحیت شده ها اصلا صلاحیت کارهای دولتی را ندارند و بعضی از آنها حتی از خدمات دولتی منفصل میشوند. تعدادی از مجلسی ها که نیاز طبقات محروم را درک نمی کنند، تضاد طبقاتی را احساس نمی کنند ، استثمار را نمی فهمند ، اعتقاد دارند که اگر معلمان نان ندارند ، شان
و منزلت ندارند ، امنیت ندارند ، شرمنده ی زن و بچه هستند ، کارد به استخوانشان رسیده است ، نمی توانند دزدی کنند ، بعلت فقر نمی توانند از ایران فرار کنند، نمی توانند خودکشی کنند ، باید بردبار باشند و صبر کنند تا خداوند به فضل خود مشکلات را حل کرده در آنجا به آنها مائده های بهشتی بدهد.باید آگاه بود که طاغوت توجیه کننده وضع موجود و توجیه کننده تبعیض است و اسلام بر طرف کننده تبعیض . اکثر این نمایندگان کوچکترین تلاشی برای رفع تبعیض و رفع ظلم و ستم معلم ها را ندارند و معلم ستیز هستند و رد صلاحیت دکتر نجفی و تائید صلاحیت دکتر فانی در راستای
همین هدف معلم ستیزی بود . در ایام انتخابات هم ، تمام برنامه های این نوع نمایندگان به غیر از اغفال ذهنی معلمان و سایر مردم چیز دیگری نمی تواند باشد که دقیقاً یک سال قبل از انتخابات فعال میشوند و درد دغدغه های معلمان و بینوایان را می گیرند.
آیا با استناد به دلایل مطرح شده نمی توان گفت که اکثر رد صلاحیت شده ها استحقاق بیشتری داشتند و اگر افراد مومن و معتقد به اسلام به دور از مسائلی از قبیل مناسبات و موقعیتهای اجتماعی و خانوادگی تایید صلاحیت می شدند حتماً به نمایندگان معلمان به دیده ی تحقیر نمی نگریستند و اصول و عدالت اسلامی را رعایت می کردند و طبق معارف اسلامی تلاش در جهت رفع تبعیض می کردند؟
حضرت خدیجه و ابوبکر از توانگران بزرگ مکه محسوب میشدند که تمام هستی خود را در راه حمایت از اسلام و قیام حضرت محمد(ص)
بذل نمودند. بسیاری از بردگان که توسط قریش شکنجه میشدند توسط ابوبکر خریداری و آزاد میشدند طوریکه این ثروتمندان بزرگ هنگام مرگ هیچ نداشتند. روزی که می بایست عمر بن الخطاب بعنوان فاتح وارد بیت المقدس شود ابوسفیان به وی گفت شایسته نیست که تو با لباس کهنه وارد بیت المقدس شوی در حالیکه شکست خورد گان لباسهای زربافت و کلاههای زرین به سر دارند.عمر بن الخطاب جواب داد همه ی مسلمین با هم برابر هستند من اگر لباس گرانبها بپوشم ، علاوه بر اینکه از صراط مستقیم منحرف خواهم گردید ، تجمل گرایی جای ساده زیستی را گرفته و برای مسلمین هم سرمشقی ناپسند
خواهم بود. بالاخره عمر بن الخطاب شخصی که خزانه ی مسلمین را انباشته از ثروت
بیکران کرده بود در نهایت سادگی بعنوان فاتح وارد بیت المقدس شد. اینها ریشه های اسلام ناب محمدی هستند و آن بزرگان بخاطر حمایت از اسلام تمام ثروت خود را از دست دادند ولی بعضی از مسئولین درجه سوم ما که دائم از قران و اسلام ناب محمدی سخن می گویند بخاطر حمایت از اسلام و انقلاب به ثروت های نجومی دست یافته اند. آیا فکر نمی کنید چیزی این وسط قاطی و پاتی شده است؟
شکی نیست که ایران در بعد امنیت گامهایی به جلو برداشته است. اما در بعد عدالت ، توسعه ی دین ، اخلاق ، حدود الهی و شرعی ، ریشه کن کردن اعتیاد و فساد ، رفع تبعیض و ظلم و ستم در بسیاری از موارد گامهایی به عقب برداشته است . متاسفانه برخی از مسئولین درجه سوم که از مدیران نظام هستند دقیقاً ضد اهداف اسلام و انقلاب عمل می کنند که تبعات آن را فقط قشر مظلوم و ضعیف جامعه متحمل میشود و در بسیاری از موارد سایر آلام نیز به آنها افزوده شده غیر قابل تحمل میشود. پیشرفت در بعد امنیت هم اغلب در راستای منافع همین مسئولین درجه سوم است که به برکت انقلاب و در سایه
ی حمایت از اسلام به ثروت های نجومی دست یافته اند و مجبور هستند تا از اسلام و عدالت علی(ع) صحبت کنند تا به این طریق از ثروت اکتسابی خود حمایت کرده باشند.
مصوبه ی هیات وزیران در سال 92 امتیاز فوق العاده شغل کارکنان دولت با مدرک کارشناسی را 1500 و با مدرک کارشناسی ارشد را 2000 اعلام کرده است . این مصوبه بدون اینکه شامل معلمان بشود در بسیاری از وزارتخانه ها و ادارات اجرایی شده است . و برای مشاغل حساس در نظر گرفته شده است و بعلت اینکه نور چشمی ها در وزارتخانه ها و ادارات مشغول هستند بنابراین حساس در نظر گرفته شده و شامل افزایش شده اند و غیر خودی ها برای مدرک کارشناسی همان امتیاز 800 را دارند! عجب عدالت علی واری! در شرایط سخت فعلی اقتصاد که دولت و مجلسی ها اعلام می کنند پولی برای افزایش حقوق
فرهنگیان و یا برخی از معوقات و دیون آنان را ندارند ، افزایش 25 الی 35 درصدی فوق العاده شغل ستادی ها چیزی جز تبعیض و باند بازی نمی تواند باشد.
پس اکثر کسانیکه به برکت انقلاب به ثروت های باد آورده دست یافته اند ، حتی خودشان هم نمی توانند باور کنند که به این پست و مقام ها رسیده باشند ، ضربات مالی جبران ناپذیری را بر معلمان و دانش آموزان وارد نموده اند و وارد می کنند. اکنون که معلمان به قول سبزواری ها ، نه کارانه ی ماهیانه دارند نه اضافه کار ، نه حق مسکن دارند و نه حق ایاب و ذهاب ، نه حق ماموریت دارند ونه حق شیفت ، نه بن خرید کالا دارند و نه کمک های غیر نقدی ماهیانه ، نه پاداش آخر سال دارند و نه وام های چند ده میلیونی با در صدهای پائین ، مضاف بر آن حذف تدریجی مزایا ، در کنار عوامل
دیگری مانند افزایش دائم و همیشگی قیمت کالاهای اساسی و به تبع آن کاهش کیفیت محصولات و کاهش نرخ تورم تا زمان افزایش حقوق کارمندان ، مشکلات عصبی و روحی را برای اکثر فرهنگیان رقم زده است . پس آنهایی که توانسته اند به برکت انقلاب و اسلام خود را به ثروت و قدرت برسانند ، با حذف اضافه تدریس ، حذف حق تصحیح اوراق امتحانی و مراقب امتحانات دوره ی اول متوسطه ، حذف 176 ساعت ضمن خدمت برابر با یک ماه حقوق ، حذف 176 ساعت ضمن خدمت برابر با یک سال تعجیل در گروه ، افزایش ساعات کار مدارس بدون افزایش ریالی به حقوق به شیوه ی استثمار ، افزایش حقوق ناهماهنگ با
تورم در پنج شش سال اخیر طوریکه با تورم سه رقمی حاکم بر مملکت ما فقط 15 درصد بر حقوق معلمان اضافه میشد که با کسورات قانونی خود تقریباً میشد 11 درصد ، و در سالتحصیلی91-90 با افزایش همان 15 درصد به زعم خودشان و حذف فوق العاده بدی آب و هوا به مبلغ یکصدوسی و چهار هزار تومان برای معلمان تبریز ، عملاً فقط 3 درصد بر حقوق ها اضافه کردند.( که تصویر حکم های کارگزینی پیوست همین مقوله است.) و ظلمی بس اندوهناک و نابخشودنی مرتکب شدند و دارایی معلمان محترم را تا چهار پنج برابر کاهش داده و دارایی خودشان را تا هزار برابر افزایش داده اند. و به این دلایل ارتقاء
مقام یافته اند تا بیش از پیش به انباشت ثروت پرداخته و ظلم به ضعیفان را در یک کشور اسلامی در دستور کار خود قرار دهند.
اگر در راستای اقتصاد مقاومتی از حقوق 15 میلیون تومانی خود نیز کاسته و آنرا به 10 میلیون تومان میرساندند امروز می توانستند جواب قابل قبولی داشته باشند و مثل همیشه و طاغوت وار وضع موجود را توجیه کنند. در صورتیکه آنها حقوق 15 میلیون تومانی خود را تا 40 میلیون تومان افزایش داده اند که دریافتی های پاک و ناپاک نجومی هم جای خودش را دارد. این مسئولین تازه به دوران رسیده با تضعیف درسی دانش آموزان با طرح های نامعقولی همچون تدوین کتابهایی با کیفیت پائین و بدون نظم ، وجود نمرات مستمر و نمرات قبولی اجباری برای دانش آموزان در حد صفر به هر روشی،نمرات
قبولی اجباری برای تک ماده ها، امتحانات مکرر بعد از خرداد ماه و بعد از شهریور ماه فقط به قصد قبولی ، تبصره های نامعقول قبولی و تجمیع چند کتاب در یک کتاب به خاطر استفاده ی بهتر از تبصره های قبولی ، روند کاهش انگیزه و تضعیف دانش آموزان برای آینده را نیز تسریع کرده اند که به تشدید شکنجه روحی معلمان و اساعه ی ادب نسبت به ساحت معلم شده است.
قتل معلم محترم بروجردی توسط دانش آموز ، هتک حرمت معلم خرمشهری توسط یکی از مسئولان شهر ، هتک حرمت معلم منطقه ی 14 تهران توسط نیروی نظامی و مواردی از این دست مصداق بارز همان طرح های من درآوردی یک شبه است. دانش آموزی که چند سال متوالی با نمرات 2 قبول شده است در پایه های بالاتر توان نشستن در کلاس را بعلت عدم درک دروس ندارد که این ناراحتی به خانواده منتقل شده و در نهایت به مدارس و به معلم منتقل میشود. معلم مگر آهن است که بتواند این همه فشار و شکنجه را تحمل کند؟
جداسازی دانش آموزان و طبقه بندی مدارس به نمونه دولتی ، استعدادهای درخشان و تیزهوشان نشان دهنده ی تضاد طبقاتی و تبعیض طبقاتی است که با اسلام ناب محمدی منافات دارد. به زعم مسئولین درجه سوم نیاز کشور در آینده با این مدارس تامین خواهد شد و این مدارس هم تقریباً در اهداف خود موفق هستند . بقیه ی مدارس هم کوچکترین اهمیتی ندارند با نمرات قبولی کذایی و اجباری ، مردود شدن در این مدارس بسیار بسیار مشکل تر از قبول شدن است. آموزش و پرورش با زور یک مدرک دیپلم را به این دانش آموزان تحمیل می کند که منجر به بیسوادی ، گرسنگی ، فلاکت و در نهایت منجر به
حکومت دراز مدت این مسئولین درجه سوم مسلمان نما میشود که از چشمان دینداران واقعی دور مانده است. وظیفه ی اصلی آموزش و پرورش تعالی تمام دانش آموزان هستند نه یک هزارم آنهایی که در مدارس نمونه دولتی ، استعدادهای درخشان و تیزهوشان مستقر هستند .
برخی از مدیران و مسئولین که از بازماندگان دوره ریاست جمهوری قبلی هستند هنوز هم نگاه امنیتی و پادگانی به مدارس و آموزش و پرورش دارند و در مقابل ضربه های پی در پی که از سوی مسئولین با تبعیض ، دروغ ،خلف وعده و تحقیر به معلمان وارد میشود ، حق کوچکترین اعتراضی را بخاطر منافع خودشان برای فرهنگیان مظلوم قایل نیستند و اعتقاد دارند که اگر ما کل مملکت را هم بچاپیم و به حساب خود واریز کنیم شما شغل انبیائی دارید و نباید با اعتراض خود دشمن را شاد کنید.سکوت کنید و دم نزنید ، هنگام انتخابات و راه پیمائی ها از مقام شامخ شما تجلیل خواهیم کرد.این
مسئولین در سالهای گذشته با استفاده از ثروت و قدرت نامشروع خود اعتراضات مسالمت آمیز و صنفی معلمان را در راستای احقاق حقوق ، سرکوب کرده و با پرونده سازی کذایی برای عده ای از همکاران ، به خیال خود آنان را چنان گوشمالی داده اند تا دیگر کسی جرات اظهار نظر نداشته باشد و با این اقدامات آنان را به فقر و فلاکت کشانده ، خودشان قدر دیدند. بعضی از این تازه به دوران رسیده ها که حتی در حاشیه ی انقلاب هم نبودند ، آرزوهایی چون یک شبه ثروتمند شدن ، کسب شهرت صاحب نفوذ و قدرت شدن و سلطه طلبی را در سر می پرورانند. اینها از قبل فلاکت و بدبختی دیگران به نان و
نوائی رسیده اند.
در جامعه ای که قدرتمندان حرف اول و آخر را به ناحق می زنند و قانون و پرونده سازی و پاپوش درست کردن فقط برای ضعفا اجراء
می شود و ضعفا سالهاست که در یک کشور اسلامی ، توان گرفتن کوچکترین حق خود را ندارند و متهم به آشوبگری ، نشر اکاذیب و حمایت از دشمن می شوند ، آن جامعه تقدس ندارد و نمی تواند اسلام ناب محمدی باشد و اسلام این مسئولین درجه سوم چون بخاطر ثروت است ، اسلام سرمایه داری می تواند باشد. چون حضرت محمد(ص) می فرمایند به خدا قسم ، خداوند هیچ امتی را پاک نخواهد گرداند ، مگر اینکه ضعیفش بتواند حقش را از قوی بدون لکنت زبان بگیرد و متهم به انواع اتهام ها نشود. به تعبیر پیامبر خوبیها و مهربانی ها ، جامعه و امتی که چنین نباشد ، تقدس ندارد و آمرزیده نخواهد شد.
یقیناً قدرت لکنت ایجاد می کند و مانع آنست که افراد آزادانه سخن بگویند ولی دین اسلام (واقعی)، دین عطوفت و مهربانی است و حق اعتراض در اسلام از کسی سلب نشده است . امام خمینی( ره ) می فرمایند نباید ماها گمان کنیم که هر چه می گوییم و می کنیم کسی را حق اشکال نیست. ایشان حق انتقاد و حق اعتراض را در صحیفه ی نور جلد 20 ص 170 به طور عام به رسمیت می شناخت و آن را هدیه ی الهی می دانست و موقعی که نسبت به کارهای رژیم سابق اعتراض و انتقاد می کرد از کسی و یا از وزارت کشور مجوز نمی گرفت . ابوذر آن چهره ی پاک و تمام کمال اسلام که تربیت شده ی شخص پیامبر بود
می گوید: در شگفتم از کسی که در خانه اش نانی نمی یابد ، چگونه با شمشیر کشیده ، نمی شورد . اکثر مسئولین درجه سوم ما ، بخاطر منافع نجومی خود اعتقادی به این سخنان ندارند و ممکن است بگویند کسی که نان ندارد بهتر است اول از وزارت کشور مجوز بگیرد و بعد بشورد و اگر هم از شخصیت گوسفند درس بگیرد و موجب شادی دشمن نشود ارجح تر است . نا گفته نماند لئونگ جون پینگ ، رهبر هنگ کنگ در پیام خود به مناسبت سال جدید گفت امیدوارم تمام مردم هنگ کنگ از شخصیت گوسفند درس بگیرند و همگی با هم برای آینده ی این دولت فعالیت کنند!
حق اعتراض علاوه بر اسلام ، در قانون هم از کسی سلب نشده است . اصل بیست و هفتم قانون اساسی تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها را بدون حمل سلاح به شرط آنکه مخل مبانی اسلام نباشد ، آزاد می داند. متاسفانه این قانون نمایش دموکراسی فقط برای خارجی ها است و توضیح این قانون کلاً اصل قانون را در کتاب تخلفات نقض کرده است و هر کس به قانون عمل کتد ، متخلف است . بعضی از مسئولین در راستای منافع مادی خود و دریافتی های چند ده میلیون تومانی خود ، تبصره هایی برای این قوانین و این اعتراضات تراشیده اند که باید برای اجتماعات و راه پیمایی ها مجوز کسب کنید که تحصیل
این مجوز ها هم بخاطر حساس بودن همیشگی زمان آسان نیست تا بتوانند براحتی نام غیر قانونی بر آن نهاده و مظلومین را سرکوب کنند .
اگر در کشورهای اروپایی و آمریکایی مردم بخاطر افزایش تورم نیم درصدی براحتی حق اعتراض دارند و می توانند عملکرد مسئولان کشور خود را مورد انتقاد قرار دهند و علیه حکومت خود راه پیمایی کنند بخاطر حق اعتراض و آزادی بیان است که تبصره های محدود کننده ندارد و حتی می توانند دین خود و دیگران را مورد نقد قرار دهند و خط قرمز شان فقط هولوکاست و اسرائیل است. و اگر در کشور ما ایران مردم بخاطر افزایش سرسام آور و بی سابقه ی تورم و انواع ظلم ها ، تبعیض ها ، اختلاس ها براحتی حق اعتراض ندارند و نمی توانند علیه دولت خود راهپیمایی کنند ، بخاطر عدم حق اعتراض و
عدم آزادی بیان و ترس از اسلام نیست بلکه بخاطر ترس از برخی مسئولین درجه سوم است که آنها را بخاطر پاپوش هایشان خطرناک می دانند . در ایران اسلامی با وجود مشکلات نا امید کننده ی ذکر شده که موجبات فقر و فلاکت را فراهم آورده است تمام راه پیمایی ها در حمایت از دولت و حکومت است . ولی در کشورهای اروپایی و آمریکایی تمام راه پیمایی ها علیه دولت و حکومت است . راستی ، علت چیست ؟ همه میدانند که جواب دادن با جواب تراشیدن و توجیه کردن فرق می کند.
غرب با توجه به تجارت استعماری خود در کشورهای اسلامی و مطالعات گسترده می داند ایران شیعی ، عامل اساسی تحول جهان اسلام خواهد بود به همین دلیل پروژه ی اسلام هراسی را در دستور کار خود قرار داده است تا هراسی از اسلام در ذهنیت غربی تثبیت شده و اسلام را چون خطری جدی بنگرند که تهدید کننده ی کشورهای غربی است تا خطر گرویدن به دین اسلام در این ممالک کاهش یابد پس اسلام هراسی برای غرب طراحی شده است نه برای ایران .معلمان محترم نیز چون اسلام را دین رافت و عطوفت میدانند پس از اسلام هراسی ندارند و هر اعتراضی را آب به آسیاب دشمن ریختن نمی دانند و در
اعتراض صنفی و مسالمت آمیز ، کسی آنها را متهم به آتش زدن پرچم امام حسین(ع) نخواهد کرد و به اعتقاد من مردم آمریکا ، اروپا و اکثر کشورها نیز به امام حسین(ع) عشق می ورزند. در نتیجه معلمان میتوانند نسبت به تبعیض ها و بی عدالتی های وحشتناک اعتراض بکنند .در کشور ما حق اعتراض و آزادی بیان توهین کردن به دیگران نیست و در اسلام ناب محمدی صد در صد برای کسی بخاطر اظهاراتش پاپوش درست نمی شود و آزادی بیان ما حتی مترقی تر از اروپایی هاست و اینکه هیچکدام از رسانه ها از قبیل سایت ها ، مطبوعات و صدا و سیما توان درج و پخش کوچکترین مطلب جزئی را نیز ندارند
مشکل منافع خودشان و منافع همان مسئولین درجه سوم با دریافتی های چند ده میلیون تومانی است که به ظاهر قابل تائید درآمده اند و جهت تسریع در روند افزایش حقوق خود و اختلاس های خود برای معترضین پاپوش هایی درست می کنند و بخاطر نفوذ و قدرت بیش از حد خود که اکثراً از تحصیل مال نا مشروع است قدرت ثابت کردن اظهارات کذایی خود را در هیات های تخلفات و سایر مراجع که توان علمی کمتری دارند ، را دارند.
باید دید اشخاصی که به ظاهر قابل تائید نظام در آمده اند و اکثراً مشغول ظلم و ستم هستند ، دغدغه ی اسلام و انقلاب را دارند یا دغدغه ی منافع خودشان را. جناب آقای خاوری مدیر عامل اسبق بانک ملی با آشنایی کامل نسبت به معارف اسلامی و قران و با حضور دائمی در صحنه های مختلف از جمله صف اول نماز جمعه و راه پیمایی 22 بهمن و با محاسن سفید به قیافه ی قابل تائید نظام در آمده بود که در اختلاس سه هزار میلیاردی نقش عمده ای را ایفا کرد که عکس او را در راه پیمایی 22 بهمن و تصویر منزل ویلایی و سلطنتی وی را در کانادا به ارزش 925/2 میلیون دلار در سال 2007 را ، در ذیل
همین مقوله پیوست می کنم تا همگان بفهمند که آیا این مسئولین از اسلام و انقلاب دفاع می کنند یا از ثروت های نجومی خود .این در حالیست که منزل مسکونی و پدری اینجانب واقع در چهار راه منصور تبریز را به روشی بسیار بدتر از روش صهیونیستی غصب کردند .
صهیونیست ها در بعضی از موارد برای زمین های فلسطینیان توسط یک ایرانی مسلمان به نام سید ضیاءالدین طباطبایی (این شخص زمانی نفر اول و دوم کشور بود ) و اشخاص دیگر تا سه برابر ارزش واقعی زمین را پرداخته اند. ولی دولت اسلامی یک سوم ارزش بنگاهی منزل مسکونی ما را پرداخت کرد و اظهار داشتند که ما قیمت عادله و کارشناسی را پرداخته ایم و متاسفانه کارشناسان آپارتمان نداشتند تا ما از آنها به قیمت کارشناسی آپارتمان تهیه کنیم و بالاخره آپارتمان 50 متری نه به قیمت کارشناسی ، بلکه به قیمت بنگاه خریداری شد . یعنی دولت اسلامی دائماً در حال کوچکتر کردن
دارائی غیر خودیهاست و کسی را هم یارای مقابله با این مسئولین نیست . چون وقتی که ظلم ، حق کشی ، ضعیف کشی ، پاپوش و تبعیض های وحشتناک لباس تقوی می پوشد و نقاب اسلام را به چهره می زند یعنی دشمن در لباس دوست ظاهر شده است و خطرش برای فقرا خیلی بیشتر از آمریکاست و بزرگترین فاجعه روی داده است و اگر قرار بود کسی در مقابل این تزویر ها پیروز شود ، امام علی(ع) سزاوارترین شخص به پیروزی بود ، ولی نتوانست در مقابل تزویر پیروز شود .
قطعه زمین خریداری شده در سال 81 از تعاونی مسکن آموزش و پرورش را دولت اسلامی بعد از ده سال و غیر قانونی بصورت شراکتی با چندین نفر تحویل داد که بعلت شراکتی و بزرگ بودن اکنون یک سوم قیمت واقعی ارزش دارند. یعنی دولت اسلامی دارایی هزاران نفر را ، در شهرک خاوران مدرن بدون آب و برق و گاز نیز کوچک کرد و تلاشها برای دیدار رهبر معظم انقلاب و ریاست جمهوری هم منتج به نتیجه نشد و سرانجام چندین نامه به دفتر ریاست جمهوری دوره ی قبل ، حضوراً تحویل داده شد که بعد از ماهها ، با پیگیریهای بعمل آمده ، در استانداری تبریز اعلام کردند که آن نامه ها گم شده است.
اگر آن مسئولین بظاهر انقلابی دارایی امثال ما را به تاراج نمی بردند و ما را دچار فلاکت نمی کردند ، نمی توانستند صاحب آن ثروت های نجومی شوند و دائم ما را به راستگویی ، درستکاری ، نماز و روزه دعوت کنند !
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند ............................................. چون بخلوت میروند آن کار دیگر میکنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس ............................................. توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
یکی دیگر از اشخاصی که به ظاهر قابل تائید نظام در آمده بود از روسای آموزش وپرورش ناحیه 5 تبریز بود که دائم خود را جانباز جنگ تحمیلی معرفی می کرد. قبلاً بعلت تخلفات گسترده توسط رای هیات بدوی از ریاست ناحیه ی 4 عزل شده بود که بعداً به سفارش یکی از نمایندگان تبریز به ریاست ناحیه 5 تبریز برگزیده می شود و شروع به تدریس اجباری قران و نهج البلاغه برای کادر اداری می کند تا در موقع لزوم از آن بعنوان سنگری برای نجات خود استفاده کند . تخلفات وسیعی مرتکب شده و برای خیلی ها پرونده سازی می کند . بعلت انتقاد برای معلمی و بعلت ندادن رشوه برای مدیر
آموزشگاهی ، ده ها تخلف درست می کند که تمام آنها بسهولت در هیات تخلفات ثابت می شود. اما تخلفات گسترده و تهمت های خودش ثابت نمی شود ولی بعد از چند سال بعلت فسادهای مالی و .......... با رای هیات تخلفات از ریاست برکنار می شود اما ویرانی هائی که به بار آورده بود، جبران ناپذیر بودند و هیچ وقت در ایران اسلامی که به عوض دینداران واقعی به چنین اشخاصی بها می دهند ، احقاق حق نخواهد شد.
چون شرکت در راه پیمایی 22 بهمن و دانستن چند حدیث و چند جمله از امام خمینی( ره) به ارزشی بی بدیل تبدیل شده است و معیار بعضی از مسئولین درجه ی دوم نظام نیز به عوض عدالت و دینداری ، حفظ همین ظواهر است ، فرصت بدست عده ای از مسئولین درجه ي سوم سودجو میدهد تا خود را هر چه بیشتر به مراکز قدرت وصل کرده و در اهداف شوم خود موفق تر باشند . الان در عین حال که عوامل یاس و ناامیدی و ضعف از همه طرف است و هیچوقت به اندازه ی الان تمام قدرتهای دنیا برای ریشه کردن اسلام با گروه های تکفیری وارد صحنه نشده بودند ، به عوض بها دادن به دینداران واقعی و تقویت اسلام به
همان ظواهر اهمیت داده ، چاپلوسان و متملقان را در صدر می نشانند و عملاً به اسلام و انقلاب ظلم میکنند . وقتی اخلاق و ساده زیستی نباشد و به عوض آن تند خویی و درد دل گوش نکردن و انباشت ثروت و ظلم به ضعفا باشد آیا اهداف اسلام و انقلاب تامین میشود؟ آیا آبروی بر باد رفته اسلام در اذهان جهانیان توسط داعشیان و سایر گروه های تروریستی به ظاهر مسلمان با کثرت مسئولین سودجوی ما قابل تامین است؟
بسیاری از مسئولین و نمایندگان هر از چند گاهی با حضور در مرقد مطهر امام خمینی(ره) با آرمانهای آن رهبر فقید ، تجدید بیعت می کنند. مگر آرمانهای آن رهبر فقید به غیر از اسلام ،به غیر از عدالت و رفع ظلم و ستم چیز دیگری است ؟ پس چرا این بیعت کنندگان هر روز با ظلم و ستم نسبت به معلمان و ضعفا در حال شکستن بیعت شان هستند.
اسلام چهره ای مهربان و آزادیخواهانه دارد و دینی است که زائیده ی آزادی و عدالت خواهی است و با خشونت و پاپوش درست کردن منافات دارد . اسلام به حلال و حرام و به حلالیت طلبیدن اهمیت می دهد تا چهره ی سر آمدی نسبت به سایر ادیان داشته باشد. در آخرین روزهای زندگانی حضرت محمد(ص) در حالی که وی از شدت بیماری و درد ، دستمالی به سر بسته بود به مسجد آمد و با مردم سخن گفت : ای مردم مرگ حق است و هیچ کس را از آن گریزی نیست و پس از مرگ ، روز عدل و داد است و قصاص اعمال ، پس اگر کسی حقی بر من دارد در دنیا بستاند و به عقبی نکشاند تا وقتی بر خدا وارد می شوم حقی بر
گردنم نباشد . یکی گفت ای رسول خدا در جنگی شما با عصائی که در دست داشتید ، خواستید شتر خود را بزنید که بر من خورد و من امروز خواهان قصاصم . پیامبر(ص) به بلال فرمود عصای مرا از خانه ام بیاور و ............ .
روشن است که پیامبر(ص) با این کار خود می خواست اسلام واقعی و ارزش عدالت را به مردم بشناساند و به دیگران درس دهد تا هیچ کدورتی از او و از اسلام در دل کسی نباشد . می خواست به ما بیاموزد که ای انسانهای مغرور که براحتی به جان و مال دیگران دست می یازید، فردای قیامت باید پاسخگوی رفتار و کردار خود در مورد دیگران باشید. اگر چه عموم مردم مخاطب سخنان رسول اکرم(ص) هستند ولی بدیهی است کسانی که بر مصادر امور تکیه زده اند و مسئولیت ها را قبول کرده اند و وظیفه ی دفاع از حقوق مردم را دارند ، اگر خود حقوق مردم را زیر پا گزارند مسئولیت سنگین تری خواهند داشت
چرا که برای جامعه ویرانی به بار می آورد.
معلمان محترم صد در صد در این ویرانی ها بعلت عدم اعتراض و عدم پیروی از فرمایشات ائمه در مواجهه با ظالمین و تحمل فلاکت تحمیلی ، با مسئولین خاطی شریک هستند و اگر هم هر دو طرف راضی نباشند به شراکت خود در این ویرانی اعتراف بکنند و در پی جبران آن بر آیند ، بعلت وجود تزویر و ریا امیدی برای اصلاح و اسلام واقعی وجود نخواهد داشت .
پس بهتر است :
1- مسئولین طبق قانون خدمات کشوری حقوق کارمندان و معلمان را به نرخ تورم واقعی افزایش دهند و طبق معارف اسلامی ، از دروغ و مخفی کاری نسبت به تورم واقعی پرهیز کنند.
2- افزایش 35 درصدی حقوق و فوق العاده شغل را طبق عدالت علی(ع) به تمام کارمندان و معلمان اعمال کنند و قانونی که مسئولین به نفع خود و به نفع خویشاوندان خود تنظیم کرده اند ، افزایش 35 درصدی را شامل ستادی ها می کند ، مغایر با اسلام و عدالت علی(ع) است و معلوم نیست چطور تائید شورای نگهبان را گرفته است ، آن قانون را به نفع همه تغییر دهند و از یاد نبرند که بار اصلی آموزش و پرورش بر دوش معلمان است که بعلت نداشتن پارتی ، ستادی نشده اند.
3- تبعیضات ناروا را رفع نموده و امکانات عادلانه را برای همه فراهم کنند .
4- در تعیین صلاحیت ها تجدید نظر کرده و خدا را در نظر داشته باشند چون دانایان اشتباه را خطا نمی دانند ، تکرار اشتباه را خطا می دانند . و از منافع جناحی خود صرفنظر نموده و دینداران واقعی را به عوض متملّقان و چاپلوسان شناسائی و از آنها استفاده کنند .
5- کسورات ، فقرهای تحمیل کرده و ضعفهای قبلی را صد در صد جبران کنند و اگر جایی حقوق معلمان را پایمال کرده ، مزایا و سایر دریافتی های معلمان را حذف و با نام دریافتی های پاک و ناپاک به حساب خود واریز کرده اند ، بهتر است در این دنیا حلالیت طلبیده و جبران کنند و اگر توان این کارها را بعلت دستورات خارج از عرف ندارند، شجاعانه کنار بکشند تا کسانیکه توانش را دارند عهده دار این مسئولیت ها شوند و اگر غیر از این کنند ، بهتر است نام اسلام ناب محمدی را نیاورند و مردم را دچار نفرت و کدورت از اسلام نکنند که منجر به دین گریزی وسیع در جوانان و نوجوانان
خواهد شد و این مسئله شروع شده است .
و معلمان نیز:
1- برای تعالی جامعه فقط و فقط نمرات واقعی دانش آموزان را درج کنند.
2- بدانند که اکثر کاندیداها بعد از اینکه به مجلس راه یافتند دغدغه ی معلمان و ضعفا را فراموش کرده ، دغدغه ی انباشت ثروت و ریاست پیدا می کنند . با سخنان و برنامه های آنان هیجان زده شده و فوراً پای صندوق های رای نروید و اگر نتوانستید دینداران واقعی را پیدا کنید ، اصلاً در انتخابات شرکت نکنید. سالهاست که شما فداکاری می کنید و آنها ظلم ، بس است . در غیر اینصورت در ظلم آنها شریک خواهید بود.
3- آیت الله امامی کاشانی در خطبه های نماز جمعه ی تهران در مورخه ی 17/11/93 تاکید کردند که معرفی صحیح دین اسلام به جهانیان بر عهده ی هر مسلمان و از هر کشوری می تواند باشد . با حکم این خطیب جمعه و با مراجعه به سایت های تمام کشورها از کارهای بعضی از مسئولین درجه سوم برائت جسته ، از اسلام واقعی دفاع کرده و به معرفی اسلام واقعی بپردازید تا این مطالب به گوش مسئولان درجه سوم ما نیز رسیده ، برای نشان دادن چهره ی بهتر از خود مطابق اسلام و عدالت رفتار کنند. اسلام در انحصار هیچکس نیست شما نیز بعنوان مسلمان مسئول هستید.
4- اگر معلمی شغل انبیاء است ، طاغوتیان همیشه به انبیاء ظلم کرده اند ولی انبیاء هیچگاه در مقابل ظلم طاغوت ساکت نبودند. اعتراضات خود نسبت به ظلم های موجود در نقاب عدالت و اسلام را با نوشته و یا با حضور و یا با تجمع و قرار دادن آن در سایت هائی که وابسته به مسئولین درجه سوم نبوده و توان درج آنرا دارند به مسئولین دیندار منعکس کنید که اینکار عین اسلام است.
5- اگر سایت ها و مطبوعات ما بعلت منافع خود و یا بعلت خفقان و سانسور توان انعکاس ندارند ، دلسرد نشده برای مبارزه با ظلم و ستم در نقاب عدالت و اسلام از سایت های خارجی و به هر زبانی استفاده کنید تا فریاد مظلومیت و عدالت خواهی مان را که با حیله و تزویر و با یک مسکّن مصنوعی مقطعی ، خاموش کرده اند به گوش آزادگان جهان و به گوش رهبر معظم انقلاب برسد و خودشان راساً اقدام کنند. و مطمئن باشید که دفاع از حقوق و این نوع انتقادها و اعتراضات پوزه ی ظلم و ستم را به خاک مذلت خواهد مالید .
علی پورخسروپرویز دبیر آموزش و پرورش ناحیه 5 تبریز
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید