رفتن به محتوای اصلی

آیا برگشتی از اشتباهات هست؟
28.03.2012 - 15:33

اعلامیه حزب مشروطه ایران در پشتیبانی از طرح "شکایت" شاهزاده رضا پهلوی در مورد "جنایت علیه بشریت" در ایران، در تاریخ حزب بی‌سابقه است. این اولین موضع‌گیری رسمی و بیرونی حزب در حمایت از استراتژی نادرست و خطرناک شاهزاده است. بنا به گفته شاهزاده در چند ماه پیش، این شکایت قرار بوده همان مسیری را طی کند که در لیبی طی شد. حزب با پشتیبانی خود از این طرح، از منشور و قطعنامه‌های خود روی برتافته و می‌رود به جرگه سرنگونی‌طلبان، به هر قیمت که برای ایران تمام شود، بپیوندد.

پشتیبانی حزب از طرح "شکایت شاهزاده در مورد جنایت علیه بشریت" که حزب با سرعت برق‌آسا خود را در آن انداخت، نامنتظره بود. اما طرحی که در آنزمان به گفته‌ی شاهزاده و همراهان وی "شکایت در مورد جنایت علیه بشریت بود" اینک و بگفته‌ی وی روشن شده است "گزارش"‌ی بیش نبوده است! (۱). این رویداد فراتر از یک کمدی- تراژدی است و در حزبی روی داده است که تا درگذشت رهبر فکری‌ش، نماد مخالفت با حمله نظامی و دخالت بیگانگان و پرشور‌ترین مدافع تمامیت ارضی و یگانگی ملی بوده است.

در اعلامیه حزب آمده است:
"اقدام به جای شاهزاده رضا پهلوی در طرح شکایت و در خواست از شورای امنییت سازمان ملل برای رسیدگی به جنایات ولی‌فقیه جمهوری‌اسلامی آیت الله سید علی خامنه‌ای علیه بشرییت و نقض متداوم و سیستماتیک حقوق‌انسانی ملت ایران، اقدامی است شجاعانه و بجا که نه تنها هیچ ایرانی زجر کشیده و قربانی جمهوری‌اسلامی که هیچ انسان‌آزاده ای در جهان نمی‌تواند با آن مخالفت کند."

طرح شکایت شاهزاده که به توصیه "حقوق‌دان"هایی ناآشنا به حقوق بین‌المللی به شاهزاده صورت گرفت گام برداشتن در راهی بود که در صورت موفقیت، می‌توانست زیر عنوان "دخالت بشردوستانه" یا "مراقبت‌های بشردوستانه" به دخالت بیگانگان و ایجاد منطقه‌های ممنوعه پرواز در ایران بیانجامد و پیش‌درآمد تجزیه ایران باشد. 

رهبری حزب با چشم‌پوشی از وظایف خود در حفظ و اجرای منشور و قطعنامه‌های حزبی که به روشنی می‌گوید: "استقلال و تماميت ارضی و يگانگی ملی ايران برای ما از همه بالاتر است و به هر قيمت و در هر وضعی از آن دفاع می‌کنيم" به طرحی لبیک گفت که اساسا" با موازین و معیارهای بین‌المللی "جنایت علیه بشریت" خوانایی نداشت. اما نکته مهم در پشتیبانی حزب از این طرح، اعلام موافقت با طرحی بود که در صورت موفقیت، به دخالت بیگانگان تا مرحله عراقی شدن و لیبیایی شدن ایران منجر می‌شد. این سند حزبی که با فراغ بال اعلام گشت، در تضادی آشکار با اصل بنیادین منشور حزب بود و در شرایطی که طرفداران شرمگین یا بی‌آزرم حمله نظامی به ایران، از نامه‌نگاری به اوباما برای آغاز حمله به سوریه گرفته تا سودمند بودن حمله به ایران را از طریق گذاردن تلفات حمله به کشور و تلفات جاده‌های ایران روی کفه ترازو نتیجه گرفتند و فتوای حمله به ایران صادر می‌نمودند؛ در شرایطی که ز منجنیق فلک فتنه بر سر مردم ایران می‌بارید، آن وقت شورای مرکزی بجای ایستادگی در برابر آنها، خود را در مسیر حامیان آن طرح قرار داد.

اعلامیه حزب از این هم فراتر رفته و مدعی است "...هیچ انسان آزاده‌ای در جهان نمی‌تواند با آن مخالفت کند". یعنی کسانی که به دلایل حقوقی و موثق با این شکایت مخالفند و یا کسانی که مخالفت آن‌ها از روی خطری است که این "شکایت" بالقوه برای تمامیت ارضی و حاکمیت ملی بوجود می‌‌آورد، هیچ‌کدام نمی‌توانند "آزادی‌خواه" بشمار بیایند. لابد رهبری حزبی که به این نکات حساس و خطرناک در برابر میهن خود بی‌توجه است و اعلامیه پشتیبانی از این حرکت را داده، "آزاده" است!

اکنون و بعد از گذشتن چند ماه از فضای سیاه آن زمان و سر و صداهای ناشی از ناآگاهی و یا هم‌سویی با دخالت بیگانگان، شاهزاده در مصاحبه‌ای اعلام می‌دارد که کاری که او کرده است و می‌توانسته بکند "گزارش"‌دهی بوده است! همین! ایشان بعد از ماه‌ها به حامیان این طرح یعنی حزب مشروطه و گروه سکولارهای فدرال و سایرین می‌گوید شکایتی در کار نبوده است! و نمی‌توانسته باشد! این که چگونه و در عرض چند ماه "شکایت علیه خامنه‌ای در مورد جنایت علیه بشریت" بطور ناگهانی به "گزارش" تبدیل می‌شود توضیحش با خود شاهزاده و مشاورین حقوقی وی است. اما تا آنجا که به شورای مرکزی حزب مشروطه مربوط می‌شود -البته اگر این فراتر از کمدی – تراژدی، ارزش توجه بیابد- بدون برخورد نقادانه به این حرکت و موضع‌گیری، حزب هم‌چنان در کژراهه‌ای که بعد از درگذشت رایزن در آن افتاده است، خواهد ماند و پیش خواهد رفت.

تغییر موضع حزب از مخالفت با "آلترناتیو‌سازی" در بیرون به حمایت از طرح آلترناتیو‌سازی شاهزاده، گام بلند دیگری در کژراهه‌ای است که حزب بدان پای نهاده است. این موضع نیز چیزی جز نقض قطعنامه‌ها و پشت‌کردن به ادبیات حزب نیست که فروکاهی گفتمان لیبرال‌دمکراسی و یک کشور- یک ملت را در بطن خود داشته و نتایج زيان‌بار خود را در آینده نشان خواهد داد.

حزب برای برونرفت از کژراهه‌ای که خود را در آن گرفتار کرده، بهتر است پرسش‌های مهمی را برای خود طرح نموده و به آنها پاسخ‌های شفاف و روشنی بدهد. ماهیت این پاسخ‌ها سرنوشت حزب را روشن خواهد کرد.

سرنوشت حزب از دو حال بيرون نيست. یا در خدمت یک فرد (پادشاه) قرار خواهد گرفت و سر بر آستان منشور مقدس سلطنت‌طلبان خواهد گذاشت، یا حزبی خواهد بود که بر منشور لیبرال دمکرات خود پافشاری کرذه و استقلال خود را حفظ خواهد کرد. تا این‌جای کار، برد با طرفداران منشور سلطنت‌طلبی بوده است. مواضع رسمی و اعلام شده اخیر نیز در خدمت آن‌ها است.

ولی همیشه فرصت برگشت از اشتباه- حتی اشتباهات بزرگ- وجود دارد. اگر حزب نیک بنگرد خواهد دید این خود او‌ست که درهای بازگشت به راه درست منشور حزب را گام بگام به روی خود می‌بندد. آن‌جا که بحث و گفتگو به‌کنار گذاشته می‌شود، آن‌جا که به جای برخورد نظری و سیاسی، "برطرف" کردن منتقدین به مسلط شدن خط مشی سلطنت‌طلبی و پادشاهی در حزب، راه چاره انگاشته می‌شود، آنجا که در برابر انتقادها حرفی برای دفاع دیده نمی‌شود ولی پافشاری بر مواضع نادرست ادامه می‌یابد، آیا امیدی برای بازگشت از اشتباهات باقی می‌ماند؟ 

پاسخ این پرسش را به داوری زمان وا‌‌می‌گذاریم و در راستای تلاش برای ریشه‌یابی "اشتباهات‌محض" و استراتژیک رخ داده در یک سال گذشته، پرسش‌های زیر را مطرح می‌کنیم: 

۱: تصمیم شورای مرکزی در "پشتیبانی از طرح شکایت" شاهزاده بر پایه کدام منشور و قطعنامه‌ از حزب قرار دارد؟ 

۲: آیا شورای مرکزی می‌تواند بر خلاف منشور، اساسنامه و قطعنامه‌ها تصمیماتی بگیرد و خط‌مشی نوینی برگزیند؟ در حالی‌که بند دو ماده ۲۰ اساسنامه یکی از وظایف شورای مرکزی را چنین تعریف می‌کند: "نظارت بر رعايت و اجرای منشور و اساسنامه و تصميمات کنگره". 

۳: اکنون و با اعلام شاهزاده مبنی بر این که "شکایتی" در کار نیست! و نمی‌توانسته باشد! آيا زمان آن نیست که شورای مرکزی به نقد موضع‌گیری خود بپردازد و با ریشه‌یابی علل و دیدگاه‌هایی که به این اعلامیه منجر شده است در مواضع خود تجدید نظر کند و با انتقادی علنی و شفاف، خود و حزب را از کژراهه‌ای که بدان افتاده است بیرون بیاورد؟

۴: مگر بیش از این است که شاهزاده کاندیدای ما برای پادشاهی است که آنهم به رای مردم گذاشته خواهد شد؟ پس این دنباله‌روی‌ها و شیفتگی‌ها از چه رو است؟ آنهم به بهای خطر‌پذیری برای ایران و زیر پا گذاشتن اصول و اولویت‌های منشور حزب.

۵: چرا شورای مرکزی توانایی حتی یک بار موضع‌گیری در برابر شاهزاده‌ که با دفاع از فدرالیسم تا بالاترین مرحله آن به جبهه کنگره ملیت‌های ایران پیوسته است(۲) را ندارد؟ شاهزاده‌ای که می‌بايد در خدمت حفظ تمامیت ارضی و یگانگی ملی باشد، اما در مصاحبه‌های خود دست از فدرالیسم و رای‌گیری برای آن در آینده بر‌نمی‌دارد.

۶: شورای مرکزی با کدام ارزیابی و تحلیل نتیجه گرفته است گام در پروسه "آلترناتیو‌سازی" بگذارد؟ این تحلیل‌ها چیست و ارزیابی‌ها کدام است؟

این‌ها پرسش‌هایی است که حزب مشروطه در برابر خود دارد. آیا شورای مرکزی و هموندان حزبی خواهند توانست نقد روشنی از حرکت یک سال اخیر نموده و راه یک حزب واقعی و مستقل را برای خود فراهم کنند و یا این‌که ...

----------------------------------------------------
(۱) مصاحبه "خودنویس" با شاهزاده

(۲) "از پشت کدام منشور" داریوش همایون

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
حزب مشروطه ایران

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.