باز، پوکه از نخاع ِ نفربر گذشت
زیرزمین ِ بوسه در هوای ضدّهوایی حرام شد
جمهوری ام کروکی ِ کهریزک است و کوچه ای که نقش اول داشت را
کبّاده و کِراک،کشته ست!
سنفونی ِ آخرم همین سوت است که سُرمه از نَفَس اش روی دوده می ریزد
از کرخه تا کربلا ... ولی کسی هنوز،منتظرِ ماست
" بیا تا برویم " !
کنار ِ " گُلدِن گِیت "
صدای گلنگدن می آید و در ضرب و شتم ِ گیتارم، خاطره ی دور ِ سوله ای ناسور،
نارنجک به گریه می بندد ...
کجای ترکِش خورده ایم که کافه تعطیل است وَ من به حلق ِ تنگ ِ پوتین آغشته ام ؟
در این سرود ِ ملّی ، سرزمین ِ سردردی ست
که پشت ِ هر اَلو به سرفه می افتد تا مشروح ِ باد،ناتمام بماند ... !
هنوز بی بی،محو ِ صدای سیّد مرتضاست وَ از کروکیِ" فتح المبین " چند تکه تکه شدن
بیشتر تا کربلا به انفجار ِ مین نمانده ... بیا !
دلم پُر از جُرمی در جریان ِ باد
دلم پُر از گُدار ِگلوبندک است
هنوز، گرم ِ اذان ِ مغربم که هر تدفین ، حمّام ِ فین ِ شاهرگم را می زند!
بیا برویم
کار ِ قیطریه،تمام است!
وَ کار من که با یک ساک
از خاک ِ دردهای قاچاق آمدم .
بیا برویم !
سلامتی ِ خون!هنوز،اکنون است!
سلامتیِ دین!هنوز، از کدئین، زیباترم !
سلامتی ِ زندانبان ِ لات !
هوا،هوای لواط است.
سنفرانسیسکو - فوریه 2011
بازنویسی:ژوئن 2011
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید