رفتن به محتوای اصلی

استراتژی شکست اسلام سیاسی در منطقه
23.01.2015 - 09:58

پیروزی انقلاب دموکراتیک ایران کلید شکست اسلام سیاسی در منطقه:
س-راه حل ، برای اینکه بنیادگرایی اسلامی در جهان تضعیف شود چیست ؟
مسئله این است که «چه کسی میخواهد تضعیف کند یا آنرا شکست دهد؟ «مردم و جنبشهای اجتماعی»؟ یا 50 و چند دولت متحد؟
پاسخها فرق میکند.
دولتها:
اینها میخواهند «اسلام سیاسی را برای خود بی زیان کنند-به بازی گیرند- و حتی گروههای آن را بسازند و تقویت کنند. در کل این پدیده ی اجتماعی-سیاسی را در کشورهای عقب مانده «تحت کنترول» داشته باشند و هرچه به نفع شان است با آن انجام دهند. اینان خواستار «شکست »آن نیستند.بل خواستار «کنترول» آنند.
سیاست کنترول مثبت است. اما در مقابل «سیاست بکارگیری»باید ایستاد.

جنبشهای مردمی سکولار و ضد دیکتاتوری:
اینها خواستار شکست قاطع آن هستند. و میدانند آنهم تنها از راه «پیروزی مدرنیته بر سنت و ارتجاع» تأمین میشود.با تغییر نظام مسلط از راه «انقلاب اجتماعی».
در این رابطه نکات مهم و مبرم چنین است:
استراتژی شکست بنیادگرایی در منطقه ی اسلام سیاسی،بر پایه ی پیروزی مدنیته بر سنت و واپسگرایی در منطقه قراردارد.
- پیروزی انقلاب دموکراتیک ایران، کلید شکست اسلام سیاسی در منطقه است. استقرار دموکراسی و سکولاریسم با جدایی نهاد دین از نهاد دولت در ایران و راندن دین به جایگاه «اعتقاد یا بی اعتقادی قلبی» ، کمر «اسلام سیاسی» را که در جهان ، تشنه ی یکی کردن «دین-دولت-مردم» است می شکند.با آزادی ایران از حکومت دینی ،بنیاد گرایی در ترکیه،افغانستان پاکستان و کشورهای عربی ،حتی در روسیه «چشم انداز حکومت اسلامی» را از دست خواهند دارد. و همه کمک ها و دخالتها ی رایج ایران در دیگر کشورها از بین خواهد رفت. 
-همینطور ضرورت دارد در جامعه ی «عربستان سعودی» یک انقلاب دموکرایتک کمر وهابی گری را بشکند و پیروزی مدرنیته بر سنت و ارتجاع را تضمین کند.
- سیاست غرب باید این باشد که دموکراسی در ایران از سوی مردم پیروز شود.
-غرب باید از سیاست «ساخت و حمایت و به بازی گیری گروههای اسلام سیاسی» دست بردارد. و سیاست حمایت از جنبش 
دموکراسی خواهی و جدایی دین از دولت در منطقه را پیش بگیرد.(که بعید است از آن دست بردارد). باید توسط جنبشهای اجتماعی به آن فشار آورد.سیاست حمایت از اسلام معتدل غلط است. اسلام اعتدال ندارد. «حیله گری -تقیه» دارد. اسلام معتدل ترکیه نتیجه اش حمایت از«داعش»است. اسلام اعتدالی قدم اول نوعی ازحکومت اسلامی ست. زمینه شکست بنیادگرایی یا اسلام سیاسی، پیش بردن مدرنیته در منطقه است و انقلاب ایران کلید این ضندوق است. راه جلهای دیگر همه اش بازی ست.و آب درهاون کوفتن.

کاریکاتور:
کاریکاتور جزیی از«هنر و فرهنگ»است. چه طرف مقابل آن را توهین بداند و چه نداند باید آزاد باشد. اسلام سیاسی یا حتی غیر سیاسی حق زور گویی ندارد. این تنها خود هنر مند است که تصمیم میگیرد کارش را طوری انجام دهد که طرف مقابل توهین حساب کند یا نکند.بدهی ست که «کاری را که طرف مقابل «توهین حساب میکند»،نمی تواند اثر روشنگرانه داشته باشد.

باقی مسایل بنیاد گرایی
و اسلام سیاسی هرچه باشند تنها از راه انقلاب ایران و سیاست درست غرب مبنی بر حمایت واقعی از دموکراسی خواهی مردم منطقه و قطع ارتباط با گروههای اسلام سیاسی و ایزوله نمودن آنها قابل حل است.

نتیجه ی این استراتژی:
پیروزی مدنیت بر واپسگرایی ست.و واپسگرایان در این مسیر شکست شان رقم میخورد.جنبشهای اجتماعی درجهان لازم است بر تغییر سیاست دولتها در رابطه با اسلام سیاسی ؛ و در ایران برای پیروزی انقلاب دموکراتیک بکوشند.

نتیجه پیروزی خمینیسم در ایران:تقویت ارتجاع اسلام سیاسی:
تقویت پروسه ی
-روی کار آمدن اسلام ترکیه
-پیروزی اخوان مصر
-تشکیل گروههای اسلام سیاسی در منطقه
-چشم انداز شدن «عینیت حکومت اسلامی ایران»
-اثبات فاسد بودن حکومت اسلامی خمینی و بطلان تز او مبنی بر«ترکیب دین-دولت-مردم».

عدم راه حل کوتاه مدت:
با وجود سیاست غلط غرب
با وجود حکومت اسلامی ایران
با وجود حکومت اسلامی وهابی عربستان سعودی
بنیادگرایی یا اسلام سیاسی راه حل کوتاه مدت ندارد. نمیتوان مسئله را دو-دو تا ،چهار تا کرد.

کوتاه سخن:استراتژی درست نیروهای مترقی:
-ترک «سیاست بازی و حمایت از ارتجاع دینی» توسط غرب(تغییر سیاست غرب)
- «پیروزی انقلاب دموکراتیک مردم ایران»(سرنگونی رژیم ایران)
-انقلاب دموکراتیک در عربستان
جراحی سرطان اسلام سیاسی ست.
اسلام سیاسی در منطقه تنها بعد از سرنگونی حکومت ایران کمرش خواهد شکست. 

دو بازوی اسلام سیاسی «ایران و عربستان سعودی» ضرورت دارد 
توسط «مدنیته و انقلاب اجتماعی دموکراتیک» بشکند. همینطور سیاست «بکارگیری اسلام سیاسی غرب و متحدانش.»

شکست نیروی نظامی اسلام سیاسی
این موضوع را اضافه کنم که «شکست دادن نیروی نظامی اسلامیستها»-یی چون داعش و بوکوحرام و مانند آنها که جا و مکان شان مشخص است و دست به جنایت علیه بشریت زده اند «ممکن» است و امکان نابودی این نیروهای نظامی سریعاً وجود دارد. آنهم تنها از طریق «گسیل نیروی زمینی» توسط کشورهای متحد علیه این جریانات و جلب رضایت حکومتهای ذینفع و درگیر با آنها میتواند صورت بگیرد. اگر چند تا از این کشورهای متحد واقعاً بخواهند بجنگنند «در عرض یک هفته» نیروی نظامی همه ی این اسلامیستها نابود میشود. اما اینان خواهان نابودی نظامی این گروه ها نیستند.آنها را لازم دارند.
50 و چند کشور متحد شده اند علیه یک گروه نظامی اسلامیست-داعش-. آیا مسخره تر از این، تاریخ نظامی، یک کمدی سراغ دارد؟!

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.