رفتن به محتوای اصلی

در مقابل نفرت پراکنی ناسیونالیستی باید ایستاد!
28.12.2014 - 16:07

گفتگوی هفته نامه انترناسیونال با محسن ابراهیمی دبیر کمیته آذربایجان حزب کمونیست کارگری

اخیرا ناسیونالیسم ترک در رسانه های اجتماعی نفرت پراکنی وسیعی را بر علیه مردم کردزبان به راه انداخته اند، حتی با تروریست خواندن آنها خواستار اخراج آنها از آذربایجان شده اند! نظر شما در این باره چیست؟ ناسیونالیست های ترک چه هدفی را دنبال می کنند؟

قبل از هر چیز لازم است بگویم که اگر بتوان میان انواع باندها و دسته های ناسیونالیستی طبقه بندی کرد به جرأت می توان گفت که ناسیونالیسم قوم پرست ترک از غلظت بالائی در ضدیت و خصومت و تحریکات فاشیستی علیه مردم منتسب به ملیت های دیگر برخوردار است! لازم نیست به نمونه های دیگری اشاره کرد که البته زیاد است، موضوعی که در سؤال مطرح شده است یعنی تبلیغ برای اخراج کردها از آذربایجان خود یک نمونه آشکار است، همین که باندی هر چقدر هم مهجور باشد جرأت می کند از اخراج بخشی از مردم از محل زیست و کارشان حتی صحبت کند نشان می دهد که این ناسیونالیسم می خواهد پا در جای پای فاشیسم و نازیسم هیتلری بگذارد و دسته های پیراهن قهوه ای ترک در آذربایجان راه بیاندازد و اما در پاسخ به این که اینها چه هدفی را دنبال می کنند؟ این نکات قابل توجه هستند: کسی که تبلیغات مسموم این باندها را دنبال کند متوجه می شود که اینها هویت خود را معمولا در تمایز و تقابل و دشمنی با ایران، حکومت ایران (نه جمهوری اسلامی ایران!)، فارس ها، فارسیست ها تعریف می کنند اما در متن این تمایز هویتی عمومی مدت هاست که کردها را به عنوان هدف روزمره نفرت پراکنی انتخاب کرده اند!

به نظرم این انتخاب دلایل روشنی دارد، مهمترین دلیلش موقعیت دموگرافیک (جمعیت شناسانه) منطقه است، در مناطقی از آذربایجان تاریخا مردم ترک زبان و کردزبان در شهرها و روستاها در کنار هم زیسته اند، باهم کار کرده اند و باهم بیکار شده اند و باهم در محرومیت و مشقت بوده اند و باهم از طرف طبقات حاکم و حکومتشان سرکوب شده اند و باهم برای دفاع از معیشتشان در مقابل طبقه سرمایه دار و قدرت حاکم اعتراض و مبارزه کرده اند، مردم این مناطق سال های متمادی در کنار هم زیسته اند بدون این که خودشان را به عنوان یک هویت قومی ایدئولوژیک - سیاسی متمایز بدانند، خودشان را قوم و نژاد برتر بدانند و مهمتر از اینها بدون این که نسبت به هم کوچکترین خصومتی نشان بدهند و در مقابل هم صف بکشند ولی همین که این مردم از منظر ناسیونالیسم دو قوم یا ملت متفاوت هستند و زبان متفاوتی دارند اما در یک منطقه زندگی می کنند کافی است تا شاخک های ناسیونالیسم قوم پرست ترک تیز شود که گویا خاک مساعدی فراهم است که در آن می توان تخم نفرت و کینه کاشت و خون و جنایت و آدمکشی و پاکسازی قومی برداشت کرد!

اما اضافه بر این مسأله دموگرافیک، عروج داعش و مقاومت کوبانی هم باندهای ناسیونالیست ترک را بیشتر تحریک کرده است که در میان جنایت و خون و لجن داعش نمدی برای کلاه کثیف خود دست و پا کنند! بعد از مقاومت کوبانی در مقابل تروریسم اسلامی داعش و مخصوصا همبستگی جهانی در قبال مقاومت کوبانی تحرک این باندها علیه کردها بیشتر شده است! انگار نگران هستند که از درون این اتفاقات دارد قوم دیگری که لابد دشمن هم هست تقویت می شود! اینها در این مسیر آن قدر پیش رفته اند که حتی اعتراض علیه جنایات داعش مثلا در شهرهای آذربایجان مثل اورمیه را به تروریست های کرد نسبت می دهند و رسما و عملا به جاسوس و همکار سیاسی – امنیتی جمهوری اسلامی در مقابل این تحرک و این همبستگی تبدیل می شوند!

نقش جمهوری اسلامی را در این میان چگونه می بینید؟

به نظر من دست وزارت اطلاعات حکومت اسلامی مستقیما پشت این تحریکات فاشیستی و ایجاد نفرت میان مردم کردزبان و ترک زبان است! جمهوری اسلامی در این تحریکات نژادی نوعی باران رحمت برای تخریب اتحاد مردم جستجو می کند، به تعدادی مثال از خدمات بعضا آشکار باندهای ناسیونالیست ترک به جمهوری اسلامی دقت کنید:

۱- در فیسبوکی به نام کذائی "اخراج تروریست های کرد از آذربایجان" مستقیما برای لو دادن تحرک مشکوک کردها در محله های کردنشین فراخوان داده می شود و شماره تلفن نیروهای انتظامی برای لودادن اعلام می شود!

۲- چندی پیش همین ها در همین سایت از آخوندها درخواست کردند خرید و فروش با کردها را تحریم کنند تا مغازه ها به کردها مواد غذایی نفروشند! کردها را از شهرها اخراج کنند تا امت شیعه در اکثریت بماند! از شهردار تقاضا کردند تا مجسمه ملاحسنی٬ یکی از درنده خوترین آخوندهای خمینی و جمهوری اسلامی را در اورمیه نصب کند!

۳- در سایت گوناز تی وی از سرداران سپاه که مثلا در درگیری با پژاک کشته شده اند به عنوان کسانی که به درجه رفیع شهادت رسیده اند یاد می شود! البته همین گوناز تی وی سرکوبگران و حکام شرع ترک زبان را پاسداران و آخوندهای خودی و متعلق به ملت خود تلقی می کند!

٤- بیست و هفت زندانی سیاسی در اورمیه در اعتراض به وضعیتشان در زندان در اعتصاب غذا به سر می برند، با سرکوب و شکنجه و حتی تهدید اعدام روبرو می شوند و درست در موقعی که این زندانیان برای احقاق حقوقشان به همبستگی نیاز دارند فاشیست های ترک با القابی نظیر تروریست های کرد علیه آنها نفرت پراکنی می کنند و در نقش دستیار قوه قضائیه و دستکاه سرکوب حکومت در بیرون از زندان ظاهر می شوند!

۵- همراه با همبستگی مردم جهان در دفاع از مقاومت کوبانی در دانشگاه اورمیه تظاهرات همبستگی اعلام می شود و این جریانات معترضین را تروریست می نامند!

از لحاظ تحلیلی کاملا قابل درک است که حکومت اسلامی چه منافعی در دامن زدن به تحرکات فاشیستی از این نوع دارد، جمهوری اسلامی از اتحاد مردم می ترسد! مردم متحد در مقابل این حکومت قدرتمندترند، تضعیف پایه های این اتحاد برای حکومت اسلامی یک امر حیاتی است، روشن است که حکومت اسلامی برای ایجاد اختلاف و تشتت میان مردم جایی سرمایه گذاری می کند که تصور می کند زمینه اش فراهم تر است، همان طور که گفتیم بخش هائی از آذربایجان به خاطر حضور و زندگی مردم منتسب به اقوام مختلف در کنار هم ظاهرا مکان مناسب و مساعدی از نقطه نظر کارشناسان حکومت اسلامی برای رسیدن به چنین هدفی است و روشن است این حکومت روی ناسیونالیسم قوم پرست ترک که سرکوبگران ترک زبان سپاه را برادران شهید خود می دانند و آخوندهای خون آشامی مثل ملاحسنی را یار و یاور و همکار و حتی بعضا رهبر خود می دانند حساب باز کرده است! ناسیونالیسم ترک در زمینه تلاش تفرقه افکنانه خدمتگزار سیاسی، امنیتی و جاسوسی قابل حسابی برای جمهوری اسلامی است!

در مورد دامنه اثرگذاری این تحریکات فاشیستی در میان مردم نظرتان چیست؟

هم مسائل و معضلاتی که مردم آذربایجان روزمره درگیرش هستند و هم فضای فکری و سیاسی و فرهنگی غالب در میان این مردم همان است که در کل ایران مشاهده می کنیم، مثل مردم کل ایران مسأله مردم آذربایجان رها شدن از هر گونه تبعیض توسط حکومتی است که تمام بنیادهایش بر تبعیض استوار است، تبعیض اقتصادی علیه اکثریت محروم و کارگر، تبعیض سیاسی علیه هر کسی که در مقابل دیکتاتوری اسلامی است، تبعیض جنسیتی علیه نصف جمعیت کشور، تبعیض فرهنگی علیه اکثریت عظیمی که حاضر نیستند زیر قوانین شریعت زندگی کنند، تبعیض علیه مردمی که به اقوام و ملیت های مختلف منتسب می شوند و غیره، مسأله مردم آذربایجان هم نان و معیشت و حرمت و امنیت و انسانی یعنی مقابله با جمهوری اسلامی است، با این حساب نه در فضای فرهنگی و اجتماعی مردم و نه در فضای سیاسی مردم فعال شدن این ویروس به آسانی میسر نیست.

برای اغلب مردم آذربایجان که سال های سال در کنار همنوعان کردزبانشان زندگی کرده اند ادعای اخراج کردها مسخره تر از مسخره به نظر می رسد! برای کارگران و مردم زحمتکشی که جان و معیشتشان را میلیاردرهای اسلامی حاکم از جمله آیت الله های میلیاردر و سرمایه داران و قاچاقچی های ترک زبان به یغما برده اند و با هر اعتراضشان به این وضعیت اتفاقا با تفنگ به دستان ترک زبان جمهوری اسلامی مواجه شده اند درخواست لو دادن کارگر کردزبان به شماره تلفن نیروهای انتظامی قطعا چندش آور و نفرت انگیز است! یک مثال: کوره پزخانه های آذربایجان که همیشه شاهد اعتراضات وسیع و متحدانه علیه کارفرمایان بوده اند روی دوش کارگران کردزبان و ترک زبان بنا شده است، می توان تصور کرد که درخواست یک مشت مالیخولیائی مجنون فاشیست ترک از این کارگران که هم طبقه ای ها و همکاران و همرزمان کردزبان خود را به وزارت اطلاعات لو بدهند چقدر منزجر کننده و تهوع آور است!

فعالیت های ناسیونالیسم ترک در حال حاضر بیشتر در رسانه های اجتماعی مثل سایت های فیسبوکی و وب سایت های مختلف و تلویزیون متمرکز است، طیفی از فعالین سیاسی ناسیونالیست دور و بر اینها هستند که می نویسند و حرف می زنند و سایت راه می اندازند و شبانه روز سعی می کنند سموم ناسیونالیستی و فاشیستی تزریق کنند، اینها فعلا از میان فعالین سیاسی راست و رسوبات سیاسی حزب توده و فدائیان اکثریت نیرو می گیرند، می گویم رسوبات این نیروها چون بخش هائی از نیروها به خدمت جمهوری اسلامی درآمدند، بخش هائی بعد از پایان حیات قبله سیاسیشان یعنی سرمایه داری دولتی بلوک شرق از گذشته خود نادم شدند و دموکرات شدند و تبدیل شدند به کاسه لیس منطقه ای سرمایه داری بازار آزاد و بخش هائی هم به فعالین ناسیونالیسم ایرانی تبدیل شده اند و بالاخره ترک زبان هایشان امروز به فعالین پرکار فاشیسم ترک تبدیل شده اند!

اما اشتباه بزرگی است اگر تصور کنیم که مردم برای همیشه از سرایت این ویروس در میانشان مصون هستند، هر ویروسی اگر فضای مساعد فراهم شود حیات پیدا می کند و رشد می کند، ناسیونالیسم ترک امروز یک نیروی اجتماعی نیست و به نظر من به راحتی هم نمی تواند به نیروی اجتماعی تبدیل شود، اصلا بهتر است بگویم هرگز به نیروی اجتماعی به این معنی که توده های وسیعی را پشت سر خود داشته باشد تبدیل نخواهد شد اما می تواند در موقعیت مناسب به نیروی خطرناکی تبدیل شود، نیروی خطرناک در مقابل آرزوها و آرمان های آزادیخواهانه زنان و جوانان و کارگران و نیروی مخرب در مقابل افق و آرزوی انسانی کارگران که اکثریت جامعه هستند و مشخصا نیروی مخرب در مقابل تلاش و مبارزه مردم برای رسیدن به اهداف انسانیشان، برای تبدیل شدن به نیرویی خطرناک نیازی به نفوذ اجتماعی داشتن یعنی کسب حمایت توده های وسیع مردم نیست.

مگر ناسیونالیست های صرب و کروات و مسلمان قتل عام و پاکسازی قومی و مذهبی را با اتکا و به دست توده های میلیونی مردم زحمتکشی که سال های سال باهم در صلح و آرامش زندگی کرده بودند راه انداخت؟ مگر داعش پاکسازی مذهبی و قومیش را با اتکا به توده وسیع مردم راه انداخت؟ مگر خود ناسیونالیسم ارمنی و ترک قتل عام ترک و ارمنی در جنگ قاراباغ را با اتکا به نیروی وسیع و توده ای مردم راه انداخت؟ در تمام این موارد باندهای تا دندان مسلحی که پشتشان به پول و اسلحه و امکانات لجستیکی دولت ها گرم بود توانستند دریای خون راه بیاندازند، در همه این موارد توده های وسیع مردم قربانیانی بودند که آواره کوه ها و بیابان ها بوده اند، در تمام این موارد اگر حتی نفرت میان مردم منتسب به اقوام و مذاهب مختلف نسبت به هم شکل گرفته است بعد از جنایات تکان دهنده ای بوده است که باندهای تا دندان مسلح به نام و نمایندگی از قوم و ملت و مذهب معینی راه انداخته اند.

از نظر موقعیت فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مردم در ایران و مشخصا آذربایجان می توان گفت که امکان نفوذ و تبدیل شدن افکار و ایده های فاشیستی و قوم پرستانه ترک در میان مردم آذربایجان به سادگی میسر نیست، هرگز یک اعتصاب کارگری در آذربایجان را دیده اید که کار خودش را در تمایز با کارگران کردزبان پیش ببرد؟ هرگز حتی یک اعتراض سیاسی عمومی در آذربایجان را دیده اید که همنوعان کردزبان را از خود متمایز کند؟ در اعتراض به خشک شدن دریاچه اورمیه ناسیونالیسم ترک به هر خسی آویزان شد تا شعار: "اورومو گولو جان وریر، مجلس اونون قتلینه فرمان وریر" (دریاچه اورمیه جان می دهد، مجلس به قتلش فرمان می دهد) را به "اورومو گولو جان وریر، ایران اونون قتلینه فرمان وریر" (دریاچه اورمیه جان می دهد، ایران به قتلش فرمان می دهد) تبدیل کند که آخرش هم نتوانست!

حتی در ماجرای تحقیر مردم ترک زبان توسط روزنامه ایران در سال ۱۳۸۵ که منجر به اعتراض وسیع توده ای در آذربایجان شد مردم به حکومت اسلامی حمله کردند و مقر سپاه را مورد تعرض قرار دادند در حالی که ناسیونالیسم ترک مذبوحانه تلاش کرد این حرکت توده ای را به حرکتی علیه فارس ها و به قول خودشان فارسیست ها تبدیل کنند اما همچنان که گفتیم ناسیونالیسم ترک در آذربایجان می تواند در شرایطی مخل اوضاع سیاسی و مبارزه مردم علیه جمهوری اسلامی شود و به نظر من این تنها در شرایطی امکان پذیر است که جنبش اعتراضی مردم با تمام قدرت به سراغ حکومت اسلامی و قدرت سیاسی برود و آن را درهم بشکند اما نتواند بلافاصله مردم را به قدرت برساند، به طور مشخص تر حکومت اسلامی توسط یک انقلاب به زیر کشیده شود اما نیروهای انقلاب در قدرت سیاسی نمایندگی نشوند.

وقتی قدرت حاکم درهم بشکند و نیروهای انقلاب خود را به عنوان قدرت حاکم متشکل نکنند در خلا حاصل شده مجانین سیاسی مثل قوم پرستان می توانند ابراز وجود کنند! جائی که قدرت سابق توسط یک انقلاب سقوط بکند و قدرت خود انقلاب مستقر نشود و قدرت سیاسی در خلا آویزان شود فضا و فرجه و شرایط برای تحرک و عروج آن نیروهائی آماده می شود که علیرغم فقدان نفوذ توده ای هم ایدئولوژی تخریب و آدمکشی و هم سلاح برای تحقق آن را دارند! ناسیونالیسم قوم پرست از هر نوعش و اینجا مشخصا ناسیونالیسم ترک روی چنین شرایطی حساب باز می کند و از الان برایش تلاش می کند، روی آن مقطعی حساب باز می کند که مردم، کارگران، زنان و جوانان قدرت حاکم را کنار زده اند اما قدرت خود را حاکم نکرده اند، می توان و باید و موظفیم از پیش و دقیقا با آگاهی به این موضوع مانع ایجاد چنین امکان و فرجه ای در جریان سرنگونی جمهوری اسلامی شویم.

چگونه می توان با چنین تحرکات قوم پرستانه و عواقب آن مقابله کرد؟

اجازه بدهید حرف آخرم را اول بزنم، فقط با حضور سیاسی و قدرتمند حزب انقلاب، فقط با نمایندگی شدن انقلاب و نیروهای انقلابی در قدرت سیاسی می توان راه را برای تحرک هر نیروی مخرب و مشخصا نیروهای قوم پرست در مقابل تلاش های انسانی و آزادیخواهانه مردم تماما بست و اما به طور مشخص تر باید به دو وجه مقابله با نیروهای قوم پرست اشاره کرد، موقعیت اجتماعی و نقش واقعی نیروهای سیاسی هیچ وقت ایستا و ثابت نیست به همین اعتبار مبارزه با آنها و خنثی و بی اثر کردن فعالیتشان هم همیشه فعالیتی یکسان و مشابه نمی تواند باشد، ناسیونالیسم ترک با همین فعالیت هایش در فضای مجازی و میدیای اجتماعی با ناسیونالیسم ترک اسلحه به دستی که عملا آدم می کشد اگر چه به یک درجه مرتجع و مانع در مقابل تلاش مردم برای زندگی انسانی هستند اما موقعیتشان عملا متفاوت است و روشن است که ابزارهای اصلی مقابله با این نیرو در این دو مرحله از انکشافش هم متفاوت هستند.

ناسیونالیسم فعال در میدیای اجتماعی را لازم است با اتکا به همان میدیای اجتماعی به طور جدی تضعیف و منزوی کرد، باید از تبلیغات و تحریکات اینها منظما عکس گرفت و در کنار همتایانشان در تاریخ قرار داد و به مردم نشان داد که هر جا کوچکترین پیشروی داشته باشند چه صدمات جبران ناپذیری می توانند به زندگی مردم بزنند، همتایان اینها نازی ها و آدمکشان رواندا و جانیان صرب و کروات و انواع تروریست های اسلامی مثل داعش و طالبان هستند! ظرفیت های اینها در کشتار زنان و مردان و کودکانی که از ملت دشمن محسوب می شوند کمتر از ظرفیت داعش و طالبان در کشتار کودکان مدرسه ای و عابرین پیاده و کفار در سنجار و موصل نیست! مهم نیست الان نیرویی نیستند مهم این است که ظرفیشان برای تبهکاری آنگاه که کوچکترین امکانی دستشان بیافتد از همین الان باید برای مردم روشن شود اما همان طوری که قبلا گفتیم اگر چنین باندهائی به هر دلیل و تحت هر شرایط دستشان باز باشد و بتوانند نفرت پراکنی قومیشان را عملا با آدمکشی تکمیل کنند آن گاه دیگر فقط با مردم متشکل می توان سر جایشان نشاند!

هر چقدر مردم از همین الان متشکلتر باشند، هر چقدر نسل جوان مدرن و آگاه و پیشرو جامعه سازمان یافته تر باشد، مخصوصا باید تأکید کرد که هر چقدر طبقه کارگر جامعه متشکلتر و متحدتر و متحزب تر باشد همان قدر می تواند سر وقت خود دست و پای این باندها را ببندد، فرصت تنفس سیاسی را از آنها سلب کند، امکانی برای میدان گرفتن و میداندار شدن آنها باقی نگذارد و بالاخره از جامعه در مقابل نقش مخرب آنها محافظت کند، روشن است که اینجا منظورم فقط تشکل و سازمان یابی علی العموم نیست، منظورم مشخصا و مخصوصا سازمان یابی در صف حزبی است که در برنامه و فعالیت ها و تبلیغاتش علنا و با صراحت و بدون لکنت زبان، قوم پرستی نژادپرستانه را یک جریان ضد جامعه و خطرناک به حال و زندگی مردم اعلام کرده است و مقابله سیاسی با چنین افکار و تحرکات عقب مانده و مخرب یک بخش مهم و دائمی فعالیت هایش است.

حزب کمونیست کارگری برای جامعه ای از شهروندان آزاد، رها از هر گونه استبداد، شهروندان برابر رها از هر گونه تبعیض، شهروندان مرفه رها از هر گونه محرومیت اقتصادی مبارزه می کند، هر چقدر صف این حزب وسیعتر و قدرتمندتر شود همان قدر امکان مقابله با نیروهای مخرب در مسیر مبارزه مردم بیشتر می شود و همان قدر رسیدن به چنین جامعه ای امکان پذیرتر می شود تا آنجائی که به آذربایجان و محافل و باندهای فاشیست و قوم پرست ترک برمی گردد کمیته آذربایجان حزب کمونیست کارگری تشکیل شده است تا صف آزادیخواهی و برابری طلبی در آذربایجان را تقویت کند و مانع این شود که باندهای قوم پرست در صف متحد مردم علیه حکومت اسلامی و صف طبقه کارگر علیه سرمایه داری و حکومتش خلل وارد کنند، در آذربایجان مشخصا ما مصمم هستیم با گسترش فعالیت های کمیته آذربایجان حزب در مقابل نفرت پراکنی شوم و انزجارآور قوم پرستان، در مقابل تقلاهای شنیع آنها برای ایجاد تشتت در صف متحد طبقه کارگر، در صف متحد زنان و جوانان آذربایجان علیه جمهوری اسلامی بایستیم.

★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★

mohsenebrahimi-780

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تبریزی
https://rowzane.com/interviewinterview/article=20249

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.