رفتن به محتوای اصلی

یوسف اباذری، مرتضی پاشایی و مردم سیستان
ماهی ها در سکوت میمیرند
13.12.2014 - 09:50

 برای درک بهتر ماجرا ابتدا فیلم ماهی ها در سکوت می میرند را تماشا کنند و بعد سخنان دکتر اباذر را به طور کامل گوش دهند. سخنان او ۱۳ دقیقه است و ۱۳ دقیقه هم به پرسش و پاسخ می پردازند:

۱- سخنان یوسف اباذری مانند سیلی‌یی که به گوش انسانِ در حال فرو رفتن به کما و بیهوشی نواخته می شود٬ چشم عده ای را به روی واقعیت هایی که کم تر به آن توجه می شود گشود. تندی و پرخاش و غیر متعارف سخن گفتن٬ روشی است که برخی دیگر از روشنفکران و اهل علم ما برای جلب توجه و بیدار کردن به خواب رفتگان استفاده کرده اند. آقای اباذری هم معتقد است که ما ملتی هستیم که تا به ما توهین نشود حرف حساب را گوش نخواهیم داد.

۲- فریاد اباذری فریاد کسی است که به قول خودش چند ماه است زیر فشار مجالس و محافل مختلفی که برای بزرگداشت مرتضی پاشایی برگزار می شود له شده است. آن هم در جمعی از دانشجویان که او انتظار دارد حرف او را بر خلاف عوام بفهمند. بفهمند که حکومت به هر نحو ممکن در تلاش برای سیاست زدایی است و اهل سیاست واقعی جای خود را به هنرپیشگان و ورزشکاران و امثال این ها داده اند و آن چه بر سر این ملت و کشور می آيد در اثر همین سیاست زدایی است.

۳- اباذری در ابتدای سخنان اش به فیلم «ماهی ها در سکوت می میرند» اشاره می کند. فیلمی که نابودی استان سیستان و بلوچستان و مردم آن خطه را به تصویر کشیده است. فیلمی که تا پیش از سخنان اباذری٬ در یوتوب تنها هشتاد بیننده داشت و الان به رغم انتشار گسترده سخنان او٬ تعداد بیننده اش به نه هزار نفر رسیده است. فیلمی که اگر وجدان داشته باشی و آن را ببینی اگر به فریاد و فغان نیایی بویی از انسانیت نبرده ای. اگر دیدن این فیلم را مقدمه ی فریاد اباذری بدانیم آن گاه علت فریاد -شاید بی موقع- او را درک کنیم.

۴- سیستان و سیستانیان دارند از بین می روند و ما و حکومت و مسوولین امر نسبت به جان دادن این استان بی اعتناییم. اما ناگهان همین مردم بی اعتنا٬ به طور میلیونی به تشیع جنازه خواننده ی خود می روند و یک میلیون و پانصد هزار نفر نیز پیاده و سواره برای سوگواری راهی کربلا می شوند. فریاد دکتر اباذری شنوندگان را برای لحظاتی از خواب غفلت می پراند اما باز چشم ها گرم می شود و هر کس به کار خود مشغول.

۵- کسی که از مردم در حال جان دادن سیستان سخن می گوید می داند و خوب می داند که ااکثریت مردم ایران که حتی قادر به تامین نان شب شان نیستند نمی توانند بتهوون و موتسارت گوش دهند اما استاد به خشم آمده انتظار و توقع اش از دانشجویان مسوول را با فریاد تحکم آمیز نشان می دهد. فریاد او اگر چه در فضای مجازی طنین می اندازد اما در سطح جامعه ی واقعا موجود اثر چندانی ندارد. در همین جهان مجازی نیز تنها پنج هزار نفر به تماشای جان دادن مردم سیستان نشسته اند. دو روز دیگر نیز همه ی این هیاهوها از یاد می رود و باز مردم سیستان می مانند و امام جمعه ی واقع بین شهرستان زهک که آیا زورش به بالادستی ها برسد یا نرسد.

۶- کاش استاد عصبانیت اش را کنترل می کرد. ما راه درازی در پیش داریم و باید با همین مردم و همین دانشجویان٬ ایرانی بهتر و آزادتر بسازیم. برای این کار صبر و شکیبایی لازم است؛ درک و همدلی لازم است. فرهنگ مردم شهرنشین ما فرهنگی التقاطی و به شدت ناهمگون است. تعجب نباید کرد که دختر خانم دانشجو بتهوون و پاشایی را در کنار هم گوش می کند و حافظ را با موسیقی متن پاشایی می خواند.

۷- اگر مجلس سخنرانی در یادبود پاشایی نبود و اگر مدت زمانی از مرگ دردناک این جوان هنرمند گذشته بود٬ شاید می شد عصبانیت استاد را توجیه کرد. اما بیان کلماتی چون خواننده مبتذل٬ خواننده مسخره٬ و امثال این ها لااقل در چنین مجلسی انتظار نمی رفت. البته دکتر گفت من نظر خود را می گویم و هر طور بخواهم می گویم. درست است. کسی نمی تواند جلوی سخن گفتن ایشان را بگیرد. ولی اگر به فکر تاثیر و برد حرف های ایشان باشیم می توانیم از ایشان انتظار داشته باشیم که لحنی مناسب تر به کار گیرند.

۸- بعد از سخنرانی ایشان٬ فیس بوک پر شد از اظهار نظرهای موافق و مخالف. موافقان گفتند که دکتر رعایت ادب دروغین نکرده است و گفته است آن چه گفتنی بوده است. مخالفان٬ به توهین دکتر به پاشایی و مردم ایران اشاره کردند و آن را مورد انتقاد گاه پرخاشگرانه قرار دادند. نکته ی مهمی که به آن کم تر توجه شد این بود که موافقان دکتر به اصل سخنان ایشان «گوش داده بودند» و توهین ها را در متن سخنان ایشان ارزیابی کرده بودند اما موافقان بیشتر گزیده ی تند و گزنده ی سخنان ایشان را «خوانده بودند» و قضاوت شان بر اساس جملات خارج از متن بود. بخصوص به موضوع مرگ سیستان کمتر توجه شده بود.

۹- من شخصا موافق توهین و ایجاد جنجال برای شنیده شدن واقعیت ها نیستم. همان طور که گفتم ما راه درازی در پیش داریم. ما باید با مردمی که برای تشییع خواننده ی محبوب شان یا رقاصه ی مورد علاقه شان به صورت میلیونی به خیابان ها می آیند زندگی کنیم. ما باید با همین مردم که بخشی از آن ها با پای پیاده به کربلا می روند زندگی کنیم. ما باید با همین مردم٬ ایران فردا را بسازیم. عصبانیت و تندی ما اثر کوتاه مدت دارد. باید به بلند مدت فکر کنیم.

۱۰- از خواننده ی عزیز این سطور خواهش می کنم٬ برای درک بهتر ماجرا ابتدا فیلم ماهی ها در سکوت می میرند را تماشا کنند و بعد سخنان دکتر اباذر را به طور کامل گوش دهند. سخنان او ۱۳ دقیقه است و ۱۳ دقیقه هم به پرسش و پاسخ می پردازند:

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

انتشار از:

کیانوش توکلی
برگرفته از:
گویا

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.