رفتن به محتوای اصلی

قصه ما قصه ی شریک ملا نصیرالدین (پاسخ نه به یک اعتراض، بل به یک زورگویی)
دزد، جواهرات ملا نصیرالدین را در دکان خود او به حراج گذاشت
27.10.2014 - 23:31

 

گویند روزی از روزها، 

ملا نصیرالدین با آقایی شریک شد و با هم مغازه ی صرافی بازکردند. شریک ملا خبر داشت که زن او مقداری جواهرات در خانه دارد. 
شب، بعد از اینکه ملا و زنش خوابیدند، و در هفت آسمان رؤیا های شیرین چون ملائکه پرواز کردند- شریک وارد خانه ی نصیرالدین شد و جواهرات را دزدید. 
صبح که  آنها مغازه را باز کردند شریک جواهرات ملا را آورد در دکان به حراج گذاشت. و به ملا گفت :
-نصیر جان، بهتر است این متاع را خودت بخری، به تو ارزان میفروشم. 
ملا دید این جعبه ی آنهاست و زینت آلات هم مال زنش است. گفت:
-بیار روتو ببوسم. 
شریک را واهمه برداشت. پس پسکی خود را دور کشید و پرسید:
-چرا؟ 
نصیرالدین گفت:
-  عجب رویی داری تو! خیلی زیبا و ماهی! بریم زیر زمین کمی باهات کار دارم!
شریک از ترسش دوید بیرون و داد کشید:
-آی جماعت !نصیرالدین دیوانه شده! نمیگذارد من متاع خود را تو دکانم حراج کنم... ادامه در زیر.



**
این قصه بدان آوردم که اعتراض شده: من اجازه نداده ام برخی کامنتها در زیر مقاله ام- نقد دین آری-توهین نه- درج شود. 
آقای محترم، مثل شریک ملا از «صفحه داخلی- انترانت- که خصوصی ست» نوشته ی من را-جواهرات حکیمانه من را-
1-بدون اجازه بیرون آورده  
2- بدون اجازه خواسته زیر مقاله ی من درج کند.
رک گفته ام «نه اجازه ندارید- باید اجازه بگیرید-حداقل دو اجازه نامه باید داشته باشید. 
-یک برای بیرون آوردن از صفحه داخلی- جعبه ی اسرار و جواهرات سایت
-دو برای درج در زیر مقاله ی من.
آقا دویده بیرون و مانند شریک نصیرالدین داد و فریاد راه انداخته که فلانی سانسور و قیچی بدست گرفته و نمیگذارد متاع حراج بشود. 
اموال من را برده -یک  پنجره هم  بازکرده -گذاشته به تماشا. بدون اجازه ی نویسنده. همان کاری که شریک ملا کرد:
ادامه قصه:
شریک چون دید نمی تواند متاع دزدی را پیش ملا آب کند ، رفت برای خودش جایی اجاره نمود و جواهرات را آنجا عرضه کرد...  
مدتی بعد زن ملا دعوت به مهمانی داشت. خواست از زینت آلات خود استفاده کند دید جعبه نیست. آمد پیش نصیرالدین و گفت:
-جعبه ی جواهرات من کو؟
ملا گفت:
-اونه ها، اونجاست.
و مغازه ی روبرو را که شریکش اونجا بود نشان داد.
- پس چرا اونجا؟
-مغازه یکی بود دوتا کرده ایم.
زن روکر به مغازه ی روبرو. در این اثنا شریک ملا دوید به توالت که دست به آب بزند. زن رفت جعبه ی خود را برداشت و راه افتاد.
وقتی شریک ملا برگشت بیر الی اولدی بیرده شیرین بیانین کؤکو!
 

**

سنگ خورده احساس درد میکند

قصه اش چنین است:

مشکل  شریک 
روزی از روزها کامنتی زیر مطلب من نشست: 

« فرستاده شده توسط يوسف آذربايجان در ش., 09/13/2014 - 11:10

نظر: 

آقای ائليار کجای اين کامنت من مطابق اصول سايت ايرانگلوبال نيست که آقای اقبالی از انتشار آن جلو گيری ميکند

آقای اقبالی نوشته ايد که« شاکیان از سه طیف هستند که امر تخریبگری سیاستی که بر کنگره حاکم بود را تعقیب می کنند. گروه نخست تلاشگران احیاء نظام سلطنتی، گروه دوم، کوشندگان برای حفظ نظام دینی و گروه سوم فرقه های متاثر از پان ترک ها و پان عرب ها هستتند.»٠ خوب به عنوان يک فعال حرکت ملی آذربايجان از شما سوال ميکنم که کدام نيرو و شخصيت حرکت ملی آذربايجان حرکت راهايبخش و دموکراتيک شما را تخريب کرده .لطف کن نام ببر تهمت نزن .نام ببر تا بی آبرو شود.قابل توجه همگان اگر اين آقا نام نبرد بايد از ترکها عذر خواهی کند و در ضمن تا آنجائی که من ميدانم هيچکدام از شخصيت ها و تشکيلات آذربايجانی نه شرکت کرده و نه حرفی در رابطه با اين حضرات زده و آقای اقبالی با اين کار ميخواهند خودشان را مطرح کنند .نشست و بر خواست با فاشيستها و شونيست ها « نمونه پان ايرانيستها» برای ما ترکها ننگ است»
 
پاسخ دادم:
 یوسف عزیز، میدانید که مدیران سایت در مورد کامنتهای خود مستقل تصمیم میگیرند. از نظر من کامنت شما خلاف مقررات نیست. ولی طرف مکاتبه شما دوست نداشته وارد صحبت شود. خوب این هم آزادی اوست. که انتخاب میکند صحبت بکند یا نکند. بهر صورت نظر شما اینجا منتشر شد.»


 اقبالی:
« ائلیار "کمنتار همشهری اش را زیر مطلب خود جای داده"»
مسئول فنی :
 این کامنت بر خلاف ادعایی که کرده ای که گویا ائلیار "کمنتار همشهری اش را زیر مطلب خود جای داده"، نه، مطلقا چنین نبوده است. بلکه یوسف آذربایجان آن کامنت را در زیر مطلب ائلیار و خطاب به او نوشته است و ائلیار هم آن را منتشر کرده است، طبق مصوبه جلسه، ائلیار "نقض ضوابط" نکرده است چون آن را زیر مطلب خود تایید کرده است. » و این مدرک را در جواب اقبالی نشان داد:


که نشان میدهد کامنت نویس خودش و در چه تاریخی و در زیر کدام مطلب پیام فرستاده است.
بعد روشن شد -طی روزها سردرد - که مشکل اینجا اعتقادی ست. شریک با عقیده ی  کامنت نویس مخالف است 
و به این دلیل هم با درج کامنت او می جنگد. که خلاف مقررات سایت بود.

***

در حاشیه ی ماجرا : 

- من از درستی همه صحبتها و نوشته های علنی و غیر علنی خود دفاع میکنم و چیزی را پس نگرفته ام. 
- انتشار صحبت داخلی من بدون اجازه ی من - و علی رغم مخالفت من و دگر اعضاء، و بدون اطلاع خودم، توسط یک همکار ، پیش من «دزدی» محسوب میشود.
- عدم حفظ صحبت داخلی در داخل، و علنی کردن خودسرانه ی آن با زورگویی همکار، عهد شکنی در حفظ امور داخلی، پیش من "خیانت" محسوب میشود. 
- به هیچکس حق نداده ام که صحبت داخلی من را علنی کند. برای علنی شدن آن تنها خودم تصمیم گیرنده هستم و نه هیچکس دیگر.
- بجای بحث عام دین، طرح مسایل داخلی - و به هدر دادن انرژی- که توسط همکار تحقق یافت، پیش من «خدمت به حکومت» محسوب میشود.
- عدم اجازه به انتشار «صحبت داخلی» در زیر مقاله ام، به کس دیگر، حق و وظیفه ی من است و ربطی به «سانسور» ندارد. طبق مقررات سایت، من و دیگر اعضاء، خود تصمیم میگیریم.
 اصرار درانتشار صحبت داخلی من، در زیر مقاله ی من، و یا در جای دیگر، توی سایت، بدون موافقت من، «زورگویی» بود و هست.
- کیانوش که نوشت «صحبت خصوصی من نباید علنی منتشر میشد» مخالفت خود را اعلام داشت. این مخالفت مشکل را حل نکرد. او وظیفه داشت هر جا که «صحبت داخلی من» آمده بود، عدم انتشار میزد و جمع را به صحبت داخلی دعوت می نمود. 
- رفتار «نه شیش بسوزد-نه کباب» توسط کیانوش اشتباه بود.
- عمل خلاف همکار بی پاسخ نماند و نخواهد ماند و تصمیم لازم را خواهیم دید. 
- کوشیدم تا حد امکان به بحث خصوصی کشیده نشوم، و نشدم، عمل خود را درست میدانم و تا حد امکان ادامه خواهم داد. علاقمند به بحث عام در مورد مقوله ی دین هستم.
- از دوستان شرکت کننده در بحث عمومی دین ممنونم. مطالب را دنبال کردم و بر درستی نظر خود که « نقد دین آری-توهین نه» تأکید مجدد میکنم.
- در صحبت داخلی من، مخاطب جمع داخلی بود و نه فرد بخصوص، و یا گروه بخصوص در بیرون، اما هر فرد که در داخل وارد بحث با من شد شخصاً با نام مشخص او برایش پاسخ داده ام. 
- موضوع عام دین، در مقاله ام-نقد دین آری، توهین نه، که بعد از صحبت داخلی نوشته ام- با حذف مسایل خصوصی-جهت بحث علنی مطرح شده، و نشان دهنده ی آن است که «موضوعات خصوصی و عمومی» را از هم تفکیک کرده ام و خواهان طرح هر یک در جای خود هستم.
- موضوعات «احتمال خطر به مدیریت» ، «عدم همکاری» ، مسایل داخلی بودند و اصرار بر علنی و بیرونی کردن آن، و ربط دادنش به «عموم»، که توسط همکار صورت گرفت، پیش من «مغالطه» است و هدفش «فریبکاری».
- توجه به «حفظ امنیت جمع مدیریت»، «و عدم اتخاذ متد غلط در برخورد با مقوله دین» را «وظیفه ی رسانه ای و انسانی» خود میدانم و بر درستی این توجه و عمل تأکید مجدد میکنم.
- هر فنومنی در جامعه دارای «زمان، مکان، موقعیت» است. و در آن شرایط مشخص محاط. و از جمله «پدیده ی اجتماعی دین». اینجا، هیچ چیزی فارغ از شرایط مشخص وجود ندارد. و لاجرم مشروط بدان است. غیر مشروط نامیدن دین دال بر ندیدن شرایط پدیده است و سخن درستی نیست. برخورد صحیح به دین ضرورتاً با توجه به موقعیت آن و شرایط خود انسان، یعنی شرایط همه جانبه، میتواند اتخاذ شود. براین اساس است که نوشته ام «نقد علمی دین آری، توهین به دین نه!».
 
***
در برخورد با دین 

در تحلیل دین یا هر پدیده ی اجتماعی دیگر دو راه داریم : روش فحاشی - یا متد منطقی تاریخی. 
شخص از هر زاویه ای که دوست دارد می تواند به مسئله برخورد کند. با توجه به راسیسم یا چیزهای دیگر.
اما راه فحاشی که به علت شرایط موجود بوجود آمده قابل دفاع نیست. شخصاً این متد را نادرست و زیانبار به امر مبارزه و آزادی و دموکراسی میدانم. فحاشی نوعی اختناق آفرینی ست.و فالانژ بازی . که هم نوع مذهبی اش را تجربه کرده ایم و هم نوع سکولارش را . فحاشی از هر طرف که باشد درست نیست و نشانه ی ضعف منطق است.
اینکه فلان پدیده ی اجتماعی چه راه حل بهتری دارد میتواند موضوع بحث قرار گیرد و تبادل اندیشه شود. خوب است. چرا که نه.

چهار نوع برخورد با اسلام را شاهد بوده ایم: 
1- دنبال کردن روش و تفسیراسلام بنیادین که سیاسی هم هست.اسلام خمینی-داعش
2- روش و تفسیری از اسلام که اعتقاد قلبی و شخصی ست با کسی هم کاری ندارد. و مدارا گر و غیر سیاسی ست. اسلام آیت الله بروجردی و شریعت مداری. و آقای بروجردی که اکنون در زندان است.
3- اسلام غیر سیاسی و جدا از دولت و قابل رفورماسیون. وبه عنوان اعتقاد قلبی.
4- اسلام اصلاح طلبان سیاسی -البته بخشی نه همه-که میگویند اسلام میتواند رفورماسیون قبول کند و با دموکراسی و حقوق بشر جور دربیاید و باز هم حکومت کند.
یعنی در کل دو نوع برخورد است: اسلام سیاسی(اصلاح شده یا نشده)- اسلام اعتقاد قلبی (جدا از دولت )
فکر میکنم:
 پروسه ی رفورماسیون اسلام مثبت و خوب است و تبدیل آن از عرصه ی سیاست به اعتقاد شخصی ضروری ست.

نقد علمی اسلام-منطقی تاریخی- در خدمت جدایی دین از دولت است و رفورماسیون آن. و امر شخصی شدنش. نقد در خدمت رهایی از دگم ها و خرافات و کهنه گرایی ها و عدم مدارا و برتربینی ها و سیاست ...است.
راه برخورد درست با دین طی چنین پرسه ایست. البته این تنها زاویه نظری برخورد است. 

دین به عنوان اعتقاد ، را نمی توان نفی مکانیکی کرد و نابود نمود. کسانی که در مسیر نابودی مکانیکی دین از طریق «فحاشی و ستیزه» -در عرصه نظری- میکوشند ، و اگر صاحب قدرت شوند میخواهند مراکز دینی را منفجر کنند، سخت در اشتباه اند. این روش نوع دیگر «داعش» است که «داعشگرایی سکولار» میتواند نامیده شود.
دین و پیامبران کشته نمی شوند. بل به صورت طبیعی می میرند. در جامعه اکنون دیگر دینی یا پیامبری ظهور نمیکند. چرا که این پدیده ها به صورت طبیعی-اجتماعی مرده اند و زنده نمیشوند. اما آنچه از اینان باقی مانده نیز کشته نمی شوند و همین مسیر «زوال طبیعی -اجتماعی» را طی میکنند.
نقد منطقی-تاریخی دین در خدمت زوال طبیعی آن است.
*

دین که "اخلاقی-انسانی" شد و به مسئله شخصی و اعتقاد قلبی فرد تبدیل گردید در مقابل ناملایمات زندگی تنها تکیگاه انسان است و یاور او.برای بخشی از آدمها.
انسان تنها به دنیا میاید-تنها زندگی میکند- تنها هم میمیرد. انسان چه با جمع باشد و چه نباشد، در همه حال تنهاست. در این تنهایی ابدی تنها اعتقادات قلبی ست که دوست و همزاد انسان است و یاور او. دین "اخلاقی-انسانی" شد ه یکی از انواع ایمانهای قلبی ست. 
یکی این جوری ست، دیگری عاشق طبیعت است و آن یکی عاشق انسان. و دیگری به چیزهای دیگرعشق میورزد ...

این چیزهای قلبی را نمی توان از انسان گرفت. نمی توان آنها را کشت. مرگ خیلی چیزها مکانیکی نیست. طبیعی ست و زمان خود را باید طی کند. 
زورگویی و اعلام جنگ و اعمال خشونت فیزیکی و کلامی جاهلیت است.
«خیزش و تشکیل حکومت دینی» در این دوران، به معنای «فریاد مرگ طبیعی دین »ا ست. و هیچ چیز را از مرگ طبیعی رهایی نیست.
خیزش دین برای آن است که میمیرد. خیزش دیندار برای آن است که تحت ستم است. اما مرگ را چاره ای نیست. و رهایی از ستم راهش خشونت و کشتار نیست.
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!