بر خلاف تئوريهاي علمي كه حاصل تجربيات عملي هستند تئوريسينهاي معتقد به توطئه نقش مردم را ناديده گرفته و هر پديده ي اجتماعي, علي الخصوص در كشورهاي جهان سومي را به توطئه هاي خارجي نسبت ميدهند. اگر هم عكس العمل ملتي در تقابل با رخدادهاي تاريخي قابل كتمان نباشد, سعي ميشود به طريقي اين رفتار را در چهار چوب توطئه قرار دهند. جاب اينكه فرضيه ي توطته مختص يك گروه راست و يا چپ نيست بلكه هر دو طيف از دو ديد متفاوت ميتوانند فرضيه ي توطئه را مطرح نمايند. انقلاب به بيراهه رفته ي ايران نمونه ي روشني در اين مورد ميباشد. سلطنت طلبان انفلاب را توطته اي عليه شاه عنوان ميكنند كه چون حاضر نشد منافع ايران را به سود آمريكا و انگليس بفروشد, كنار گذاشته شد. چپ ايران نيز علت انقلاب را همان توطئه ي غرب ميداند كه براي حفظ منافع خود و نجات ايران از غلتيدن به دست كمونيستها, با كمك نيروهاي مذهبي به بساط سلطنت پايان داد.
در مورد پيدايش داعش نيز طبق روال هميشگي اول تئوري توطئه طرح ميگردد و بعد براي اثبات آن اقدام به جمع اوري فاكتها و نشانه ها ميشود. در اكثر موارد نيز اگر اين فاكتهاي موهومي جوابگوي تئوري توطئه نشوند, تحريف تاريخ و وقايع لازم ميايد تا به هر نحو ممكن فرضيه ي توطته به اثبات رسد.

در سال دو هزار و يك ميلادي هيئت حاكمه ي جديدي در كاخ سفيد امريكا مستقر ميگردد. اكثريت قريب به اتفاق اعضاي اين حكومت را سرمايه داران بزرگ نفتي تشكيل ميدهند, نظير آقاي بوش در كارلايل, آقاي چيني در هالي بورتون, خانم رايس در شوران _ تكزاكو, آقاي رامز فيلد در آكسيدنتال و . . . .  اين زماني  است كه در كره خاكي آرامش نسبي بر قرار هست و صنايع عظيم اسلحه سازي در حال ركود بسر ميبرند. با واقعه ي يازده سپتامبر, كه عراق كوچكترين نقشي نداشت, رسانه هاي وابسته به كارتل هاي نفتي و اسلحه سازي دست بكار تهييج مردم امريكا شده تا زمينه ي لشگر كشي به عراق فراهم گردد.  متعاقب بمباران وحشيانه عراق, نيروهاي اشغالگر آمريكا وارد خاك اين كشور ميشوند.  بر خلاف تبليغات رسانه هاي وابسته  نه تنها استقبالي از سربازان به اصطلاح آزاد كننده بعمل نمي ايد بلكه در عرض كمتر از شش ماه  گروه هاي مختلف مقاومت شكل گرفته و با بكار گيري ابداعات جديد نظير انفجار هاي كنار جاده اي , خواب خوش اشغال گران آمريكائي بهم ميخورد. در اين زمان هست كه زندانها و مراكز متعددي جهت بازداشت و لاجرم شكنجه هاي وحشيانه نيروهاي مقاومت و در مواردي مردم عادي توسط اشغالگران امريكائي ايجاد ميشوند. در مراحل اوليه متخصصين شكنجه در پي بدست آوردن رد پائي از گروه هاي مقاومت دست به اعمالي همچون شلاق و آپولو و سوراخ كردن قسمت هاي حساس بدن با مته برقي و خفگي و . . . ميزنند ولي مقاومت مردمي با گذشت زمان شدت بيشتري مي يابد بطوري كه حكومت دست  نشانده عراق كه اكثرا" متشكل از شيعيان طرفدار آخوندهاي ايران بودند, از ترس حملات گروه هاي مقاومت مجبور به حصار كشي به دور خود تحت عنوان منطقه سبز ميشوند. 
متخصصين شكنجه در زندان ابو غريب با كمك عناصر خود فروخته عراقي و با توجه به فرهنگ و سنن مردم, براي در هم كوبيدن شخصيت و غرور مردم دست به اعمال شنيعي ميزنند. لخت كردن زندانيان و وادار نمودنشان به اعمال جنسي با همبندانشان و خوراندن مدفوع همديگرنمونه هائي هستند كه متمدنين غربي در جهت تحقير انسانها بعمل اوردند. جاي تعجب نيست اگر صدها جوان متولد غرب كه ريشه شرقي دارند  قيد زندگي راحت در امريكا و اروپا را زده و براي انتقام جوئي از اشغالگران و طرفدارانشان به داعش ميپيوندند. داعش تبديل شده به فرياد مردمي زجر كشيده و تحقير شده. گو اينكه اعمال وحشيانه داعش قابل دفاع نيست.