رفتن به محتوای اصلی

عنوان
10.08.2014 - 17:23

به دوستی گفتم:
«خوب، از نمایشنامه ات چه خبر؟»
گفت:
« طرحش را تمام کرده ام ولی هنوز کامل نیست.»
«بالاخره عنوانش چه شد؟ »
« فعلاً  "گور پارس» گذاشته ام. ولی هنوز قطعی نیست. و میتواند به " گور آکتور یا پارس آکتور" نیز تغییر یابد. »
« گور پارس، یعنی چه ؟»
« پارس از پارس کردن میاید. اسم است. در حقیقت یک صدای عجیب و غریب است. این پدیده به گور است. و اشاره ی من هم به گور این پدیده است. »
«ولی معنای مجازی مد نظر نویسنده چیست؟ »

« گفتم پارس، صدا ست. گور هم نشانه مرده و مرگ و از بین رفتگی و نابودی ست. منظور از گور پارس " صدای محل دفن " است. یعنی قبر یک صدای عجیب و غریب.»
« این صدا و محل دفن ، یا قبر صدای عجیب و غریب از نظر نویسنده سمبل چیست؟ »
«سمبل هر آنچه که «کهنه» است، می باشد. هر آنچه که زمانش گذشته. این "کهنگی از کور، بلند است که توسط "گور آکتور" یا "پارس آکتور" عمل میشود.»
« یعنی میخواهی یک "صدای عجیب و غریب "را برسانی. یا ندای کهنگی و نادبود شدگی را. توسط گور آکتور یا پارس آکتور . و معنی عام دارد.  »
«بله، دقیقاً. یعنی همه ی گهنگی ها را . »
« بسیار خوب، اما آمدند این عنوان را با علامت ندا (!) خواندند و بر زمینه ی فکری جمله ی " گور پدر فلانی" و فکر کردند منظورت "گور [پدر] قوم پارس است! آنوقت چه؟»

Missing media item.

گورآکتور

 

« توضیح میدهم . مثل نویسنده ی نمایشنامه ی "خراکتور". که میگوید " خر نسل قدیم است و تراکتور نسل جدید و تر کیب اینها میشود نه، خر-تراکتور بلکه خراکتور. البته او خودش را به کوچه علی چپ میزند و دروغ تحویل میدهد. بهتر است اول برود یاد بگیرد که کلمات ترکیبی چطور بوجود میایند. بعد برای نام در کردنش فکر دیگری بکند که از این واژه های رایج در فرهنگ چاله میدانی، تنبانی برایش در نمی آید و همیشه لخت میماند. معنی خراکتور میشود "خر بازی گر" نه موجود هشل هف.»

« توضیح را عده ی معدودی میخوانند نه همه . گیریم نمایشنامه شما اجرا بشود آن وقت قوم پارس در اولین برخورد با عنوان آن حق ندارد فکر کند که نویسنده دارد به این قوم توهین میکند؟»
« بله، ممکن است. ولی توضیح من و قلب ام که همه را دوست دارم و هرگز به خود اجازه نمیدهم به کسی توهین بکنم میتواند این سوء ظن را برطرف سازد.»
« آمدیم نکرد. و حتی برداشت منفی اوج گرفت و تولید درگیریها کرد، و همینطور عده ای کشته شدند، آن وقت چه؟»
« بعید نیست. اما این همان کهنه گی ست که من به آن اشاره دارم. »
«بله ، دقیقاً. اما کهنگی را میشود با نام دیگری هم بیان نمود، که موجب نیرو گیری کهنه نشود. »
« مثله؟»
« مثل  "ناله ی گور" یا "صدای گور" . و مانند اینها. کلمه "پارس" واژه ای ست که ایجاد سوء تفاهم میکند، و مشکل آفرین است.»
« یعنی میگویی نویسنده آزاد نیست آنچه دوست دارد بنویسد. گیرم توهین دار هم باشد؟»

Missing media item.
خراکتور
 

« بله. اصولاً از نظر من نویسنده در هنر آزاد است که آنچه دوست داشت بنویسد. حتی توهین دار. اما در کدام جامعه؟ در آنجایی که قانون و آزادی هست. و به خاطر توهین می توان به قانون شکایت کرد. اما در جامعه ما قانون اساسی رعایت نمی شود و هرکس برای خودش یک قانون اساسی دارد. اینجا چکار کنیم؟»
« فکر میکنم جایی که قانون نیست تنها مرجع «نقد» است. نقد کنند. کاری را که صورت میگیرد یا متنی که منتشر شده. »
« در کدام جامعه؟ در جامعه ما؟ بله ، بعد از هرج و مرج، کشته و پشته ها، می نشینند این چیزها را نقد میکنند. میخواهی چنین باشد؟»
« یک پیشنهاد دارم شما بیایید این عنوان را مطرح کنید ببینیم بزرگان چه نظری دارند؟»
« باشه، من مطرح میکنم ولی مشکل اینجاست که بزرگان ما آنقدر بزرگ اند که اصلاً نظری ندارند.»
«شاید با آزادی توهین در هنر موافق اند!»
«شاید.»

« اشاره ای به چکیده ی طرح خود بکنم که سوء تفاهمی پیش نیاید. در طرح نمایشنامه ی من: نخست گوری خیلی قدیمی مثل قارچ از زمین بیرون میاید. 
از داخل آن "گورآکتور وارد صحنه میشود و پیامهای قبر را که مربوط به دوره ی خود گور است، به جماعتی که دور آن را گرفته اند  با صدای "عجیب و غریبی" ابلاغ میکند. عده ای ایمان میاورند ، پیامها را طوطی وار تکرار میکنند و شروع به خراب کردن دستاوردهای زندگی خود می نمایند. بین موافقان ومخالفان درگیری پیش میاید  ، موافقان با چاره جویی پارس آکتور به داخل گور پناه می برند و دهانه گور مثل غار "علی بابا" بسته میشود. مخالفان دوباره شروع به ساختن زندگی خود میکنند. اما گور همچنان آنجا پابرجاست و هر آن احتمالش هست که دهانه آن باز شود، و دزدان علی بابا بیرون بریزند. اما با این همه ، پیرمردها داستان گور آکتور را برای کودکان نقل میکنند... »
« بسیار خوب. مطرح میکنیم.»

 گابریل گارسیا مارکور داستان نویس بزرگ که خدا رحمت اش کند میگفت:
« من در همسایگی خود پیرمردی عامی دارم که اگر در داستان مشکلی داشتم به او مراجعه میکنم. و گفته ی او را بکار می بندم» نقل به مضمون.
حالا من هم همسایه ای دارم که نام اش «مشد علی بقال» است. متن خود را پیش از انتشار با او در میان گذاشتم و پرسیدم که :
« مشدی، پیغام این متن چیست؟ چه میخواهد بگوید؟»
گفت :« میگوید زیاد پرت و پلا نگویید، بگذارید هرکس هرچه دلش خواست بنویسد!»
خوب این هم نظر همسایه من مشد علی بقال است.تا نظر شما چه باشد.

** 

تاکنون دو نظر آمده که یکی میگوید:
«چیزی که عوض دارد گله ندارد».
دیگری هم «زار-زار به نویسنده میگیرد».
اما کسی پیدا نشده که این داستان را نقد کند. نقاط ضعف و قوت اش را نشان دهد. هردو نظر با چشم «مقابله به مثل» به نوشته می نگرند.و نویسنده را دریک طرف قرارمیدهند. و کسی متوجه راوی نیست.درصورتی که حادثه ی مقابله بمثل رخداده و نوشته آنرا تصویرکرده است.داستان، الزاماً نظر نویسنده نیست. نظر قلمزن آن است که «اتفاق لازم است به تصویر درآید». و آنرا نیز انجام داده است. میتوان این صحنه را نقد کرد که رئال هست یا نیست.خوب توصیف و تصویرشده یانه؟کمبودهایش چیست ویا صحنه و حادثه ربطی به آنچه در زندگی روزمره هست دارد یا ندارد. و غیره. اینکه "نویسنده نباید می نوشت، از او بعید است. یا خوب عوض اش را در آورده " ، سخنان بدرد نخوری هستند و چیزی را روشن نمیکند. حادثه ی وصف و تصویر شده «بد و خوب»تان را نشان میدهد.

شما این هستید و این حادثه را آفریده اید. زشت است خودتان را تمیزکنید، زیباست،زیباترش کنید.انتخاب و ارزیابی باشماست. «عنوان» آینه ای ست که حادثه یا «تئاتری را که شما بازی کرده اید» نشان میدهد. یا به زبان دیگر مستندی ست از خودشما. نویسنده که آینه را جلو چشمتان گرفته و بازیگریتان را تماشا میکنید؛ سعی نکنید او را به داخل نمایش خود بکشانید. او کارش ساختن آینه یا فیلم ویدئویی از تئاترشماست. یا دقیق تر بازآفرینی هنری حادثه است.نویسنده بازیگر نیست،تماشاگر مسخرگیها و زشتکاریهای شماست. و سطح نازل فرهنگ و چیز نویسی تان . اگرتیزبین باشید باید بحال اسفبار خودتان «زار-زار»بگریید. دو چهره آمده، هردو پشت و روی شماست. "عنوان" ترکیدن حبابی ست در لجنزار شما.که نام اش را از روی خجالت "جامعه"گذاشته اید.و چه بسا جامعه ی هنری...
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.