رفتن به محتوای اصلی

هر کس نگاه چپ به تراکتور واقعی بیاندازد باید چشمش را درآورد؟
08.08.2014 - 19:18

كاظم ثاني

با خواندن نوشته آقای لوایی متاسف شدم و با خواندن کامنتهای آن متاسف تر. می دانم که با نوشتن این کامنتار مورد حمله قرار خواهم گرفت ولی سکوت مسئله ای را حل نمی کند. شاید، شاید کسی این سطور را بدون تعصب بخواند و کمی درباره آن فکر کند. موضع چیست؟ نمایشنامه ای بر روی صحنه آمده با عنوان <خرآکتور> و پوستری برای آن تهیه شده با ترکیبی از خر و تراکتور. سایت تراختور بلافاصله عکس العمل نشان داده و مردم را به اعتراض دعوت کرده و به آتش زدن تماشاخانه تحریک کرده. حکومت هم جا زده و هنرمندان هم ترسیده اند و زیر فشار، نام نمایشنامه و پوستر آن را عوض کرده اند. آقای لوایی هم فریاد وا مصیبتا سر داده و آن را به فاشیسم و آنهم از نوع فارسی اش نسبت داده است. و همه اینها در حالی صورت می گیرند که کسی به محتوای نمایشنامه کاری ندارد! آیا این نمایشنامه و پوستر آن واقعا توهین آمیز است؟ آیا اینکه آذربایجان تیم فوتبالی به نام تراکتور دارد باعث می شود که هر کس نگاه چپ به تراکتور واقعی بیاندازد (نه به تیم تراکتور) باید چشمش را درآورد؟ بر اساس گزارش خبرگزاریهای مختلف «خرآکتور» نمايشي کمدي است با حال و هواي فانتزي که به مجادله يک خر و تراکتور بر سر کارايي خود در دنياي جديد مي پردازد. این چه ربطی به تیم تراکتور و آنچنان که آقای لوایی نوشته به <تحقیر شعور ملی آزربایجان> و <تحقیر شور ملی آزربایجان> دارد؟ تنها ذهنی که همه چیز را فاشیسم فارس می داند می تواند چنین ربطی را بوجود بیاورد. اگر این طرز تفکری که در این سایت آقای لوایی نمونه بارز آن است، فردا به قدرت برسد، فاتحه همه کتابها و نمایشنامه ها و سینماها و تماشاخانه ها خوانده است. این تفکر، همه را به آتش خواهد کشید. کتابسوزان راه خواهد انداخت. بهانه همیشه وجود دارد. امروز ترکیبی از عکس و نام خر و تراکتور بهانه است، فردا اگر در همدردی با خشکیدن دریاچه ارومیه، عکس اسکلتی کشیده شود بهانه خواهد شد و پس فردا اگر در کتابی، گذایی به تصویر کشیده شود که از آذربایجان می آید بهانه می شود و پسین فردا یک فراش آذربایجانی و روز دیگر.... من اصلا کاری به این ندارم که پوستر مربوطه و نام نمایشنامه به تایید وزارت ارشاد رسیده است یا نه. ولی من هیچ توهینی را نسبت به هیچ کسی در آن پوستر و نام نمایشنامه نمی بینم. این نمایشنامه و پوستر آن هیچ ربطی به تیم تراکتور و آذربایجان ندارد.

در اینکه بارها به مردم آذربایجان توهین شده شکی نیست. و این توهین ها از طرف هیچکس قابل دفاع و توجیه نیست و کاریست زشت و ناپسند و شایسته حتی مجازات. ولی در این مورد خاص، به جای فرضیات، بیایید اول توهین را نشان بدهید و بعد دعوایش را بکنید. کسی را بر اساس فرضیات نمی شود محکوم کرد. فرض شما در این مورد خاص بی اساس است.

آ.ائلیار

معنی «آکتور» که در اصل واژه ی فرانسوی ست. -acteur- و اینجا هم آنرا آورده اند. کلمه ای ست که در سینما و نمایش بکار می رود. به معنی «بازیگر» است. خر-آکتور، یعنی « خر بازیگر». البته که توهین وزارت ارشاد حکومت است. و پشت آن هم صف «ترک خر» گویندگان. در صورتی که دلایل این امر مسجل شود. و محتوای متن توهین را تأیید کند.تنها نام کافی نیست. ولی من این کار را به پای «مردم» ستم دیده و آزادیخواه فارسی زبان نمی نویسم. این «توهین کنندگان» در میان همه ملتها هستند. اما هرکس متوجه قضیه شد لازم است آنر «زشت» بنامد. این چیزها خلاف دوستی و محبت مردمان ستم دیده ی ایران است. حکومت عمداً این اختلاف ها را ایجاد میکند. ترس حکومت از «اتحاد عمل آذربایجان با دیگر جا ها»ست.

در این حالت فاتحه حکومت خوانده شده است. برای من نه تنها اختلاف اندازی حکومت ، و صف ترک خر گویندگان، حتی وجود پان ایرانیستها نیز نمی تواند مانع بشود که فکر کنم « اتحاد عمل آذربایجان با دیگر جا ها علیه حکومت» نادرست است. رهایی ایران در اتحاد عمل علیه حکومت است. با تمام این اختلاف اندازیها. دلیل آن هم «استراتژی رهایی»ست. که میگوید « اتحاد، در اهداف مشترک- جهت عمل مشترک؛ با صف مستقل».

در صورت امکان لازم است به توهین واکنش مدنی درست نشان داد. و نه واکنش غلط. البته متن نمایشنامه توهین را اثبات کند. نباید ظاهر قضیه را نگاه کرد. عمل چند نفر را -گیرم با اجازه ی حکومت- نباید به نام یک ملت که خود کمرش زیر بار دیکتاتوری مذهبی خرد شده نوشت. سیاست کارهر کسی نیست. کار بسیار هنرمندانه و خردمندانه ای ست و تجربه ی کافی میخواهد. اعتراض مدنی به توهین درست است. اما اینکه در سایت تراختور یک نویسنده ی بی مسئولیت و بی خرد با نام « تراختور بایراقی» نوشته « حمله کنید و تماشاخانه را به آتش بکشید» یک بیخردی محض و بی مسئولیت است. که ممکن است این کار به بهای جان انسانهای زیادی تمام بشود. و موجب تفرقه و دشمنی بین دو مردم ستم کشیده گردد.

 پیش بردن سیاست مدنی و دوستی و همبستگی کار شماست. نه کار طرف مقابل. در برابر توهین لازم نیست خانه ای را آتش بزنی.- ما سیاست دوستی را ادامه میدهیم بگذار فارسی زبانها سکوت کنند. روزی میرسد که اعتماد پیدا می کنند و آنها هم سکوت را می شکنند. همانطور که در مورد دریاچه اورمیه شکستند. سیاست ما را آنها تعیین نمی کنند خودمان تعیین میکنیم. نباید به دام دشمنی افتاد. اعتراض مدنی به هرشکل که ممکن باشد درست است و تحریک به آتش زدن خانه و حمله کار بسیار ناشایسته و ضد انسانی ست. این آدم اکنون که با نام «تراختور بایراقی» -که نام انتخابی خود را هم نمی تواند درست بنویسد( و درستش" بایراغی" ست)  «دستور حمله-آتش افروزی» میدهد و نه به جان و زندگی حمله کننده و حمله شده و انسانهای بیگناه احتمالی، و نه به کودکان خانواده ها و اعضا، میاندیشد، چه تضمینی دارد فردا همین «دستور» را علیه مخالف خود در آذربایجان صادر نکند؟ این «روحیه ، تفکر، و دستور دهی خشونت گرا»یی نشانه آن نیست که اگر فردا بتواند همین کار را با «شمای مخالف سیاسی و عقیدتی» نیز انجام میدهد؟ روشن است که پاسخ مثبت است. تا چنین آدمهای بی خرد و بی مسئولیت میدانداری میکنند رهایی آذربایجان هرگز ممکن نیست. آذربایجان اگر با چنین آدمهایی مستقل هم بشود باید به یقین دانست که «فاشیسم ملی» حاکم خواهد شد. وظیفه انسانی من گفتن اینهاست. حالا انتخاب راه و روش و تفکر با دیگران. موضوع روشن است. و مربوط به هنر و ورزشگاه میشود. در صورت اثبات توهین:

- هنرمندان آذربایجانی می توانند به این کار هنری اعتراض کنندو
- ورزشگاه و تیم تراختور می تواند اعتراض کند.
- جامعه مدنی آذربایجان میتواند اعتراض کند
- علاقمندان فعالان می توانند شعار اعتراض بنویسند و....
اما اینکه یک آدم بی نام و بی مسئولیت و بی خرد «دستور حمله و آتش افروزی» بدهد باید به حالا آذربایجان گریست. چه کسی به این آدم حق داده که دستور حمله صادر میکند؟ کی او را برگزیده که بگوید خانه ای را به آتش بکشند؟ این گله حساب کردن مردم نیست؟ حزب الله بازی نیست؟ کار این آدم «بزرگترین توهین به شعور مردم و جامعه مدنی آذربایجان نیست»؟ پس چیست؟

اتهام «توهین یک تماشاخانه به مردم دیگر » اصولا باید از راه شکایت در دادگاه رسیدگی شود. نه اینکه « این و آن » جماعت را به حمله و آتش افروزی دستور دهند. از سوی دیگر اگر قرار باشد به خاطر «استعمال برخی کلمات» آنرا توهین حساب کنند و لشگر کشی نمایند باید «فاتحه آزادی بیان» را خواند. این «مقوله توهین» فردا میتواند تبدیل به ساطور نابودی « نقد و آزادی» و ابزار ایجاد «جو اختناق و ترور» در جامعه باشد. در کل مسایل «توهین» در جامعه لازم است در دادگاه از طریق شکایت توهین شده حل شود. لشگر کشی های خیابانی راه حل مسئله نیست. بااین روش به هر بهانه ای میتوان آزادی و عدالت را نابود کرد. خلاف فردی یا جمعی باید در دادگاه طبق قانون رسیدگی شود. راههای دیگر به زیان جامعه، قانون،عدالت و آزادی ست.


 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.