*****
حتما الان همهتان فکر میکنید من چهام شده! متن به این طولانی! اما با اجازه شما این فقط فشرده یک فکر است. اگرچه خیلیها ممکن است فکر کنند فایدهای ندارد، اما با این همه:
این نفرت غیرعقلانیِ منزجرکننده است و متأسفانه به قلب جامعه ما نیز رسیده. انتقاد از سیاست دولت اسراییل وظیفه همه ماست اما این عوامفریبی و بی خطر جلوه دادن حملات هم علیه اسراییلیها و هم علیه فلسطینیها توسط گروه تروریستی و ضداسراییلی حماس واقعا شرمآور است!
از نظر اینها، اسراییل یک دولت شهروندی «طبیعی» نیست و بر اساس منافع خود به مثابه یک حکومت عمل نمیکند بلکه خیلی ساده چون «خبیث» است دست به این حملات میزند. این «شیطان صهیونیستی» هر کاری میخواهد میکند برای اینکه خونخوار است و نه اینکه در آنجا نیز یک حکومت امپریالیستی وجود دارد و همان کاری را می کند که بقیه امپریالیستها انجام میدهند.
برخی میگویند: «بدون نیروی مقاومت حماس، اسراییل تا حالا همه فلسطینیها را از میان برده بود» و برخی دیگر بر این عقیدهاند که: «اگر یک دولت درست و حسابی نبود که با مشتهای آهنین علیه تروریسم وارد عمل شود، مدتها بود، تا حالا همه یهودیان را به دریا ریخته بودند!»
محافل طرفدار فلسطین ظاهرا حواسشان نیست که از چه کسی طرفداری میکنند: حماس، حزبالله، سلفیهای بیشرم، نئونازیهای اروپا. اینها فکر میکنند از طرف «خوب» دفاع میکنند.
واقعیت اما این است، تا زمانی که سازمانی مانند حماس نیروی مقاومت فلسطین باشد، هیچ اندیشه سیاسی نمیتواند شکوفا شود که ساکنان اسراییل را نیز در بر بگیرد. و تا زمانی که چنین اندیشه سیاسی به دست نیاید، و تا زمانی که مناسبات سیاسی نیروها در داخل اسراییل تغییر نکند، برای فلسطینیها نیز هیچ امکانی به وجود نخواهد آمد مگر آنکه کسانی به این امید ابلهانه دل بسته باشند که میتوان با عملیات نظامی در برابر یکی از قویترین ارتشهای جهان پیروز شد!
حماس چه میخواهد؟ نابودی کامل اسراییل و یهودیان (به منشور عقیدتی حماس نگاه کنید). حماس یک سازمان اسلامی افراطی، بنیادگرا و تروریست است که وجه مشخصه آن بیشتر ایدئولوژیک است تا انگیزههای سیاسی. حماس هرگز به دنبال صلح نبوده بلکه در پی تأسیس خلافت است! این هدف بدون هرگونه امکان توافقی به طور مداوم و همراه با خشونت دنبال میشود. در کنار این هدف جایی برای اسراییلی که یهودیان در آن زندگی کنند، نیست. اگر واقعبینانه نگاه کنیم: کدام دولت در جهان در چنین موقعیتی، طور دیگری غیر از آنچه اکنون اسراییل انجام میدهد، عمل خواهد کرد؟!
در ژوئن سال 2007 نظامیان حماس با یک جنگ داخلی توانستند نوار غزه را تصرف و سلطه خود را در این منطقه اعمال کنند، آن هم در حالی که اسراییل آنجا را قبلا در اوت 2005 تخلیه کرده بود (کی در آن موقع تظاهراتی کرد؟!) اما به جای اینکه یک دولت فلسطینی تشکیل دهند، که پس از عقبنشینی اسراییلیها در سال 2005 کاملا ممکن بود، حماس ترجیح داد تونل و موشک بسازد! آن هم برای نبردی که در آن هرگز نمیتواند پیروز شود و فقط به درد توجیه ایدئولوژی و مشروعیت خودش میخورد. حماس کاملا آگاهانه از ساکنان غزه به عنوان گوشت دم توپ استفاده میکند. از خانههای شخصی، مدارس، بیمارستانها و مساجد برای انجام عملیات نظامی و موشکپرانی استفاده میکند. اتفاقا آن کسانی که حماس را تضعیف میکنند و چه بسا روزی آن را از قدرت خلع کنند، اینها به سود فلسطینیها عمل میکنند.
ضمنا، نخست اینکه نوار غزه اشغال نشده بلکه از سوی اسراییل و مصر محاصره شده است. اگر هم از سوی حماس مقاومتی در کار باشد، علیه این محاصره است و نه علیه اشغال!
دوم، به اصطلاح فلسطینیها که تازه از سال 1967 خودشان را چنین مینامند، «ساکنان اولیه» فلسطین نیستند بلکه بخش بزرگی از آنان اعراب مهاجر اردن و مصر و دیگر کشورهای عربی هستند که در طول اشغال مناطقی که بعدا «کرانه غربی رود اردن» نامیده شد، از طریق اردن و هم چنین نوار غزه و از راه مصر به آنجا آمدند. فلسطین هرگز به عنوان یک کشور واحد و مستقل وجود نداشته است. زبانی که فلسطینی نامیده شود وجود ندارد. فرهنگی زیر عنوان فرهنگ فلسطینی شناخته شده نیست. هرگز کشوری وجود نداشته که به عنوان فلسطین و از سوی فلسطینیها اداره شود. هم اعراب و هم یهودیان با هم در منطقه فلسطین سکونت گزیدند آن هم در حالی که یهودیان از قبل در صحراها و مناطق بی در و پیکر آنجا از زمانی که مصر را تقریبا سیزده قرن قبل از میلاد مسیح ترک کردهه بودند، سکونت داشتند. آن وقت یهودیان میشوند «مهاجران تازه از راه رسیده»! سادهترین کار این است که کمی نیز درباره تاریخ منطقه و فلسطین مطالعه کرد.
بدتر از همه بنیادگرایان دو طرف هستند که سفت و سخت به نگاههای واپسمانده و قدیمی خود چسبیدهاند و با کلام یکدیگر را میکوبند و فکر میکنند که تصور آنها از جهان کاملا مشروع و بدون عیب و ایراد است و باید با خشونت آن را تحمیل کرد. به این ترتیب کاملا قابل درک است که افراطیون دو طرف نتوانند امکانی برای درک یکدیگر پیدا کنند مگر اینکه با چماق به سر و کله یکدیگر بکوبند. واقعا این نگرانی وجود دارد که هیچ کدام از این طرفین افراطی در آینده نیز همچنان متوجه نشوند که ما چند سالی هست که در قرن بیست و یکم زندگی میکنیم!
در عین حال، مدتی است که دیگر اعتراضات طرفداران فلسطین ربطی به جنگ در نوار غزه ندارد. «یهودیها را به اتاق گاز بفرستید» و «یهودیها را باید سوزاند» همراه با انواع و اقسام یهودستیزی و تئوریهای توطئه که گویا خبرگزاریها توسط یهودیان دستکاری میشوند، همه جا را پر کرده است. پس در این صورت حتما باید به چندتا وبلاگ و فیس بوک اعتماد کرد!!
«فوکوس آنلاین» خبر داده است که در پاریس به دو کنیسه یهودیان حمله و چندین اتومبیل به آتش کشیده شدهاند تا توجه همگان به خواسته یک «فلسطین آزاد» جلب شود! در لندن یک تظاهرات علیه حملات هوایی اسراییل به نوار غزه به صحنه یهودستیزی تبدیل میگردد. پیام مسلمانانی که در این اعتراضات شرکت میکنند این است که اسراییل میخواهد جنگ ناتمام هیتلر را به اتمام و به پیروزی نهایی برساند! در زوریخ در تظاهراتی زیر عنوان «برای فلسطین در سوییس» چنین تبلیغ شد: فقط یک یهودی مُرده، یهودی خوب است! در اینسبروک، تظاهرکنندگان ضد یهودی به زنی که پرچم اسراییل را حمل میکرد هجوم برده و او را به شدت زخمی کردند. در وین نیز این شعار همراه با ستارده داود در کنار علامت اس اس بر پلاکاردی نقش بسته بود: «اسراییل، پایان تو نزدیک است!»
چرا راه دوری باید رفت وقتی «شیطان» در همین نزدیکی است: حماس، حماس، یهودی در اتاق گاز! این فریادی است که نه از گلوی نئونازیها بلکه از دهان مسلمانانی شنیده میشود که در چند شهر آلمان تظاهرات میکردند. مسلمانانی که درباره مصیبت و بلایی که «داعش» یا «بوکوحرام» یا طالبان و گروههای مشابه به نام اسلام بر سر انسانها و هم چنین خود مسلمانان میآورند، صدایشان در نمیآید و انگیزهای برای اعلام همبستگی ندارند، اما برای یهودستیزی همیشه در اول صف ایستادهاند!
در برلین هم شعارهای تظاهرکنندگان از این دست بود: «یهودی، یهودی، خوک ترسو، بیا بیرون و تنها بجنگ!» و «یهودی کثافت، آخرسر به چنگتان میآوریم!» یک امام بیسواد هم معترضان را فرا میخواند تا مرگ و شکنجه وحشتناک «یهودیان صهیونیست» را تدارک ببینند. یک زوج اسراییلی نیز مورد حمله قرار گرفتند. در هانوفر شعار «فلسطین آزاد» دستاویزی شد تا مردی را که جرأت کرده بود و پرچم اسراییل را به دست گرفته بود، به شدت زخمی کنند. در نورنبرگ مردان جوان با شکل و شمایل سلفیها و پرچم فلسطین و ترکیه به یک شعبه «بورگر کینگ» حمله کردند چرا که ظاهرا «بورگر کینگ» نماد «کاپیتالیسم یهودی» اسراییل است.
و در پایان، یک دختر یهودی در وبلاگ خود درباره این درگیریها و حملات [در کشورهای اروپایی] نوشت: «کو فریاد مردم تا بر سر آدمهایی کشیده شود که مسئلهشان فقط نفرت آنها علیه ما یهودیان است؟ آن جامعه عصبانی که بر سر هر چیز دیگری زود برانگیخته می شود کو؟ شهروندان خشمگین کجا هستند؟ کجا؟ بالاخره کسانی اجازه یافتند یهودستیزی خود را علنی و آشکار به نمایش بگذارند فقط به شرطی که مرامنانه حزب نئونازی را نداشته باشند!
آری، من میترسم. هر روز بیش از روز پیش میترسم. من دیگر احساس امنیت نمیکنم».
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید