رفتن به محتوای اصلی

قصیدة آتش چارشنبه سوری
15.03.2010 - 09:02

ولی سفیهی که دارد روی تباه‌کارترین ستمگران تاریخ را سفید می‌کند، یا کرده‌است، گفت چارشنبه سوری مبنای منطقی ندارد. پیش از او نیز آیات عظام جهالت و ضلالت دیگری چنین خورده‌فرمایشاتی صادر کرده‌بودند. حتی مطهری که با جنایت‌کاران حاکم بسیار متفاوت بود، چهارشنبه سوری را حماقتی خواند که از اجداد به جا مانده و گفت قرآن به ما می‌فرماید که حماقت اجداد را باید پوشاند.

به فرمان گرفتن آتش بزرگترین گامی بوده‌است که انسان در راه انسان شدنش برداشته‌است. آتش نزد همۀ مردمان جهان ارجمند است. بدون آتش زندگی می‌‌افسرد. شاید از همین روست که سور در زبانهای ایرانی دو معنی دارد: جشن و نیز سرخ و در چارشنبه سوری شاید تنیده‌ای از هر دو معنی‌ی سور مراد بوده‌است. چارشنبۀ سرخ و چارشنبۀ جشن و سرور. مردم ایران در پایان فصل یخ‌بندان آتش را از اطاقها به گذرگاه‌ها می‌آورند و با پریدن از روی آن، سور بر پا می‌کنند و سور (سرخ) آتش را به خویش می‌خوانند و از آتش می‌خواهند زردی روی آنها را بروبد. غیر از این، سالهاست که مردم ایران نوروز و ملحقاتش را بدل به محمل مبارزه با این ناجمهوری کین وجنون کرده‌اند و امسال جنبش سبز سور آتش بر پا خواهد کرد علیه حاکمان سیاه دل. پرچم ما نیز هر دو رنگ را در خود دارد: سرخ آتش و سبز سبزه. رنگ میانه‌اش هم که سفید است. چرا که ما مردم ایران روسفید تاریخ هم هستیم. آنگاه که در بخش عمده‌ای از جهان هنوز آدم‌خواری رواج داشت، ما سروده‌ایم: «بنی‌آدم اعضای یک پیکرند – که در آفرینش ز یک گوهرند......» هزاره‌ها پیش از آن نیز منشور کوروش خردمند را داشته‌ایم که دگر اندیشی و دگرباوری را روا شمرد و در زمانه‌ای که توهین به خدایان اقوام تا حد دزدیدن تندیس‌های آنان راهی برای مبارزۀ روانی بود، این توهین و خوارداشت را منع کرد و رواداشت که در پهنۀ فرمان‌فرمائی او مردمان در پرستیدن خدایانشان آزاد باشند. بسیار پیش از آن هم این سخن زردشت فرزانه را داشته‌ایم: «جهان را باید ساخت و به سوی روشنائی برد.»

نمی‌خواهم بگویم که هر آنچه کرده‌ایم عین صواب بوده‌است. اما اگر بنا باشد داشته‌های مثبت و منفی ملت‌های تاریخی را با هم برسنجند، در مقام مقایسه، ما روسیاه نخواهیم بود. هیچ‌گاه و حتی زمانی که یکی از دوابرقدرت آنگاه جهان بوده‌ایم، نسل‌کشی نکرده‌ایم. رواداری فرهنگی در بخش بزرگی از تاریخ، وجهی از سیاست حتی امپراطورهای (شاهنشاهان) ایران بوده‌است. همین که در گسترۀ امپراطوری‌های ایرانی تنوع زبانی، اتنیکی و مذهبی بسیار بالائی وجود دارد نشان از این رواداری‌ست.

و دریغ اما، که سرگیجه‌هایمان را هم داشته‌ایم؛ تا آن حد که هفتاد سال پس از بردار کردن حاج‌شیخ فضل‌الله نوری، نوچۀ او را با بهبهانی و طباطبائی و ملک‌المتکلمین و دیگر روحانیان آزادی‌خواه دوران مشروطیت عوضی گرفتیم و بهایش را هم خیلی سنگین پرداختیم. اما، باکی نیست. بیدار شده‌ایم و زده‌ایم از زندان خانه‌هایمان بیرون و در دل و جان سبز شده‌ایم: «از خود برون شده‌ایم به تماشای عاشقی». چارشنبه‌سوری روز عشق، روز مهر، روز جشن و سرور در راه است و نوروز: روز نوی که جهان دارد به عنوان یک عید جهانی کم کم به رسمیتش می‌شناسد.

تبعیدگاه را به زندان بلورین تشبیه کرده‌اند، من نیز چنین احساسی دارم چرا که برای هر تبعیدی‌ای که به میهن خویش راه نداشته ‌باشد، همه جای جهان زندان‌است، باری، از این تبعیدگاه، از این زندان بلورین، فرارسیدن نوروز عزیز را به همۀ هم‌میهنانم شاباش می‌گویم و قصیدۀ «آتش چارشنبه‌سوری» را در پی می‌آورم. به امید روزی که من هم از این زندان بلورین به در شوم.

گرچه این قصیدۀ دوبخشی یک بار درج اینترنتی شده‌است، اما پاره‌ای سروده‌ها هستند که چون به مناسبتی ادواری سروده‌ شده‌اند می‌توان بازخوانی‌شان کرد و حتما هستند در میان دوستانی که به نوشته‌ها و سروده‌های من محبتی دارند، کسانی که آن را نخوانده‌اند.

هر روزمان نوروز و نوروزمان پیروز باد.

* * *

بین چارشنبه سوری آتش به پا شده‌ست

آتش به جانِ دشمنِ نوروزِ ما شده‌َست.

دست ار نه جام باده و دست ار نه زلف یار،

میدان ولیک، صحن سماعی به جا شده‌ست.

از حوریانِ گلرخ ایران‌زمین، ببین!

ایران‌زمین، سراسر، آذرسرا شدَست.

سفلیس روح ما را کز شیخ سِفله است،

این رقص آتشینمان، گوئی دوا شده‌ست.

پهنای شور و شادی، از مرز مرگ و کین،

با خطِِ سرخ آتش، حالی، جدا شد‌ه‌ست.

شیخش حماقتی خواند، زَاجداد مانده جا

پرهیز از آن بفرمود، گو از نیا شده‌ست:

«ـ سرخیِ رویت از من، زردیِ من ز تو! ـ»

گوئید و می‌جهید، چه آتش بلا شده‌ست؟

هر گونه از حماقت»، گفت: «از نیا به جاست،

پوشیدش! این بیان، در قرآن به ما شد‌ه‌ست.»

گفتم: «صفا و مروه‌ت وآن سعی باطلت

هستی تو مطمئن که ز ایزد بنا شده‌ست؟!

رجم خیال شیطان کردی و غافلی،

ک‌عالیجناب مأمن امنش عبا شد‌ه‌ست.

عمامه ات، عبایت، پوشاک ویژه‌ات

پوشاند خالقت یا رسم از نیا شده‌ست؟

ای غیرمتعظ! تو جهان پر بلا کنی

از رسم وعظ توست جهان پر بلا شده‌َست.

رسمت دوا ندارد، جز مرگ و این مرام

باری، به سخره واری زَاجداد ما شده‌ست.

* *

ما مردمان، به ویژه، به این رسم مردمیم؛

بی ویژگی، نه جائی، ممکن بقا شده‌ست.

رسمی ولیک، گر که نهادند ضد عقل

با نقد عقل، دان، که به زودی فنا شده‌ست.

چون چادری که، زنده، زنان در کفن کند،

رسم از خدا شدهَ ست ار، بر زن جفا شده‌ست.

روزی کشد ز سر که کفن سازدت بدان

روزی که زن، به جان تو مفتی، بلا شده‌ست.

قَسر است و، قسرِ عصرِ مدرنیته است این

نه قسرِ دین، نماز نه، گاهت قضا شده‌ست.

.

برکش حجاب زن! بپر از آتش این بدان

کز حِجر روت حُجرة دل پر عزا شدَست.

* * *

هر چارشنبه‌سوری، آتش به پا کنیم

آتش به کام شیخِ ریا و دغا کنیم.

«سرخیِ رویت از من، زردی من ز تو!»

گوئیم و بر جهیم ز آتش، صفا کنیم.

وانگاه هم، به کوریِ چشمانِ زن ستیز

با هم صفا کنیم و صفا، بی حیا کنیم.

بی پرده بوسه گیریم، خندان ز روی هم

روبوس عید، این سان، دور از ریا کنیم.

عیدی دهیم و عیدی هم هم چنین دهیم:

آغوش جان گشوده و بر هم قبا کنیم.

ما مردِ صد نیاز، زنان نفسِ نازِ عشق

صد راز و صد نیاز، به هم، بی هوا کنیم.

تا روز خوشتری که ز دستان شیخ، ما

گیریم سرزمین، بری از ناروا کنیم.

با خلعِ ید ز شیخ، بلوغی دگر کنیم

دکان دین ز رکن حکومت، سوا کنیم.

هر چارشنبه سوری، آنگه، به کام دل،

هر شهر و روستا همه آذرسرا کنیم.

در سرزمین زرتشت وآذرگشسب او

تا این زمین بچرخد، رسمش روا کنیم.

* *

نوروزتان مبارک ای مردمان مهر!

خیزیم و با سرود، جهان پر هرا کنیم.

دستی به جام باده و دستی به زلف یار

رقصی چنین، میانة میدان، به پا کنیم.

...................

قَسر که نخستین بار حضرت آیت الله مصباح یزدی بابش کرد؛ ظاهرا همان دترمینیسم است؛ آنچه که از آن گریزی نیست و بر مبنای سلسله ای از علت ها معلول خواهد شد؛ دکتر مصطفی رحیمی موجبیت را برابرش پیشنهاد داده است. حضرت مصباح، البته، قسر را مجبور کردن انسانها به پیش گرفتن صراط المستقیم فهمیده اند، توسط خودشان.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.