ارتجاع پان اسلامیستی در 31 سال گذشته جامعه و ملت ما را با حربه دین شقه شقه کرده و کشور را به پرتگاه سقوط نزدیک کرده است. در شرایطی که مردم ایران زیر بار سرکوب، استبداد، بیکاری و فقر در حکومت دینی، جان شان به لب رسیده است، همزاد ارتجاع مذهبی، ارتجاع قومی زیرکانه پا بمیدان گذاشته و کوشش می کند تا همبستگی ملی ایرانیان در برابر دیکتاتوری اسلامی را خدشه دار کند.
آنها که سیاست های حکومتگران ایران را دنبال می کنند، بخوبی آگاهند که سالیان درازی ست که گروهی سیاست دامنه زدن به درگیری های قومی را پیش گرفته اند تا روند ایجاد اراده واحد ملی - دمکراتیک در برابر جمهوری اسلامی را ناممکن سازند.
مرتجعینی که زیر نام هواداران تیم های فوتبال به ایجاد شکاف میان اقوام ایرانی دامن می زنند، اقشار و لایه های عقب مانده جامعه، و از جنس همان تفاله هائی هستند که حزب الله و بسیج و سپاه را در فردای انقلاب تشکیل دادند و فجایع سه دهه گذشته را بوجود آوردند.
کسانی که در استادیوم های ورزشی علیه اقوام آذری، فارس و ایرانیان مهاجرتبار شعار می دهند، آگاهانه یا ناآگانه در راه ایجاد شکاف در جامعه ایران گام گذاشته اند، تا جنبش آزادیخواهانه و ملی دمکراتیک ملت ایران را بانحراف بکشانند.
برای مقابله با جنبش های فاشیستی قومی – نژادی باید جنبش های سیاسی اجتماعی دانشجویان، زنان و کارگران و ملت ایران را نسبت به ظهور ارتجاع وفاشیسم قومی – نژادی هوشیار کرد.هر قدر حضور سازمان های سیاسی اجنماعی مدرن شهروندی در جامعه قدرتنمندتر گردد، دامنه امکان ترکتاری ارتجاع قومی محدودتر می شود.
فاشیسم دینی، قومی،نژادی در چامعه ای سربلند می کنند که جنبش های سیاسی اجتماعی حضور فعال ندارند و در ایران امروز جنبش زنان، جنبش دانشجویان و جنبش کارگران سنگرهای شکست ناپذیر مبارزه علیه ارتجاع و فاشیسم در هر جهره ای هستند!
01.08.2010
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید