قشر روحانی در ادیان مختلف، قشری مصرف کننده و بی خاصیت است که حضورش در هر مکان و دورهای اسباب دردسر و مزاحمت برای همه حاضران و غایبان، حتی آیندگان بوده است.
تجارتشان فروش حرف مفت و خرافه است و خوراکشان مغز (فهم)مردم. زیاد فرقی نمیکند که از آنها درباره چه موضوعی بپرسید، زیرا اولین اصلی را که در حوزهٔ میاموزند، فراموش کردن واژه "نمیدانم" است و با استناد به همین اصل و آویختن از دامن سفسطه، مزخرفاتی را با استناد به امام باقر، صادق یا نقی به خورد پرسش کننده میدهند و سر و ته قضیه را به هم میآورند.
پیش از "انقلاب شکوهمند" این موجودات رفته رفته استحاله و در حال محو شدن بودند و به غیر از مجالس ختم، روزهای اول ماه محرم و سه روز از ماه رمضان، مردم از رنج دیدن این حضرات راحت بودند و آنها مانند موجودات نامرئی در جامعه حضور داشتند. اما با پیروزی خون بر شمشیر، شاهد حضور آنها در "همه" عرصههای زندگی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، اقتصادی، خصوصی و عمومی جامعه هستیم.
با گذشت ۳۵ سال از به قدرت رسیدن حضرات، هیچ عرصهای از حضور ویرانگر آنها در امان نمانده است. این آزمون بسیار تلخ که چیزی بجز انهدام و سقوط به همراه نداشت، علیرغم همه زیانها، این قشر را در عرصه امتحان عملی قرار داد و ثابت کرد که این امامزاده کور میکند، اما شفا نمیدهد.
یکی از خاصیتهای حکومت روحانیون، آشنا شدن با واژههای تند رو(اصولگرا)، میانه رو( اصلاح طلب) و پیشرو ( روشنفکر دینی) بود. گروه سومزائیده و همزاد گروه دوم وهم پیمان استراتژیک قشر اولو هرسه تربیت شده مکتب "آخوندیسم" هستند. این روشنفکران را میتوان با دیوار برلین مقایسه کرد که وظیفه دارند به هرقیمتی جلوی ریزش و فرار مخالفان، ناراضیان و جویندگان رستگاری یا حتی هلاک را بگیرند و آنها را در سنگر اسلام و انقلاب نگهدارند.
به گفته این روشنفکران و علیرغم تایید(بخشی از) جنایات، ویرانگری و خیانتهای روحانیون به عنوان سکانداران دین و دولت در ۳۵ سال گذشتهتوسط آنها، اشکال اصلی از مسلمانی ماست و با گرویدن به دامان اسلام رحمانی و پذیرش ولایتی دیگر میتوان به نتیجه رسید و بشریت را به "اوج قلههای معنویت و انسانیت" رسانیدو آرمانشهری شیعی ساخت .
به گفته این آقایان، آنچه تاکنون شاهد بوده ایم، میدان حضور آخوندهای بد بوده است و شرط انصاف آن است که شانس برابری در اختیار "آخوندها خوب" گذاشته شود، تا اسلام و تشیع را "آنگونه که باید" به ایرانیان و جهانیان بنمایند و معرفی کنند.
با بخشی از این گفته که آخوندها را به دو دسته خوب یا بد تقسیم میکند، نمیتوان مخالفتی کرد. اما آخوند خوب آخوندی است که مرده باشد و آخوند بد هم همانهایی هستند که با عناوین و کسوتهای مختلف در جای جای ایران و جهان به زندگی ننگین و انگل وار خود ادامه میدهند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید