رفتن به محتوای اصلی

اسلام چون سلاح سیاسی _بخش هفدهم
31.10.2010 - 19:08

ظهورموجود عجیب الخلقه ای بنام « روشنفکر اسلامی» در جوامع اسلامی .

پیشگفتار :

جوامع اسلامی ، مبتلا به بیما ری روانگسستگی، ناشی ازعدم درک معرفت علمی (Schizophrénie épistémologique )* ، هستند و ظهورموجود عجیب الخلقه ای، بنام «روشنفکر اسلامی » ، در این جوامع، علایم این بیماری است.(از دکتر حمادی ردیسی –Hamadi Redissi -استاد علوم سیاسی و فلسفه اجتماعی )

* * * *

سخنی هست مشهور در فرهنگ فرانسه ، که آنرا به فیلسوف معروف فرانسه ،ولتر ، (تولد 1694 مرگ 1778 ) این فیلسوف ضد خرافات و جهل و مخالف سر سخت حقه بازان دین فروش ، نسبت می دهند ، که یکی از دوستان اش ، به ولتر گفت ، در فلان شهر ، اسقف اعظم ( معادل آیت الله العظما در ایران اسلام زده امروز. ) دستور داد که تمام نوشته های تور ا در میدان شهر جمع کرده و آتش زدند. ولتر در جواب می گوید : باز شکرش باقی است که کتاب ها را می سوزانند ، دو قرن پیش خود نویسنده را می سوزاندند ! دو قرن و نیم بعد از مرگ ولتر ، در کشور ایران اسلام ناب محمدی آیت الله خمینی ، آخوند های حکومتی ،نه تنها از علم و فلسفه ،و سایر علوم انسانی متنفرند،و دگر اندیشان را بدست جلادان خود به قتل می رسانند ،حتی جسد اش را در بیابانها ول می کنند و به خانواده هایشان هم تحویل نمی دهند. .(اشاره به قتل های محمد جعفر پوینده، محمد مختاری ، پروانه اسکندری ، داریوش همایون ، معصومه مصدق ، نوه دختری مصدق و دهها متفکر وهزاران شخصیت سیاسی و دانشجویان ایرانی )

عشق وعلاقه صادقانه به سرزمین اجدادی ، ملت و فرهنگ و تاریخ وآینده وطن خود، فقط در انحصار ملت های پیشرفته ،و صاحبان علم و قدرت و ثروت نیستند.خوشبختانه ، این علاقه صادقانه و صمیمانه ، با وجود تبلیغات منفی آخوند های حکومتی در ایران ، در رابطه با وطن وملت دوستی ،نه تنها در ایران ، بلکه در بین قشر تحصیل کردهً جوامع اسلامی گرفتار درچنگال نظام های استبدادی جهل و جنایت و فساد ، با پوشش مردم فریبانه دینی ، روز بروز گسترش پیدا می کند. امروز روشنفکران ، محققین ، واستادان دانشگاه های کشور های مسلمان ، با دیدن اقعیت های جوامع اسلامی ، و رنج روحی و وجدانی خود ناشی از این عقب ماندگی های فرهنگی ،علمی ، فلسفی ،و در نهایت حقوق انسانی مسلمانان در موطن خود، به تحقیقات و پژوهش های با ارزش علمی روی آورده اند ، که این کار های پژوهشی ، در ده های گذشته ، درچنین سطح علمی نبودند. خصوصأ اینکه بعد از فروپاشی نظام های کمونیستی ، که بخشی از روشنفکران جهان اسلام را در خود جذب کرده بود ،و این روشنفکران ، دنیا را فقط از پشت عینک کمونیزم و لی در نهایت از پشت سیاست ها سلطه طلبی اتحاد شوروی سابق (استالین پدر ملت و گارگران جهان !!!) و مائویزم از لابلای کتاب سرخ مائو می دیدند ، از این دوره بحرانی بلوغ گذشته اند .امروز این روشنفکران و استادان دانشگاه ها نه تنها ماهیت رژیم های فاسد حاکم در کشور های مسلمان را که در حقیقت ساخته و پرداخته نظام های استعماری هستند ، به نقد می کشند ، بلکه اندیشه های دینی ودستگاه خرافات پرور دینی را نیز برگرفته از دانش و آگاهی خود ناشی از تحصیلات عمیق متکی بر منطق عقلی و علمی و فلسفی و تاریخ زیر سئوال می برند.

در این رابطه ،سلسله مقالات ایکه با عنوان :اسلام چون سلاح سیاسی ،از طریق سایت های مختلف در اختیار هموطنان و خوانندگان فارسی زیان می گذارم ، طبق برنامه ای از قبل تعین شده ، قرار بود در بخش هیودهم ، با استناد به مدارک تاریخی مربوط به قرن نوزدهم جهان اسلام ، خصوصأ جامعه ایرانی آن عصر ، روی دوشخصیت مهٌم و در عین حال مرموزهزار چهره و معمائی ، یکی بنام سید جمال الدین افغانی اسد آبادی (متولد 1838- مرگ 1897) ، طراح ترور ناصر الدین شاه در سال 1896،که حتی امروز بعد از گذشت بیش از یک قرن از مرگ سید «افغانی ،ایرانی نامشخص !!!؟» هنوز اختلاف بین ایرانیان و افغانی ها در رابطه با ملیت و اصل ،و نسب حتی مذهب او وجود دارد ، حتی سید جمال لدین که در سال 1896 در استانبول پایتخت آن وقت ترکیه عثمانی در گذشت و در گورستان شیوخ دفن گردید ، افغانی ها از طریق روابط دیپلماتیک در سطح بالا بین ترکیه و افغانستان ، در سال 1323، جسد اورا به عنوان« یک شخصیت بالا مقام علمی ، سیاسی که به بشریت خصوصأ جهان اسلام خدمت شایانی کرده است !!!؟» با تشریفات از استانبول به کابل منتقل کرده و در منطقه علی آباد (داخل محوطه دانشگاه کابل) دفن کردند ، با وجود این این اختلاف نظر در ایرانی یا افغانی بودن این «سید مرموز » را که می توان به راحتی با تکیه بر علوم معاصر در تحقیق و وراثت ژنتیک حل کرد ، هنوز ادامه دارد. و بنا به اسناد تاریخی موجود ، بحش مهم این ابهامات را خود سید جلال الدین افغانی در زمان حیات خود ، عمداً پخش و منتشر می کرد! چرا؟.این چرا خودش یک معما است.

شخصیت معما ئی و مرموز دیگر ، که با سید جما ل الدین در طول حیات اش روابط تنگاتنگ داشت ، ادوارد براون (Edward Granville Browne- متولد 1862- مرگ 1926 )،انگلیسی است بخاطر کارهای تحقیقی او در باره زبان و تاریخ ایران ،و چه نقشی در شکل گیری سیاست داخلی و خارجی ایران در نیمه دوم قرن نوزدهم داشت مطالبی بنویسم .این فرد، پسر یک مهندس کشتی سازی ، صاحب یکی از معروفترین کارخانه کشتی سازی انگلیس ، یکی از مشهور ترین ثروتمند بریتانیای کبیر ،که پدرش خیلی مایل بود ، که در رشته مهندسی تحصیل بکند، رشته پزشکی را برای تحصیل انتخاب می کند ، آنرا به پایان می رساند ، ولی هرگز مشغول به طبابت نمی شود، چرا ؟ این انگلیسی ایران دوست پزشک ، با آن ثروت کلان ، در تقابل با آن فقر و بدبختی که ایران آنروز گرفتار آن بود ، حتی یک درمانگاه با چند نفر پزشک و پرستار در ایران ایکه بظاهر دوست داشت باز نمی کند ، چگونه می توانیم از کنار این سئوالات بگذریم ؟ ! حضرت ادوارد براون انگلیسی ، به درد ایران و فرهنگ ایران دوستی مبتلا می شود،!!! و سر از ایران ،و دوستی با سید جلا الدین افغانی ،که در تمام کشور های مسلمان ، چون افغانستان ، مصر، ایران، ترکیه عثمانی ، به آسانی تا بالاترین کانون قدرت ، نفوذ می کند ، با پادشاهان و سلاطین این کشور ها همد م می شود !چه منافع مادی و معنوی مشترک ، باعث همکاری و دوستی نزدیک یک فرد مسلمان ، با تحصیلات مذهبی برخاسته از شرق ، با یک فرد انگلیسی صاحب ثروت کلان ، با تحصیلات پزشکی ، در آن مرحله حساس تاریخ شرق و جهان اسلام می تواند وجود داشته باشد ، که حتی ادوارد براون ، بنا به اسناد تاریخی ، نگران جانشینی سید علیمحمد باب بود، چون ایشان ترجیح می داد ،که برادر ناتنی حسینعلی نوری، معروف به بها الله، میرزا یحیی(1831-1912) معروف به صبح ازل ، موسس فرقه ازلی جانشین ، محمد علی باب بشود!!!و در راستای این هدف در فلسطین آن زمان که بخشی از سرزمین های امپراطوری عثمانی بود در Bahji، به دیدار حسینعلی و برادر ناتنی او سید یحیی می رود ، تا این دوشخصیت را از نزدیک بشناسد و با افکار و اندیشه های آنها آشنا شود . بنا بر نوشته های مربوط به این سفر ،ادوارد براون ،میرزا یحیی نوری معروف به صبح ازل را برای جانشینی ، میرزا علی باب ، ترجیح میدهد. خود دستگاه روحانیت در کل ، چه در جهان اسلام و چه در سایر نکات دنیا ، با این محتوی خرافی و اندیشه های متضاد با عقل و منطق و شعور ،و علم به مفهوم واقعی آن ، در نهایت بزرگترین متحد و هم پیمان بالقوه و بالفعل قدرت های استبدادی و استعماری هستند . بی جهت نیست که در زمینه دموکراسی بنا به معیار های Freedom House از 120 کشور شناخته شده با نظام حکومتی دموکراتیک ، برای نمونه یک کشور مسلمان در این جمع وجود ندارد (ماٌخذ )

فتنه باب ،بعد از شکست ایران در جنگ با روسیه ،و تجزیه کشور ، چه مشکلاتی برای ملت و مملکت بر آورد برهمه ایران دوستان از طریق اسناد تاریخی آشکار و روشن است . زنده یاد میرزا تقی خان امیر کبیر هم جان اش را فدای این کرد ،که ملت ایران را از چنگ استبداد و استثما ر و خرافات جامعه آخوندی آزاد بکند ، و ادوراد براون « ایران دوست » در چنین مرحله از تاریخ ایران ،چرا نگران جانشینی سید میرزا محمد علی باب است!!!

در رابطه با این سئوال : چه عواملی باعث شدند ،که در یک مرحله حساس تاریخی قرن نوزدهم ، قرن رقابت های بی رحما نه قدرت های استعماری انگلیس ، روسیه تزاری ، فرانسه ، سقوط و اضمحلال امپراطوری عثمانی ،در خاورمیانه ، آسیای مرکزی ،شمال آفریقا ، با اکثریت ساکنان مسلمان ،، جنگ ایران و روسیه و شکست ایران (1813-1828) عهد نامه گلستان و ترکمن چای و ،به دنبال آن اشغال افغانستان ، دوبار توسط ارتش انگلیس ،1842 بار اول در سال 1842، بار دوم 1880 ، برای حفظ منا فع استعماری این امپراطوری در شبه قاره هندوستان ناشی از رقابت و نفوذ روسیه در آسیای مرکزی، قرار داد معروف پاریس بین انگلستان و ایران در سال 1856، که انگلستان ایران ضعیف و شکست خورده از روسها را مجبور می کند ، که استقلال افغانستان،و خطوط مرزی ایران در بلوچستان ، ایالت متعلق به ایران در طول تاریخ ایران را به نفع منافع خود دستکاری کرده بود ، بر ایران تحمیل کرد، جنگ روسیه تزار با عثمانی ها معروف به جنگ کریمه و شکست عثمانی ها (1856-1812)، ظهور بابی گری در ایران ،1850-1840، نهضت مشروطیت و انقلاب مشروطه ایران از سال 1905 تا 1911 ، همه این وقایع تاریخ ساز ایران ، خاورمیانه و جهان رقابت قدرت های استعماری در اشکال مختلف ، مقالاتی بنویسم . البته نباید فراموش کرد که این رقابت های قدرت های استعماری ، در راستای سلطه گری خود نسبت به ملت های ضعیف ، نه تنها در قرن بیستم ، همراه با دوجنگ جهانی اول و دوم با همان روش و شیو های مستقیم ، وغیر مستقیم ، همراه با دیپلماسی های پشت پرده ،وسازمان های اطلاعاتی ،و جنگهای منطقه ای ادامه داشت ، امروز نیز در سر آغاز هزاره سوم ، همین سیاست های استعماری و نو استعماری ، توسط همین قدرت ها رواج کامل دارند. در تائید این سخنان ام ، خوانند گان را به آخرین کتاب زبینیو برژنسکی با عنوان تخته شطرنج بزرگ ، در زبان انگلیسی :The Grand Chessboard ، که من راقم این سطور در زبان فرانسه این اثر را با این عنوان :Le grand échiquier, L’Amérique et le reste du monde -انتشارات Hachette Paris 1997- در 273 مطالعه کرده در مقلات خود تا کنون به مطالب این کتاب استناد کرده ام :محتوای فکری برژنسکی مشاور امنیتی رئیس جمهورسابق آمریکا ، جیمی کارتر و استاد معتبر در علوم سیاسی و استراتژی در این کشور ، در نهایت نشان می دهد ، که چه بسا ممکن است تاکتیک و استراتژی قدرت های استعماری عوض شده باشند، ولی اهداف قدرت های استعماری ، در غارت ثروت های مادی و معنوی ملت های ضعیف عوض نشده اند .

در هفته های گذشته بر حسب تصادف ، به اثر بسیار با ارزش دکتر حامد ردیسی ، استاد علوم سیاسی در دانشگاه تونس ، با عنوان :L’Exception islamique – در زبان فرانسه ( به معنی استثنای اسلامی ، یا مستثنی بودن اسلام ) بر خورد کردم ،که در واقع ، این استاد علوم سیاسی ،و متخصص در فلسفه سیاسی عصر روشنگری اروپا، بمانند یک جراٌح و زیست شناس حاذق ، جوامع اسلامی را با محتوای فرهنگی – تاریخی – اجتماعی اش را با تمام واقعیت های بیمار گونه آن ، در این کتاب 256 صفحه اش تشریح و تفسیر می کند.نقد این کتاب را در بخش هیجدهم این سلسله مقالات با عنوان «اسلام ،چون سلاح سیاسی » در اختیار خوانندگان قرار خواهم داد . در اینجا فقط گوشه کوچک از دید این روشنفکر و استاد دانشگاه ، در یک کشور مسلمان ، که خود این کشور قرنها مستعمره عثمانی و فرانسه بود ، از نظر می گذرانیم .

در بین تمدن های بزرگ غیر اروپائی ، تمدن اسلامی ، یکی از آخرین ، گرنه تنها تمدنی است، که با مقاومت کردن در مقابل نوگرائی ،چه در سیاست ،چه در اقتصاد ،چه در نحوهً زندگی اجتماعی ، چه جایگاه زن در جامعه، چه حقوق مساوی و انسانی زن با مرد ، خود را مستثنی از سایر ادیان و جوامع بشری می داند.در این رابطه با رد افکار عمومی و قضاوت جهانی با تکیه بر اید ه ئولوژی اسلامی خود همراه با بحث و جدل یک طرفه و استبدادی خود ، و پیش کشیدن این جواب ،که اسلام با کتاب آسمانی خود قران ، به تمام مسائل ارضی و سماوی بشریت و جهان هستی ، جواب علمی و منطقی داده است خود را مستثنی می داند . ذاتآ ومنطقآ ، اسلام تا امروز ،از رسیدن به نوگرائی و مدرنیته عاجز مانده است.اسلام چون سایر ادیان و فرهنگها راه گریز از تاریخ و عناصر استثنائی خود را ندارد . لذا تحلیل گران باید استثنات جوامع اسلامی را ، بدون پیش داوری ها ، با د قت همراه با روح انتقادی ، در جهت تلاش برای برداشتن این مانع و گره کور را که باعث عقب ماندگی جوامع اسلامی شده است اقدام بکنند. حمادی ردیسی در اثر خود :استثنای اسلامی به یک پارادو کس ( - Paradoxsos کلمه یونانی ، مرکب از –Para و Doxsos یعنی عقیده یعنی مخالف عقیده عمومی - مفارقه ) اشاره می کند ،که شاید برای اولین بار است که یک محقق اسلامی ، به این موضوع «استثنائی اسلام » این چنین روشن و آشکار تکیه می کند . حمادی ردیسی می گوید : اسلامی که در دایره سنت های عقب مانده در گیر است ، همین اسلام با مقاومت رو در رو و سخت ، با تجد د و مدرنیته در گیر نمی شود ، در ست برعکس ، از قرون وسطی ، یک منطق صلح و مسالمت آمیز ، یک روح مصالحه و تفاهم نیم بند ، با انواع روش های سازشکارانه ، مانع می شود ،که روشنفکران مسلمان ، حتی اصلاح طلبان ، بطور روشن و آشکار قبول بکنند ، که بین تجدد و مدرنیته از یک طرف ، و اسلام و قوانین شرعی و فقهی آن ، هیچگونه تطابق عقلی منطقی و علمی وجود ندارد ، تا بتوانند ، این روشنفکران در نهایت مدرنیته را ، انتخاب بکنند !!! این واقعیت سازشکارانه «روشنفکران اسلامی » ناشی از آن است که این حضرات ، یا نمی خواهند ،و یا نمی توانند بطور روشن و آشکار ،به توده ملت خود اعلام بکنند :بین دین ،و لو هر دینی با اندیشه های قرون وسطائی و مدرنیته لازمه پیشرفت و ترقی جامعه ، امکان هم زیستی وجود ندارد .کشور های مسلمان امروز ، همراه با ظاهر یک مدرنیته الکن و ناقص ، قرنها است ، در عقب ماندگی فرهنگی ، علمی ، اقتصادی ، فنی ،و اجتماعی ، غوطه می خورند.

برای اینکه در این جوامع در آخرین مرحله تصمیم گیری ها اساسی ، چون سیاست کلان اجتماعی ، این آخوند ها هستند ، که حرف آخر را می زنند. به عنوان مثال ،در تاریخ معاصر ایران در دوران مشروطیت ، اصلی بود معروف به اصل دوم متمم قانون اساسی ، که بر اساس آن ، پنج نفر از علمای طراز اول کشور باید انتخاب می شدند ، که بر مصوبات مجلس نظارت داشته باشند، تا میزان تطبیق آن مصوبات با موازین شرعی مشخص و در صورت تائید این علما بود که آن قانون به تصویب می رسید . این طرح مهم با تلاش شیخ فضل الله نوری آخوند متحجر مدافع مشروعه در مقابل مشروطه ، به مجلس تحمیل شد . حمادی ردیسی می گوید: این روحانیون هستند که بصورت یک وزنه سنگین خفقان آور با اندیشه های پس مانده از دوران جاهلیت جامعه اعراب مانع آزادی و رهائی ملت های مسلمان و رسیدن آنان به مدرنیته می شوند. حمادی ردیسی در اثر خود با عنوان استثنای اسلامی ، به اندیشه های «روشنفکران اسلامی » که سالها تبلیغ می کنند ،که اسلام به تمام مسائل اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی ، ارضی و سماوی بدون مشکل جواب علمی و عقلانی دارد ، خط بطلان می کشد و روشن و آشکار می گوید : اسلام مستثنی از سایر ادیان نیست ، اگر مسمانان می خواهند به معنی واقعی آن ،قدم در راه مدرنیته و تجدد بگذارند باید دین را از دخالت در مدیریت جامعه ،و و سیاست اداری جامعه ، بمانند نظام های دموکراتیک با سابقه جهان ، کنار بگذارند .( نقد کامل کتاب را در بخش هیجدهم ، اسلام سیاسی خواهیم آورد (ادامه دارد )

پاریس 2 نوامبر 2010 .

* در پیشگفتار این مقاله ، حمادی ردیسی در اثر خود به زبان فرانسه ، از اصطلاح کلیدی وعلمی:

Schizophrénie épistémologique بکار برد ه است ، که جوامع اسلامی را ، مبتلا به این بیماری می داند، لازم است بطور خلاصه مفهوم این اصطلاح به کمک نوشته روانپزشکان و روانکاوان توضیح داده شود.

1- کلمه اسکیزوفرنی (Schizophrénie) ریشه یونانی دارد ،که از دو کلمه یونانی (σχίζειν -Schizo - )، یعنی گسستگی ، دونیمه شدن ، و (phrèn- φρήν) یعنی فکر واندیشه تشکیل شده است .مشحصه این بیماری ،عدم توانائی درک و یا بیان واقعیت ها هستند.این بیماری دارای عوارضی همچون عدم ارتباط منطقی در رفتار وگفتار ،انزوا ، گوشه نشینی بیش از حد ، هذ یان و توهم است .تشخیص این بیماری با مصاحبه با بیمار و مشاهده رفتار او میسر می شود. روان گسیختگی در اصطلاح عامه و حقوقی ، جزء انواع جنون خوانده می شود.(...)

خصوصیات بیماری اسکیزوفرنی یا روان گسیختگی .

بیمار روان گسیختگی ، در آن واحد در دو جهان زندگی می کند، یکی جهان تخیلی و تصوری خویش ، که بر مبنای توهم و هذیان ها و نیاز های روان شناحتی او شکل گرفته است ، و دیگری جهان واقعی بیرون است که برای رفع نیاز های فیزیولوژیک خود به آن احتیاج دارد.(مثل مسلمانان جهان از یک طرف در باور های جهان صدر اسلام زندگی می کنند ،و از طرف دیگر در واقعیت های جهان هزاره سوم می پلکند. آری می پلکند زندگی نمی کنند ! ) هذیان و توهم ، اختلال جریان فکری و رفتار های نا بهنجار و حالات بدنی عجیب ، فقدان اراده ، سکوت ، گوشه گیری ، علائم این بیماری را تشکیل می دهند. گاهی بیمار خود را مورد تعقیب و آزار افراد و یا سازمان ها ئی می پندارد، یا ممکن است خود را یک فرد بسیار مهم ، رجل سیاسی ، مخترع ، هنرمند می پندارد .گاهی بر این باور است صدا های توهمی به او دستور می دهند .

خیلی اوقات هم مجبور می شود از این دستورات تفهمی اطاعت بکند .(ماًخذ : سایت پزشکی اسکیزوفرنی چیست – از خانم دکتر طیبه احمدیان راد .020.Ir/ ? ) ،

( مثل آقای محمود احمدی نژاد ،که فکر می کند ها له ً از نور امام زمان تخیلی شیعیان ، در هنگام سخنرانی او در سازمان ملل دور سرش مشعشع می شد. یا فلان آخوندی که ادعا می کند با امام زمان تخیلی شیعیان در ارتباط است ، و تمام رفتار و گفتارش از طریق امام زمان تحیلی بر او الهام می شود !!!همه این ها علائم بیماری جامعه ایران هستند )

2-Epistémologie

وقتی که به کلمه Epistémologie – مواجه می شویم ، باید احتیاط بکنیم ، برای اینکه –Epistemology – برای یک انگلیسی زبان ، یک شاخه از فلسفه در باره نظریه شناخت است . در زبان فرانسه – Epistémologie-

یک کلمه ایست برای مشخص کردن مفاهیم شناخت و نظریه های علمی . همانطوریکه :Pierre Jacob- (رئیس فعلی انجمن اروپائی فلسفه و روانشناسی ) بر آن تکیه می کند ، هر دو معنی و مفهوم در دو زبان انگلیسی و فرانسه از منظراصل و ریشه کلمه قابل قبول و دارای ارزش هستند. برای اینکه épistemé در یونانی در تقابل با کلمه Dox در یونانی به معنی عقیده و بعضأ به معنی علم و دانش نیز ترجمه شده است لذا می توان این دو مفهوم فرانسوی و انگلیسی بر گرفته از– Epistémologie- را قبول کرد -– Epistémologie- به معنی تئوری شناخت علمی ، و تئوری شناخت ، هردو قابل قبول هستند.

اما اینکه چرا دکتر حمادی ردیسی می گوید جوامع اسلامی به بیماری ر وانگسستگی ناشی از عدم درک معرفت علمی یا به عبارت دیگر در زبان اروپائی به بیماری (Schizophrénie épistémologique ) دچار هستند ، خوانندگان گرامی فکر نکنند که دکتر حمادی ردیسی ، با بکار بردن این اصطلاح علمی در فرهنگ غربی ، می خواهد برای خود کسب اعتبار بکند. نه ایچنین نیست . قرنها است که ملت های مسلمان به این بیماری دچار هستند. برای نمونه یک مثال زنده از وجود این بیماری در جامعه ایرانی را در اینجا می آوریم . یک لحظه به این حدیث نقل شده در بحار الا نوار شیخ الاسلام محمد باقر مجلسی ،شیخ الاسلام دروان صفویه و شاه سلطان حسین ،که در نهایت با این خرافات مملکت را بباد فنا داد ،مجموعه آن 24 جلد ، شامل ده ها هزار احادیث نظیر آنکه در این جا می آوریم ، بخشی از« منابع علمی » آخوند های حکومتی هستند . اگر مرحوم علی مزینانی ، معروف به دکتر علی شریعتی « جامعه شناس اسلامی » که با یک لیسانس ادبیات فارسی به فرانسه می رود،و زیر نظر لوئی ماسینیون ( متولد 1883- مرگ 1962 )،اسلام شناس فرانسه ،( هم رزم لورانس عربی مشهور انگلیسی ،که ماسینیون هم در فرانسه در بعضی محافل از او لورنس عربی فرانسه می نامند) در جنگ اول جهانی ، او هم مثل لوئی ماسینیون فرانسوی ،«زیر نظر وینستون چرچیل درد اسلام و عربیت » داشت !!!، یکباره علی شریعتی را به مقام ،جامعه شناس وروشنفکر اسلامی و متخصص اسلام می رساند ، همین حضرت روشنفکر اسلامی ،سیاه روی کاغذ سفید در اثر خود با عنوان ایدئولوژی ، می نویسد : فلاسفه پفیوز های تاریخ هستند !!!! به عبارت دیگر ، فلاسفه ای چون سقراط ، افلاطون ، ارسطو ، فرانسیس بیکن ، باروخ اسپینوزا ،داوید هیوم، جان لاک ، ژان ژاک روسو ،شارل منتسکیو ،ولتر ، امانوئل کانت ،فردریک هگل ،کارل مارکس ، هربرت اسپنسر ، شوپنهاور ، برتراند راسل ،ویلیام جمس ،و دهها فلاسفه معتبر دیگر دنیا ، که آثارشان در دانشگاههای بسیار با ارزش جهان ، سالها است برای دانش پژوهان و شیقتگان فلسفه ( فلسفه به معنی : دوستداران خرد ) تدریس می شوند ، و بر مبنای تبادل و تحلیل و تفسیر اندیشه های این فلاسفه بزرگ تاریخ ، خط مشی سیاسی ، و مدیریت اجتماعی و اقتصادی و دموکراسی کشور هایشان را تنظیم می کنند، این فلاسفه ، برای آقای علی مزینانی به مقام پوفیوز های تاریخ می رسند ! بی جهت نیست ،که آخوندی بنام آقای سید علی خامنه ای ، برای بستن دانشکده های علوم انسانی و فلسفه ، بیکار کردن استادان دانشگاه در این رشته ها ، شمشیر را از رو بسته است ،و می گوید : مسلمانان به این دروس و علوم احتیاج ندارند ، تمام علوم ارضی و سماوی در قران است که توسط علمای اعلام و آیات اعظام ، در حوزه های علمی ، برای رهنمائی و هدایت ملت و مدیریت مملکت ، تدریس می شوند !!!( نقل به مفهوم )

در اینجا ، نمونه ای از این« علوم اسلامی !!!» را از نظر خوانندگان می گذرانیم ، تا خود قضاوت بکنند ، که آیا ملت های مسلمان ، مبتلا به : بیماری روانگسستگی ناشی از عدم درک معرفت علمی هستند یا نه ؟

«...» علی علیه السلام در غزوه صفین ، قصد عبور از نهر فرات را داشت ولی معبرش معلوم نبود . به نصیر بن هلال فرمود برود کنار فرات ، واز طرف من ماهیی به نام کرکره را صدا کن ، واز او محل عبور را بپرس . نصیر اطاعت نمود و بر کنار فرات آمد و فریاد بر آورد که یا کرکره ، بلفور هفتاد هزار ماهی سر از آب بیرون آوردند ، لبیک لبیک ،چه می گوئی ؟نصیر جواب داد ، مولایم معبر فرات را می خواهد، هفتاد هزار ماهی آواز بر آوردند که ما همه کرکره نام داریم ، بگو این شرف در حق کدام یک مرحمت شده است تا اطاعت کنیم.نصیر برگشت و ماجرا را به مولایش رسانید. (علی ) فرمود برو کرکره بن صرصره را بخوان . برگشت و ندا داد. این بار شصت هزار ماهی سر بر آوردند که ما کر کره بن صر صره هستیم، این عنایت در حق کدام شده است؟ نصیر برگشت و پرسید .(علی ) فرمودند ، برو کرکره بن صر صره بن غرغره را بخوان . نصیر باز گشت و چنین کرد. این بار پنجاه هزار ماهی و ماجرای پیشین تکرار شد. برگشت و مولا گفت : برو کرکره بن صرصره بن غرغره دردره را بخوان . تا اینکه در دفعه هشتم که فریاد بر آورد ، ای کرکره بن صرصره بن غرغره بن دردره بن جرجره بن عرعره بن مرمره بن فر فره ! آن وقت ماهی بسیار بزرگی سر از آب بر آورد و قاه قاه خندید ،که ای نصیر ، به درستی که علی ابن ابی طالب با تو مزاح فرموده است ، زیرا او خودش ، همه راه های دریا و معبر ها و دجله ها را از ماهیان بهتر می داند، ولی اینک بگو معبر فرات آنجا است. نصیر برگشت و صورت حال را عرض کرد، حضرت فرمودند ، آری من به همه راه های آسمان ها و زمین آگاهم .پس نصیر صیحه زد و غش کرد . و چون به هوش آمد ، فریاد بر آورد ، شهادت می دهم ،که تو همان خدای واحد قهاری و آنگاه حضرت فرمود .چون نصیر کافر به خدا شده ، قتلش واجب است . آنگاه شمشیر از غلاف کشید ، و گردنش را بزد .(حدیثی در بحار النوار علامه مجلسی ، معتبر ترین و بزرگترین منبع مذهبی شیعیان)

به قول میرزا آقا خان کرمانی اگر یک جلد از 24 کتاب بحار النوار علامه مجلسی را در هر کشوری انتشار بدهند ، دیگر امید نجات برای این ملت کم است ، حالا تصور بکن ،که هرگاه 24 جلد از این کتاب در میان ملتی منتشر شود.( از برکت اسلام ناب محمدی آقای خمینی همین 24 جلد با محتوی از همین مزخرفات درسال گذشته ، درست زمانی که در زندان های رژیم به زندانیان دگر اند یش تجاوز می کردند ، در ایران با هزینه بودجه عمومی ملت چاپ و منتشر شد)

لذا ما نباید تعجب بکنیم ،که دکتر حمادی ردیسی استاد دانشگاه در رشته علوم سیاسی و فلسفه اجتماعی به معنی واقعی و علمی آن ، می گوید : جوامع اسلامی ، مبتلا به بیماری روانگسستگی، ناشی ازعدم درک معرفت علمی هستند.(پایان ) پاریس 2 نوامبر 2010

اقتباس بطور کامل و یا به اختصار ، با ذکر نام نویسنده ،و نام سایت ، کاملأ آزاد است .

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.