جنگ در شرق کنگو تا کنون حدود 6 میلیون کشته برجای گذارده است. اما رقم کشتهشدگان تنها بخشی از واقعیت کریه این جنگ است. طی جنگ دهها هزار زن مورد تجاوز قرار گرفتهاند و علیرغم آن که با اعلام آتش بس در سال 2006 جنگ بطور رسمی پایان یافته تجاوز جنسی به زنان همچنان دارد. تجاوزاتی فراتر از تجاوزات جنسی معمول در جنگها، تجاوزاتی که اغلب باعث از بین رفتن اندامهاي جنسي زنان میشود و فعالان امور زنان در کنگو از آن به عنوان تروریسم جنسی یاد میکنند.
کشوری غنی با مردمی فقیر
کشور آفریقایی کنگو با حدود 70 میلیون جمعیت مستعمره بلژیک بود و در سال 1960 مستقل شد. در سال 1996 پس از مرگ موبوتو سهسهکو دیکتاتور این کشور درگیر جنگ داخلی و جنگ با رواندا و اوگاندا شد.
کنگو دارای منابع زیرزمینی غنی است که سی در صد کل ذخاير کبالت دنيا، ده در صد مس دنيا و هشتاد در صد منابع فلز تانتال جهان از آن جمله هستند. عنصر کلتان، يکي از مواد کليدي و مهم در ساخت تلفنهاي همراه و ساير محصولات مصرفي الکترونيکي در کنگو اسخراج و تولید می شود.
شرکتهای چند ملیتی در پس گرد و غبار و اغتشاش ناشی از جنگ و تروریسم جنسی علیه زنان، مواد معدنی کنگو را استخراج و از این کشور خارج میسازند. علیرغم منابع زیرزمینی غنی، مردم کنگو جزو فقیرترین مردم جهان محسوب میشوند. درآمد سرانهی این کشور 300 دلار است و کنگو در ایندکس توسعه انسانی، از 182 کشور، در ردیف 176 قرار دارد.
در کنگو چه میگذرد، نیروهایی درگیر جنگ کداماند، زنان قربانی تجاوزات جنسی در چه شرایطی بسر میبرند و چه چشماندازی بر پایان این جنگ وجود دارد؟ خبرنگاران نشریه همکاری بینالمللی(IS) برای یافتن پاسخ این سوالات به شرق کنگو رفته و علاوه بر گفتگو با فعالان حقوق بشر و سازمانهای غیردولتی، از یک بیمارستان ویژهی کمک قربانیان تجاوزات جنسی، بازدید کردهاند. گزارش سفر آنها در شماره 8، اکتبر 2010 این نشریه به چاپ رسیده است که برگردان آزاد آن را در زیر میخوانید.
جنگی بدون جبهه
پس از انتخابات 2006 کنگو آرامتر است اما در شرق خشونتها ادامه دارد. دو ماه پیش در این منطقه 179 زن و کودک روزهای مداوم توسط گروههای مسلح مورد تجاوز قرارگرفتند. جنگها در کنگو در 14 سال گذشته به بهای جان 6 میلیون تن تمام شده است. علیرغم آن که بزرگترین نیروی حافظ صلح سازمان ملل در طول تاریخ در این جا مستقر است اما خشونت هنوز ادامه دارد.
افکار عمومی غربی علاقهی چندانی به دانستن اخبار تجاوزهای وحشیانه درکنگو ندارد. مردم میگویند ما هر چه بیشتر در این مورد میخوانیم و میبینیم، کمتر متوجه میشویم که مساله چیست.
این جنگ بدون جبهه است، هدفش روشن نیست و مشخص نیست توسط چه کسی رهبری میشود. فقط رفت و آمد گروههای مسلحی است که یک روز به یکدیگر حمله میکنند و روز دیگر با هم دوستند. اما آنها بر سر دو مساله با هم اشتراک دارند: به منابع زیرزمینی علاقهمندند و مردم عادی را قربانی میکنند.
مشکل بتوان گفت در کنگو چه خبر است اما در این مساله دو نیرو نقش اصلی را بازی میکنند: ارتش کنگو و نظامیان هوتو که از کشور همسایه رواندا میآیند. اینان بازماندهی نسلکشی 1994 در رواندا هستند. در آن زمان وقتی هوتوها از توتسیها شکست خوردند و توسط آنان از رواندا به بیرون رانده شدند، به صورت میلیونی به کنگو گریختند.
آنها پس از مدتی از مرز با رواندا شروع به حمله به مردم منطقهی شرقی کنگو کردند و به طرف مرکز کنگو پیشروی میکنند. آنها به همراه خانوادههایی که از رواندا آوردهاند و کودکانی که در کنگو زادهاند در جنگلها بسر میبرند و در جستجوی طلا و سایر فلزات قیمتی به روستاها و معادن حمله میکنند.
بوی شاش
ما هنوز پس از یکهفته گشت و گذار در منطقه برای این سوال پاسخی نیافتهایم که چگونه است که دهها هزار زن کنگویی نمیتوانند ادرارشان را کنترل کنند. درهر صورت یکی از دلایلاش این است که تجاوزات جنسی وحشیانه به زنان به جای آن که کاهش یابند، روز به روز افزایش مییابند.
سازمان ملل تخمین میزند که در سال 2009 تنها در جنوب کیوو به پنج هزار زن تجاوز جنسی شده است. اما سازمان پزشکان بدون مرز در بوکراوو میگوید این آمار حتا یک درصد تعداد واقعی زنان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته را نشان نمیدهد.
کلینیک پانزی که با کمک مالی کلیسای پروتستان سوئد و سازمان پناهندگان ایجاد شده به این زنان کمک میکند. در این کلینیک حدود 200 زن از سه ماهه تا 85 ساله نگهداری میشوند.
علیرغم این که این کلینیک به روش بیمارستانهای سوئدی ساخته شده و مجهز و پیشرفته است، همه جا بوی ادرار میاید. ادرار از واژن دهها هزار زن از جمله ساکنان این کلینیک، مدام روان است.
دکتر موکوخ، کارش بازسازی دستگاه تناسلی زنانی است که با چنان خشونتی مورد تجاوز قرارگرفتهاند که اندامهاي جنسيشان کاملاً از بين رفته شده است. اغلب این زنان پس از تجاوز، توسط همسر و اهالی ده طرد شدهاند. در کلینیک دکتر موکوخ متخصص بیماریهای زنان علاوه بر بازسازی دستگاه تناسلی زنان به آنان کمکهای روانپزشکی و اجتماعی هم داده میشود با این چشمانداز که بتوانند زندگی “عادی” را از سر بگیرند.
ماواسو زن 46 ساله، یکی از قربانیان حملات گروههای مسلح میگوید: نیمه شب بود در کالیما، جایی که شوهر من در معدن فلز کار میکرد. ما در یک کلبهی گلی زندگی میکردیم. یک شب در سال 2009 هفت مرد در خانهی ما را شکستند و وارد شدند. تمام وسایل ما را برداشتند و من و شوهرم را به بیرون کلبه بردند.
سه فرزند ما شاهد بودند. لباسهای مرا درآوردند و مرا درحالی که پاهایم را از هم باز کرده بودند، به کندهی یک درخت بستند. بعد یک به یک به من تجاوز کردند. وقتی نفر هفتم میخواست به من تجاوز کند، عضلاتم منقبض شده بود و او نمیتوانست دخول کند. او در حالی که میخندید گفت: نمیخواهی من واردت شوم؟ بعد با چاقو لبههای واژنم را شکافت و به من تجاوز کرد.
او در حالی که این ماجرا را تعریف میکند، درهم میشکند و به زمین میافتد. یکی از پرسنل بیمارستان او را از روی زمین بلند میکند. ماواسو ادامه میدهد: شوهر و بچههایم باید صحنهی تجاوز را نگاه میکردند. وقتی آنها کارشان با من تمام شد اول شوهرم را با چاقو کشتند و بعد سه فرزندم را، و من باید نگاه میکردم.
نقش ارتش کنگو و نیروهای سازمان ملل
این اقدامات خاطرهی آنچه را در سال 1994 در رواندا اتفاق افتاد، زنده میکند. آن زمان هوتوها تلاش کردند توسیها را قتل عام کنند. این خشونت وحشیانه به نظر میرسد به خودی خود هم هدف است و هم وسیله. تحقیر برای تحقیر. ولی سوال این است که چرا مردان رواندایی میخواهند زنان کنگویی را تحقیر کنند؟
موکوخ معتقد است که در پس خشونت هوتوها علیه زنان کنگو یک استراتژی خوابیده است: رواندا با یک تراکم جمعیت روبرو است. مهاجمان هوتو میخواهند با قتلعام مردم در شرق کنگو این منطقه را تصرف کنند. آنها اعضای تناسلی کنگوییها را از بین میبرند تا نسل آنها منقرض شود. این نسلکشی است.
اما فقط مهاجمان هوتو نیستند که به زنان و کودکان کنگو تجاوز میکنند. گزارشی که سازمان ملل در اواخر مارس سال جاری منتشر کرد نشان میدهد که دولت و ارتش کنگو در افزایش تجاوزات جنسی به شهروندان نقش دارند. در این گزارش آمده بود: ارتش کنگو در این میان بزرگترین متهم است.
موکوخ میگوید این نوع خشونت توسط روانداییها صادر شده و در کنگو نهادینه گشته است. امروزه هر باند مسلحی زنان را هدف قرار میدهد و تجاوز جنسی توسط شهروندان گسترش مییابد. هوتوها درحال حاضر در گودالهایی که با شاخهها پوشانده شدهاند در جنگل زندگی میکنند.فرض کنید آنها بخواهند برای همیشه در این منطقه باقی بمانند و به جای زندگی سگی امروزشان یک زندگی معمولی برای خود و فرزندانشان داشته باشند، در این صورت رفتارشان عاقلانه است مگر نه؟
حالا وضع طوری است که دکتر موکوخ و حتا سلیمان کولیبالی نمایندهی سازمان ملل، که در بوکاوا به امر حقوق بشر رسیدگی میکند، بر سر یک مساله متفقالقولند و آن این که: بزرگترین نیروی نظامی سازمان ملل در طول تاریخ، که در این منطقه مستقر است، از تامین امنیت 6 میلیون ساکنان شمال و جنوب کیوو ناتوان است.
همه به جز زنان، از تداوم جنگ نفع میبرند
دکتر موکوخ راه حل را در این میداند که برای مهار هوتوها آنها را در یک منطقه سکنا بدهند و برایشان کارت شناسایی صادر کنند.
او اوضاع را با وضعیت بوسنی در سال 1995 مقایسه میکند که همین مسائل در مقیاس کوچکتری اتفاق افتاد اما جامعهی جهانی دخالت کرد. او میپرسد چرا کسی حاضر نیست برای این منطقه کاری کند؟ و میافزاید شاید به این دلیل که به جز زنان، همهی طرفهای درگیر از وجود این جنگ فرسایشی و نفسگیر نفع میبرند. مگر نه اینکه با ایجاد ثبات در شرق کنگو به غارت بردن منابع زیرزمینی این منطقه نامیسر خواهد شد؟
در سوی دیگر این زنجیرهی معادلات، در سوی شرکتهای نوکیا، اَپل و فیلیپس، در سوی غربیهایی که موبایل و تویتر استفاده میکنند، جواهرفروشانی که طلا میفروشند، و عشاقی که به یکدیگر الماس هدیه میکنند، عزم کافی وجود ندارد تا شرط بگذارند که طلا، الماس و سایر سنگهای قیمتی صادرشده از کنگو در محصولات بکار نرود.
برای این مصرفکنندگان مشکل هم هست که بتوانند ارتباط کالاهای مصرفیشان را با آن چه در کنگو میگذرد درک کنند. آنها تنها هر از چند گاه خبری از تجاوزات جنسی در کنگو میخوانند و با خود میگویند: آه، این را میدانستم!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید