رفتن به محتوای اصلی

رفرماسیون: نقدِ دین اسلام و مسلکِ شیعه گری است
14.03.2011 - 14:10

■ رفرماسیون Reformation از واژهء لاتین Reformato گرفته میشود و مفاهیم: « دو باره بنا نهادن، تجدید نظر و نو کردن » را میدهد. رفرماسیون به جنبش رفرمیستی و اصلاحی در دین مسیحیّت بین سالهای 1517 تا 1648 نسبت داده میشود، که پیامدهای خردگرایی، راسیونالیسم، خرافات زدایی با هومانیستی و زمینی کردن دین، تغییرات بنیادی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، فلسفی، اقتصادی، و ساختارهای دمکراتیک مدرن این جهانی را به همراه داشت.

▬ جهان بینی دین باوری به دوران خاصّی از مراحلِ تکاملیِ تاریخیِ جوامع انسانی تعلق دارد، در دورانی که انسانها در اسارتِ سرنوشتِ بدونِ تأثیر گذاریِ خردگراییِ خویش در اثر نا آگاهی و عدمِ شناختِ خود به هستی و گردشِ کار محیطِ پیرامونی بوده است. دین در جایگاهِ یک جهان بینیِ متافیزیک مبنایِ تعریفِ گیتی شناسی بنا نهاده شد. دین با نگارش و نامگذاریِ طبقاتِ اجتماعی، ساختار هرم قدرتِ سیاسی، اقتصادی، هویّتِ ملّی، گروهی، و فردی را، بهشتی و جهنمی ها را شماری گذاری و تعیین مجازات میکرده است. افراد روحانی پیشتاز ادیان و مذاهب مختلف، آینده نگران زمان خود بودند. عرصهءِ آینده نگری امروز هم ریشه در همین دیدگاهِ و تئوریِ پیشگوییِ روحانیّتِ عصر آنتیک دارد.

▬ جوامع انسانی با تجربهء تلخ و مشقّت بار مراحلِ: برده داری، فئودالیته، استبدادِ سلطنتیِ مطلق را با استناد و با تکیه بر اصولِ دین را تحمّل و سپری کرد. با تأسیس مراکز علمی و دانشگاهها با کسب دانشِ تجربی و گسترش اندیشهءِ خردگرایی این جهانی، تفکر و جهانِ بینی متافیزکیِ دین محور را در قرونِ وسطی به چالش گرفت. این دوران را در مراحلِ تاریخی، مدرنیته و عصر رنسانس و یا تولّدی دوباره مینامند.

▬ تولّدی دوباره به این مفهوم که انسانها با ابزار جدید یعنی دانش و خردگرایی، هندسهءِ هستی با جهان بینی ها و باورهای دینی گذشته را در ظرف دانش و علوم تجربی گذاشت و با برداشت و تعریف جدید، آنها را با ترکیبات و شاخصه هایِ زنده و مادی رده بندی و اتیکت گذاری نمود. بدون شک یکی از عرصه های مهّم که در بوتهء این آزمایشگاهِ سختگیر علمی گذاشته شد، دین و ساختار قدرت سیاسی متمرکز و استبدادیِ برخاسته از آن بود. چرا که موضوعِ دین از زمانیکه انسانها به آفرینش قانونمندی و منظم سازی پدیده ها پرداخته اند آنها را همراهی و تا اواخر قرونِ وسطی چراغ راه و هدایتگر تک قطبیِ فراگیر در منظومهء شمسیِ روزگار آنها بوده است.

▬ پیشتازان و روشنفکرانِ خردگرایِ عصر مدرنیته در جوامع پیشرفتهءِ امروز وقتی دریافتند که پند دادن و درگیر شدنِ آنها با کلیسا و کشیشان و پاپ نتیجه ای نمیدهد و آنها همچنان بر عقایدِ متافیزیک پای بند و به استبدادِ دینیِ و اشاعهءِ تنگ نظریِ خود ادامه میدهند، به نشانهءِ اعتراض کلیسا و دینکارانِ بزرگ و کوچک را در دنیایِ فکری و روزگار خویش تنها و به حالِ خود واگذاشتند و بدونِ واسطه محتوایِ کتابِ مقدس و وجودِ خودِ حضرتِ مسیح را به گفتمانِ مسلطِ زمان تبدیل کردند. مسیح را از آسمان بر زمین آوردند، همهء مدالهایِ قداست را از شانه و سینهءِ آن بر گرفتند، او را در جایگاهِ یک انسان مانندِ دیگران بر سکویِ قیمت گذاری با خرید و فروش ارزشهایش در دیدرس عموم گذاشتند، کردار و گفتار و پندارش را دوباره خود بر روی کاغذ آوردند، پارچهء کفنش را زیر ذره بین بسیار زیر و رو کردند، کارنامهء زندگیِ مادی و معنوی آنرا ورق زدند، نکات برجسته و مفید آنرا برای جوامع در حال تحوّل دستچین و برآورد کردند،

آنگاه به شعبده بازان، روانکاران ماورایی، و دینکارانِ دینیِ کلیسا ( گروهی که با تبلیغ دین و متافیزیک روزگار میگذارنند مانند روحانیّت شیعه در ایران) حضرت مسیح گفتند: از امروز به بعد فرمانبری و جایگاهِ شما، برابر با برداشتهای امروز ما از جهان و روابطِ اجتماعیِ زمانِ خردگراییِ حال است، ما از قرنها پیش با اطاعتِ مطلق از دستوراتِ شما به راه آمده ایم، امروز دیگر نوبت شماست که باید خودتان را با ما و زمانِ راسیونال امروز هماهنگ کنید، وگرنه از قافلهءِ حرکتِ جوامعِ انسانی باز خواهید ماند و در سماواتِ بی افقِ تاریخ سرگردان و گم خواهید گشت.

▬ این کالبد شکافی فلسفی و شناختِ فردی از حضرت مسیح با فرهنگ برخاسته از قیام او و با گذراندنِ دین مسیحیّت از فیلتر پالایشِ خردگراییِ راسیونال زمانهای ویژهءِ خویش که در جوامع پیشرفته صورت گرفت، در دین اسلام و در فرهنگِ جهانِ اسلامی صورت نگرفته و تازه هر گونه تلاش در این راه با خون ریزیهایِ فراوان، خود به شاخه و یا به یک دین باوریِ مستقلِ آشتی ناپذیر دیگر تبدیل شده است و این سدِّ دگماتیسم را در دین اسلام بلندتر کرده است.

▬ در مسیحیّت هم کم و بیش چنین بوده است، امّا روشنفکران، پیشتازان و روشنگرانِ این جوامع با خردگرایی آنرا مهار و به آن پایانی دادند و با اندیشهءِ دمکراسی و با ایجادِ ساختار حکومتهایِ مدرن بر اساس حقوق فردی و شهروندی مبتنی بر آزادیِ باورمندیها و جهان بینی هایِ دیگر به یک آشتیِ طبقاتی و فرهنگی دامن زد و در جامعه تشنج زدایی شد، با پذیرش راسیونالیسم، هومانیسم، و پلورالیسم، دینِ مسیحیّتِ سنتّی، به ناچار جامه ای نو با آمادگی تغییر و تحول و رنگ پذیریِ در هر زمان و مکان را به تن کرد.

■ شرایط امروز جامعهء ایران علیرغم گذشت 1400 سال از گذشت هجوم اعراب و دین اسلام، و با وجود تلاشهای چند گانه ایرانیان برای مدرن و همسو کردن بدونِ خشونتِ این دین با گذر زمان و هماهنگ با شتاب نیازمندیهایِ فرهنگیِ شایستهءِ شهروندانِ ایرانی، می بینیم که این کوششها بویژه با قربانی شدنِ جانِ صدها هزار انسان همه با شکست روبرو شده است و ایران دقیقأ در دوران اولیّهءِ قرون آنتیک و عصر میانهءِ اروپا قرار دارد و در قرن 21 حتّی روشنفکرانِ چپ و راست، دینی و غیر دینی، سکولار و اسکولار آن با هر جهان بینی ایی هنوز نمیخواهند به میدانِ روشنگری واقعیِ قانونمند دانش محور و شفافِ بدونِ پرده پا بگذارند. هنوز از پاکیزگی دستِ اقتصادی رهبر انقلاب و از شفافیّت روحی و قدرتِ مافوق انسانی او سخن میرانند.

▬ در ایران مانند اروپا و دیگر نقاط جهان دانشگاههای بسیاری وجود دارند. جدا از دین باوری، درک و شناختِ جمعیِ جامعه، بویژه قشر جوانِ آن از جهانِ پیرامونی بالا هست، امکانِ دسترسی به تکنولوژی ارتباطات هست، تواناییهایِ میانگینِ عمومی و سلیقه و عملکردِ طبقهء میانیِ جامعه برای پیوستن به قطار قرنِ 21 فراهم میباشد، از جنبش سبز امروز، آن سبز سکولار، سبز ایرانی بدون پیشوند و پسوند اسلامی، و جمهوری سبز ایرانی را میخواهند، امّا ساختار حکومتِ استبدادِ دین محور در تمامیِ زمینه ها ممانعت بعمل آورده است و همهءِ روزنه های هرگونه تغییر پذیری و نفس کشیدن را حتّی برای اصلاح طلبان درون ساختاری نظام اسلامی را بسته است و یکی یکی آنها را شکار، حصر خانگی، روانهءِ زندان، و در بی آبرو کردن آنها از هر کوششی دریغ نمی ورزد !.

▬ رهبرانِ دستگاهِ حکومتی نظام اسلامیِ تهران مانند دورانِ قرون وسطی در اروپا، مسجد و مکتب و حوزهءِ دینی سنتّی را مرکز ثقل جهان قرار داده و بر دین سالاری بشکل واپسگراییِ بی بند و بار آن با استفاده از تمام امکانات و ابزارهایِ ممکن در قرن 21 سرسخت پای میفشارند، دیکتاتوری نظامی و دینی بیسایقه ای را هدایت میکنند. این نظام دیگر پایبند هیچ ارزشی نیست. بی ارزشترین پدیده نزدِ حکمرانان و دستگاه نظام جمهوری اسلامی جان انسانهاست. زیر پا گذاشتن حرمتِ و کرامتِ انسانی، پایمال کردنِ همان معنویات و ارزشهای متافیزیکی که قرنها خودِ روانکاران و منادیان دین اسلام شعار آنرا میدهند، امری عادی و تنها هنر و تواناییِ افرادِ سپاه و بسیجی ها، این سرسپردگانِ رهبر انقلاب و دستگاهِ نظام اسلامی است.

■ ▬ اپوزیسیون سیاسی درون ساختاری و بخش قابل توجهی از اپوزیسیون برون ساختاریِ این نظام هم با فرهنگِ صوفی گری سرگشته خود را با مسائل جانبی و با شاخ و برگِ ساختار قدرت و با بازیهایِ حاکمیّت مشغول کرده است. به اصلاح کردن این رژیم دل بسته است. بخشی از اپوزیسیون بر حولِ محور منشورهای غیر سیاسی اخلاقی و گفته هایِ اصاح طلبان دینیِ افرادِ از درگاهِ نظام جمهوری اسلامی و دستگاهِ ولایتِ فقیه رانده شده سر و کله میشکند، در دام استراتژیهای دین کارانِ خارج نشسته خود را گرفتار میکنند. اپوزیسیون از جنبش و خواسته های عمومی مردم عقب است، درگیر انشعابات و تأسیس فرقه و گروههای متعدد است، استعدادِ تاکیتک و استراتژیک سازیِ مستمری که بتواند به یک جنبش اجتماعی فراگیر تبدیل شود تا کنون بر خوردار نیست، دنباله روی از سیاستهای مسائل پیش پا افتادهء روز را پیشه کرده است.

▬ جامعه و تودهء عظیم مردمِ دین زده و سرگردان در تب و تاب تحوّل است و در مقابل اغلب پیشتازانِ سیاسی راهِ برون رفت از بحران و نایل آمدن به دروازهءِ خوشبختی را بدونِ دخالتِ دین در سیاست ممکن نمیدانند. در لندن، پاریس، آلمان، آمریکا، وسایر کشورهای دیگر به لابی گری رژیم سرگرمند، کنفرانس و نشستهای سیاسیِ سبز اسلامی، سیاه دینی، و زردِ اصلاح طلبی دینی را تدارک می بیند. وقتی روشنفکر و روشنگر جامعه ای خود در قرن 21 راضی نشود که از تار عنکبوتی ایی که دستگاهِ حاکم و دینکاران برایش تنیده است پا بیرون بگذارد، دیگر از مردم عادیِ باورمندِ احساسی دینی چه انتظاری میتوان داشت !.

■ مسئلهء حادِ امروز ایران سیاسی نیست، مشکل اساسی "حوزهء فرهنگ دینی هست" که اسلامگرایان و نظام اسلامی با تکرار و تبلیغ طی 1400 سال تا به امروز از مسائلِ متافیزیک دینی یک هاله ای از مقدسات خیالی آفریده است که هر روز با رنگین کردن بخشی از آن، مردم را بدون اندیشیدن به ماهیّت اصلی و وقایع تاریخی دین اسلام با روشی جادویی آنها را بیهوش و از بیگانه کردن از خود به بیراهه میبرد.● فرهنگ و جهان بینی این مردم ناامید و خسته از زندگی و بریده از مشارکتِ فعال در سیاست ورزی روزمره را نمیتوان تغییر داد، بدون آنکه دین اسلام سنتّی و مسلک شیعه گری با سرچشمهءِ اشاعهءِ فرهنگ اسلامی آنها را از فیلتر خردگرایی بگذرانند!. ● مگر آنکه کارخانهء ارزش سازی را در جامعه از نو طرح ریزی کنند و بسازند. ● مگر اینکه باید تونلی زد تا بوسیلهءِ آن از این حصار بسته تولید خرافات دین اسلام سنتّیِ حوزه ای، راهِ گریزی به روشنایی جهان بیدار امروز ممکن شود.

▬ در شرایطی که امروز رژیم اسلامی بر شدّت حملات، دستگیری و شکنجه، زندان و اعدامِ خود افزوده است تا جوّ ترور و وحشت جدیدی را ایجاد کند، تنها رویکردهایی که باقی مانده است:[ ● یا باید دست به اسلحه برد ● یا با ابزار تئوریک برای مقابله با این برنامه های رژیم، اپوزیسیون باید به شیوهءِ تهاجمی منبع و سرچشمهء مقدساتی که رژیم مشروعیّت خود را از آنجا میگیرد و با نام آنها مرتکب جنایات 30 ساله خود شده است را مورد هدف قرار دهد. ● هستهء مرکزی و گفتمانِ مبارزهء سیاسی امروز ایران آنجاست که با اندیشه و ابزار دانش محور امروز، بُت های نمادین ارزشی و معنوی، و ایدئولوژیکِ سنتّی نظام اسلامی تهران را مورد هدف قرار دهد].

■ ▬ تفاوت اندیشه پردازی و شیوهءِ روشنگری جوامع غرب با شرق در همین بزنگاههای بنیادی هست که روشنگرانِ غرب سرچشمه و منبع نورفکنیِ دینی و فرهنگی و ماشین بذر افشانیِ روابطِ اجتماعی را با آلات و ابزار دانش محورِ حساب شده موردِ پژوهش قرار داد، و با تغییراتی اساسی فقط جهت یابی های رو به آینده را برای آنها مجاز و قانونی دانست. در غرب اوّل جامعه را صنعتی میکند و کارگر صنعتی سازیافته بوجود می آورد بعد کمونیست و حکومت شورای کارگری را مطرح میکند، امّا در شرق همه برعکس آن هست،

▬ جوامعِ غرب با جداییِ دین از سیاست و با خردگرایی لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی و نئولیبرالیسم را تجربه میکند، ولی شاهکار اپوزیسیون ایرانی در این هست که در همین نظام ولایت فقیه لیبرالیسم اقتصادی را بدون لیبرالیسم سیاسی پیاده میکند. غرب با گذار از کهنه پرستی بر دیوار مدرنیته و دیوارهای دیگر پرید، امّا ما در خیال خود قرنها بر فراز مدرنیته و بر فراز و فرودهای دیگر پریده ایم، ولی در واقعیّت و در عمل در پشتِ دیوار پَستِ دورانِ برده داری در جنگِ تئوری چگونه پریدن ها یقه پاره میکینم. غرب برای عبور از رودخانه ای با طرح و نقشه و محاسبات پُلی میسازد و آنگاه از آن عبور میکنند، ما تلاش بر آن داریم که اوّل به آنطرف رودخانه برویم و آنوقت بفکر ساختن پُلی باشیم. اپوزیسیون و روشنفکر جوامع پویا وقتی برای اصلاح و تغییر امری سیاسی، اجتماعی پا به میدان انتقاد و عمل میگذارد، در تصمیم خود راسخ هست و پیامدهای ناگوار آنرا پیشاپیش می پذیرد،

▬ امّا روشنفکرانِ ما اغلب مزدبگیر حکومتها و به عنوان سوپاپی فشار از پایین را خنثی میکند تا گرد و غباری و ملالی به تختِ و بارگاهِ ولایت فقیه و بر مسند نشینان قدرت در بالا وارد نشود. از کارهای برجستهءِ روشنفکران ایرانی این هست که واژه های فلسفی، تاریخی، اجتماعی( دمکراسی، مدرنیته، کمونیسم، لیبرالیسم، سکولاریسم،...) را از محتوا خالی کنند. از مردم میخواهند که در خیابانها نمانند و بر پُشت بامها بروند و بلند بلند شعار الله اکبر دهند!.

▬ اصولأ بسیاری از روشنفکران و روشنگرانِ ایرانی خود آخوندهایِ شرمگینی هستند که جرأت ندارد سرشت باطنی دینی و آخوند مسلکیِ خود را بیان بدارند. در ایران کم نبودند مارکسیستها و ماتریالیستهایِ شرمگینی که در ظاهر ماتریالیسم دیالکیتک بودند، امّا در باطن و سرشت باورمندِ دینی و شیفتهءِ مسلکِ شیعه گری بودند. همین جهان بینیِ القاطی و فرهنگِ دو رویِ سکه ای و مگسانِ گردِ شیرینیِ روشنفکری و روشنگریِ ایرانیان قرنها این سرزمین را از چند جهت عقب انداخته و آخوند سالاری و استبداد را حاکم کرد.

▬ مارکسیست های انقلابی ایرانی درس زندگی و متون و حماسه های انقلابی خود را از امام اوّل و از امام سوّم شیعیان آموخته اند، مارکسیستهایِ معتقدان به ماتریالیسم دیالکتیک ماه رمضان روزه میگیرند، احزاب و سازمانهایِ با تجربهءِ مارکسیستی و احزاب ملّی سکولار و اسکولار ایرانی زیر چتر آیت الله خمینی و خامنه ای و رفسنجانی پناه میبرند!. در مقابل روشنفکران غرب حماسه و افسانه سرایی دینی را کنار گذاشتند و با جایگزینی اندیشهء انسان محوریِ خرد گرا، از کلیسا و پاپ برای شناخت هستی از دریچه و با عینکِ اندیشه گریِ دانش محور دعوت بعمل آورند و آنها را ودار کردند که از گذشتهء کردارِ دینیِ خود اظهار پشیمانی و پوزش بخواهند، اینکار را هم کردند و بعد از گذشت بیش از پانصد سال از محکومیّت گالیله بوسیلهءِ کلیسا با پوزشی خواهی روحانیّت و پاپ در واتیکان، از مردم و گالیله هم تقاضای بخشش نمودند !.

■ تنها گفتمانِ درست و راهبردیِ امروز در ایران همان راه و روشی هست که مردم اروپا بعد از تلاشهایِ بدونِ سرانجام و تحمّل خساراتِ چند سویه با نا امید شدن از اصلاحات در نظامهایِ استبدادِ دینی از سوی رهبرانِ دینی و حکومتی در پیش گرفتند و با بی اعتنایی به عملکردِ حاکمانِ استبداد دینی قرونِ وسطی، مستقیم کتاب مقدس و خودِ وجودِ حضرت مسیح را زیر سئوال بردند و به نقد کشیدند تا بدان وسیله کاخ ستمِ استبدادِ دینی را به تسلیم واداشتند،

▬ تصور شود که همزمان سایت های فارسی زبان و ایرانیان صاحب قلم و اندیشه در تمام جهان به یکبار مانندِ جوامع اروپایی کتاب مقدسِ مسلمانان، دست آوردهایِ چهره هایِ نمادینِ دین اسلام را از آغاز تاکنون در معرضِ ارزش گذاری مادی بنهند و آنها را از نگاهِ خردگراییِ زنده و معتبر مطابق با مقیاسها و پارامترهایِ امروز نقد کنند. مردم ایران هدفمند به مسجد نروند، در مراسم های دینی حکومتی شرکت نکنند، شعار اسلامی و دینی ندهند، به مراجع تقلید و به فرمانهای مدنی و فرهنگی رهبر انقلاب و سایر پیشتازان دینی توجهی نداشته باشند، و در بسیار موارد دیگر از این قبیل، به یک نا فرمانی دینی و مدنی همت گمارند، در آنصورت این جنبش و عمل مانند یک شمشیر دو تیغه عمل میکند 1- آگاهی رساندن به مردم که خود تنهء استقامت رژیم را بشدّت سُست خواهد کرد 2- به چالش کشاندنِ مستقیم مشروعیّت و هرمِ قدرتِ نظام اسلامی و منزوی تنها گذاشتن آن خواهد انجامید.

▬ در ایران به انقلاب فیزیکی دیگری احتیاجی نیست، به یک انقلاب فکری عقیدتی و فرهنگی سکولار بنیادین دانش محور نیاز هست که اقشار جامعهء امروز ایران بیشتر از هر زمان دیگر آمادگی و پتانسیل کامل این تحوّل و دوران گذار را دارد. بدون شک چنین انقلابی ریسکها و هزینه های سنگینی را در پی خواهد داشت و باید از بسیاری از خطِ قرمزها بگذرد.

▬ در این شکی نیست که حکومتگرانِ نظام اسلامی و وابستگانِ رنگارنگِ آنها از طیف های مختلف و با تحریکِ طبقهء ساده باور جامعه با به نقد کشیدنِ دین و ساختار خلیفه گری اسلام، انشعابات در آن، پرداختن به فلسفهء شیعهء 12 امامی و کنجکاو شدن در شخصیّت اجتماعی و ارزشهای معنوی با زندگینامهء پیامبر و امامان، از خود واکنش جنجال بر انگیز نشان میدهند، از سویی دیگر نباید انکار کرد و بطور یقین باید پذیرفت که بدون یافتن پاسخ هایی مطلوب و یا راه حلّها و یا قرادادهایِ اجتماعیِ دمکراتیک برای سئوالات: علمی، جامعه شناسانه، راسیونال و خردگرایی و آینده نگری در مورد پیامبران، امامان، دین اسلام و شیعهء 12 امامیِ آن، گذار از دین سنتّی و باز دارندهء اسلام و جایگزینی دمکراسی، احترام به سایر باورها و سکولاریسم در ایران امکان پذیر نیست، چنانکه 1400 سال تا کنون عملی نشده است و جز خون ریزی و ایستادگی پیامدی نداشته است.

■ جامعهء ایرانی با چسپدن به فرهنگ و آداب و رسوم ما قبل مدرنیته، ترس از بد زیانی و نکوهش جامعه ای ایستا و کُند رونده سنتّی، ترس از واکنش نظام جمهوری اسلامی و یا بیم داشتن از بر انگیخته شدنِ احساساتِ مذهبی طبقهءِ نا خودآگاهِ جامعه، و برای حفظِ امنیّتِ فردی و گروهیِ خود، تا کنون اقدام به یک روشنگریِ بی پرده و شفاف در مورد دین اسلام و فرقهء شیعهء دوازده امامی در جامعه دامن نزده است، چنین پندارها و پیش فرضهایی در حوزهءِ ادبیّات انتقادی و در پرنسیپ پژوهشگریِ دانش محور ماتریالیسم دیالکتیک و راسیونالیسم نبوده و نیست.

▬ مصلحت را بر سکوی واقعیّت و حقیقت نشاندن، ایده آلیسم کور را بر رئالیسم خردگرایی سوار کردن، راسیونالیسم را در چنگ متافیزیک به گروگان گرفتن، در پرنسیپ فرهنگ و متدلوژیک گیتی شناسی و تاریخ روشهای جامعه شناسیِ مدرن نیست. طبیعی است که طرف گفتگوی چنین مباحثاتی روشنفکران و فیلسوفانِ دینی و مسئولانِ نظام اسلامی هست و نه مردم عادی که به اسلام مردمی اعتقاد دارند و تازه خود قربانی هم هستند !. هدف از چنین پروسه ای واداشتن خدمتگزاری دین و دینکاران به مردم هست و نه بر عکس میباشد.

▬ دین اسلام مانند مسیحیّت از آن وزنه و ظرفیّت بار تاریخیِ دمکراتیک و از آن شاخص های انعطاف پذیری هم سازی با مسیر پیش روندهء جوامع انسانی در اعصار مختلف بر خوردار نیست، چنانکه امروز مشاهده میشود با ما و با جهان امروز سر آشتی ندارد و کنار نخواهد آمد. کنار آمدن ما ایرانیان با آن هم عقب ماندگی و خواری به بار خواهد آورد.

▬ دین اسلام و فرهنگ اسلامی آن به علّت پوسته نینداختن و عدم پذیرش تجدد و نوآوری از آزمونهای پیاپی جهان امروز از حرکت و جذب نسلهایِ امروز و فردا عقب مانده و با گذر زمان خود بخود و یا بطور اتوماتیک از گردش زمان و مکان و از بستر فرهنگی و اعتقادی خارج خواهد شد.

■ ▬ امروز دین اسلام با چهار تکلیف روبروست: 1- یا باید بصورت اثباتی دانش محور بر همگان روشن کند که این دین داستان و افسانه نیست و در بطن پیام خود حقیقت و واقعیّتهایی برای رستگاری و بهزیستی جامعه را دارد، که تا کنون جز استبداد و کشتار پیامی تداشته و هیچ پیامبر و دین و مسلکی هم نتوانسته است وجود خود را بصورت علمی تجربی و یا به اشکال دیگر به اثبات رساند تا چه رسد به دین اسلام که هنوز تکوین نیافته هست

2- دین اسلام و منادیان زمینی و آسمانی آن باید ضرورت و وجودِ حیاتِ خود را در جامعه با مردم بصورتِ قرارداد هایِ اجتماعی بپذیرد، این قرارداد را هم مردم تهیه و تنظیم خواهند کرد و یکطرفه هست که هر وقت مردم بخواهند این قراداد ها را بی اعتبار و یا شرایط و بندهای ضوابط با قوانین آنرا برابر با نیازهای زمان و مکان تغییر دهند

3- دین اسلام باید بپذیرد که به عنوان ابزاری فرهنگی در خدمت مردم هست و نه برعکس، حق طبیعی هر فردی که از قبول دین اسلام سر باز زند، هر فرد در انتخاب هر دین و مذهب و مسلک آزاد باشد، قبول کند که بی دینی و آتئتیسم خود انتخابی هست آگاهانه و از قوانین اولیّهءِ حقوق فردی و شهروندی و خصوصی هر فرد میباشد.

4- دین اسلام و روحانیّت دین کار، با روشنفکران دینی باید بجای ترور و کشتار و دیکتاتوری دینی باید پاسخگویِ هر نقد و انتقادی در موردِ دین و ساختار هایِ سیاسی آن باشند، در جوامع امروز هر پدیده ای که انتقاد پذیر نباشد، غیر دمکراتیک و دیکتاتور هست و باید از میدان زندگی روزمرهء مردم بیرون انداخته شود. امروز زمانِ آن که دین اسلام و روحانیّت آن خود را بدونِ چون و چرا با مردم همسو کنند، زمان آن هست که دین و روحانیّت در ایران به مردم گوش فرا دهند و به خواسته و اوامر آنها اطاعت کنند. فرمانبری و ستایش کورکورانه از دین و روحانیّت در ایران دیگر به پایانی قطعی رسیده است.

■ ▬ سه سئوال اساسی هم امروز پیشرویِ هم میهنان و ملّتِ ایران هست که یافتن پاسخی منطقی برای آنها از ضرورتهایِ تاریخی کشور ماست: 1- چرا دین اسلام را پذیرفتند ؟ 2- گرویدن و پرستش دین اسلام چه منافعی را برای آنها به ارمغان آورده و چه خدمتی را به سرزمین ایران کرده است ؟ 3- آیا در مجموع انسانِ امروزی و ایرانیان در قرن 21 به دین باوری آنهم از نوع اسلام سنتّی و حوزه ای آن نیازمند هست ؟.

▬ دین اسلام سنتّی و حوزه ای، زبونی و بحرانی ترین دورانِ خود را دارد تجربه میکند و در بعضی از کشورهای مسلمان و سایر جهانِ دمکراتیک در محاصر میباشد. دین اسلام سنتّی در فاز پایانیِ حیاتِ زنده و متحرّک خود با توسل به هر شیوه و وسیله ای فقط دست و پا میزند که غرق نشود، تا از دایرهءِ دورانِ جوامعِ زنده و بیدار به بیرون پرتاب نشود، امّا این مقاومتها طولی نخواهد کشید.

▬ وظیفهء تاریخیِ و ملّیِ روشنفکران و روشنگرانِ ایرانی هست که این فاز آخری فرو ریزی اسلام سنتّی در منطقه و جهان را هم تا حدِ امکان کوتاهتر کنند. امروز بجای پرداختن به مسائلِ جانبی از جمله: اصلاح طلبی دینی، بازگشت بدون تنازل به قانون اساسی نظام اسلامی، مشغول کردن خود به این فرد و یا آن گروه، درگیر شدن با این منشور و یا آن بیانیه، بدونِ درنگ نقدِ بدونِ سانسور و آشکارِ دینِ اسلام و مسلکِ شیعه گری از وظایفِ تاریخی، ملّی، و میهنی ماست که باید به گفتمانِ روز تبدیل شوند. این استراتژی اهداف اصلی و جانبی بسیاری را در خود دارد که با از سر گیری و عملی کردن آن یکی یکی آشکار خواهند گشت، مقاومت و عکس العمل رژیم اسلامی با این استراتژی باعث کوتاه کردن زمانِ فروپاشی خود خواهد شد.

Nasser.karami@gmx.de

|مارس| 2011 میلادی| آلمان|

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.